سخنی با بچه های داخل ایران؛ نه پندی نه اندرزی؛ هشداری دوستانه شاید؛ قسمت اول؛ ف. م. سخن - Gooya News
اکثر شما شطرنج بازی کرده اید و قواعد بازی شطرنج را می دانید. می دانید مهره ها چگونه حرکت می کنند، چگونه برای مهره ی حریف خطر ایجاد می کنند، چگونه در مقابل حریف به خطر می افتند.
این ها دو دو تا چهار تا های بازی شطرنج است که هر کسی می تواند در عرض چند ساعت آن ها را بیاموزد.
اما قواعدی هم در این بازی هست که باید آن ها را آموخت. از طریق مطالعه، مشاهده و تجربه.
باید آن ها را آموخت از کسانی که سال ها شطرنج بازی کرده اند، سال ها در باره ی این بازی مطالعه کرده اند، سال ها بازی های دیگران را مشاهده و بررسی کرده اند، و به قواعدی برای «بُردن» و قواعدی برای «نباختن» دست یافته اند که این قواعد دیگر قاعده ی ساده ی دو دو تا چهار تا نیست بلکه معادلاتی ست پیچیده و در سطح عالی.
این قواعد را نمی توان در چند ساعت آموخت و به کار گرفت. یک شطرنج با ۳۲ مهره ی سیاه و سفید، و در محدوده ی ۶۴ خانه، با قواعد حرکتی مشخص، می تواند بی نهایت حرکت درست و غلط ایجاد کند و در بازیِ قوی ترین بازیکنان در سطوح برابر نیز امکان پیش بینی برد و باخت وجود ندارد.
یکی از قواعد ابتدایی شطرنج که در زندگی عادی و مبارزات اجتماعی نیز کاربرد دارد این است که هرگز مهره ها را بدون داشتن پشتوانه و حامی نباید جا به جا کرد.
به عبارت دیگر زمانی باید مهره ای را برای تهاجم یا تدافع حرکت داد که پشتوانه داشته باشد.
شما در شطرنج می توانید از همان ابتدای بازی تاخت و تاز کنید و وزیر و فیل و رخ تان را به خط مقدم جنگ با دشمن حرکت دهید، شعار بدهید و کُری بخوانید، به ریش طرف مقابل تان بخندید، ولی این تاخت و تاز بدون پشتوانه و بدون برنامه ریزی و طراحی جنگی، در زمانی کوتاه تبدیل به شکست می شود.
صد بار هم که چنین حملاتی را صورت دهید، شکست تان حتمی خواهد بود.
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران