بیانیهٔ بسیج دانشکدهٔ علوم اجتماعی دانشگاه تهران / اصلیترین معضل دانشکده، سیاستزدگی و قبیلهگرایی است
به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، بسیج دانشجویی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران طی بیانیهای پیرامون حواشی اخیر در این دانشکده و همایش میکاپ و همین طور ورود رسانههای معاند به این قضیه و تقلیل دادن سطح مسئله، نکاتی را مطرح کرد که متن آن به شرح زیر است:
بعد از فاش و علنی شدن ماجرای برگزاری همایش میکاپ در دانشکدۀ علوم اجتماعی و پوشش و بازتاب خبری این اتفاق و نامۀ بسیج به رئیس دانشگاه تهران در رابطه با این اتفاق توسط برخی خبرگزاری و رسانههای داخلی و معاند؛ رئیس دانشکده و دانشگاه هر کدام نسبت به این قضیه واکنش نشان دادند و دوباره اظهار تعجب و بیخبری کردند.
عجیب است که کسانی که مسئولیت مدیریت دانشگاه را در سطوح مختلف به عهده دارند بیش از همه از این مسئله که در دورۀ مدیریت ایشان و در نتیجۀ سهلانگاری ایشان اتفاق افتاده است متعجباند! رؤسای محترم! ما بیش از عذرخواهی منتظر پیگیری جدی شما و مشخص شدن حقایق پشت پردۀ این ماجرا هستیم. بسیج دانشجویی با شرکت "پیشگامان چهرهگستر"، مجری این همایش و همینطور با فرد واسطۀ میان دانشکده و شرکت مذکور برای بستن قرارداد گفتگو داشته و اظهاراتی متفاوت و گاهاً متناقض با اظهارات رؤسای دانشکده شنیده است؛ فلذا بدون دخالت در این روند تحقیق و تفحص از ناظرین دانشگاهی و قوۀ قضایی تقاضا میکند تا جدی و سریع و بدون در نظر گرفتن ملاحظات ابعاد مختلف این پرونده را بهصورت رسمی و علنی مشخص بکنند و مقصرین حقیقی این قضیه بهسزای عمل غیرقانونی و غیرحرفهای خود برسند.
در رابطه با ورود رسانههای معاند و خارجی به مسئلۀ درخواست بسیج دانشجویی برای عزل ریاست دانشکده، این رسانهها تمام تلاش خود را بهکار بردند تا با بازتاب ناقص این خبر به نقل از خبرگزاریهای داخلی، مسئله را طوری بازنمایی کنند که گویی بسیج صرفاً بهخاطر برگزاری یک همایش آرایش اقدام به چنین درخواستی کرده است؛ در حالی که این مسئله حقیقت نداشته و این رسانهها در جهت اهداف ناپاک خود و افراد همسو با خودشان این اتفاقات را اینگونه پوشش دادهاند. هیچیک از این رسانهها متن نامۀ بسیج به رئیس دانشگاه را بهطور کامل منتشر نکردهاند، متنی که در آن صراحتاً بیان شده است که این همایش تنها نقطۀ منفی و مشکوک کارنامۀ مدیریتی دکتر اعتمادی نیست و بسیج دانشجویی و سایر اساتید دانشکدۀ علوم اجتماعی از ابتدای دورۀ مدیریتی ایشان بارها در رابطه با سوءمدیریت ایشان به مسئولین ذیربط تذکر داده بوده و از طریق نامه یا روشهای دیگر نارضایتی و شکایت خود را اعلام داشتهاند. این اتفاق اخیر، صرفاً مهر تأیید نهایی و علنیای بر تمام بیکفایتیهای پیشین بود.
برای روشنتر شدن این ماجرا به چند مورد از مسائل و معضلات اخیر دانشکدۀ علوم اجتماعی که مستقیم یا غیرمستقیم با ریاست و شخص جناب اعتمادی مرتبط هستند اشاره خواهد شد. شاید اصلیترین معضلی که در دورۀ ریاست آقای اعتمادی گریبانگیر گروههای علمی دانشکده علوماجتماعی بوده و ریشه بقیه مشکلات نیز قلمداد میشود، سیاستزدگی و قبیلهگرایی است.
"شاید اصلیترین معضلی که در دورۀ ریاست آقای اعتمادی گریبانگیر گروههای علمی دانشکده علوماجتماعی بوده و ریشه بقیه مشکلات نیز قلمداد میشود، سیاستزدگی و قبیلهگرایی است"اتفاقات این چند سال نشان از این دارند که نهتنها در دانشکده علوم اجتماعی مناسبات علمی حاکم نبوده، که مناسبات سیاسی و بعضاً حتی قبیلهای جایگزین شده است.
دکتر حاجیحیدری، از اساتید متدین و انقلابی دانشکدۀ علوم اجتماعی، چندی پیش و با گذشت حدود ۱۱ سال از جذب پیمانیاش در گروه جامعهشناسی و کارشکنیهای متعدد در روند تبدیل وضعیتش در طی این سالها، محکوم به اخراج از دانشکده یا تبعید به گروهی دیگر در دانشکده علوم اجتماعی شد. ایشان بیانیهای منتشر کردند موضوع بیانیه او، توضیح مفصل همین مسئله و روند طی شده در این سالها و افشای تخلفهای علمی مسئولین و صاحبمنصبان دانشکده علوم اجتماعی بود که در سایت ایشان و کانال و صفحۀ بسیج قابل دسترسی است. بند آخر بیانیه اشارهای است غیر مستقیم به مسئله جذب خانم سارا فریدزاده در اواخر سال ۹۹:
«در همین زمان، یک داوطلب محترم به عضویت هیأت علمی پذیرفته میشود که در رزومه خود، هیچ مقاله و هیچ کتاب و هیچ سابقه آموزشی ندارد!»
حاجیحیدری در ادامه توضیح میدهد که مقالات و کتبی که دکتر فریدزاده در رزومه علمی خود به آنها اشاره کرده است یا در هیچ آدرسی قابل دسترسی نیست و یا در مجلاتی نامتعبر به چاپ رسیده است. یک نمونه از این مجلات، مجله «اشپکتروم ایرانیان»، متعلق به رایزنی فرهنگی ایران در برلین است. طبق جستجوهای به عمل آمده، این مجله فاقد امتیاز علمی متعبر است.
البته از خانم فریدزاده، اخیرا دو مقاله جدید در دو نشریه متعلق به دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران منتشر شده است که سردبیر یکی، دکتر محمدرضا جوادی یگانه، معاون فرهنگی- اجتماعی شهرداری تهران، سرپرست سابق گروه جامعهشناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران و صاحب نظریه متأخر «سویههای نژادپرستانه رنگ پوست حاجی فیروز» و سردبیر دیگری، دکتر غلامرضا غفاری، معاون فرهنگی- اجتماعی وزیر علوم و عضو سابق هیئت علمی گروه برنامهریزی اجتماعی دانشکده علوم اجتماعی است که دو سال پیش و در زمان سرپرستی دکتر جوادی یگانه در گروه جامعهشناسی، در اقدامی عجیب و ابهامبرانگیز، به یکباره به این گروه منتقل شد.
تا اینجای کار، با سه نفر از اعضای گروه جامعهشناسی آشنا شدیم: سارا فریدزاده، محمدرضا جوادی یگانه و غلامرضا غفاری. دو نفر از آنها به تازگی و با وجود ابهامات و سؤالات متعدد به گروه جامعهشناسی اضافه شده و یک نفر، عضویتش مسبوق به سابقه است. ویژگی مشترک هر سه، اتصال سببی یا نسبی به اصلاحطلبان است. در این میان، نام چند تن دیگر نیز اهمیت دارد.
دکتر سیدمهدی اعتمادیفر، رئیس جوان دانشکده علوم اجتماعی که پلههای ترقی را با سرعتی عجیب پیموده است. او که در اولین سالهای دهه ۹۰، مدرک دکترای خود را از دانشکده علوم اجتماعی اخذ کرد، در سال ۹۳ معاون دانشجویی دانشکده شد، در سال ۹۵، به عنوان معاونت آموزشی منتصب شد و در سال ۹۶، سرپرستی و سپس ریاست دانشکده علوم اجتماعی را برعهده گرفت و اکنون نیز، پس از حدود ۹ سال از اتمام تحصیلاتش، به درجه دانشیاری رسیده است.
"یک نمونه از این مجلات، مجله «اشپکتروم ایرانیان»، متعلق به رایزنی فرهنگی ایران در برلین است"نکته جالب توجه اینجاست که اعتمادیفر، داماد سید ابوالحسن ریاضی، معاون سابق
وزیر علوم، مدیرکل سابق دفتر مطالعات فرهنگی و اجتماعی شهرداری تهران و مدیر عامل شرکت همشهری است. ایشان علیرغم اینکه هیچ ارتباط علمی و آکادمیکی با دانشکده علوم اجتماعی ندارند، چندی پیش، به عنوان عضو علیالبدل هیئت مدیره بنیاد تازه تأسیس حامیان در دانشکده علوم اجتماعی نیز انتخاب شد. در کنار ایشان، نام آقایان محمدرضا جوادی یگانه به عنوان بازرس اصلی بنیاد حامیان و آقای غلامرضا غفاری و خانم مهری بهار به عنوان عضو هیئت مدیره این بنیاد به چشم میخورد.
خانم مهری بهار، رئیس فعلی گروه ارتباطات اجتماعی دانشکده است. ایشان که در پاییز ۹۸ به این سمت منصوب شد، تا امروز، دوبار و هر بار به مدت بیش از یک ماه، از کشور خارج شده است. خروجهای شائبهبرانگیز ایشان از کشور که ظاهرا نه طبق مأموریتی از دانشگاه و نه با اجازه گروه صورت گرفته است، منجر به اعتراض دانشجویان ارتباطات نیز شد.
ایشان طبق ادعای خود، دکترایش را در رشته مطالعات فرهنگی، از دانشگاه سوربون فرانسه دریافت کرده است، اما طبق ادعای صفحه اول رساله دکتریاش- که به طرز عجیبی هیچ نام و نشانی از آن در رزومه ایشان در سایت دانشگاه تهران موجود نیست- ایشان رساله خود را در «مؤسسهی ملّی زبانها و تمدنهای شرقی (پاریس)» به پایان رسانده که در سال ۱۹۸۴ از دانشگاه سوربون استقلال پیدا کرده است. نکته جالب دیگر درباره خانم بهار، مدرک کارشناسی و کارشناسی ارشد ایشان است. ایشان در مقطع کارشناسی در رشته ادبیات عرب تحصیل کردهاند و کارشناسی ارشدشان را بهصورت خبرگان بدون مدرک از دانشگاه جرج تاون امریکا اخذ کردهاند. نگارنده هرچه جستجو کرد، به راهی برای اخذ مدرک کارشناسی ارشد ادبیات عرب بهصورت خبرگان بدون مدرک، آن هم از دانشگاهی امریکایی، دست نیافت! مسئله ابهامبرانگیز دیگر آن که ایشان به هر روش و ترتیبی که مدارک کارشناسی و کارشناسی ارشدشان را اخذ کردهاند، با چه صلاحیتی برای تحصیل مطالعات فرهنگی، از بورسیه دانشگاه تهران برای تحصیل در دانشگاه ادعایی خودشان یا مؤسسه ادعایی پایاننامهشان استفاده کردهاند؟ پاسخ این سؤال را باید در دوران ریاست آقای دکتر تقی آزاد ارمکی، همسر ایشان، در دانشکده علوم اجتماعی جستجو کرد.
آقای دکتر آزاد ارمکی، ریاست اسبق دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، که به دلایلی که هیچ گاه صراحتاً از آن سخن گفته نشده است، در اوایل دهه ۸۰ از ریاست دانشکده علوم اجتماعی کنار گذاشته شد، به طرز عجیبی، چند ماه پس از انتخاب همسرش به عنوان رییس گروه ارتباطات، اوایل سال ۹۹ به ریاست گروه جامعه شناسی دانشکده علوم اجتماعی رسید! ایشان همچنین در سال ۱۳۹۸، به عنوان نایب رئیس انجمن جامعهشناسی ایران، انجمنی غیرانتفاعی که سالهاست در یکی از طبقات دانشکده دولتی علوم اجتماعی دانشگاه تهران، سکنی گزیده است، انتخاب شد. لازم به توضیح است که اخیرا، کامیل احمدی، دبیر سابق گروه جامعهشناسی کودک انجمن مذکور، به جرم همکاری با گروههای برانداز و اجرای پروژههای آنان توسط دادگاه محکوم شد و مدتی بعد، به انگلستان فرار کرد.
"دو نفر از آنها به تازگی و با وجود ابهامات و سؤالات متعدد به گروه جامعهشناسی اضافه شده و یک نفر، عضویتش مسبوق به سابقه است"عضویت احمدی در انجمن جامعهشناسی، پیش از محکومیت قضایی، به اتهام آزار و سوءاستفاده جنسی از زنان، توسط این انجمن لغو شد. دکتر تقی آزاد ارمکی، در کنار دکتر محمدرضا جلاییپور، عضو دیگر گروه جامعهشناسی، از جامعهشناسان محل رجوع روزنامههای زنجیرهای و سایتهای اصلاحطلبان است.
عضو دیگر گروه جامعهشناسی، دکتر سید ضیاء هاشمی، سرپرست سابق وزارت علوم، مدیرعامل سابق خبرگزاری ایرنا و رایزن فرهنگی فعلی ایران در سوئد است. خبرگزاری ایرنا، در زمان مدیریت ایشان، مستند کوتاهی منتشر کرد که در آن، عباس عبدی، فعال سیاسی اطلاحطلب مدعی شده بود دکتر سهیلا صادقی سالها پیش مرتکب تقلب علمی شده است! سهیلا صادقی، عضو گروه جامعهشناسی است که یک ماه پیش از انتشار آن مستند کوتاه، در دیدار اساتید دانشگاه با رهبر انقلاب به سیاسیکاری در دانشگاهها اشاره کرده بود.
با مرور آنچه گفته شد و دریافت درکی کلی از موقعیت صاحبمنصبان دانشکده علوم اجتماعی، میتوان فهمید دلیل اصرار بر اخراج دکتر حاجیحیدری از گروه جامعهشناسی و جذب دکتر فریدزاده به این گروه، چیست. لازم به توجه است که پیش از دکتر فریدزاده، دکتر کوشا گرجی صفت نیز، در یک سال گذشته به این گروه جذب شده است. برای درک موقعیت سیاسی دکتر کوشا گرجی صفت، خوانندگان متن، میتوانند به مقاله «پایان رمانتیسیسم در تهران» (The End of Romanticism in Tehran) که در آوریل ۲۰۱۹ توسط ایشان منتشر شده است مراجعه کنند.
او در این نوشته توضیح میدهد که با توجه به رشد در خانوادهاش، هر روز انتظار سقوط «رژیم» را میکشید و بعد از ناامید شدن از این اتفاق، با مادرش تصمیم گرفتند که به سمت هلند، انگلیس و یا امریکا حرکت کنند. قبل از آن درباره خانوادهاش و بعد از آن، درباره چرایی بازگشتش به ایران، توضیحاتی داده است.
آنچه اشاره شد، گوشهای از روابط پنهان و آشکار سیاستمداران صاحبمنصب در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران است. این انتظاری غیرمنطقی است که صاحبمنصبان، تفکرات و ایدههای سیاسی خود را در شیوه مدیریتشان دخیل نکنند، اما میتوان انتظار داشت که علیرغم پیشبرد ایدههای خود، دانشگاه را به محلی برای منازعات سیاسی خود تبدیل نکنند و منطق علمی را به کلی تحتالشعاع این مناسبات قرار ندهند.
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران