روایت محمود اردلان، طراح جنگهای سریال مختارنامه: ۲۲۰ شمشیر خرد کردیم
«مختار در باران و خون، با شمشیر چند سرباز زبیری را میكشد، تیر میخورد و كشانكشان وارد مسجد كوفه میشود.» سكانس جذاب و تاثیر گذار كشته شدن فربیرز عربنیا دركنار بقیه سكانسهای نبردهای تن به تن مختارنامه، محصول ایدهها و طراحی محمود اردلان است. استاد و داور بینالمللی كاراته كه سابقه بازیگری هم دارد و در آثاری مثل «سلطان»، «نابخشوده» و «پرچمهای قلعه كاوه» جلوی دوربین رفته. اردلان در مختارنامه هم علاوه بر طراحی جنگ در دو نقش بازی كرده است؛ زائده، پسرعموی زندانبان مختار و زهیر بن قین. او از بهار سال 83 همراه با عوامل سریال بوده و با تلفیق فنون رزمی و تجربیات سینماییاش، صحنههای جنگی آبرومندانهای را برای اثر عظیم میرباقری ساخته. به نوشته همشهری جوان؛ جسارت مختارنامه در شكستن كلیشه آبكی و مضحك «شمشیر زدن ضربدری و به نوبت شخصیتها برای نمایش یك جنگ قدیمی» این امید را به وجود آورد كه در آثار مشابه بعدی، مسوولیت «طراحی جنگ» به عنوان یك تخصص مهم و موثر جا بیفتد و جدی گرفته شود. همین باعث شد كه به بهانه پایان سریال، سراغ طراح جنگش برویم و از جزئیات كار جذاب، دشوار، پرهیجان و البته خطرناكش بیشتر بشنویم.اردلان در خیلی از لحظات مصاحبه برای توضیح حرفش، حركات مدنظرش را با علاقه و راحت جلوی ما اجرا میكرد و در واقع با هیجان نبردها را دوباره میساخت؛ طوری كه مطمئنا دیدن این مصاحبه جذابتر از خواندنش بود! قبل از خواندن مصاحبه یك تشكر هم اضافه كنیم از پوریا تابان كه در فراهم شدن امكان این گفتوگو نقش موثری داشت. چطور شد به مختارنامه پیوستید؟ از قبل آقای میرباقری را نمیشناختم تا سریال «روزهای به یاد ماندنی» كه لوكیشن كار ما به لوكیشن فیلمبرداری «معصومیت از دست رفته» در شهرك سینمایی نزدیك بود. سری به آنجا زدم و با هم آشنا شدیم. سر مختارنامه هم استاد فریدون شهبازیان من را به عنوان بازیگر به ایشان معرفی كرد. اما نقش زائده كه اصلا صحنه جنگی و اكشن نداشت كه شما را برایش انتخاب كردند. من وقتی برای همكاری رفتم كه نقشها انتخاب شده بود. معمولا در فیلمهای خارجی براساس فیزیك بازیگر به او نقش میدهند. مثلا نقشهای اكشن را برای بازیگران عضلانی در نظر میگیرند؛ اما اینجا با اینكه همان موقع بدنسازی میرفتم و از نظر جسمی كاملا آماده بودم و دوست داشتم نقش اكشن بازی كنم، نقش یك سیاستمدار بهام رسید! البته بعدا وقتی دیدند اكشنكارم، یك فضای اكشن خارج از موضوع هم برای نقشم ایجاد كردند. همان صحنهای كه با شتر از طرف مختار برای نماینده آلزبیر طلا میبرم و بدون شمشیر با راهزنها روبهرو میشوم. بعد هم نقش زهیر پیشنهاد شد كه اگر نبود، كلا هیچ صحنه نبرد اكشنی نداشتم! پس چطور شد كه طراح صحنههای جنگی شدید؟ من مدام به رضا اصغری (دستیار كارگردان) میگفتم میتوانم صحنههای جنگ را بسازم. اما میگفتند قرار است از فدراسیون شمشیربازی كسی را برای این كار بیاورند. اتفاقا یكی از اعضای تیم ملی هم آمد، اما نوع حركات آن ورزش با جنگ فرق داشت و آقای میرباقری نپسندید. بعد مرحوم پیمان ابدی آمد كه با وجود همه تواناییهایش گفت من كارم جنگ و شمشیربازی و اسب سواری نیست. من هم مدام خودم را پیشنهاد میدادم! دو سال گذشت تا اینكه خودم به میرباقری گفتم. یك نگاهی بهم كرد و گفت بهت نمیآید! قبول كردن من به عنوان طراح جنگ، یكی دو ماهی طول كشید ولی قبلش بدون قرارداد به بدلكارها آموزش میدادم. ماهی چهار جلسه بازی داشتم، روزی چهار، پنج ساعت آموزش میدادم! بدنها خوب بودند اما كار با فولاد و آهن را بلد نبودند. باید یاد میگرفتند دفاع و كنترل كنند و جا خالی بدهند. بعد بازیگرها را برای آموزش تحویلم دادند. یك شب اصغری زنگ زد گفت فردا بیا، میرباقری میخواهد یك سكانس جنگی بگیرد. تا صبح نخوابیدم. اولین سكانس جنگ داخل كوفه بود. بعدا فهمیدم قرار بوده این صحنه را دیرتر فیلمبرداری كنند اما به خاطر آزمایش من انداختندش جلو. دو ساعت زمان گرفتم برای چیدن آدمها و میدان جنگ. اولش میترسیدم اما بعد ترسم ریخت و دیدم آسان است. گرچه خیلی خستهكننده بود اما از نظر فكری آماده بودم. با میرباقری چطور سر طراحی جنگها به توافق میرسیدید؟ ساعتها پیش آقای میرباقری میرفتم و او قصه جنگها را میگفت: اینكه در این جنگ چه كسی كشته یا زخمی میشود، چه كسی قدرتش زیاد است و باید جنگش نمود داشته باشد. اینها را در ذهنم پرورش میدادم. میرباقری به من اعتماد پیدا كرده بود. او عادت دارد كار را دستكنندهاش بدهد ولی چك نهایی صحنهها با خودش است. میگفت فلان روز فلان پلان جنگ است؛ آن وقت من براساس تعداد بدلكار و زمانی كه داشتیم و قدرت نقشها، جنگ را طراحی میكردم. این وسواس باعث میشد تا نقشها با هم فرق كنند. جنگ را میساختیم و بعد براساس آن دوربین میكاشتند. یعنی دكوپاژ این صحنهها براساس چیدمان جنگ بود. یعنی برای تكتك نبردهای فرعی در پس زمینه نزاع چهرههای اصلی وجود داشت هم نقشه داشتید؟ بله! همه افراد پلان داشتند. مثلا میگفتم شما دوتا كمر به بالایتان در تصویر است؛ پس الكی زمین نخورید، دیده نمیشود. سال اول خودم نفر به نفر میگفتم اما دیدم با این فشار كار، نمیتوانم و نمیرسم. این شد كه دو به دو میگفتم و بسته به جای دوربین، جایشان را میچیدم. به مرور بدلكارها تكنیكها را یاد گرفتند. مثلا میگفتم تكنیك كشتی، تكنیك قدی و... همه میفهمیدند منظورم چیست. اما این طراحی به جز آمادگی بدلكارها احتیاج به گریم و خون و بریدگی داشت. اینها را چه میكردید؟ با آقایان اسكندری (طراح گریم و جلوههای ویژه) و شاهابراهیمی (طراح صحنه و اكسسوار) هماهنگ بودم. میگفتم من دو برش شكمی میخواهم. میگفتند كدام جهت؟ بدلكار را میبردم میگفتم از اینجا تا اینجا. نوع سلاح را هم میگفتم. برای سه روز بعد آماده بود. اگر زمان كم بود و نمیرسیدند دو تا برش بدهند، میگفتم یكی بدهید. بعد مدل را عوض میكردم كه بدلكار با یك برش دیده شود. سلاحها را هم با شاهابراهیمی هماهنگ میكردم، مثل سپر دستی سه تیغه پسر سوم آلزبیر در جنگ مكه. سرصحنه حادثهای برای كسی به وجود نیامد؟ نه. وقتی تمرین باشد حادثه پیش نمیآید. الان شما یك بازیگر و چند بدلكار بیار بگو فیالبداهه بزنید. هیچ كس نمیداند چه بكند. پنج ثانیه بعد همه لتوپارند. البته در كار خیلی از اسلحهها شكست. ما 220 تا شمشیرخرد كردیم. همه چی شكسته میشد ولی كسی بلایی سرش نیامد. فیلم تاریخی مثل فیلم جنگی نیست كه با تیر و انفجار جذاب شود. كار با فلز و از نزدیك است. اگر هم بازیگرها و بدلكارها بترسند و با چشم بسته ضربه بزنند، كل فیلم به باد میرود. باید تمرین كرد، والا كله میپرد! كسی كه در فیلم جنگی توپ شلیك میكند آدمی روبهرویش نیست. نهایتا دوربین و عوامل پشت صحنهاند كه دارند چایشان را میخورند. اما اینجا روبهرویت آدم است كه او هم تیغ دارد. در كار از استوریبورد و طراحی پیش از اجرا هم استفاده كردید؟ نه. هم به خاطر اینكه كار اولم بود و هم به این دلیل میخواستم خودم را اثبات كنم، اضافه كاری زیاد میكردم. اینكه هر كاراكتر یك سلاح خاص داشته باشد و اینقدر سلاحها متنوع باشند، پیشنهاد شما بود؟ بله. آقای میرباقری تمام سلاحها را در اختیارم قرار داد. من هم تقسیم میكردم. به عربنیا تبر دادم كه حامد حدادی را بكشد. در سكانس قتلش هم با تبر جنگید و ضارب صائب را زد. چهار تا تبر تهیه شده بود، اصلی و پلاستیكی. این تبر جایی از دست مختار افتاد كه به كمك صائب رفت. یا شمشیرش را وقتی از دست داد كه تیر خورد. نحوه كشته شدن مختار را هم شما چیدید؟ آن سكانس در فیلمنامه فقط سه خط بود. نوشته بودند مختار دلیرانه میجنگد و در مسجد كوفه كشته میشود. همین سه خط، یك ماه و نیم طول كشید. باران مصنوعی، چیدمان و جنگها. بعد برای اینكه صحنهها جالب باشد سلاحها را مدام عوض میكردیم. لوكیشن را هم تغییر میدادیم. مثلا از بازار به مسجد رفتیم. راستی چرا در سكانس قتل مختار یك چهره یا قهرمان فیلم با مختار نجنگید؛ مثل مصعب، جعفر یا ابن حر؟ این مربوط به درام فیلم است. من اختیاری ندارم و در آن حد هم نیستم كه بخواهم حرفی به آقای میرباقری بزنم. این سه خط دنیایی شد و خیلیها را به گریه انداخت. حمید عطایی (صائب) برای سكانس آخر 20 روز تمرین میكرد. من همه را حفظم. وقتی بازی میكردند، عین بازی wii پشت دوربین حركاتشان را تكرار میكردم! چرا در جنگهای تك به تك، چند نفری كه دور و اطراف و پشت قهرمان بودند با هم حمله نمیكردند؟ خوب سوالی كردی! میدانستم میخواهی این را بپرسی نمیآمدم! (میخندد) جوابش این است كه مثلا وقتی قمه دست یكی است و سه نفر بخواهند با شمشیر به او حمله كنند، احتمال صدمه خوردن سه نفره بیشتر است. ممكن است آنها همدیگر را اشتباها بزنند. اما اگر سلاح نباشد، همه میزنند. مثل صحنه كشته شدن سرباز ایرانی در سكانس قتل مختار كه همه با هم نیزه زدند. اما سرجنگ زهیر، دو نفر با نیزه از عقب و جلو به او حمله كردند. همزمان نیامدند. زهیر نیزه اول را كه از جلو آمد با دست گرفت و نیزه بعدی را از پشت خورد. بعد بیحال شد و نیزه جلویی هم از دستش در رفت. اختلاف ضربات چند صدم ثانیهای است. در جنگها هم ما سریع ضربه میزنیم. یكی این، یكی آن. ضمنا در جنگ با اسطورهها، سربازها از جنگ میترسند. در فیلمهای «كوروساوا» این تصاویر زیاد است. «توشیرو میفونه» وسط است، همه همدیگر را هل میدهند: «فلانی تو برو! نه، تو برو!» بالاخره یكی میرود جلو، میمیرد و بعدی. بعد هم سینما این اجازه را نمیدهد چون حمله چند نفر صورت قهرمان را ماسكه میكند (میپوشاند) و من خودم هم با این مخالفم. چرا صحنه جنگ با اسب و موقع سواركاری در سریال كم است؟ چون توانایی جنگ روی اسب را نداریم. نه ما، كه هیچ جای دنیا ندارند. اسب در لحظه زیباست ولی دوتا تكنیك بیشتر ندارد. تا صبح باید یكجور شمشیر بزنیم! مثل فیلمهای رومی ایتالیایی قدیم كه طرف با یك دست شمشیر میزد و همزمان با آن یكی دست، كار دیگری میكرد. تازه اسبش هم بیخیال، چمن میخورد! خیلی كم داریم صحنهای مثل «شجاعدل» كه مل گیبسون در آن 500 متر با اسب میرود و میجنگد. تام كروز در «آخرین سامورایی» با اینكه استاد اسبسواری است اما پیاده میجنگد. یا برد پیت در «تروی» با اسب به صحنه نبرد میآید اما خیلی زود میپرد پایین. آنها مربی اسب ندارند؟ بعضیها ایراد میگیرند كه چرا صحنههای جنگی سریال اینقدر خشن و خونین بود. خب در جنگ باید خون ریخته شود. برش و قطع و زخم وجود دارد. چرا نبینیم؟ كل این صحنهها یك قسمت سریال هم نمیشود اما چون تا حالا ندیدید برایتان جالب است. اتفاقا درستش این است كه ببینید. ما سوزن میخوریم خون میریزد، شمشیر با آن آلیاژ و لبه برنده خون نداشته باشد؟ این تجربیات را مكتوب هم كردهاید؟ فایل تصویری همه كارهایم را دارم اما كتاب كردنش به فكرم نیامده بود. ایده جالبی است. بعد از این سریال چند تا بدلكار ادعا كردند ما هم توانایی این كار را داریم. وقتی شنیدم خوشحال شدم. اما باید یاد بگیریم درست كار كنیم و مقلد صرف نباشیم. بله! تكنیكها تقلیدی هستند، مثل یك حركت شمشیر؛ اما چیدمانها باید نو باشند.اما مختارنامه هم صحنه تكراری و كپی شده دارد. مثل صحنه كشته شدن كیان كه مثل فیلم «آرتور شاه» است.بله؛ اما باید كل صحنه را ببینید. كیان جنگیده و آخرش آنطور به این وضع افتاده. نمیشود بگوید صبر كن تا من بچرخم! اما چیدمان و دایره و فضای این صحنه با آن فیلم فرق دارد. من فیلم اكشن زیاد میبینم اما راستش فیلم مطرح و بازیگران ستاره چیزی بهم نمیدهد. در عوض ممكن است یك فیلم گمنام قدیمی چینی الهامدهنده باشد. باید از همه چیز كمك گرفت. همانطور كه در ورزش الگو هست، در فیلم هم هست. بگذارید مثالی بزنم تا فرقش را ببینید. ما زهیر را داریم كه آمده شهید شود. این صحنه باید از بیننده اشك بگیرد. درام و اكشن باید قاتی هم باشند تا مخاطب نگوید «این ژاپنی و چینی شد»؛ بگوید «عاشورایی شد.»
منبع خبر: آینده
اخبار مرتبط: روایت محمود اردلان، طراح جنگهای سریال مختارنامه: 220 شمشیر خرد كردیم
موضوعات مرتبط: فدراسیون شمشیربازی فریدون شهبازیان سریال مختارنامه خارج از موضوع محمود اردلان پیمان ابدی حامد حدادی ایتالیایی سیاستمدار فنون رزمی مل گیبسون فیلم جنگی رضا اصغری اسب سواری میرباقری بازیگران زندانبان همه با هم فیلمنامه پس زمینه
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۵ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران