به امام خمینی (ره) گفت: امروز شما مقلد ما بشوید

به امام خمینی (ره) گفت: امروز شما مقلد ما بشوید
تابناک
تابناک - ۱۸ بهمن ۱۳۹۹



تابناک : وقتی خبر شهادت حاج مهدی عراقی در چهارم شهریور ۱۳۵۸ منتشر شد، قلب مبارزان دوران نهضت اسلامی به اندوه نشست و در این میان رهبر کبیر انقلاب با تأثر فراوان در جمع خانواده اش فرمودند: من ایشان را حدود بیست سال است که می‏شناسم. مهدی عراقی یک نفر نبود، او به تنهایی بیست نفر بود. حاج مهدی عراقی برای من برادر و فرزند خوب و عزیز من بود. شهادت ایشان برای من بسیار سنگین بود، اما آنچه مطلب را آسان می‏کند آن است که در راه خدا بود. شهادت او بر همه مسلمین مبارک باشد.

"شهادت ایشان برای من بسیار سنگین بود، اما آنچه مطلب را آسان می‏کند آن است که در راه خدا بود"او می‏بایست شهید می‏شد؛ برای او مردن در رختخواب کوچک بود.
حکایت‌های مجاهدت حاج مهدی، در طول سال‌ها زبانزد تمامی مبارزین بود و ما اینک تنها به بخش‌هایی از آن جهاد و فداکاری اشاره می‌کنیم.

سخنران فداییان اسلام در میدان بهارستان

مهدی عراقی در شانزده سالگی هنگامی که دوران دبیرستان را سپری می کرد، به سبب شرکت در هیات‌های مذهبی، با تشکل فداییان اسلام و شهید نواب صفوی آشنا شد و پس از مدتی توانست به اتاق فکر فداییان اسلام راه یابد. برابر اسناد برجای مانده از ساواک، مهدی جوان در بیشتر نشست‌های فداییان اسلام حضور پیوسته داشته است. او گاهی پیام  ها و نامه های شهید نواب صفوی را در دیدار با وی دریافت می‌کرد و در نشست‌های فداییان برای دیگران می‌خواند. به هنگام اوج گیری جنبش ملی شدن نفت ایران، رابط میان شهید نواب صفوی، آیت الله سیدابوالقاسم کاشانی و دکتر محمد مصدق بود. وی از سخنرانان فداییان اسلام در میدان بهارستان تهران درباره دلایل اعدام انقلابی رزم آرا هم به شمار می رفت.

مهدی عراقی در اعتراض به دستگیری شهید نواب صفوی به مدت هفت ماه زندانی شد و در ۲۵ تیر ۱۳۳۱ از زندان رهایی یافت. با کودتای سازمان سیا آمریکا در ایران در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و شکست برنامه ملی کردن نفت و شهادت نواب صفوی در ۲۷ دی ۱۳۳۴، حاج مهدی نیز بیشتر به فعالیت های مذهبی و اجتماعی روی آورد.

جان برکف امام خمینی بود

با درگذشت آیت الله العظمی سید حسین طباطبایی بروجردی در دهم فروردین ۱۳۴۰ وی امام خمینی (ره) را برای مرجع و رهبر خویش برگزید و فعالیت های جهادی و سیاسی خود را با کسب تکلیف از امام خمینی (ره) دنبال می کرد. در خرداد ۱۳۴۱ با رهنمود‌های امام خمینی (ره) و با یاری کسانی چون شهید حاج محمدصادق امانی، ائتلافی به نام هیات‌های مؤتلفه اسلامی را سازمان دادند.

در دهه آغازین ماه محرم و همزمان با ۱۳ خرداد ۱۳۴۲، شهید عراقی با دیگر همراهان به برپایی راهپیمایی در روز‌های تاسوعا و عاشورا پرداختند و راه پیمایی بزرگی را از مسجد حاج ابوالفتح در میدان قیام تا دانشگاه تهران برنامه‌ریزی و اجرا کردند. مهدی در جلو در بزرگ دانشگاه به سخنرانی پرداخت. با تصمیم امام خمینی (ره) مبنی بر سخنرانی در عصر عاشورا در مدرسه فیضیه، شهید عراقی خود را بی درنگ پس از پایان راهپیمایی در تهران، به قم رساند و محافظت از امام را بر عهده گرفت.

آیت‌الله مسعودی‌خمینی درباره فداکاری و ایثار شهید مهدی عراقی برای حفاظت از امام‌خمینی و نگهبانی از منزل ایشان بعد از حادثه فیضیه اینچنین روایت کرده است‌: «در شب حادثه، ما منزل امام بودیم.

"برابر اسناد برجای مانده از ساواک، مهدی جوان در بیشتر نشست‌های فداییان اسلام حضور پیوسته داشته است"حدود ساعت ۹ بعد از ظهر بود. امام خطاب به همه گفت: اینجا خانه من است من ماندن در اینجا را حرام می‌دانم، همه از اینجا بروند نمی‌خواهم بمانید. ما هم که احتمال می‌دادیم کماندو‌ها به منزل ایشان حمله کنند، مخالف می‌کردیم. ما از خانه ایشان بیرون آمدیم، لکن مشروط بر اینکه در بیرون بمانیم. وقتی بیرون آمدیم دیدیم که یک نفر جلوی منزل امام مرتب قدم می‌زند، اول تصور کردم که ساواکی است، بعد متوجه شدم مرحوم حاج مهدی عراقی است.

هیکل درشت و جالب داشت. او درحالی‌که یک چاقو در آستین‌اش پنهان کرده‌بود، قدم می‌زد. از او پرسیدم: اینجا چه کار می‌کنی؟ پاسخ داد: اینجا آمده‌ام که اگر کسی با چشم چپ به امام نگاه کند، مقابلش بایستیم. ما از آنجا رفتیم، اما حاج مهدی با عده‌ای دیگر تا صبح نگهبانی دادند و بیدار ماندند.»

عراقی در جریان راهپیمایی در عاشورای سال بعد، در حالی که رهبری جمعیت را بر عهده داشت، به همراه ۳۸ نفر دیگر دستگیر گردیدند و نزدیک به ۷۰ روز را در بازداشت به سر بردند.

از دستگیری تا شکنجه

پس از ترور انقلابی حسنعلی منصور، نخست‌وزیر پهلوی دوم در یکم بهمن ماه ۱۳۴۳ بسیاری از اعضای جمعیت مؤتلفه و نزدیک به ۲۵۰ نفر از بازاریان، شناسایی و دستگیر شدند. شهید عراقی نیز در نوزدهم بهمن ۱۳۴۳، دستگیر و به شکنجه گاه ساواک گسیل شد؛ او زندانی و تبعید گردید.

"او گاهی پیام  ها و نامه های شهید نواب صفوی را در دیدار با وی دریافت می‌کرد و در نشست‌های فداییان برای دیگران می‌خواند"ساواکی‌ها به سختی وی را شکنجه کردند و ناخن هایش را کشیدند، ولی همچنان دم فرو بست و چیزی نگفت.

مقاومت عراقی به روایت ساواک

شهید حاج مهدی عراقی از جمله انقلابیونی بود که در مقابله با جریان‌های انحراف و نفاق در طول دوران مبارزه نقش بسزایی داشت. از جمله اقدامات او در این زمینه فعالیت‌های فرهنگی و علمی همراه با دیگر روحانیون در زندان بود. در سندی از اسناد مرتبط با حاج مهدی عراقی آمده است: مشارالیه که محکوم به حبس ابد بوده در اتاق ۴ بند ۶ به اتفاق محی‌الدین انواری کتابی را برای رفع اشکالات مذهبی‌ها به وجود آوردند و کلیه افراد مذهبی اشکالات خود را در هنگام مطالعه کتاب یادداشت و پیش محمدمهدی ابراهیم عراقی و محی‌الدین انواری می‌برند و آن‌ها هم این اشکالات را از طریق مباحثات ایده‌آلیستی و ضدماتریالیستی بر طرف می‌کردند و یک‌ بار دو نفر فوق سعی نمودند تا همین حسین مرادی دزفولی را که کتابی در مورد زبان، تفکر و شناخت مطالعه می‌کرد تحت تأثیر قرار دهند و در این کار هم تا اندازه‌ای موفق شدند.

در زندان جوانان را از انحراف عقیدتی نجات داد

یکی از شیوه‌های مقابله شهید مهدی عراقی با مجاهدین خلق، بعد از با اعلام رسمی تغییر ایدئولوژی سازمان از اسلام به مارکسیسم در سال ۱۳۵۴، تلاش برای نجات فریب‌خوردگان سازمان و جلوگیری از جذب افراد جدید توسط آن‌ها بود.

همسر شهید مهدی عراقی در این زمینه می‎گوید: «ایشان برخوردشان با همه خوب بود و حتی به دیگران هم توصیه می‏کردند که با همه با روی خوش برخورد کنید. از لحاظ عقیدتی با آن‌ها که تغییر ایدئولوژی داده بودند، صحبت می‌کردند، اما با خوشرویی؛ چون معتقد بودند که با بدخلقی و اخم نمی‏‌شود کاری را درست کرد. یک آقایی بود از مجاهدین خلق که اسمش را به‌خاطر ندارم، به قدری شیفته‏ اخلاق شهید عراقی شده‌بود که دیگر کار‌های خودشان را قبول نداشت و می‏گفت من دین عراقی را قبول دارم.»

دیدار با مراد و رهبر

با فضای آزاد نسبی که در سال ۱۳۵۶ به دستور آمریکایی‌ها در ایران پدید آمد، عراقی پس از سیزده سال با مو‌های سفید از زندان آزاد شد.

پس از آزادی با گروه های اسلامی تازه سازمان یافته که گرفتار کجروی فکری و مارکسیسم زدگی نشده بودند، همچون گروه‌های توحیدی صف، بشیر و منصورون ارتباط برقرار کرد و تجربه خود را در اختیار آنان گذاشت. با مهاجرت امام از عراق و استقرار ایشان در دهکده نوفل لوشاتو در فرانسه، مهدی عراقی به دیدار امام در فرانسه شتافت.

بعد از ورود عراقی به نوفل‌لوشاتو، امام‌خمینی عراقی را بسیار مورد لطف و محبت قرار دادند، زیرا این دیدار پس از چهارده سال دوری و تحمل زندان و تبعید اتفاق می‎افتاد و عراقی در این مدت از نظر جسمی ضعیف و شکسته شده بود. در حضورِ جمع امام خطاب به مهدی عراقی می‏‏‌گوید: «مهدی من تو هستی؟ چرا این‌قدر پیر شدی؟»، اما عراقی درحالی‌که از خوشحالیِ دیدار با امام اشک می‌ریخت، گفت: «من اصلاً یادم نمی‌‏آید که اتفاقی افتاده است».
بعد از آن نیز امام در دیدار با دانشجویان در وصف مهدی عراقی فرمودند: «در بین این‌هایی که حبس بودند، پانزده سال حبس بودند. بعضی وقت‎ها که با من مصاحفه می‎کردند، دست‌شان دستِ یک پهلوان بود و حالا که مصافحه می‎کنند، دست یک آدم عادی شده است». او مدیریت بیت امام (ره) را بر عهده گرفت.

"به هنگام اوج گیری جنبش ملی شدن نفت ایران، رابط میان شهید نواب صفوی، آیت الله سیدابوالقاسم کاشانی و دکتر محمد مصدق بود"وی از آنجا نوار سخنرانی‌های امام را به ایران می‌فرستاد.

وقتی که امام خمینی (ره) قصد عزیمت به فرودگاه جهت بازگشت به ایران کردند، حاج احمد آقا برای امام جلیقه ضد گلوله تهیه می‌کنند و به شهید مهدی عراقی می‌گوید ما نمی‌توانیم به امام بگوییم که این جلیقه را بپوشد؛ این کار شماست. به امام بگویید این جلیقه را بپوشد. حاج مهدی عراقی می‌رود به امام می‌گوید: ما یک عمری مقلد شما بودیم و هر چه شما گفتی ما گوش دادیم. امروز شما باید مقلد ما بشوید. امام لبخندی می‌زند و می‌گوید: چه چیزی پیش آمده که من باید امروز مقلد شما بشوم.

حاج مهدی می‌گوید ما نگران شما هستیم. این جلیقه ضد گلوله را بپوشید. امام بنا به خواسته حاج مهدی جلیقه ضد گلوله را زیر عبایشان می‌پوشند. وقتی سوار بر هواپیما می‌شوند جلیقه را درمی‌آورند. با بازگشت امام (ره) در دوازدهم بهمن ماه ۱۳۵۷ به ایران، به مدرسه علوی، مهدی اداره پاره‌ای از کار‌ها را بر عهده گرفت.

صبح روز یکشنبه چهارم شهریورماه ۱۳۵۸، سه موتورسوار از گروهک فرقان، حاج مهدی را به رگبار گلوله بستند و او و پسرش حسام را با هم به شهادت رساندند.

.

منابع خبر

اخبار مرتبط