افشاگری تازه یک خبرچین پلیس آرژانتین درباره انفجار در مرکز یهودیان آرژانتین (AMIA) بحث تازه‌ای را باز کرد؛ از نگاه فرامرز دادرس، کارشناس اطلاعات و امنیت

افشاگری تازه یک خبرچین پلیس آرژانتین درباره انفجار در مرکز یهودیان آرژانتین (AMIA) بحث تازه‌ای را باز کرد؛ از نگاه فرامرز دادرس، کارشناس اطلاعات و امنیت
خبرنامه ملی ایرانیان
خبرنامه ملی ایرانیان - ۱۵ مرداد ۱۳۹۹

یادآوری: در ۱۸ ژوئیه ۱۹۹۴ میلادی بمبی در مرکز یهودیان آرژانتین در پایتخت این کشور بوئنوس آیرس منفجر شد که ۸۵ کشته و ۳۰۰ زخمی بجا گذاشت ویکی از فجیع‌ترین عملیات تروریستی جهان بود.

دستگاه دادگستری آرژانتین، حزب‌الله لبنان را عامل و جمهوری اسلامی ایران را آمر این جنایت شناخت و در سال ۲۰۰۶ میلادی حکم استرداد هشت تن از مقامات حکومت اسلامی را صادر کرد:

علاوه بر اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس‌جمهور وقت ایران؛ علی فلاحیان و علی‌اکبر ولایتی، وزیران اطلاعات و امور خارجه دولت او، محسن رضائی، فرمانده پیشین سپاه پاسداران، احمد وحیدی، فرمانده پیشین نیروی قدس سپاه پاسداران، محسن ربانی، رایزن فرهنگی پیشین سفارت ایران در آرژانتین، احمدرضا اصغری، دبیر سوم پیشین سفارت ایران در آرژانتین و هادی سلیمانپور، سفیر سابق ایران در آرژانتین نیز در فهرست متهمین اصلی پرونده بودند.

هادی سلیمانپور در ماه اوت سال ۲۰۰۳ میلادی به درخواست اینترپل، پلیس بین‌الملل در بریتانیا بازداشت شد ولی دادگاهی در لندن و وزارت کشور بریتانیا مدارک ارسال‌شده از آرژانتین را برای استرداد هادی سلیمانپور کافی تشخیص نداد و او آزاد شد.

در ۲۶ ژوئیه در سایت اینترنتی به نام (www.thegrayzone.com) منطقه خاکستری که گفته می‌شود توسط چهار  ژورنالیست  تحقیقی  آزاد اداره می‌شود، خبری منتشر شد که انفجار مرکز یهودیان در آرژانتین به نام (AMIA) که ایران و حزب‌الله لبنان به‌عنوان متهمین اصلی بمب‌گذاری  محکوم‌شده‌اند کار  افسران و نیروهای راست‌گرای فاشیست و ضد یهودی آرژانتین بوده است.

این خبر فقط در این سایت منتشرشده و هیچ منبع دیگری به آن اشاره نکرده است.

چند سال است که شماری از روزنامه‌نگاران تحقیقی به‌طور انفرادی یا چندنفره سایت‌هایی برپا کرده‌اند و مدعی پخش اخبار واقعی و پشت پرده می‌باشند. البته در این میان هستند ژورنالیست‌های باوجدآن‌که گاه خبرهای موثق به دست می‌آورند و منتشر می‌کنند که باب میل دولت‌ها نمی‌باشند.

این سایت که دارای افکار چپ‌گرایانه می‌باشد در سال ۲۰۱۶ میلادی زیر نام (AlertNet.org) درست شد و تا سال ۲۰۱۸ میلادی فعالیت کرد و در سال ۲۰۱۸ به (thegrayzone.com) تغییر نام داد. این سایت مدعی است که از هیچ دولتی کمک مالی دریافت نمی‌کند و با کمک‌های مردم اداره می‌شود.

بنیانگذار این سایت (Max Blumenthal) تحصیلات روزنامه‌نگاری دارد و پسر (Sidney Blumenthal) ژورنالیست قدیمی و مشاور بیل کلینتون رئیس‌جمهور پیشین  آمریکا از حزب دموکرات آمریکا می‌باشد.

پرونده مبهم انفجار مرکز یهودیان در آرژانتین سال‌ها است که دشواری‌هایی را برای دولت‌های روی کار آمده در آرژانتین فراهم کرده است.

از مذاکرات مخفی رژیم جمهوری اسلامی با وزیر وقت  امور خارجه آرژانتین آقای هکتور تیمرمن که او هم یهودی بود و دو سال پیش درگذشت تا خودکشی مشکوک قاضی تحقیق آرژانتینی آلبرتو نیسمان یهودی‌تبار، که خانم فرناندز رئیس‌جمهور آرژانتین را متهم می‌کرد که درازای دریافت نفت و مزایای تجاری از ایران، در پی حفاظت از مظنونان ایرانی و ” لاپوشانی ” پرونده آمیا برآمده است.

مدیر کنونی این سایت (Max Blumenthal) ۴۲ سال دارد و مدت‌ها در لبنان زندگی کرده و از مدافعین حرکت فلسطین است.

چگونه شهادت اعجاب‌آور یک جاسوس پلیس، روایت رسمی آمریکائی – اسرائیلی در مورد بمب‌گذاری AMIA را مورد تهدید قرار می‌دهد. 

How a police spy’s stunning testimony threatens the official US-Israeli AMIA bombing narrative

مقاله‌ای از گرت پورتر Gareth Porter در ۲۶ ژوئیه ۲۰۲۰ – مترجم؛ ایران سرو مهر

گرت پورتر یک روزنامه‌نگار تحقیقی مستقل است که از سال ۲۰۰۵ درزمینهٔ سیاست امنیت ملی تحقیق می‌کند و در سال ۲۰۱۲ به خاطر کتاب اش با عنوان (The CIA Insider’s Guide to the Iran Crisis) درباره بحران ایران و با همکاری (John Kiriakou) جان کیریاکو، نوشته برنده جایزه (Gellhorn Prize) شد.

افشاگری‌های یک جاسوس سابق پلیس آرژانتین، روایت رسمی در نشانه‌روی انگشت اتهام به‌سوی ایران در بمب‌گذاری ۱۹۹۴، در مرکز جمعیت یهودیان در بوئنوس آیرس را بی‌اعتبار می‌سازد و نشانگر پنهان‌کاری دست‌اندرکاران “جنگ کثیف- Dirty War” در دور نگه‌داشتن مقصران اصلی از مظان اتهام است.  

بمب‌گذاری ۱۸ ژوئیه ۱۹۹۴ در انجمن مشترک آرژانتین و اسرائیل، مرکز جمعیت یهودیان در بوئنوس آیرس – آرژانتین،  یکی از فجیع‌ترین حملات تروریستی در نیمکره غربی با ۸۵ کشته و ۳۰۰ زخمی، پیش از حملات ۱۱ سپتامبر بوده است. 

در طول بیش از یک ربع قرن، دولت‌های آمریکا و اسرائیل،  ایران را به‌عنوان عامل این کشتار مقصر دانسته و از آن به‌عنوان اصلی‌ترین سند در نقش داشتن تهران به‌عنوان بزرگ‌ترین حامی تروریست در جهان، نام‌برده‌اند. 

این روایت همچنان بخشی از تبلیغات تهاجمی علیه ایران است و توسط دولت دونالد ترامپ در توجیه کمپین تحریم اقتصادی به‌قصد ناپایدار کردن جمهوری اسلامی یا تغییر رژیم مورد بهره‌برداری قرارگرفته است.  

در مدت کوتاهی پس از بمب‌گذاری، ایالات‌متحده و اسرائیل فشار سنگینی بر دولت آرژانتین برای درگیر و متهم کردن ایران واردکردند.  در آن زمان، اما مقامات رسمی سفارت [آمریکا] در بوئنوس آیرس به‌خوبی می‌دانستند که مدرک محکمی در پشتیبانی از این نتیجه‌گیری وجود ندارد. 

طی مخابره‌ای در اوت ۱۹۹۴ به بخش ایالتی، سفیر ایالات‌متحده “جیمز چیک James Cheek”، در مورد ” کمپین پایدار ”  از سوی سفارت به‌منظور ” نگاه‌داشتن ایران در جایگاه متهم، جایی که به آن تعلق دارند ” رجزخوانی کرده بود.  طی اظهارنظر شگفت‌انگیزی به همین نویسنده در ۲۰۰۷، جیمز چیک برای بار نخست اعتراف کرد: ” تا آنجا که من میدانم، در قبال مسئولیت ایران هرگز مدرک حقیقی وجود نداشته است.” 

“بیل برنسیک Bill Brencick” رئیس بخش سیاسی سفارت امریکا در سال‌های ۱۹۹۴ تا ۱۹۹۷، همچنین در مصاحبه‌ای در ۲۰۰۷ اذعان کرد که اتهامات امریکا در مورد مسئولیت ایرانیان صرفاً بر پایه “دیواری از فرضیات ”  بوده است که هیچ مدرک محکمی برای ربط دادن آن فرضیات به این پرونده وجود نداشته است. 

برنسیک به یاد آورد که او و یک مقام آمریکایی دیگر در آن‌ زمان ” به‌اندازه کافی از جمعیت یهودی آرژانتین و تاریخچه احساسات ضد یهودی در بوئنوس آیرس آگاهی داشتند تا بدانند که ضد یهودیان‌ ساکن آرژانتین نیز باید به‌عنوان مظنونین در نظر گرفته شوند.”  اما  تحقیق در این راستا هیچ‌گاه در سطح رسمی دنبال نشد، احتمالاً به این دلیل که این مسیر با اهداف امنیت ملی آمریکا که با دقت و مصرانه بر محکوم نمودن ایران در بمب‌گذاری تمرکزیافته بود، در تناقضی آشکار بود.  

اما یک‌ رویداد شگرف، روایت رسمی آمریکائی _ اسرائیلی از حمله به AMIA را تهدید به بی‌اعتباری کرده است.  در سال ۲۰۱۴، افکار عمومی دریافت که یک جاسوس سابق که از سوی پلیس فدرال آرژانتین به درون جمعیت یهودیان در بوئنوس آیرس نفوذ کرده بود، به دو روزنامه‌نگار تحقیقی اعترافاتی کرده است مبنی بر اینکه افسر مسئول پرونده در پلیس فدرال به وی دستور داده بود تا نقشه‌های ساختمانی مرکز AMIA را به دست آورده و در اختیار آن‌ها قرار دهد. 

این خبرچین پلیس متقاعد شده بود که نقشه‌های ساختمان توسط عاملان اصلی این بمب‌گذاری مورداستفاده قرارگرفته است.  افشاگری‌های اعجاب‌آور وی منجر به انتشار مقالاتی چند در مطبوعات آرژانتین گردید. 

روایت این عامل نفوذی سابق نخستین نشانه‌های آشکار از این حقیقت بود که نظامیان  سابق و ضد یهودی آرژانتین در جنگ موسوم به ” جنگ کثیف ” و متحدین آن‌ها در سرویس اطلاعاتی و پلیس آرژانتین، این بمب‌گذاری را رهبری کرده بودند.  

اما سیستم دادگستری آرژانتین که امروز همچنان زیر نفوذ سنگین همان آژانس اطلاعاتی است که تحقیقات رسمی را در مقصر شناختن ایران زیر نفوذ خود داشته و دادستان ویژه‌ای را که کارنامه حرفه‌ای خود را بر همین اساس پایه‌گذاری کرده بود در استخدام‌ خود داشته است – همواره از انجام تحقیق و بررسی بیشتر در روایت جاسوس سابق پلیس، مصرانه سر باز زده است. 

عکس ۱:  “خوزه آلبرتو پرز ” که از سوی پلیس فدرال به درون جمعیت یهودیان آرژانتین نفوذ کرد.  او پس‌ازآن  “یوسی ” نام گرفت.

نفوذ، شکنجه، توطئه‌های ضد یهودی 

نفوذی سابق پلیس، خوزه آلبرتو پرز، باور داشت که نقشه‌های ساختمانی AMIA که وی آن‌ها را در اختیار پلیس فدرال قرارداده بود توسط کسانی که قصد بمب‌گذاری داشته‌اند، مورداستفاده قرارگرفته است. وی در آموزش‌های ضد تروریستی خود نزد پلیس آموخته بود که چنین نقشه‌های ساختمانی ابزاری باارزش برای طراحی چنین عملیاتی هستند. 

پرز همچنان متقاعد شده بود که بمب در داخل ساختمان منفجرشده و نه در جلوی ساختمان؛ و مواد منفجره در داخل ساختمان AMIA در درون شکافی مشترک با ساختمان مجاور جاسازی‌شده بوده است.  متخصصین ژاندارمری آرژانتین نیز به همین نتیجه رسیده بودند و آن را تنها دو روز پس از وقوع انفجار به کلارین Clarin، بزرگ‌ترین روزنامه آرژانتین گزارش داده بودند.  

پرز همچنین شواهدی بسیار حیاتی ارائه داد مبنی بر اینکه افرادی که وی را به‌عنوان عامل نفوذی در میان رهبران جمعیت یهودی بکار گرفتند، با همان ‌باورهای ضد یهودی برانگیخته‌شده بودند که دیکتاتوری نظامی آرژانتین را واداشت تا در دهه ۱۹۷۰ یهودیان را عمدتاً برای اِعمال رفتار بی‌رحمانه، در جریان ” جنگ کثیف ” دست‌چین کنند.

افسر مسئول پرونده که پرز او را با نام ” لورا ” می‌شناخت، به وی دستور داده بود که تا می‌تواند از جمعیت یهودی در مورد طرح نقشه‌ای که به ” طرح آندینیا – Andinia Plan ” شهرت داشت، اطلاعاتی  به دست آورد. 

توضیح عکس ۲: تئوری توطئه  ” طرح آندینیا ” موجب رفتار خشونت‌آمیز یونتا Junta، نسبت به یهودیان مقیم آرژانتین گردید. 

بر طبق طرح موردادعا، مهاجرین یهودی و صهیونیست‌های خارجی به‌طور مخفیانه درصدد کنترل منطقه وسیع پاتاگونیا در جنوب آرژانتین و ایجاد یک حکومت یهودی بنام آندینیا بوده‌اند. 

افسانه ” طرح آندینیا ” منجر به افزایش حساسیت ضد یهودی شده و به‌عنوان یک‌ نیروی اجتماعی عمده  در سال‌های ۱۹۳۰، تبدیل به خوراک تبلیغاتی برای روایت‌پردازی و مطرح کردن حقوق ضد یهودی در حیطه اجتماعی و سیاسی آرژانتین در دوران سلطه نظامیان گردید؛ حرکتی که از سال‌های ۱۹۶۰  در خلال ” جنگ کثیف ” برعلیه چپ‌گرایان تا سال‌های ۱۹۷۰ ادامه یافت.  

 بر اساس تحقیقات سازمانی در بارسلون بنام “کمیسیون همبستگی با خویشاوندان مفقودین “،   دست‌کم ۱۲ درصد از افرادی که در این دو دهه  مورد بازجویی، شکنجه و کشتار قرار گرفتند یهودی بوده‌اند؛  اگرچه آن‌ها فقط یک درصد از جمعیت را تشکیل می‌دادند.  تقریباً همه آن‌ها در مورد “طرح آندینیا ” مورد بازجویی قرارگرفته بودند. 

روزنامه‌نگار پیکارگر آرژانتینی، “ژاکوبو تیمرمان ” که از والدین یهودی متولدشده و روزنامه او پوششی جامع و پراهمیت از “جنگ کثیف ” رژیم نظامی ارائه داده بود، خود در میان آنآن‌که در زندان مخفی یونتا نگهداری می‌شدند، بوده است.  

تیمرمان در یادداشت‌های خود به خاطر می‌آورد که چگونه در جلسات بازجوئی و شکنجه، به‌طور پیاپی،”از هر آنچه در مورد طرح آندینیا  می‌دانست “، مورد پرسش قرار می‌گرفته؛ و  بازجوی وی از قبول این پاسخ او که ” این طرح فقط یک داستان است ” سرباز می‌زده است. 

درعین‌حال اسرائیل که در خلال ” جنگ کثیف ” پیوندهای سیاسی و نظامی محکمی با یونتای آرژانتین داشت، در مورد “دربند بودن روزنامه‌نگار یهودی در خلال جنگ “،  سکوت اختیار کرد. 

یوسی به مطبوعات روی میاورد 

خوزه آلبرتو پرز به‌نوبه خود، به دلیل آنکه خود به‌عنوان  وسیله‌ای در طرح‌ریزی بمب‌گذاری AMIA بکار گرفته‌شده بود، به‌مرور از احساس گناه درهم‌شکسته شد. وی در طی زمان تبدیل به بخشی جدائی‌ناپذیر از جمعیت یهودیان شده بود، به مدت سه سال در یادگیری زبان عبری کوشیده و همسری یهودی که منشی مقامی رسمی در سفارت اسرائیل بود، اختیار کرده بود.

"وی در طی زمان تبدیل به بخشی جدائی‌ناپذیر از جمعیت یهودیان شده بود، به مدت سه سال در یادگیری زبان عبری کوشیده و همسری یهودی که منشی مقامی رسمی در سفارت اسرائیل بود، اختیار کرده بود"وی حتی برگردان یهودی شده نام‌ اسپانیایی خوزه را برگزیده بود و در جامعه یهودی اورا ” یوسی پرز ” می‌خواندند.  

با شدت یافتن نومیدی، یوسی با روزنامه‌نگاران تحقیقی ” میریام لوین ” و  “هوراشیو لوتزکی ” تماس گرفته و از آنان درخواست کمک‌ نمود. هر دو روزنامه‌نگار سال‌ها تلاش کرده بودند تا با یافتن یک حامی خارجی، برای جاسوس سابق ویزای پناهندگی درخواست نمایند، اما موفق نشده بودند.  

درعین‌حال یوسی به‌طور مخفیانه مصاحبه‌ای با ژورنالیست سرشناس آرژانتین ” گابریل لویناس ” ترتیب داده و آن را ضبط نمود که در این مصاحبه وی نحوه نفوذ خود در جامعه یهودیان و درخواست غیرمعمول برای به دست آوردن نقشه‌های ساختمان مرکز یهودیان را نقل می‌کند. 

لویناس در ژوئیه ۲۰۱۴ این ویدئو را به‌طور آنلاین پست می‌کند؛ درست پیش از انتشار دومین چاپ کتاب خود درباره بمب‌گذاری AMIA که حاوی مطالب و روایات یوسی نیز بوده است.

انتشار این ویدئو، لوین و لوتزکی را بر آن داشت که مقدمات ورود یوسی به ” برنامه محافظت از شاهدان در آرژانتین – witness protection programme ”  را فراهم ‌آوردند.  این دو روزنامه‌نگار همچنین از ” آلبرتو نیسمان ” دادستان پرونده که یک دهه از عمر خود را به متهم کردن ایران به بمب‌گذاری سپری کرده بود، درخواست کردند تا با یوسی ملاقات نماید.

عکس ۳: آلبرتو نیسمان 

اما بنا بر قول لوین، نیسمان تنها با انجام یک ‌مکالمه تلفنی با یوسی  موافقت نمود.  چنانچه لوین در مصاحبه با Grayzone به یاد می‌آورد، این دادستان اصرار داشت که سه نفر از کارمندان وی با یوسی ملاقات شخصی داشته باشند و بعد اظهارنامه‌ای مبنی بر حضور خود در مصاحبه ژوئیه ۲۰۱۴ را امضا نمود؛ چنانچه گوئی حقیقتاً در ملاقات حاضر بوده است.  وی پس‌ازآن هیچ‌گونه علاقه‌ای به ادامه مصاحبه و پرسش از یوسی نشان نداد.  بنا بر گفته لوین، یوسی، در همان روز مصاحبه، در برنامه محافظت از شاهدان وارد شد.  

خانم لورا افسر مسئول پرونده یوسی که در آن زمان بازنشسته شده بود،  پس از گذشت زمان  از الزام  به نگهداری  اطلاعات محرمانه در مورد پرونده یوسی،  از سوی وزارت امنیت معاف گردیده بود.  بنا به گفته لوین، خانم ‌لورا شهادت یوسی را  رد کرد و اظهار داشت “گزارش وی ضعیف به نظر می‌رسد “.  این اظهارنظر وی در تضادی شدید با نظرات سایر دادستان‌ها قرار داشت که در سال‌های متوالی به‌وضوح یافته‌های یوسی را بسیار “عالی ” ارزیابی کرده بودند.  

لوین به رسانه The Grayzone گفته است که او مطمئن بود که یوسی می‌توانسته ” اطلاعات درست در مورد محل دقیق جاسازی بمب را به دست آورد “،  اما هیچ‌یک از چهار دادستآن‌که پرونده لاینحل AMIA را پس از مرگ نیسمان به ارث برده بودند، حاضر به ادامه تحقیق و دنبال کردن سرنخ‌های یوسی نبودند.  

لوین متوجه شد که بسیاری از مقامات رسمی و بلندپایه پلیس فدرال آرژانتین که آن زمان در تصمیم‌گیری برای نفوذ در جمعیت یهودیان و درخواست نقشه‌های ساختمانی AMIA شرکت داشتند، هنوز در سال ۲۰۱۵ به فعالیت مشغول بودند.  این حقیقت نشان‌دهنده آن است که چرا این‌ پرونده به‌رغم افشاگری‌های بنیادین و جنجال‌برانگیز یوسی، همچنان به حال خود رهاشده بود تا قضیه با گذشت زمان در سکوت خاتمه یابد.  

آژانس SIDE در پشتیبانی از منافع یونتا  Junta

نکته کلیدی دیگر در فساد تحقیقات در امر AMIA، نقش آژانس اطلاعاتی حکومت موسوم به SIDE، در نفوذ بر قاضی “خوان خوزه گالیانو ” و روند دادخواهی می‌باشد.  بنا بر گزارش روزنامه‌نگار “سرجیو کییِرنان “،  نه‌تنها یک واحد مخصوص درون SIDE موظف به نظارت بر تحقیقات گالیانو بود، بلکه واحد دیگری از SIDE نیز مستقیماً در درون دفتر گالیانو مشغول به فعالیت بود. 

آژانس SIDE در جهت بهره‌برداری از قدرتی که برای منحرف کردن اذهان عمومی از مظنونان منطقی حادثه در درون یونتا داشت، توانست با مقصر نشان دادن دیگران از بی‌گناهی یونتا حمایت کند. 

چنانچه “سرجیو مورنو ” و ” لورا ترمین ” در نشریه روزانه La Prensa  در ۲۸ نوامبر ۱۹۴۴ گزارش دادند، واحد SIDE که مسئولیت تحقیق در فاجعه AMIA را بر عهده داشت، به نفرت از یهودیان ‌شهرت داشت.  این گروه شامل نظامیان ارشد قدیمی فعال در ” جنگ کثیف موسوم به گروه کابیلدو – Cabildo بودند و نام آن‌ها از یک ‌مجله دست راستی ضد یهودی که در اوایل دهه ۱۹۸۰ منتشر می‌شد الهام ‌گرفته شد؛ مجله‌ای که پیگیرانه مقالاتی به‌منظور دنبال کردن توطئه ” طرح آیدینیا ” بازنشر می‌نمود.   

تلاش‌های رئیس گروه کابیلدو در شکایت و ادعای خسارت مالی از مورنو و ترمین با اتهام ضد یهودی خواندن این گروه، ناکام ماند.  به دنبال شکایاتی از سوی رهبران جمعیت یهودیان از نقش گروه کابیلدو در تحقیقات AMIA، این گروه از پرونده کنار گذاشته شد، اما نه پیش از آن‌که آن‌ها موفق به دور کردن توجه عموم از رهبران “جنگ کثیف ” و پیش راندن افکار عمومی به‌سوی ” تئوری ساختگی توطئه ایرانی ” گردیدند. 

استراتژی روابط عمومی SIDE بر این تئوری وابسته بود که منشأ انفجار AMIA، مواد منفجره جاسازی‌شده در درون وسیله نقلیه انتحاری بوده است تا به‌این‌ترتیب و با استفاده از این الگو،  بتوان ایران و متحد وی حزب‌الله را در مظان اتهام قرارداد. 

آژانس‌های اطلاعاتی ادعا کردند که یک وانت سفید تجاری سبک برای این بمب‌گذاری استفاده‌شده است.  گفته شد موتور این وسیله نقلیه در ۲۵ ژوئیه یعنی یک هفته پس از واقعه در خرابه‌های پس از انفجار “ظاهراً ” پیداشده است.  شماره شناسایی موتور سرنخ را به‌سوی “کارلوس آلبرتو تِلّ اِلدین Carlos Alberto Telleldin ” آورد  که مالک شیعه یک ‌گاراژ کوچکی بود که در تعمیر و فروش ماشین‌های اسقاط فعالیت داشت.   تِلّ اِلدین متهم شد که در این عملیات ترور نقش کلیدی داشته و با چند اتهام دیگر به زندان افتاد. 

عکس ۴: کارلوس تِلّ اِلدین

اما مدارک پرونده AMIA نشان داد که    تِلّ اِلدین چندی پیش از وقوع انفجار زیر نظر بوده است.  این ‌حقیقت اعجاب‌آور از چشم ” دادستان خصوصی ” که توسط سازمان‌ قربانیان AMIA یعنی ” Memoria Active ”  به کار گرفته‌شده بود، دور نماند. 

بنا بر تحلیل دقیق مستندات رسمی توسط “آلبرتو آل زوپی “، درخواستی از پلیس فدرال برای شنود مکالمات  تلفنی  تِلّ اِلدین در ۲۰ ژوئیه صادر شد؛ دست‌کم ۵ روز پیش از آنکه موتور وانت در خرابه‌ها کشف و  تِلّ اِلدین را مقصر اصلی در این تحقیقات قلمداد نماید.  در هفته هائی که در پی انفجار AMIA گذشت، مدارک بیشتری دال بر نقش تِلّ اِلدین، این “قربانی مظلمه “، در انفجار به دست آمد. 

در سپتامبر ۱۹۹۴، پنج نفر تبعه لبنانی درحالی‌که آرژانتین را به‌قصد پاراگوئه ترک ‌می‌کردند  بازداشت شدند.  از خلال یک سری افشاگری‌ها، SIDE داستان‌هایی ساختگی در مورد ارتباط این افراد با شبکه تروریستی در رسانه‌ها پخش کرد.   

در ماهی که دنبال شد، یک کارگزار پاره‌وقت برای SIDE  به نام “کاپیتان هکتور پدرو ورگز ”  ؛ که رئیس پیشین اردوگاهی بود که در زمان جنگ ‌کثیف، مظنونین مورد شکنجه و بازجوئی قرار می‌گرفتند؛  شروع به ملاقات‌هایی با  تِلّ اِلدین در زندان نمود. 

در طی چهار ملاقات بین ‌ماه‌های سپتامبر ۱۹۹۴ تا ژانویه ۱۹۹۵، ورگز به مظنون زندانی مبلغ یک‌میلیون دلار به‌علاوه آزادی از زندان را پیشنهاد نمود، به‌شرط آنکه وی حاضر شود دو نفر لبنانی که وانت را خریداری کرده و حالا در پاراگوئه در بازداشت بسر می‌برند را شناسایی نماید؛ تا بدین ترتیب بتوانند آن‌ها را به جرم ‌بمب‌گذاری متهم‌ کنند.  اما  تِلّ اِلدین این پیشنهاد را رد کرد و نقشه SIDE ناکام ‌ماند. 

اما طولی نکشید که SIDE و گالیانو طرح جدیدی را برای واردکردن دو پلیس شهرستانی بوئنوس آیرس در ماجرا “، به‌عنوان عاملین ترور حمایت‌شده از سوی ایران ”  شروع کردند. 

دست یازی به رشوه، اطلاعات موساد و منابع سازمان مجاهدین خلق MEK برای گناهکار شناختن ایران

در جولای ۱۹۹۶ “خوان خوزه گالیانو ” شخصاً کارلوس  تِلّ اِلدین را در زندان ملاقات کرده و به او ۴۰۰,۰۰۰ دلار پیشنهاد می‌کند تا دو افسر پلیس را مقصر بشمارد.   این صحنه جنجال‌برانگیز در ویدئویی ضبط و در سال ۱۹۹۷ در تلویزیون آرژانتین نمایش داده شد. 

آژانس SIDE به‌طور فعال در مخفی نگهداشتن عملیات درگیر بوده و مدیر آژانس “هوگو آنزوره گوی ”  پرداخت‌های مستقیم ‌به همسر   تِلّ اِلدین را مدیریت کرده است. 

 پرونده علیه دو پلیس در سال ۲۰۰۴ به دادگاه برده شد، اما گالیانو و آنزوره گوی، به مدت ۱۵ سال بدون مجازات رها شدند.  این وضعیت چند سال ادامه یافت تا آنکه در ۲۰۱۹ آن‌ها نیز به دلیل دست داشتن در ماجرا به زندان افتادند که این امر خود نشان‌دهنده فرهنگ رایج مصونیت از مجازات برای اعضای SIDE می‌باشد.  

بار دیگر گالیانو در هم‌ریخت و آلبرتو نیسمان تلاشی دوباره در ساختن روایتی دیگر برای مقصر شناختن ایران در بمب‌گذاری را آغاز نمود.  برای این‌ منظور وی به اطلاعاتی نیاز داشت که از سوی موساد اسرائیل به دست “جیمی استیوسو ” کارگزار رسمی امور ضداطلاعات ‌در SIDE می‌رسید.  

اقدام نیسمان در سال ۲۰۰۶ به متهم ساختن هشت مقام رسمی ایرانی در طرح بمب‌گذاری، به‌طور کامل به ادعاهای اعضای ارشد مجاهدین خلق MEK وابسته بود؛ فرقه‌ای در تبعید که از سوی اسرائیل و سعودی حمایت می‌شد.  

هیچ‌یک ‌از اعضای MEK توانایی ارائه اطلاعات موثق درباره این “طرح بسیار امنیتی به‌اصطلاح ایرانی ” را نداشتند، چراکه آن‌ها خود درگیر کمپین تروریستی خودشان علیه دولت اسلامی ایران و کمک به رئیس‌جمهور وقت عراق صدام حسین در انتخاب اهداف نظامی در ایران بودند.

اتکای نیسمان بر چنین منابع بدون اعتباری آشکارا نشانگر اراده راسخ وی برای رسیدن به نتایج از پیش تعیین‌شده در مورد گناه ایران‌ بود.  بنابراین شگفت‌آور نبود که در آن زمان، نیسمان تمام‌ شهادت‌های افشاگرانه یوسی را نادیده گرفته باشد. 

دیگر منبع بسیار مهم‌ نیسمان، جیمی استیوسو از SIDE،  متقلب پرآوازه‌ای بود که سال‌ها وقت خود را به جمع‌آوری اطلاعات از طریق شنود مکالمات سیاستمداران آرژانتینی گذرانده بود. وی در سال ۲۰۱۴ رئیس اطلاعات مشغول پرونده‌سازی علیه پرزیدنت “کریستینا فرناندز دو کریشنر ” بود که مدعی شد رئیس‌جمهور با ایران برای “حذف اتهام رسمی آرژانتین علیه ایران ” همدست بوده است.  هیچ‌یک  از شاهدان  باور نداشتند که این پرونده‌سازی، پس از بررسی موشکافانه، بتواند راه به چائی برد.       

در ژانویه ۲۰۱۵ جسد آلبرتو نیسمان دادستان پرونده را در آپارتمان خود درحالی‌که زخمی از شلیک گلوله در سر داشت، یافتند.  یک‌ مستند اخیر با شرح جزئیاتی از تحقیقات مختلف در اطراف این ‌مرگ به این نتیجه رسیده است که مرگ وی در اثر خودکشی بوده است.

 پیش از مرگ، نیسمان مشغول رهبری یک کمپین دروغ‌پراکنی بود که به SIDE در مخفی نگه‌داشتن چهره‌های در سایه و گذشته خشونت‌آمیز آن‌ها در جنگ ضد یهودی آرژانتین،  و نیز دفن کردن نقش محتمل آن‌ها در بمب‌گذاری AMIA کمک بسیاری نموده است.  

شهادت یوسی می‌بایست به این پنهان‌کاری‌ها خاتمه داده باشد، اما نیسمان، SIDE و پلیس فدرال در کار جلوگیری از یک تحقیق بسیار جدی همدست بوده‌اند.    ربع قرن پس از حادثه، مصونیت تروریست‌های حقیقی و عاملان فاجعه AMIA همچنان ادامه دارد.  

منابع خبر

اخبار مرتبط