سردمداران تروریسم غرب این نسل کشی را در گینس ثبت کنند

سردمداران تروریسم غرب این نسل کشی را در گینس ثبت کنند
خبرگزاری مهر
خبرگزاری مهر - ۲۸ مهر ۱۴۰۲

به گزارش خبرنگار مهر، علی معروفی منتقد فرهنگی و پژوهشگر حوزه صهیونیسم یادداشتی با عنوان «المعمدانی، قطعه‌ای از کربلا شد» نوشته و در آن اشاره کرده سردمداران تروریست در غرب و آمریکا اگر نتوانتد این نسل کشی را در گینس ثبت کنند، حتماً در حافظه نسل کشی‌های تاریخ با قلمی خونین، چکیده شده از پیکر کودکان و زنان مجروح المعمدانی ثبت خواهد شد و چه تابلو و تراژدی خون باری با خون شهدای مظلوم غزه در صفحه تاریخ خون بار فلسطین خواهد ماند.

مشروح متن این یادداشت را در ادامه می‌خوانید؛

می‌نویسم برای کودک خردسالی که پدرش قطعه قطعه‌های بدنش را در یک کیسه پلاستیکی در روبه روی بیمارستان ویران شده المعمدانی جمع می‌کرد. برای زنان مجروح و کودکان شیرخواره‌ای که خودشان را در کنار جنازه‌هایی که زیر آوار مانده بود، پنهان کرده بودند. هزاران فلسطینی در بیمارستان المعمدانی به خون خفته شده بودند. می‌نویسم برای سالخوردگان، که آنها خودشان را در «هجوم جنازه‌های غیرقابل تشخیص» به بیمارستان‌های ویران شده غزه پیچانده بودند.

می‌نویسم برای تاریخ پر تراژدی فلسطین که جوانانش، در حوضچه‌ای از خون، روی سنگ فرش‌ها آرمیده بودند. می‌نویسم برای زن جوانی که با دمپایی‌های صورتی و در آغوش نوزادش آخرین بوسه‌ها را نثار کرده بود.

"برای زنان مجروح و کودکان شیرخواره‌ای که خودشان را در کنار جنازه‌هایی که زیر آوار مانده بود، پنهان کرده بودند"همو که هنگام دویدن برای نجات جانش، هدف قرار گرفت و بدنش پخش پیاده رو شده بود. می‌نویسم برای ساحل خونین غزه که دیگر صدای پا و رد پای کودکان را بر سینه غم بارش نخواهد دید؛ اما خواهد شنید که بدن‌هایشان روی سنگ فرش‌های کوچه‌ها و خیابان‌ها ی غزه به رنگ گل‌های لاله و شقایق پاره پاره نقش بسته بود.

اشک فرصتی و فراغتی نمی نهد تا دیگر از جه بنویسم؟ هرچه بود سوخت و ویران و خاکستر شد و به خون غلتید. کجا هستند جوانان محله مسکونی شجاعیه و همسایه‌های محله زیتون و تفاح و رفح و خان یونس؟ شما دیگر جام جهانی فوتبال را در کدام کافه‌ها و مغازه‌ها خواهید دید؟ شما دیگر تصویر رونالدو، مسی، سردار آزمون و مهدی طارمی را بر کدام دیوار ویران شده خانه‌ها و کوچه و خیابان‌ها خواهید دید؟ این مهربانی و صمیمیت و بزرگ منشی و مظلومیت خود را به کدام جلادی هویدا خواهید کرد که اکنون روح بزرگ و بلندتان در آسمان غزه نظاره گر به خاک و خون کشیده شدن پدر و مادر و خواهر و برادر و دوستان تان است.

شما دست تان را در کدام تله ویرانه‌ها جا گذاشتید تا سنگی بر این شیاطین رجیم و خونخوار پرت کند؟.... آه و آه و آه

المعمدانی سفری بی بازگشت به سوی بهشت شد. کربلا در کربلا شد غزه، دختران بی خانواده، کودکان بی خون خفته در آغوش مادر، مادران به خون تپیده در کنار فرزند، به حکم چه قانون ددمنشانه یهود بن شمر نوشته شده است؟ اینجا کربلایی است که کودکان و زنانش را به مسلخ می‌بردند از ظلم بن گورین ها و نتانیاهو های حیوان صفت زبون.

خانه و خانواده‌هایی که یکباره با خاک یکسان شدند.

کودکان و زنانی که جان شأن را باختند و جوانان و نوعروسانی که پرپر شدند. مردان و زنانی که شاهد مرگ و مجروحیت فرزندان و دلبندان خود شدند و اکنون آواره در غزه به دنبال جنازه‌ها و یا فرزندان گم شده خویش اند یا در پی خانه‌ها و کاشانه‌هایی که با رنج و مشقت ساخته بودند و اکنون دیگر اثری از آنها نیست، هستند؟

زندگی یکباره چهره تلخ خود را به آنها نشان داده است و در این شرایط مرگبار تنها و غریب بی هیچ فریادرسی در رنج و غمی اندوه بار گرفتار شده‌اند. به هر علت یا عللی این جنگ شروع شده، این همه آوارگی و مرگ و جراحت واقعاً چه توجیهی دارد؟

سردمداران تروریست در غرب و آمریکا اگر این نسل کشی را نتوانند در گینس ثبت کنند، حتماً در حافظه نسل کشی‌های تاریخ با قلمی خونین، چکیده شده از پیکر کودکان و زنان مجروح المعمدانی ثبت خواهد شد وچه تابلو و تراژدی خون باری با خون شهدای مظلوم غزه در صفحه تاریخ خون بار فلسطین خواهد ماند.

... و متأسفانه این مستمسک و دستاویز بسیار محکمی شد که نخست وزیر رژیم صهیونیستی با جدیت تمام اعلان جنگ علیه غزه کند و حملات هوایی و زمینی اش را چندین برابر و بسیار وحشیانه تر شروع کند. به حدی حملات طوفانی و خشونت بار بوده که طی چند ساعت، از بسیاری از محله‌های غزه جز تل خاکستری بر جای نماند.

تاکنون قریب به ۱۰ هزار نفر شهید و زخمی و قطعاً هزاران آواره و بی خانمان در غزه گرفتار و نالان و ناتوان شده‌اند.

"می‌نویسم برای زن جوانی که با دمپایی‌های صورتی و در آغوش نوزادش آخرین بوسه‌ها را نثار کرده بود"همه می‌دانیم و همه می‌دانند که رژیم صهیونیستی سالهاست که به مردم فلسطین و نوار غزه به انحای مختلف ستم کرده و می‌کند. همه می‌دانیم که فلسطینیان مظلوم اند و اسرائیل غاصب بالفطره! ولی چگونه می‌توان مظلومیت و شبیخون شبانه را از نگاه ناظران جهانی با هم جمع کرد؟ مگر طراحان این برنامه فراموش کرده‌اند که اسرائیل سال‌های سال است قضیه هولوکاست را بهانه قرار داده و حداکثر بهره برداری را از آن نموده است؟ فارغ از هر جوابی فقط باید به مظلومیت مردم غزه، مردمی که نه اهل سیاست اند و نه اهل جنگ و خونریزی، خون گریست.

جالب است که جامعه جهانی نیمی به مظلومیت مردم غزه عنایت دارند و از آنها حمایت می‌کنند و نیمی هم به محق بودن رژیم صهیونیستی. متأسفانه باید گفت و چنان که مشهود است اعتراضات، راهپیمایی‌ها، شعارها و حمایت‌های مردم کشورهای جهان دردی از این ملت نه تنها دوا نکرده و گویی این مردم باید همچنان بمیرند و بنالند و بسوزند و بسازند!

درآخر

این اغماض بی پایان غرب در نهایت به کجا می‌انجامد؟

در حال حاضر، اسرائیل جرأت یافته است تا سیاست خود را در قبال دو میلیون ساکن غزه آشکارتر کند. یک کلمه برای آن سیاست وجود دارد. گرسنگی دادن رژیم صهیونیستی به غیرنظامیان، زنان و کودکان، محروم کردن آنها از آب، بمب باران بیمارستان‌ها و ممانعت از درمان بیماران و مجروحان حتی در خیابان‌ها -از درمان کسانی که اسرائیل بمباران کرده است یک سیاست نسل کشی است.

دولت‌های غربی هم این را می‌دانند.

زیرا رهبران رژیم صهیونیستی کاری را که انجام می‌دهند پنهان نکرده‌اند. پانزده سال پیش، اندکی پس از آنکه رژیم صهیونیستی محاصره خفه کننده غزه را از طریق زمین، دریا و هوا به راه انداخت، معاون وزیر دفاع وقت، متان ویلنای، اظهار داشت که اسرائیل آماده اجرای «شواح» کلمه عبری هولوکاست در غزه است. او گفت که اگر قرار بود فلسطینی‌ها از این سرنوشت دور شوند، باید در حصر خود سکوت کنند.

شش سال بعد، آیلت شاکد، که به عنوان وزیر ارشد اسرائیل منصوب شد، تمام فلسطینی‌های غزه را دشمن اعلام کرد و پیرمردان و زنان آن، شهرها و روستاهایش، دارایی‌ها و زیرساخت‌های آن را مایملک رژیم صهیونیستی برشمرد. او از رژیم صهیونیستی خواست تا مادران مبارزان فلسطینی را که در برابر اشغال مقاومت می‌کنند، بکشد تا آنها نتوانند مارهای کوچک وک ودکان فلسطینی بیشتری را به دنیا بیاورند.

***

مرثیه‌ای برای غزه

من غزه هستم

من آخرین اندوه انسانم

لبریز خونم غرق توفانم

جز درد من چیزی نمی‌فهمم

جز درد من چیزی نمی دانم

کی عصمت من خون و آتش بود

من از تبار ابر و بارانم

جز مرگ این آرامش مطلق

چیزی نخواهد بود درمانم

من سبز خواهم ماند بی تردید

تنها برای حفظ ایمان

من غزه هستم

با زبانی سرخ فردا سرودی سبز می‌خوانم

شاعر: مهرداد کاظمی

منابع خبر

اخبار مرتبط

جام جم - ۱۶ مهر ۱۴۰۲
جام جم - ۲۹ دی ۱۴۰۱
خبرگزاری دانشجو - ۷ آبان ۱۴۰۱
خبرگزاری میزان - ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۹
باشگاه خبرنگاران - ۱۸ آذر ۱۴۰۱