کتاب زندگی و نویسندگیِ «گلعلی بابایی» منتشر شد
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، از تبار حبیب در پی آن است که مخاطب را با افقهای اندیشه و شیوههای نوشتاری گل علی بابایی آشنا کند و از همین رهگذر در شناساندن این نویسنده که در معرکهی جنگ گداخته شده قدمی بردارد.
گل علی بابایی به جهت حضورش در جبهههای حق علیه باطل و آشنایی اش با کارزار جنگ، "رزمنده- نویسنده ای" است که با قلمی شیوا مبتکرانه دست به نوشتن برده است. یگان نویسی، گونهای است که این نویسنده در آن کوشا و شکوفاست. او در این قالب، با استناد به اسناد معتبر، کتابهای خوش خوانی در ساحت ادب و هنر نگاشته است.
از تبار حبیب؛ گفتوگوی بلندی با نویسنده معاصر، گل علی بابایی است که نویسنده سعی داشته کتاب را به سیاق تاریخ شفاهی بنویسد.
حسین قرآیی پیشتر با آثاری، چون "از سناباد شعر"، "در جست و جوی مهتاب"، "از مشهد تا ژوهانسبورگ" و... به جامعه کتابخوان معرفی شده است.
این کتاب شامل چهار بخش است:
۱- سال شمار؛ که در این بخش مخاطبین و به خصوص دانش جویان، با کتابها و فعالیتهای ریز و درشت آقای نویسنده، آشنا میشوند.
۲- زندگی و نویسندگی؛ در این قسمت از کودکی تا اکنون «رزمنده- نویسنده» ما قابل مشاهده است.
۳- گل علی بابایی در آینه حسین بهزاد؛ یادداشت حسین بهزاد با عنوان» معظل نوشتن از یک رفیق همکار را در کتاب گنجاندهام تا مخاطب در آینه کلمات دوست دیرینِ بابایی، او را روایت کند.
۴- به روایت تصویر؛ تصاویر گل علی بابای از نوجوانی تا امروز نویسنده را شامل میشود. چینش عکسها به گونهای صورت گرفته تا خواننده با ورق زدن و تماشای آنها به دریافت کلی از نویسنده دست یابد.
برشی از کتاب:
بسم الله الرحمن الرحیم
بنده گل علی بابایی متولد هفتم مهر ۱۳۳۹ در روستای "برار" از توابع شهرستان چالوس هستم.
"پدرم؛ مرحوم هاشم آقابابایی پور مثل اکثر مردان روستا کارگر گارگاه تولید ذغال از چوب درختان جنگلی بود که محل کار آنها در دل جنگلهای انبوه غرب مازندران قرار داشت"پدرم؛ مرحوم هاشم آقابابایی پور مثل اکثر مردان روستا کارگر گارگاه تولید ذغال از چوب درختان جنگلی بود که محل کار آنها در دل جنگلهای انبوه غرب مازندران قرار داشت. این آدمهای سخت کوش به صورت تمام وقت، تبر به دست با تنههای بزرگ درختان تنومند دست و پنجه نرم میکردند و حاصل تلاششان، ذغالهایی بود که اجاق خانه و کرسیهای مردم روستا و شهر نشینان را در شبهای سرد و طولانی زمستانها گرم کرد.
مادرم، مرحومه سید زهرا مطهری، بانوی برآمده از خاندانی هفت پشت سادات و زنی خاندار بود.
پدرم و بقیه مردان روستای برار، گاهی وقتها ششماه ششماه هم نمیتوانستند به خانوادههایشان سر بزنند و ما، کودکان روستا، محروم از محبت پدر، در زیر سایهی مادرمان زندگی سختی را میگذراندیم
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران