عذرهای بدتر از گناه
فیلمهایی همچون قاعده تصادف (بهنام بهزادی)، آسمان زرد کم عمق (بهرام توکلی)، هیچ کجا هیچ کس (ابراهیم شیبانی)، زیباتر از زندگی (انسیهشاهحسینی)، خسته نباشید (محسن قرایی)،کلاس هنرپیشگی (علیرضا داوودنژاد)، حوض نقاشی (مازیار میری)، عقاب صحرا (مهرداد خوشبخت)، چه خوبه که برگشتی (داریوشمهرجویی)، قصه عشق پدرم (محمدرضا ورزی)، گامهای شیدایی (حمید بهمنی) و برلین منفی هفت (رامتین لوافی) که گرچه بعضا با سرمایههای هنگفت دولتی تولید شده بودند ولی از یک ساختار سینمایی درست و درمان بیبهره بوده و در سطح دمدستیترین فیلمهای آماتوری، اغلب طرحهای یک سطری (که شاید در اندازه یک فیلم کوتاه ۲۰-۱۰ دقیقهای جواب میداد) را به آثار بهاصطلاح سینمایی ۹۰تا ۱۲۰دقیقه بدل ساخته و به شعور و فهم مخاطب توهین روا داشته بودند.این درحالی بود که فیلمهای خوش ساخت و حرفهای مانند «سر به مهر» به کارگردانی هادی مقدمدوست و «تنهای تنهای تنها» ساخته احسان عبدیپور از بخش اصلی مسابقه سینمای ایران محروم مانده و اثر تکاندهنده دیگری به نام «فرشتگان قصاب» ساخته سهیل سلیمی (به دلایل واهی) در هیچ یک از بخشهای رقابتی قرار نگرفت.در ترکیب هیأتهای داوری جشنواره سیویکم فیلم فجر در هنگام اعلان خبر، مورد حیرت و شگفتی کارشناسان و منتقدان قرار گرفت.
طبیعی بود حاصل چنین داوریای، سیمرغ بلورین بهترین فیلم برای اثر تحریفگرانه و پرخرجی به نام استرداد (علی غفاری) شد که رگههای تجلیل از دوران پهلوی در آن بارز بود و جایزه بهترین فیلمنامه به یک فیلم کممایه و ضعیف و از سوی دیگر ضد خانواده و مروج سبک زندگی بیبند و بارانه لیبرالی به نام قاعده تصادف (بهنام بهزادی) اختصاص یافت که از سادهترین و پایهایترین اصول فیلمنامهنویسی بیبهره بود، چه برسد به جذابیتها و خلاقیتها.
البته جایزه ویژهاش هم به یک شوی خانوادگی دیگر از علیرضا داوود نژاد تعلق گرفت که نه فیلمنامهای داشت و نه کارگردانی و فقط این بار جناب کارگردان هوس کرده بود تا مابین پشت دوربین و جلوی دوربینش، یک خط فرضی لوس و بیمزه بکشد تا بار دیگر گروهی را بهاصطلاح سرکار بگذارد و انگار بیش از همه، همین حضرات داور سرکار رفتند.
سانسور فیلمهای ضدسلطه در بخش مسابقه سینمای بینالملل
متاسفانه در بخش مسابقه بینالملل سیویکمین جشنواره فیلم فجر از تنها فیلمهای ایرانی که میتوانستند نمایشی ترکیبی از نگاه و نگرش ایرانی به جامعه خودی و مسائل جهانی داشته باشند، خبری نبود. فیلمهایی که به قول یکی از منتقدان، ضدسانسور بودند و سد سانسور اینگونه موضوعات در سینمای ایران را شکستند اما در جشنواره فیلم فجر سانسور شدند. فیلمهایی مانند «فرشتگان قصاب» و «تنهای تنهای تنها» که اولی در هیچ یک از بخشهای رقابتی حضور نداشت و دومی را فقط در بخش مسابقه فیلمهای اول راه دادند در حالی که به لحاظ قوت ساختار سینمایی تقریبا دهها بار از اغلب فیلمهای بخش مسابقه سینمای ایران و فیلمهای ایرانی بخش مسابقه بینالملل سرتر بودند. فیلمهایی که (بهدلیل موضوعات ضدسلطه و عدالتطلبشان) شانسی برای انتخاب در دیگر جشنوارهها نداشتند.اما متاسفانه این فیلمهای خوشساخت و قوی که میتوانستند حرفهای برحق انسانی، اسلامی و ایرانی را به گوش جهانیان برسانند و (بهدلیل وجود لابیهای مختلف صهیونیستی) در هیچ جشنواره جهانی راه پیدا نکردند، در بخش بینالمللی جشنواره فیلم فجر نیز جایی نیافتند و صدای آنها که در واقع صدای فروخفته ملت ایران بود، حتی در محدودیت همین جشنواره نیز به چشم معدود خارجیهای حاضر نرسید.
چند فیلم از جشنواره سی و دوم : ۹ از ۳۰
برای تحلیل و نقد و بررسی هر اثر سینمایی، اولین شرط آن است که آن اثر، عناصر بیانی و استانداردهای سینمایی را داشته باشد و سپس میتوان به نقد آن پرداخت. وگرنه آثاری که به لحاظ ساختاری اساسا سینما و فیلم سینمایی به شمار نمیآیند،یعنی در واقع زیرخط استاندارد سینمایی هستند، جای نقد و بررسی حتی محتوایی ندارند.
"فیلمهایی که به قول یکی از منتقدان، ضدسانسور بودند و سد سانسور اینگونه موضوعات در سینمای ایران را شکستند اما در جشنواره فیلم فجر سانسور شدند"آنچه در مورد اغلب فیلمهای سی و دومین جشنواره فیلم فجر صدق میکرد.فیلمهایی همچون متروپل (مسعود کیمیایی)، با دیگران (ناصر ضمیری)، بیگانه (بهرام توکلی)، قصهها (رخشان بنیاعتماد)، روزگاری عشق و خیانت (داوود بیدل)، زندگی جای دیگری است (منوچهر هادی)، فصل فراموشی فریبا (عباس رافعی)، شهابی از جنس نور (محمدرضا اسلاملو)، رنج و سرمستی (جهانگیر الماسی)، اشباح (داریوش مهرجویی)، عصبانی نیستم (رضا درمیشیان)، معراجیها (مسعود دهنمکی)، دو ساعت بعد مهرآباد (علیرضا فرید)، خوابزدهها (فریدون جیرانی و رحمان سیفیآزاد) و... بهدلیل ضعف مفرط ساختاری و شعر و شعار فراوان اساسا سینما محسوب نمیشدند.اما فیلمهایی مانند آذر، شهدخت، پرویز و دیگران (بهروز افخمی)، آرایش غلیظ (حمید نعمتا...)، رستاخیز (احمدرضا درویش)، مهمان داریم (محمدمهدی عسکرپور)، شیار ۱۴۳ (نرگس آبیار) و حقالسکوت (هادی ناییجی) علیرغم همه نقاط قوت و ضعف و کاستیهای محتوایی و ساختاری، آثاری بودند که حداقلهای سینمایی را رعایت کرده بودند و به لحاظ محتوایی نیز، فیلمهای قابلتامل و بحثانگیزی به نظر آمدند.فیلمهایی که مانند رستاخیز و آذر، شهدخت، پرویز و دیگران از قضا، اغلب جوایز اصلی جشنواره سیودوم فیلمفجر مانند بهترین فیلم و کارگردانی، فیلمنامه، فیلمبرداری، موسیقی، تدوین، بازیگری و جوایز فنی مانند صدا، گریم، طراحیصحنه و جلوههای ویژه را به خود اختصاص دادند.
دوری از اعتدال در جشنواره فیلم فجر!
جشنواره سیودوم فیلم فجر به پایان رسید و جوایز و سیمرغها تقسیم شدند اما برخی انتخابها و گزینشها یا بهتر بگوییم عدم گزینشها به دور از سلیقهها، بسیار سؤالبرانگیز و بعضا حیرتآور به نظر رسیدند و هر ناظر بیطرف و آگاه را درواقع به سوی دلایل بهاصطلاح فرامتنی رهنمون میکرد.چنانچه علیرغم نامزدی فیلم «چ» ساخته ابراهیم حاتمیکیا در هشت رشته و دریافت پنج جایزه اما هیچ جایزه و سیمرغی در دستان ابراهیم حاتمیکیا (بهعنوان اصلیترین پدیدآورنده فیلم یعنی کارگردان و نویسنده) قرار نگرفت و حتی سیمرغ جایزه ملی که باید به تهیهکننده فیلم اعطا شود به سرمایهگذار یعنی بنیاد سینمایی فارابی و مدیر آن تعلق گرفت!
این درحالیبود که برای اولینبار در این جشنواره و در اقدامی نادر و کمسابقه در تاریخ جشنوارهها، جایزه بهترین فیلم به دو اثر (رستاخیز و آذر، شهدخت، پرویز و دیگران) اعطا شد و دو سیمرغ هم بهعنوان جایزه ویژه هیاتداوران (به فیلمهای قصهها و شیار ۱۴۳) اهدا شد. یعنی از میان ۶ ــ ۵ فیلمی که در رشتههای بهترین فیلم و بهترین کارگردانی (جوایز اصلی جشنواره) نامزد بودند، چهار فیلم به انحای مختلف جایزه دریافت کردند که در کمال حیرت و تاسف، ابراهیم حاتمیکیا از سوی هیاتداوران شایسته هیچکدام از جوایز یادشده تشخیص داده نشد!
این درحالیبود که به اذعان بسیاری از کارشناسان سینما و حاضرین در جشنواره ازجمله فیلمسازانی که حضور داشتند و اظهار نظر کردند، فیلم چ از بهترین فیلمهای جشنواره سیودوم قلمداد شد که نقش نویسندگی و کارگردانی ابراهیم حاتمیکیا در این برتری، بارز و تردیدناپذیر به نظر میرسید. حتی وزیر وقت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز در مراسمی، از میان فیلمهای جشنواره فجر سیودوم نسبت به فیلم چ ابراز نظر مثبتی داشت و در آخرین روزهای جشنواره نیز نامه قدردانی حجتالاسلام سیدحسن خمینی خطاب به ابراهیم حاتمیکیا، این ابراز نظرات را از سطح جشنواره فراتر برد.
اگرچه تا آخرین لحظات و در آستانه برگزاری مراسم اختتامیه جشنواره یادشده، سخن از سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی یا بهترین فیلم یا حتی جایزه ویژه برای ابراهیم حاتمیکیا مسجل بود و نظرات کارشناسانه در معتدلترین حالت این جوایز را بین او و احمدرضا درویش، تقسیمشده میدانستند اما هیچ جایزهای برای نویسنده و کارگردان فیلم تحسینشده چ منظور نشد!
بهراستی چه اتفاقی افتاد که در اقدامی بیسابقه مسئولان و هیات داوران جشنواره، حاتمیکیا را مستوجب این نادیده گرفتهشدن دانستند؟! این درحالیبود که چه از سوی مجری و چه از طرف دیگر برگزیدگان در طول مراسم، بارها نام حاتمیکیا در سالن طنینانداز شد، به عناوین مختلف از او تقدیر و تشکر شد و فیلم وی به عنوان اثری ارزشمند و ماندگار در تاریخ سینمای ایران بهشمار آمد.
آیا برخی ابعاد محتوایی فیلم چ به مذاق هیات داوران و مسئولان جشنواره خوش نیامده و مثلا تندروی و افراطگرایی محسوب شده بود؟ آیا مدیران جشنواره، اینکه شهید چمران فیلم چ در طول فیلم از چمران بازرگان به چمران خمینی گذار میکرد را مغایر با تدبیر و اعتدال به حساب آورده و آن را موجب دلخوری برخی افراد بهاصطلاح ملیگرا دانسته بودند؟!
آیا اینکه در صحنهای کمنظیر در تاریخ سینمای ایران شاهد بودیم امر ولایت چگونه ورای همه مذاکرات و بهاصطلاح صلحطلبیها و ادعای دفاع از جان مردم، تمامکننده مقاومتها و ایستادگیها شد و فتنه دشمن را پایان بخشید، با اعتدال مورد ادعای آنان نمیخواند؟
یا اصل موضوع به مسائل فرامتنی بازمیگشت و انتقادهای صریح ابراهیم حاتمیکیا در طول جشنواره به مسئولان جشنواره برخورد، تا آنجا که حتی در تعیین برگزیدگان نیز تاثیر داشت؟
پول پاشی جشنواره های خارجی
ابراهیم حاتمیکیا در جلسه پس از نمایش فیلم «چ»، به فیلمسازان و فیلمهایی اشاره کرد که از برخی سفارتخانههای خارجی یا جشنوارههای اروپایی پول و هزینههایشان را دریافت میکنند یا هنگامی که گفت افتخار میکند برای صحنههای دشوار فیلم، از عوامل ایرانی بهره جسته تا فیلمها و فیلمسازانی را که علیرغم همه غنای تکنیکی و تخصصی سینمای ایران، به عوامل خارجی روی میآورند را مورد انتقاد قرار دهد یا وقتی هیات انتخاب و مسئولان جشنواره را بهدلیل نپذیرفتن ابتدایی و بدون پارتیبازی فیلم شیار ۱۴۳، مورد نکوهش قرار داد؟ (فیلمی که در همین مراسم اختتامیه سه سیمرغ بهترین بازیگر زن، جایزه ویژه و جایزه مردمی را دریافت کرد و بارها مورد تشویق حضار قرار گرفت.) آیا اینگونه برخورد با یک انتقاد ساده و مشفقانه، درغلتیدن به وادی افراطگرایی و تندروی نبود؟ آیا سرکوب هر نظر مخالف ولو درست و صحیح، عمل به شعارهایی است که ریاست دولت یازدهم از آغاز حضور خود در رقابتهای انتخاباتی اعلام کرد؟
روزنامه جام جم
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران