تحریم ترامپ و تحول رسانههای اجتماعی
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از گروه مطالعات فرهنگی و اجتماعی پژوهشگاه فضای مجازی، وبگاه گاردین اخیراً طی یادداشتی کوتاه به بازتاب دیدگاه کارشناسان آمریکایی در مورد تأثیرات تحریم ترامپ از سوی رسانههای اجتماعی و نقش این تغییر موضع در تحولات فضای مجازی پرداخته است.
در این گزارش آمده است: «دونالد ترامپ طی ۴ سال ریاستش بر کاخ سفید ولع زیادی به سوءاستفاده از پلتفرمها و رسانههای اجتماعی از خود نشان داد. در این ۴ سال شاهد نوعی سیاست پلتفرمی از سوی وی بودیم که در نهایت بسیاری از شکافهای جامعه آمریکایی را فعال کرد. پس از فتح کنگره توسط طرفداران وی، پلتفرمهای اجتماعی زیر فشارهای سیاسی ناچار به تجدیدنظرهایی در خصوص آزادی بیان شدند و کمکم محدودیتهایی برای ترامپ ایجاد کردند.
اما حوالی نیمه شب سهشنبه ۱۲ ژانویه بود که آخرین سنگر رسانههای اجتماعی دونالد ترامپ هم از بین رفت. فیسبوک، اینستاگرام، توئیتر، توئیچ، اسنپچت و سرانجام یوتیوب به نتیجه واحدی رسیده بودند؛ اینکه پلتفرم این شرکتهای چند میلیارد دلاری آمریکایی که بر گفتمان سیاسی آمریکا تسلط دارند، نمیتواند بهصورتی امن توسط رئیسجمهور ایالات متحده استفاده شود.
حال با روی کار آمدن رئیسجمهور جدید آمریکا، با ملاحظه نقشی که رسانههای اجتماعی در رسیدن ترامپ به ریاستجمهوری و بسط اطلاعات گمراهکننده، نظریههای توطئه و ایجاد خشونت داشتند معلوم میشود که نقیصهای اساسی در رسانههای اجتماعی وجود دارد. در این میان برخی موافق سرکوب شدیدتر و برخی نگران از سانسور بیش از حد در این فضا هستند؛ نزاعی که مدتها راجع به اینترنت نیز وجود داشته است.
پژوهشگران و فعالانی که سالها با نقص رسانههای اجتماعی زیسته و آن را مطالعه کردهاند، پیشنهاداتی برای بازسازی نقیصه اینترنت و اینکه بتوان مانع از آسیبرسانی پلتفرمهای رسانههای اجتماعی و بازسازی شد، ارائه کرده اند.
برخی از این پیشنهادها برای شرکتهای تکنولوژیک هستند، برخی باید توسط دولتها مصوب شوند و بعضی نیز چالشهای پیش روی ما هستند.
۱۰ هزار کتابدار را برای اینترنت استخدام کنید
جان داناوان، مدیر پژوهشی مرکز رسانه، سیاست و سیاستگذاری عمومی شورنشتاین دانشگاه هاروارد میگوید: ما نیازمند ۱۰ هزار کتابدار استخدامی هستیم که مسئول تثبیت و نگهداری زیستبوم اطلاعاتی ما باشد.
"در این ۴ سال شاهد نوعی سیاست پلتفرمی از سوی وی بودیم که در نهایت بسیاری از شکافهای جامعه آمریکایی را فعال کرد"اگرچه این نیروی کاری از نظر اندازه، جهانی خواهد بود، اما قلمرو آن محلی است. این نیرو بر ایجاد زیستبومهایی برای مدیریت و اصلاح اطلاعات محلی، بهموقع، مرتبط و صحیح در پلتفرمهای رسانههای اجتماعی تمرکز دارد.
برای آموزش معلمان سرمایهگذاری کنید
ویتنی فیلیپس، نویسنده مشترک کتاب «شما اینجا هستید: راهنمای میدانی برای شناسایی گفتارهای قطبی سازی شده، تئوریهای توطئه و چشم انداز آلوده رسانههای ما» میگوید: رسانههای اجتماعی دروغ و نفرت به خورد مردم میدهند و پیامها را رادیکالیزه میکنند. اما مردم نیز این موارد را به درون رسانههای اجتماعی میآورند. یا دستکم زمانی که آنلاین میشوند آن علایق را با خود حمل میکنند و به نوبه خود الگوریتمهایی را برای ارائه پیشنهادات کاذب، متعصبانه و رادیکال ایجاد میکنند.
ما نیازمند سرمایهگذاری روی پژوهشهای درازمدت و تجربی درباره آموزش سواد رسانهای و نیز توسعه برنامههای درسی جمعی در حوزه سواد رسانهای هستیم. همچنین باید پول صرف پژوهشهایی کنیم تا ارزیابی کنیم آموزش سواد رسانهای به معلمان دوره آموزش همگانی ۱۲ ساله نیازمند چه چیزهایی است.
همچنین باید تضمین دهیم که معلمان مذکور آن آموزشها را دریافت میکنند تا مطمئن شویم که آنها مهیای نقش خود بهعنوان نخستین مسئولان اطلاعاتی ما هستند. هرگاه تعداد بیشتری از مردم سواد رسانهای مناسبی داشته باشند، آنگاه آلودگی کمتری در رسانههای اجتماعی پیدا میشود.
محدودیتهای متمم اول قانون اساسی ایالات متحده را بفهمید
مالکیا دویچ کریل، مدیرمسئول مدیا جاستیس معتقد است که دستورالعملهای کنترل محتوا، حاکمیت قانون و سودهای غولهای فناوری همگی باید مبتنی بر سه فرض مبنایی باشند:
۱. حمایتهای متمم اول قانون اساسی آمریکا بهشکل برابری در میان همه افراد جامعه آمریکا توزیع نمیشوند. سیاهان، افراد غیربومی و سایر رنگها در ایالاتمتحده بهشکلی تاریخی و ساختاری در قانون و هنجارهای اجتماعی واقعی سانسور شدهاند. صرف داشتن حق آزادی بیان کافی نیست؛ بلکه باید قدرت اعمال آن را نیز داشت.
۲.
"همچنین باید پول صرف پژوهشهایی کنیم تا ارزیابی کنیم آموزش سواد رسانهای به معلمان دوره آموزش همگانی ۱۲ ساله نیازمند چه چیزهایی است"صرفاً گفتار نیست که بهعنوان محکی برای تحریم رسانههای اجتماعی عمل میکند، بلکه مسئله تأثیر آن گفتار بر جهان واقعی است.
۳. حمایت از آزادی بیان و دموکراسی به یک میزان مهم هستند، اما همیشه همسو نیستند. نمیتوان بدون توجه به قدرت و حکمرانی به آزادی پرداخت و آن را فهمید.
تلقی آمریکایی پلتفرمها از آزادی بیان سادهلوحانه است
ماری آنه فرانکز، نویسنده کتاب «The Cult of the Constitution» میگوید: آمریکاییها شیفته این اسطورهاند که ایالاتمتحده، یگانه محافظ آزادی بیان است. اما تلقی آمریکایی از آزادی بیان که از طریق کمپانیهای تکنولوژیک آمریکابنیاد به جهان صادر شده، سادهلوحانه است. پایبندی ادعا شده صنایع تکنولوژیک به آزادی بیان، که ماده ۲۳۰ قانون ارتباطات آمریکا برای آن مصونیت همهجانبه ایجاد میکند و آن را تقویت میکند، موجب سردرگمی عمومی آمریکاییها میشود.
به ورای آمریکا و اروپا بیاندیشید
جیلیان یورک، مدیر آزادی بیان بینالمللی در «بنیاد الکترونیک فرانتیر» نیز با بیان اینکه مدتها مسائل پلتفرمها را از منظری آمریکایی و اروپایی دیدهایم، میگوید: از این منظر، بدترین مصادیق حکمرانی و تنظیمات بد در جهان رخ میدهد.
کمپانیها باید بیدرنگ رایزنیهای خود را گسترش دهند تا شامل طیف متنوعتری از جامعه مدنی شود. بهعلاوه، وقت آن رسیده که شرکتها اصول سانتا کلارا درباره شفافیت و پاسخگویی در تعدیل محتویات را اتخاذ کنند، اصولی که ازسوی چندین گروه حقوق بشری و حقوق دیجیتال حمایت شده است و مجموعهای از استانداردهای حداقلی پایهای را ارائه میدهد که شامل شفافیت عمومی درباره چگونگی اجرای قوانین و بسط محتویات است.
از روزنامهنگاران و پژوهشگران حوزه پلتفرمها حمایت کنید
الکس ابدو، مسئول اقامه دعوا در «مؤسسه نایت فرست آمندمنت» میگوید: کمپانیهای رسانههای اجتماعی از طریق شرح و بسط الگوریتمی گفتاری که بهاحتمال زیاد «تعهد» کاربران را بهحداکثر میرساند، گفتمان عمومی را شکل میدهند. بهنظر میرسد که این اراده برای اولویتبخشیدن به «تعهد» محرکی برای بازخوردی تخریبی باشد که به افزایش تنفر، اطلاعات گمراهکننده و پروپاگاندا دامن میزند. متأسفانه ما کاملاً این پدیده و یا چگونگی اصلاح آن را درک نمیکنیم، تا حدود زیادی به این علت که شرکتهای رسانه اجتماعی عموماً مانع از پژوهش مستقلی درباره پلتفرمهای خود میشوند که متکی بر ابزارهای مبنایی پژوهش و ژورنالیسم دیجیتال باشد.
برای مثال شرایط و قوانین سرویسدهی فیسبوک، مانع از آن میشود که ژورنالیستها و پژوهشگران به جمعآوری اتوماتیک اطلاعات از آن بپردازند، حتی اگر این پژوهش صادقانه حریم خصوصی کاربران را رعایت کند و در خدمت منفعت عمومی باشد.
کسانی که با آسیبهای اینترنتی مبارزه میکنند، مستحق پاداش هستند
برندی کالینز-دکستر، از مرکز «مرکز رسانه، سیاست و سیاستگذاری عمومی شورنشتاین دانشگاه هاروارد» معتقد است: کمپانیها باید نحوه پیشنهاد محتوا و کل سیستم تبلیغاتی خود را ارزیابی کرده و تغییر دهند. شستشوی مغزی ایدئولوژیهای نفرتپراکنانه اینترنتی اغلب توسط کمپانیهایی دنبال میشود که خودشان پیوسته محتواهایی را پیشنهاد میدهند که در راستای تقویت جهانبینی شما است، و نه آنکه راهی را برای اطلاعات صحیح به روی شما باز کنند.
کمپانیها باید برای افراد و گروههایی که فعالانه با سو اطلاعات و اطلاعات نادرست آنلاین مبارزه میکنند، جوایز الگوریتمی طراحی کنند.
"همچنین باید تضمین دهیم که معلمان مذکور آن آموزشها را دریافت میکنند تا مطمئن شویم که آنها مهیای نقش خود بهعنوان نخستین مسئولان اطلاعاتی ما هستند"افرادی وجود دارند که از قبل درگیر «حفظ فضای تکنولوژیک» هستند – یعنی مراقبت فعال و حفظ فضاهای دیجیتال، هم بهعنوان مکانیزمی دفاعی در برابر دستکاری و سوءاطلاعات و هم در خدمت استفاده صحیح خودشان از اطلاعات و ارتباطات. درست همانطورکه این افراد و گروهها در تلاش و کار با ذینفوذهای (اینفلوئنسرهای) فرهنگ عامه هستند، این شرکتها باید به این فکر کنند که چگونه آنهایی که در خط مقدم تلاش برای ایجاد فضاهای امن در پلتفرمها هستند را تشویق کنند و پاداش دهند.
قوانین سفتوسختی علیه آزار، نفرت و صدمه تصویب کنید
الن پائو، مدیر «پراجکت اینکلود» و مدیر سابق «ردیت» به ۵ چالش حفاظتی در خصوص شبکههای اجتماعی و پلتفرمها اشاره دارد.
۱. حفاظت از محتوا: گسترش نفرت و آسیبزدن را متوقف کنید. آزار را تعریف کنید و ممنوعیت آن در رسانههای اجتماعی را قانونی کنید.
۲. حفاظت از حریم خصوصی: عکسهای غیرمجاز و کینهجویانه را ممنوع کنید.
اطلاعات شخصی قابلشناسایی را ممنوع کنید.
۳. در مورد آنهایی که جرمی را تکرار میکنند: کاربرانی که تنفر و آسیب را افزایش میدهند تحریم کنید. رد آنها را پیگیری کنید تا مطمئن شوید که ادامه نمیدهند.
۴. برای گروههایی از افراد که محتوای آنها ممنوع شده است: اجازه ندهید که همان مشکلات بند ۱ و ۲ را تکرار کنند. اگر تحریم شدند، نباید هیچ حساب جدید، صفحات جدید و سایر بخشها را داشته باشند.
۵.
"حمایتهای متمم اول قانون اساسی آمریکا بهشکل برابری در میان همه افراد جامعه آمریکا توزیع نمیشوند"برای آسیبها و آزارهای پلتفرمی: از بخش مبارزه با کلاهبرداری صفحهای تهیه کرده و یک بانک اطلاعاتی مشترک از حسابهای واقعاً مشکلساز ایجاد کنید. این کار باید شامل پورنوگرافی کودکان، تروریسم داخلی، سایر تروریسمها، آزار و اذیت آنلاین و اشتراک اطلاعات عمومی باشد.
قوانینی که در حال حاضر برای پلتفرمها وجود دارد را اجرا کنید
سارا تی رابرتر مدیر «مرکز تحقیقات یو.سی. ال. ای» میگوید: در روزهای اخیر، پلتفرمهای مختلفی که ترامپ استفاده کرده تا پایگاه خود را طی پنج سال گذشته پرورش دهد، سرانجام شروع به اجرای قوانین موجود و اعمال آنها بر ترامپ کردهاند.
این تلاش تغییر چشمگیری در زمینه قوانین سرویسدهی پلتفرم ایجاد نکرده است. همچنین از ابداع یک الگوریتم جدید و قدرتمند یادگیری ماشین یا هزاران ناظر محتوای تجاری جدید استفاده نشده است.
صرفاً موضوع این بوده است که ترامپ دیگر اختیار تام ندارد که هرآنچه دوست دارد را بگوید و انجام دهد و پیامدی برای وی نداشته باشد. همچنین مسئله اعمال قوانین مربوط به تعهد برای همه کاربران توئیتر، یوتیوب، فیسبوک و اسنپ چت است.
راه حل این است که پلتفرمها قوانین را شفاف و بیواسطه برای همه کاربران اجرا کنند و آنها را نسبت به رفتارهای آنلاین خود مسئول بدانند.
سوءاستفاده سیاستمدارن از پلتفرمهای اجتماعی
ملیسا ریان، مدیر و مؤسس شرکت مشاوره «کارت استراتژیز» معتقد است: پلتفرمهای رسانه اجتماعی باید احترام به رهبران، مقامات حکومتی و مقامات منتخبی که از پلتفرمها برای نفرتپراکنی، آسیبرسانی و آزار مخالفان سیاسی سوءاستفاده میکنند را متوقف کنند.
عدمرعایت استاندارهای یکسان برای آنها با سایر کاربران، سلاح دیگری را در اختیار افراد قدرتمند قرار میدهد و این افراد میدانند که مطالب آنها حذف نخواهد شد. ترامپ از این امتیاز مطلع بود و از آن برای تأثیرگذاری کلان طی دوره ریاستجمهوری خود استفاده میکرد تا زبان به نفرتپراکنی بگشاید، دشمنانش را بدنام کند، و حامیانش را برای یک کودتای بیفرجام خشن فرا بخواند.
به «طرد معمارانه» جوامع حاشیهای از پلتفرمها بپردازید
بلیک رید، از مدیر مرکز «تحقیقات حقوق و سیاستگذاری فناوری ساموئلسون گلاشکو»، وابسته به «دانشگاه حقوق کلرادو» میگوید: برخی از مسائل پالایش محتویات ناشی از طرد معمارانه جوامع از بهکارگیری پلتفرمها و مشارکت عادلانه در گفتگو است.
بسیاری از جوامع متأثر از این ماجرا هستند، اما موارد بسیاری وجود دارد که پلتفرمها میتوانند انجام دهند تا کاربران ناتوان بتوانند به آنها دسترسی یابند، از جمله تدارک ابزار نگارش برای توصیف تصاویر و کپشنهای بسته، ایجاد میانجیهایی برای تشویق کاربران به دسترس پذیرکردن محتویاتشان، بهبود و هماهنگکردن تکنیکهای هوش مصنوعی عمومی مثل تبدیل گفتار به نوشتار و بالعکس، استخدام افراد ناتوان در آزمایش و پیشبرد سرویسهای جدید، و تقویت سازگاری با استانداردهای وب و اپاستور برای دسترسپذیری.
اجرا و گسترش مقررات موجود برای طراحی دسترسپذیر ذیل قانون ناتوانی و مخابرات و ارائه معافیتهای گسترده در قانون کپیرایت برای دسترسپذیر کردن محتویات کاربران، مسیرهایی اساسی برای حل این مسائل هستند.
ماده ۲۳۰ قانون ارتباطات آمریکا باید اصلاح شود
ماری آنه فرانکز، نویسنده کتاب «The Cult of the Constitution» معتقد است: ماده ۲۳۰ قانون آمریکا که از پلتفرمها در برابر مسئولیت محتوای شخص ثالث محافظت میکند به کمپانیهای تکنولوژیک قدرتمند اجازه میدهند که با توسل به اصول اقتصاد آزاد، خود را نسبت به مسئولیت در قبال سوءاستفاده و افراطی که در پلتفرم آنها گسترش مییابد، تبرئه کنند.
این موضوع باعث تضعیف مسئولیت جمعی لازم در قبال جامعه، چه مجازی و چه واقعی، میشود. ماده ۲۳۰ باید اصلاح شود تا پلتفرمهای آنلاین دیگر مصون از مسئولیت رفتار کاربران خود نباشند یا وقتی این پلتفرمها بیتفاوتی تعمدی به مطالب مضر را تشویق میکنند، از آن سود میبرند یا آن را به نمایش میگذارند، دیگر مصون نباشند.
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران