فراغتهای کارگونه این روزهای ما
این گمان وجود داشت که هم کار و هم فراغت ویژگیهای خاص خودشان را دارند و معمولا این دو در مقابل یکدیگر دیده میشدند. برای مثال مفهومی مانند «اجبار» به کار نزدیکتر تصور میشد تا به فراغت، و در مقابل، مفهومی مانند «آزادی» به فراغت نزدیکتر دیده میشد تا به کار. در همین راستا میتوان درباره اصطلاحاتی نظیر زمانبندی، سلسلهمراتب، لذت و سرخوشی، اضطراب و نظم هم گفت که هر کدام یا به کار و یا به فراغت نزدیکاند.
در دهههای گذشته همواره با دیدگاههای مختلفی در این زمینه مواجه بودهایم: کسانی که درباره کار مطالعه میکردند معتقد بودند که هنجارهای حاکم بر کار و شغل(هنجارهای سازمانهای رسمی) در نهایت انسانی بیمار، ناخوشاحوال از نظر روانی، و انسانی ازخودبیگانه خلق خواهد کرد که در حقیقت وقتی محیط کار را ترک میکند همچنان «یک کارمند» است و مناسب زندگی، یا به استعاره، مرد/زنی برای تمام فصول نیست. از نظر اینان با ثبت اثر انگشت در دستگاه حضور و غیاب اداره همه چیز به پایان خود نمیرسد. ما با «شخصیت کارمندی» مواجهایم که بیست و چهار ساعت روز، و هفت روز هفته «زیست کارمندی» دارد.
"این گمان وجود داشت که هم کار و هم فراغت ویژگیهای خاص خودشان را دارند و معمولا این دو در مقابل یکدیگر دیده میشدند"همچنین محققانی که درباره فراغت تحقیق میکردند معتقد بودند که هنجارهای کار و شغل، سایهی سنگین خود را بر فراغت نیز گسترده است و این فراغت، در واقع ادامه کار است. به باور اینان ما با فراغتی ازخودتهیشده و «کارگونه» مواجهیم.
چنین نقدهایی باعث تغییراتی در سیاستهای مربوط به کار و فراغت شد. برای مثال کارمندان در برخی از محیطهای شغلی اجازه یافتند تا هنجارهای حاکم بر فراغت را دنبال کنند که به عنوان نمونه میتوان به شرکت گوگل اشاره کرد. در این راستا، «شخصیسازی محیط» از طریق نزدیک کردن محیط کار به محیط خانه، شناور کردن ساعت حضور در محل کار، و رنگآمیزی محیط کار به دلخواه کارمند، از آن جمله است. در واقع این شرکتها لذت، خوشی، آزادی، راحتی و آرامش کارمند را در اولویت برنامهریزی قرار دادند.
روشن است که این تغییرات را میتوان مثبت ارزیابی نمود چرا که احساسات و نگرش کارمند اهمیت یافت و در همان راستا نیز برنامهریزی شد.
نکتهی این نوشته طرف دیگر ماجراست. شواهد حاکی از آن است که این روزها فراغت همچنان کارگونه یا «کارطوری» است و در دنیای امروز هنجارهای کار به شدت بر فراغت ما سیطره مییابند. منظور آنکه، گویی در مقابل گسترش هنجارهای فراغت بر دنیای کار، شاهد گسترش هنجارهای کار بر دنیای فراغت هستیم و این روند با «دیجیتالیزه شدن» جامعه و «اینترنت هوشمند» چشمگیرتر گشته است. اعداد و ارقام رنگارنگ دیجیتالی بر همه عرصههای زندگی ما حاکم شدهاند و ما در زمان فراغت مدام در حال محاسبهایم. وقتی میدویم بر بازویمان دستگاهی میبندیم که در حال شمارش و محاسبه همه چیزمان است، وقتی در دورهمی هایمان با غذایی خوشمزه و جذاب مواجه میشویم قبل از لذت بردن از آن به محاسبه کالریها و چربیهای آن میپردازیم یا پس از خوردن، سوگوار میشویم و این پرسش سخت را از خودمان میپرسیم که برای سوزاندن آن چقدر باید راه بروم؟ نتیجه آنکه، آن راه رفتنمان نیز در واکنش به مصیبت دیگری رقم میخورد.
"برای مثال مفهومی مانند «اجبار» به کار نزدیکتر تصور میشد تا به فراغت، و در مقابل، مفهومی مانند «آزادی» به فراغت نزدیکتر دیده میشد تا به کار"«محاسبه»، « نظم»،«سلسلهمراتب»(داشتن مربیهای مختلف مجازی و واقعی) همه ویژگیهای دنیای کار است که به فراغتهای ما تحمیل شدهاند. شاید به همین دلیل است که اغلب ما پس از فراغتهایمان باز احساس خستگی میکنیم، گویی که از کار برگشتهایم و نه از فراغت که مهمترین ویژگیاش «فراغت» است! به گمانم این وضعیت یکی از پیامدهای اساسی پزشکیشدن(۱) جامعه است که دیجیتالیزه شدن همواره به آن یاری میرساند. پزشکیشدن جامعه بستر مناسبی برای سرایت هنجارهای کار بر فراغت فراهم آورده است.
(۱) Medicalization
of society
* عضو گروه جامعه شناسی دانشگاه گیلان
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران