پایان یک دوره تاریخی در روابط بینالملل؛ غیرمتعهدهای جدیدی لازم است
نظام بین الملل ناشی از توازن قوا بعد از جنگ جهانی دوم در مدت کوتاهی بعد از جنگ کره ( ۱۹۵۳ -۱۹۵۰) شکل نهایی خود را در قالب نظامی دو قطبی به رهبری اتحاد جماهیر شوروی و ایالات متحده آمریکا تعریف کرد. در واقع قدرتها سیاست یا با ما یا بر ما را برگزیدند.
در کنار این روند کشورهایی که هژمونی آمریکا و یا شوروی را قبول نمی کردند مجموعه ایی بنام نهضت عدم تعهد را ایجاد کردند ( ۱۹۵۵ ) تا هم خود را از رقابت تسلیحاتی اقتصاد برانداز این دو قطب کنار بکشند هم از امکانات قابل استفاده هر دو استفاده کنند. در مقایسه آنچه واضح بود، بلوک شرق به رهبری شوروی در اکثر وجوه اجتماعی، اقتصادی و علمی عقب افتاده تر از بلوک غرب به رهبری امریکا بود و تنها به اعتبار توان اتمی شوروی سرپا ایستاده بود.
به هر دلیلی شوروی فروپاشید ( ۱۹۹۰) و آمریکا یکه تاز قدرتمند جهان شد. اما دیری نپایید که پیمان ماستریخت ( ۱۹۹۲ ) اتحادیه اروپا را در قالب شکل سیاسی مهمتر ی عرضه کرد، برنامه های توسعه ایی چین منجر به قدرتمند شدن این کشور شد( ۲۰۰۸) و روسیه برخاسته از خاکستر شوروی بعد از دوره ایی دریوزگی همراهی با غرب و اروپا تصمیم گرفت بدنبال "جایگاه واقعی خود" (۲۰۱۰) .
همه این تحولات، تعدیلات و امتیاز گیری ها درچارچوب ساختارهای گذشته از جمله سازمان ملل و توازن قوا در شورای امنیت قابل تعریف و تفسیر بود.
"نظام بین الملل ناشی از توازن قوا بعد از جنگ جهانی دوم در مدت کوتاهی بعد از جنگ کره ( ۱۹۵۳ -۱۹۵۰) شکل نهایی خود را در قالب نظامی دو قطبی به رهبری اتحاد جماهیر شوروی و ایالات متحده آمریکا تعریف کرد"
اما باحمله روسیه به اکرایین در ۲۴ فوریه ۲۰۲۲ زلزله ایی در ساختارهای تصمیم گیری جهان بوجود آمد. غرب به رهبری آمریکا سریعا تقویت ناتو و افزایش اعضاء آن را در دستور کار گذاشت. از طرف دیگر تلاش وسیعی شد که همکاری و وابستگی اروپا به روسیه کاهش معنی داری پیدا کرده و فاصله گذاری جدی با آن کشور بوجود آید. تحریم های جدی علیه مقامات و تاسیسات روسیه وضع شد.
معضلی بنام چین و احتمال همکاری این کشور با روسیه مطرح بود. اما ائتلافهای نظامی آمریکا در هندو پاسیفیک شرایط دشواری را برای چین بوجود آورده است.
شورای امنیت سازمان ملل از تصمیم گیری عاجز مانده است.
تماس های بین المللی در مورد اصل موضوع یعنی "تجاوز "به جایی نمی رسد. ساختارهایی مثل G۲۰ و G۷ نیز در چند ماهه گذشته نشان دادند که فقط تحت زعامت آمریکا میتوانند حرف بزنند.
واکنشهای روسیه نسبت به اقدامات سازمان ملل تهاجمی است. این جملات دائما تکرار میشود : " دبیرخانه برخلاف الزاماتی که منشور ملل متحد برایش تعریف کرده است موضعی برابر و غیرجانبدارانه اتخاذ نمی کند بگونه ای که بتوان از او بعنوان دبیرخانه معتبرترین سازمان بین المللی که برای اموری نظیر مساعدت در حل و فصل اختلافات تشکیل شده است انتظار داشت. "
یا آقای پوتین در دیدار با رهبران فراکسیونهای دومای دولتی می گوید: " که غرب در تلاش است تا مدلی از لیبرالیسم توتالیتر و ممنوعیت جهانی را بر کل جهان تحمیل کند.
"اما باحمله روسیه به اکرایین در ۲۴ فوریه ۲۰۲۲ زلزله ایی در ساختارهای تصمیم گیری جهان بوجود آمد"آنها در حال تحمیل مدلی از لیبرالیسم توتالیتر که شامل فرهنگ کذایی لغو کردن و ممنوعیت های گسترده است هستند. اما حقیقت و واقعیت این است که مردم اکثر کشورها چنین زندگی و چنین آینده ای را نمی خواهند. "
همچنین ایشان میگوید : "مجموعه غرب به رهبری ایالات متحده برای دهها سال نسبت به روسیه رفتاری بسیار تهاجمی داشته است. پیشنهادات ما برای ایجاد یک سیستم امنیت برابر در اروپا رد شده است، ابتکارات ما در مورد همکاری با یکدیگر در مورد موضوع دفاع موشکی رد شده اند. هشدارهای ما در مورد غیرقابل قبول بودن گسترش ناتو، بویژه از طریق جمهوری های سابق اتحاد جماهیر شوروی، نادیده گرفته می شوند.
"
و در نهایت این اظهار نظر، در نشستی با رهبران جناحهای دومای دولتی: نظم جهانی بخاطر سیاست آمریکا دچار فروپاشی شده است، نمی توان مانع آن شد و تلاش غرب برای تحمیل نظم جهانی خود محکوم به شکست است.
سفر نانسی پلوسی به تایوان در ۲ آگوست ۲۰۲۲ نیز مشخص کرد آمریکا بدنبال یک سره کردن تصمیم گیری در نظام بین الملل بنفع خود است و از درگیری هم واهمه ندارد.
در یک جمع بندی عملیات روسیه در اوکراین و سفر نانسی پلوسی به تایوان در واقع پایان یک دوره تاریخی را رقم زد که ۷۰ سال گذشته در جریان بود. هم اکنون هم آمریکا و هم روسیه و چین بدنبال درست کردن حوزه نفوذ و ائتلاف برای خود هستند. غیر از چین که هنوز امید به بازی دو طرفه دارد سیاست یا با ما یا برما بار دیگر در اولویت رفتاری قدرتهای بزرگ قرار میگیرد.
اینجا وجود تشکیلاتی از سایر کشورها که نمیخواهند در این " کمپ ها" باشند و برنامه سیاسی و توسعه ایی خود را دارند جایش خالی است.
تا کنون ایران در صحنه بین المللی یکبار در پیشنهاد " گفتگوی تمدنها " ( ۲۰۰۱ ) تلاش کرد اراده صلح و دوستی جهانی و برابری را به جهان عرضه کند اینبار نیز ایران میتواند پیشگام تشکیل مجمعی از کشورهای نا وابسته به ائتلافهای غرب و شرق (همچون غیر متعهد های سابق) برای پیشبرد مقاصد صلح جویانه در جهان باشد.
جنبش غیر متعهدها هجدهمین اجلاس سران خود را در ۲۶-۲۵ اکتبر در باکو برگزار نمود و ۶۰ سالگرد تاسیس خود را نیز ۱۱ اکتبر ۲۰۲۱ در بلگراد برگزار کرد. این جنبش در طول حیات خود نتوانست موضوع خلع سلاح را دنبال کنند و نه توانست به توسعه کشورهای عضو کمکی کند و هم اکنون بسیاری از آنها به ائتلافهای نظامی پیوسته اند که رقابت تسلیحاتی را دامن میزند.
"از طرف دیگر تلاش وسیعی شد که همکاری و وابستگی اروپا به روسیه کاهش معنی داری پیدا کرده و فاصله گذاری جدی با آن کشور بوجود آید"اعضاء این جنبش در آژانس انرژی اتمی سازمان ملل نیز نتوانستند حمایتی برای کشورهای جهان سوم باشند.
منشور ادیبانه و انسان دوستی " غیر متعهد ها " اگرچه برای بشریت نوشته شده است اما دیگر برای اجرا ساختاری تاریخ مصرف گذشته است. این جنبش در نظامی دو قطبی شاید پاسخی بود برای فاصله گرفتن از آنها اما بعد از فروپاشی شوروی بیشتر مبدل شده است به یک مجمع تشریفاتی و نمایشی و به مراتب کم اثر تر از سازمان ملل.
ایجاد ائتلافی از کشورهای علاقمند به استقلال چه سیاسی و چه اقتصادی، مخالف با تحریم ها و نظام مالی تحت حاکمیت دلار، اگر با سماجتی دیپلماتیک دنبال شود میتواند منجر به ساختار جدیدی شود که اینبار رهبری آن را ایران داشته باشد.
۳۱۱۳۱۱
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران