سینمای کودک و ...
با یکی دوتا جستوجوی درست میشود یک فهرست بلند بالا از فیلم و سریال به دست آورد که مضمون و شخصیت اصلی آن بالاخره یک ربطی به نوجوانان پیدا میکند. آن هم نه کلیشه نوجوان رسانه و فیلمهای ما که در پس خاطرههایمان یک هدفن بلوتوثی روی گوشش گذاشته و آهنگ دوپس دوپس گوش میکند. یک نوجوان که قرار است ساختارشکن و بیعیب و نقص عمل کند و هوشمند و مطالبهگر باشد و مثل یک رهبر کمک کند جامعه از مفهوم شر و پلیدی پاک شود و حالا پس از اختتامیه جشنواره فیلم کودک و نوجوان باید باز بررسی کنیم تا ببینیم چقدر سینما برای نوجوان، درباره نوجوان، حامی تولیدات نوجوان و جریانساز در حوزه نوجوان عمل میکند؟!
۱- چند هفته پیش بود که خبرفوت یک پیرمرد دوستداشتنی برای فیلمبازها شده بود رشته استوری در فضای مجازی و خاطرهبازی و ابراز همدردی. مایکل گمبون همان مدیر مدرسه هاگوارتز در نقش دامبلدور که از نوجوانان دهه ۷۰ و ۸۰ و حتی ۹۰ هم او را میشناسند در۸۲ سالگی سینمای جهان را ترک کرد و بیش از پیش اثبات شد که زبان هنر و سینما قوم و شهر و کشور نمیشناسد. قطعا هری پاتر و جامعه بیشمار سینهچاکان و علاقهمندان به دنیای جادوگریاش معطوف و محدود به هیچ جغرافیا و مذهبی نمیشوند و این اثر و آثار اینچنینی که در سینمای غرب و شرق کم هم نیستند یک ویژگی مهم دارند:
جریانسازی اتفاقی که صرفا با ساخت یک فیلم پدید نمیآید.
"با یکی دوتا جستوجوی درست میشود یک فهرست بلند بالا از فیلم و سریال به دست آورد که مضمون و شخصیت اصلی آن بالاخره یک ربطی به نوجوانان پیدا میکند"زیاد شنیدهایم که پشت ماجرای تولیدات تصویری آن طرف آبیها همیشه مغزهای متفکر همه فن حریفی نشستهاند که یک اثر را به یک پدیده تاثیر گذار و جریان ساز تبدیل کنند و علاوه بر به کار بستن تمام قوا برای ساخت یک محصول کار درست، دست به خلق زنجیرهای از محصولات آن هم میزنند و این تنها گوشهای از موجی است که راه میافتد. مصداقی و واضح بخواهم بگویم همین سری فیلمهای هریپاتر که اولین بار سال ۲۰۰۱ غوغایی در دنیای سینما به پا کرد که تا ۱۰ سال آتشش همچنان داغ ماند، حتما صرفا با ساخت فیلم میسر نمیشد. از عرضه وسایل جادوگری و نوشتافزار و کافههایی با چیدمان و حال و هوای این فیلم، تا گردهمایی طرفداران و جشن امضا و خلاصه یک پروپاگاندا و جو سازی تبلیغاتی، همه در خدمت تاثیرگذاری و فراگیری این فیلم بودند. جریانی که همین اواخر به فیلم باربی کمک کرد تا این عروسک متولد ۱۹۵۹ جان تازهای بگیرد و دوباره اسمش سر زبانها بیفتد.فارغ از اینکه سری فیلمهای هری پاتر، هانگرگیم، پرسی جکسون و... همه از کیفیت خوب بصری و داستان پردازی بدیعی برخوردار هستند و کمتر فیلمی میتواند به گرد پای این تولیدات برسد، نباید فراموش کرد زنجیره محصول و تبلیغ حول محور محصول اساسا سوادی است که ما برای فیلمهای خوبمان هم سراغش نرفتهایم والا نه در داستانسرایی و نه حتی در خلاقیت و ساخت، کم از سینماگران شرق و غرب نداریم.
۲- چند سال پیش در گفتوگو با حامد با مروتنژاد کارگردان فیلم «منطقه پرواز ممنوع» در پاسخ به اینکه چرا فیلمسازان سراغ سینمای نوجوان و ساخت فیلم برای این قشر سنی نمیروند، او به دو نکته اشاره کرد:
۲-۱ بازیگران مطرح و محبوب علاقهای به بازی در این فیلم و سریالها را ندارند
۲-۲ ترس از سودآوری در تولیدکنندگان فیلم و سریال و اصطلاحا فروش کم گیشه
اگر نخواهم مدام با نمونه موفقی به نام هریپاتر مثالهایم را شروع کنم، در آمار فروش و تماشا آثار تصویری خصوصا تولیداتی مثل سینمایی که مارول و دیسی ارائه میدهند اتفاقا مخاطب پر و پا قرص صندلی سینماها نوجوان هستند و اصل فروش فیلمهایی با سبک و سیاق ابرقهرمانی، سرگرمی محور و تخیلی به قشر نوجوان اختصاص پیدا میکند. اگر به تاریخچه فروش فیلمهای روی پرده جهان سری بزنیم متوجه میشویم که عمدتا پربیننده ترین و محبوبترین های این دنیای تصویری، دقیقا همان فیلمهایی بودند که مبتنی بر ذائقه مخاطب نوجوان ساخته شدهاند در نتیجه با نیازسنجی مخاطب، پژوهش و مطالعه و آشتی دادن او با سینمای ملی که به ژانرهای مورد علاقهاش توجه ویژه دارد میتوان آثاری تولید کرد که نه تنها با ارزشهای ایرانی،اسلامی مطابقت دارد بلکه دل او را نسبت به این ارزشها نرم و پایبند میکند.
حالا در حالی که مرکز توجه دنیای تولیدات و سرگرمی دنیا برمخاطب نوجوان است و با جذابیتهای محتوایی و بصری سودهای هنگفتی هم از آن میبرد هنوز سینمای ایران دست به دامن محتواهای پوسیده و سیاهنماییهای اجتماعی است که در این دهه بنظر میرسد دیگر با اقبال عمومی مواجه نیست. ما مخاطب اصلی دنیای سرگرمی را خیلی وقت است که از دست دادهایم. آنقدر که حتی بازگشت مجید مجیدی پس از فیلم بینالمللی مثل بچههای آسمان، اینبار با فیلم خورشید که درباره نوجوان کار است و قاعدتا باید برای این قشر تاحدودی جذاب باشد، دیگر آن هیاهوی گذشته را در مخاطب برپا نمیکند. قهری که سالهاست از آن میگذرد و دقیقا همانجایی اتفاق افتاد که سازمانها و ارگانهایی مثل کانون پرورش فکری که در گذشته یکی از تولیدکنندگان حوزه فیلم برای کودک و نوجوان بودند از این رسالت خود فاصله گرفتند. خودمانی بگویم ما اساسا بین تجربه اتفاقات ناشناخته و فرار و بهانه تراشی معمولا دومی را انتخاب میکنیم.
"آن هم نه کلیشه نوجوان رسانه و فیلمهای ما که در پس خاطرههایمان یک هدفن بلوتوثی روی گوشش گذاشته و آهنگ دوپس دوپس گوش میکند"بدیهی است وقتی نسبت به نوجوان امروز که بیش از اینکه پای پرده نقرهای و تلویزیون بنشیند حالا غرق در فضای مجازیاست و فرسنگها با نوجوان دو دهه پیش تفاوت دارد، شناخت نداشته باشیم چه در قامت فیلمساز و کارگردان چه در جایگاه دیگر دست به حذف تولید محتوا برای این حوزه میزنیم و دنبال کار سختی که عقبه مطالعاتی، پژوهشی، تبلیغاتی و جریان سازی عمیق میخواهد نمیرویم و تنها پس از شروع و به نتیجه رساندن یک کار کم ایراد و پر زحمت است که دلبسته تولید برای این حوزه میشویم و متوجه میشویم با چه جامعه مخاطب وسیع، پای کار و اتفاقا سودآوری طرفیم.
۳- خانه دوست کجاست، باشو غریبه کوچک، مدرسهای که میرفتیم، بچههای آسمان. یک روزی تولیدات نوجوان نه تنها اساتید بزرگی مثل کیارستمی، بهرام بیضایی، داریوش مهرجویی و مجید مجیدی را همراه و دغدغهمند خود داشت بلکه جایی مثل کانون پرورش فکری هم بستری برای اولین قدم و اولین اثر این فیلمسازان بود. نخ کلاف هرکدام از این فیلمسازان و خیلی از کارگردانان بهنام کشور را که بگیری بالاخره یکجایی پایشان به کانون باز شده یا یک دلسوز جدیشان گرفته و به آنها اعتماد کرده است. اتفاقی که در چند سال اخیر در بنیاد فارابی، باشگاه فیلم سوره و بعضی ارگانها به صورت جدی با عنوان المپیاد فیلمسازی نوجوان یا کاتینو برگزار میشود و نوجوان علاقهمند را برای قدکشیدن در این حوزه توانمند و یاری میکند. جشنواره فیلم کودک و نوجوان به عنوان مهمترین بشتر برای به نمایش گذاشتن فیلم هایی که توسط کودک یا نوجوان ساخته شده یا برای مخاطب کودک و نوجوان تهیه و تولید شده اما، هنوز کفه تولیدات کودکش سنگینتر است و هنوز هم این باتلاق کودک و نوجوان و چسباندن این دو کلمه با یک حرف ربط و او به همدیگر که در عین حال فرسنگها بین جزء به جزء ذائقه، فهم، خوراک مناسب و...
باهم فاصله دارند، اهالی فیلم و سینما را در خود فروبرده و خیال جدایی ندارد. امسال در جشنواره سی و پنجم هم از آثار به نمایش درآمده و حتی جنس صحبتهای مجید زینالعابدین، دبیر جشنواره و مدیرعامل بنیاد فارابی پیدا بود هنوز هم اولویت با تولیدات رنج سنی۱۳ سال به پایین است. بااین همه اما راهاندازی المپیاد فیلمسازی برای نوجوانان بااستعداد و مصاحبه او با سرویس فرهنگی روزنامه فرهیختگان من را دلگرم میکند.
زینالعابدین در این مصاحبه نکاتی را بازگو میکند که ما نوجوانهایها به وقتش از او درجایگاه یکی از بزرگترین ارگانهای حوزه فیلم سریال مطالبه خواهیم کرد:
۳-۱. حمایت از تولید و اکران مناسب فیلمهای کودک و نوجوان
۳-۲. تشویق فیلمسازان برای ساخت تولیدات برای این قشر سنی به وسیله اکران و حمایت مناسب
۳-۳.
"مصداقی و واضح بخواهم بگویم همین سری فیلمهای هریپاتر که اولین بار سال ۲۰۰۱ غوغایی در دنیای سینما به پا کرد که تا ۱۰ سال آتشش همچنان داغ ماند، حتما صرفا با ساخت فیلم میسر نمیشد"تدوین ساز و کار حمایتی برای استقبال از فیلمهای کودک و نوجوان توسط مخاطب
۳-۴. راهاندازی بنیاد ملی انیمیشن با حمایت وزارت ارشاد و سازمان سینمایی
۳-۵. تشویق بخش خصوصی نسب به تولید برای کودک و نوجوان
۳-۶. نگاه منظومهای یا همان زنجیره محصولات در حوزه کودک نوجوان اعم از کتاب، نوشتافزار و...
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران