روایت عجیبِ تحلیلگر آمریکایی از وضعیت آمریکا در بحبوحه انتخابات میاندوره‌ای کنگره

روایت عجیبِ تحلیلگر آمریکایی از وضعیت آمریکا در بحبوحه انتخابات میاندوره‌ای کنگره
خبرگزاری دانشجو
خبرگزاری دانشجو - ۱۷ آبان ۱۴۰۱

به گزارش خبرگزاری دانشجو؛ "الیاس کِپِدا" روزنامه نگار و تحلیلگر آمریکایی در مقاله‌ای برای پایگاه خبری "گلوبال تایمز"، به ارزیابی وضعیت کلی آمریکا مخصوصا از حیث شاخص‌ها و چهارچوب‌های دموکراسیِ آمریکایی در بحبوحه انتخابات میاندوره‌ای کنگره این کشور پرداخته است. به عقیده وی، برخلاف آنچه سیاستمداران و جریان‌های اصلی رسانه‌ای در آمریکا تبلیغ و ترویج می‌کنند، این قواعدِ نظام سرمایه داری و نَه رای مردم است که نتیجه نهایی انتخابات در این کشور را تعیین می‌کند.

الیاس کِپِدا در مقاله خود می‌نویسد: «اینجا در آمریکا اغلب به ما گفته می‌شود که انتخابات میاندوره‌ای کنگره در کشورمان، از اهمیتی قابل ملاحظه‌ای برخوردار است و باید آن را مهمترین انتخابات در طول حیاتمان بدانیم و اساسا باید در این انتخابات شرکت کنیم، زیرا زندگیمان در گرو آن است. در این راستا، تنها چند روز مانده به انتخابات میاندوره‌ای کنگره آمریکا، نظرسنجی‌ها حاکی از این هستند که هم رای دهندگان دموکرات و هم جمهوریخواهان، انگیزه‌های بالایی جهت شرکت در انتخابات مذکور دارند.

در این راستا، در روز‌های اخیر به قدری لفاظی‌های تند و تهاجمی از سوی مقام‌های ارشد احزاب دموکرات و جمهوریخواه علیه یکدیگر افزایش یافته که شاهدیم قطبی گرایی‌ها تا حد زیادی تشدید شده اند و حتی به نظر می‌رسد که احتمال تقابل و برخورد‌های داخلی در آمریکا نیز افزایش یافته است.

بدون تردید، زندگیِ ما آمریکایی‌ها به دلیل سیاست‌های دولت آمریکا، تحت تاثیر قرار گرفته و یا حتی به خطر افتاده است. متاسفانه، وضعیت آمریکا با آنچه ما آمریکایی‌ها با افتخار "دموکراسی آمریکایی" می‌خوانیم، فاصله زیادی دارد و بعید به نظر می‌رسد که آمریکایی‌ها بتوانند خود را با یک انتخابات که همان انتخابات میاندوره‌ای آتی این کشور است نیز نجات دهند.

اگر هدفِ انتخابات آمریکا، محقق کردن دموکراسی است، باید اذعان کرد که انتخابات در آمریکا به هدف خود نمی‌رسد و ناکارآمد است. بر اساس یافته‌های یک پژوهش که در سال ۲۰۱۴ میلادی انجام شده و توسط انتشارات دانشگاه کمبریج منتشر شده، اینطور نتیجه گیری شده که ایالات متحده آمریکا بیش از اینکه وضعیتی شبیه به یک کشور دموکرات و متعهد به دموکراسی را داشته باشد، کشوری در محاصره و تسلط الیگارش‌ها و الیگارشی است.

""دونالد ترامپ" در سال ۲۰۱۶ کارزار انتخاباتی خود را بر این وعده استوار کرد که وی می‌خواهد "جنگ‌های بی‌پایان آمریکا" را خاتمه دهد"در این چهارچوب، شهروندان آمریکایی و عمده گروه‌هایی در این کشور که با منافع عمومی مرتبط هستند، نفوذ کم و یا هیچ نفوذی بر روند سیاست سازی‌ها در آمریکا ندارند.

در واقع، شکاف میان سیاست‌هایی که آمریکایی‌ها می‌گویند که آن‌ها طالبشان هستند (در هنگام رای گیری‌های انتخاباتی) و سیاست‌هایی که توسط نمایندگان منتخبِ آن‌ها اجرایی می‌شوند، در هر نسلی قابل توجه است. "دونالد ترامپ" در سال ۲۰۱۶ کارزار انتخاباتی خود را بر این وعده استوار کرد که وی می‌خواهد "جنگ‌های بی‌پایان آمریکا" را خاتمه دهد. با این حال، ترامپ به محض اینکه به کاخ سفید راه یافت، خشونت امپریالیستی آمریکا که سال هاست در قالب حکمروایی این کشور دیده می‌شود را ادامه داد.

کمتر از دو سال قبل، دموکرات‌ها وعده‌های فراوانی را دال بر این مساله دادند که اگر آمریکایی‌ها به دو تن از اعضای این حزب جهت عضویت در سنا و به دست گرفتن کنترلِ این نهاد قانونی آمریکا کمک کنند، می‌توانند روی کمک‌های مالی به ارزش دو هزار دلار که به دستشان خواهد رسید، حساب کنند. با همین وعده‌ها بود که دو فرد مذکور توانستند به سنای آمریکا راه پیدا کنند.

با این همه، دو سال پس از این ماجرا، هنوز این وعده محقق نشده است. از این منظر، هر دو حزب جمهوریخواه و دموکرات، وعده‌هایی را در صورت انتخاب شدنِ اعضایشان جهت عضویت در نهاد‌های قانونی آمریکا همچون سنا و مجلس نمایندگان می‌دهند، با این حال وقتی موقعیت‌های مذکور را به دست می‌آورند، هیچ کاری جهت تحقق وعده‌های خود انجام نمی‌دهند.

در آستانه انتخابات جاری میاندوره‌ای کنگره آمریکا نیز شاهد بوده ایم که همین احزاب گفتند که اگر اکنون آمریکایی‌ها به کاندیدا‌های آن‌ها رای دهند، می‌توانند مطمئن باشند که این احزاب نیز به وعده‌های خود حتما عمل خواهند کرد.

آن‌ها توقع دارند ما آمریکایی‌ها این مساله را در شرایطی بپذیریم که تاکنون بار‌ها همین احزاب و سیاستمدارانشان به ما قول‌هایی داده اند، اما هیچ نشانه‌ای از عمل کردن به قول هایشان را از سوی آن‌ها شاهد نبوده ایم.

به نظر می‌رسد که هیچکدام از دو حزب اصلی آمریکا در مورد این مساله که حامیان خود را ناامید کنند، نگرانی ندارند و فقط به دنبال موفقیت کاندیدا‌ها و حصول منافعشان در بحبوحه انتخابات میاندوره‌ای کنگره هستند. در یکچنین نظام سیاسی که اصول نظام سرمایه داری حرف اول و آخر را می‌زند، اینکه یک حزب یا سیاستمدار، منابع مالی و ثروت خود را افزایش دهند بیش از پیروزی در انتخابات برایشان ارزشمند است.

سیاستمداران آمریکایی به طور مکرر و مداوم به رای دهندگان کشورشان دروغ می‌گویند. وقتی هم که آن‌ها به قدرت می‌رسند، اهداف و منافعی را دنبال می‌کنند که بر علیه منافع حقیقیِ ما ملت آمریکا است. جنگ نیابتی آمریکا با روسیه در اوکراین، آخرین و شاید خطرناک‌ترین نمونه در این رابطه است. اکثریت قابل توجهی از مردم آمریکا در چهارچوب نظرسنجی‌های مختلف بر این باورند که آمریکا باید مذاکرات صلح مستقیم با روسیه را در دستورکار قرار دهد.

با این همه، هم دموکرات‌ها و هم جمهوریخواهان عملا در حال ریختن هیزم به آتش جنگ اوکراین هستند و میلیارد‌ها دلار پولِ مردم آمریکا را به جیب شرکت‌های تسلیحاتی می‌ریزند.

"با همین وعده‌ها بود که دو فرد مذکور توانستند به سنای آمریکا راه پیدا کنند.با این همه، دو سال پس از این ماجرا، هنوز این وعده محقق نشده است"جالب اینکه رویکرد غالب و اصلی دولت بایدن و مقام‌های این دولت نیز این بوده و هست که با روسیه هیچگونه رایزنی و مذاکرات دیپاماتیک در رابطه با معادله جنگ اوکراین نداشته باشند. مردم آمریکا خواهان مذاکرات صلح هستند، اما دولت آمریکا که در تسخیر مجتمع‌های نظامی-صنعتی است، هر کاری جهت تداوم یافتن جنگ و خونریزی و خشونت انجام می‌دهد.

یکی از نکاتی که در مورد انتخابات مختلف در آمریکا وجود دارد این است که مثلا دموکرات‌ها با طرح ادعا‌های بی پایه می‌گویند که جمهوریخواهان تحت کنترل روسیه هستند و جمهوریخواهان نیز بدون هرگونه سند و مدرکی تاکید دارند که دموکرات‌ها در جریان یپروزی‌های خود در انتخابات مختلف این کشور، مدام دست به تقلب می‌زنند. در عین حال، عجیب این است که در بحث انتخابات آمریکا، حتی "برابری نژادی" را نیز شاهد نیستیم.

مثلا در حالی که جامعه سفید پوستان به راحتی می‌توانند از یک خیابان عبور کنند و رای خود را به صندوق‌های رای بیندازند، افراد عضو جامعه رنگین پوستانِ این کشور باید بعضا کیلومتر‌ها رانندگی کنند و مدت‌ها در صف بایستند تا بتوانند رای خود را در جریان انتخابات مختلف آمریکا به صندوق‌های رای بریزند.

انتخابات ریاست جمهوری نیز در کشور ما آمریکا فی نفسه روند و ماهیتی دموکراتیک ندارد. باید توجه داشت که انتخاب نهایی با رای الکترال کالج یا همان مجموع آرا جامعه نخبگان خاصِ آمریکا در هر ایالت است. اگر دموکراسی را وجه بارزِ سیاست آمریکا بدانیم، باید اذعان کنیم که سیاست کشورمان ناکارآمد است.

احزاب اصلی آمریکا ثابت کرده اند که بعضا حتی از طریق تبانی با یکدیگر در برخی حوزه‌ها می‌توانند خواست‌های مردم این کشور را به طور کامل مورد بی توجهی قرار دهند.

در این میان، هر کدام از اعضای موثر هر دو حزب اصلی آمریکا، تحت تاثیر چهره‌ها و تشکیلات و شرکت‌های پشت پرده و قدرتمندی هستند که این مساله موجب می‌شود آنچه در به اصلاح دموکراسی آمریکایی به هیچ عنوان ارزش و اهمیت نداشته و ندارد، رای و نظر و خواسته‌های مردم این کشور باشد. اگرچه در ظاهرِ ماجرا تا جای ممکن سعی می‌شود پوشش زیبای دموکراسی در آمریکا مخدوش نشود.»

منابع خبر

اخبار مرتبط

رادیو زمانه - ۲۷ بهمن ۱۳۹۹
خبرگزاری جمهوری اسلامی - ۱۱ آبان ۱۳۹۹
خبر آنلاین - ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۱
کلمه - ۲۶ آبان ۱۳۹۹