اگر علامه طباطبایی در عصرما نبود بلیط ورودم بهعالم را پس میدادم
خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ - محمد زارع شیرین کندی: وجیزهای درباب فلسفه و گذشت از آن از نظرگاه علامه طباطبایی نوشتم و در پایان آن مایل بودم یک مطلب را که به احساس شخصیام مربوط است ناگفته نگذارم، اما مطلب مذکور به زمان انتشار نرسید. میخواستم بنویسم که محمد حسین طباطبایی زیباترین تجلی و مظهر تاریخ و فرهنگ و حکمت و هنر ماست. وقتی به او نگاه میکنی گویی مجمع خوبیهای همه خوبان تاریخ ماست از فارابی و ابن سینا و ابن
بابویه و طوسی گرفته تا طبرسی خواجه نصیر و حافظ و مولوی و عطار و علامه حلی و ملاصدرا و غیره.
به گفته شهریار: دگران خوشگل یک عضو و تو سر تا پا خوب * آنچه خوبان همه دارند تو تنها داری
به دامان فلک جایی سزای چون تو گوهر نیست * فرود آ
ای عزیز دل به چشم من که جا داری
علامه اشعاری سروده بود که علی الظاهر همه را آتش زده و از بین برده است اما پارههایی در دست دوستانش محفوظ مانده که نشان دهنده لطافت و عظمت روح و مناعت و نازکی طبع و احوال و مواجید معنوی سرایندهاش است. او از آن نادر فرزانگانی بود که دنیا را رها کرده و در کمال آزادگی و وارستگی زیست میکنند. او گفته است: «پیر خردمند خردپیشهام / برد زدل زنگ پریشانیام / گفت که در زندگی آزاد باش / هان گذران است جهان شاد باش.» این «پیر خردپیشه نورانی» کسی نیست جز استاد و مراد علامه، سید علی قاضی طباطبایی، اعجوبه و رند عالم سوز و کوه اشراق و صفا و اقیانوس توحید و عشق و معنویت و اخلاص و پاکی.
"میخواستم بنویسم که محمد حسین طباطبایی زیباترین تجلی و مظهر تاریخ و فرهنگ و حکمت و هنر ماست"من از زمانی که مطالبی از علامه و درباره او خواندم بی اختیار عاشق و شیفته شخصیت عرفانی و معنوی او گشتم و اکنون نیز هستم. از اینرو، هرگاه خواستم که درباره شخصیت گرانمایه و عزیز او و آثار و آرا و افکارش چیزی بنویسم، درماندم.
بارها با خود گفتهام اگر پاکان و نیکان و پارسایان و وارستگانی چون او نبودند جهان ما چه داشت که مایه دلبستگی و دلگرمی انسانها به آن گردد. اگر محمد حسین طباطبایی در روزگار ما درجهان موجود نبود من هر آن میخواستم بلیط ورودم را به عالم پس بدهم. «فریب جهان را مخور زینهار / که در زیر این گل بود خارها / پرستش به مستی است در کیش مهر / برون اند زین حلقه هشیارها.» جهان ما با وجود عزیز آن آشنایان با حقایق و معانی، آن مه رویان بستان خدا و آن اصحاب باطن و کرامت و انسانیت و حکمت و مهر و شفقت قابل زیستن است و لاغیر. جهان در عصر تاریک ما بدون محمد حسین طباطبایی و بدون سید علی قاضی طباطبایی تاریکتر و زشتتر و فجیعتر از آنچه هست میبود.
«شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین حائل.»
شاعر آلمانی زمانه ما را «زمانه عسرت» میداند و متفکر هموطن او در تفسیر آن مینویسد که این دوره تاریخی با دو «نه» نفی مشخص میشود: نه دیگر خدایان گریخته و نه هنوز خدای آینده. پس در این روزگار روزنههای روشنایی و امید و مهر و همدلی و همزبانی و آشتی و وفاق بسته است. زیرا اساساً پناهگاه و مامنی گرم برای همزیستی و گفتوگو و همراهی و همدلی و همنشینی بشر وجود ندارد. «بشر در سرمای زمستان میزید و هیچکس به پیام گرمابخش سلم و صلح و دوستی و برادری دیگری پاسخ نمیدهد. ره هر پیک و پیغام و خبر بسته است.» از همین رو، وجود و حضور علامه و نوادری چون او در این جهان سرد ظلمانی دوچندان مغتنم است.
"او از آن نادر فرزانگانی بود که دنیا را رها کرده و در کمال آزادگی و وارستگی زیست میکنند"در روزگاری که «برای خدایان دیر آمدهایم» وجود علامه و نوادری چون او منبعی است سرشار از حرارت عشق و اشتیاق و محبت و کرامت و انسان دوستی و وفاداری. من هیچگاه جرأت نکردهام درباره علامه طباطبایی مطلبی بنویسم و همواره از مولوی مدد جستهام: «با تو ما چون رز به تابستان خوشیم / حکم داری هین بکش تا می
کشیم / اگر نبودی خلق محجوب و کثیف / ور نبودی حلقها تنگ و ضعیف / در مدیحت داد معنی دادمی / غیر این منطق لبی
بگشودمی / مدح تو حیف است با زندانیان / گویم اندر مجمع روحانیان / شرح تو غبن است با اهل جهان / همچو راز عشق دارم در نهان.»
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران