دیدگاه شهید بهشتی نسبت به نظام و جمهوری اسلامی؛ نام راستین و کامل این نظام، نظام امت و امامت است / همه مردم باید نقش دستگاه اطلاعاتی را در ایران ایفا کنند

شهید بهشتی متفکری که در شکل‌گیری نظام جمهوری اسلامی نقش تعیین کننده‌ای داشته معتقد است که نام راستین و کامل اين نظام، نظام امت و...

گروه دین و اندیشه «خبرگزاری دانشجو»؛ به مناسبت روز جمهوری اسلامی، قسمت‌هایی از دیدگاه و نظرات شهید بهشتی پیرامون نظام اسلامی، مدل استقرار حکومت اسلامی مطرح می‌کنیم.
افكار و انديشه‌هاي شهيد بهشتي كه به سعه‌صدر و بلندنظري شناخته شده است در شكل‌‌گيري نظام جمهوري اسلامي ايران نقش تعيين‌كننده كننده داشت.   شهید بهشتی: نام راستین و کامل اين نظام، نظام امت و امامت است   شهيد بهشتي آنجا كه به معرفي نظام سياسي جمهوري اسلامي مي‌پردازد آن را با نام تشيع راستين مي‌خواند و تصريح مي‌كند اين نوع حكومت با هيچ يك از عناويني كه در كتاب‌هاي حقوق سياسي يا حقوق اساسي آمده است قابل تطبيق نيست.   معتقد است عنوان مناسب اين نظام، نظام امت و امامت است ليكن در ابتداي انقلاب چون اين عنوان براي توده مردم روشن نبوده است در ابتدا شعار «حكومت اسلامي» را انتخاب كردند و سپس زماني كه مشخص شد اين نظام حكومتي رئيس جمهور هم دارد آن وقت شد «جمهوري اسلامي»، ولي نام راستين و كامل آن نظام «امت و امامت»‌ است. (1)   در بيان ويژگي‌هاي چنين نظامي، آن را حكومت حق و عمل مي‌داند به نحوي كه كارهاي اجتماعي و سياست داخلي و خارجي آن بر محور حق و عدل استوار باشد و خصلت آن، عدل و انصاف و حمايت از حقوق عامه و حق خدا و خلق خداست. (2)   بهشتی معتقد است در رأس اين نظام اصول عقيدتي و عملي اسلام براساس كتاب و سنت حاكم خواهد بود و همه چيز بايد از اين قله سرازير شود. در عين حال طبق اين اصول عقيدتي و عملي، حاملان مسئوليت و صاحبان اصلي حق در اين ايدئولوژي، در اين نظام عقيده و عمل، «ناس» مردم هستند. (3)   اسلام در خدمت همه ناس است؛ صلاح همه را مي‌خواهد نه فقط صلاح مسلمانان را   در همين زمينه تصريح مي‌كند: «براساس كتاب و سنت، تمام نظر مكتب به عامه مردم است و در ميان عامه مردم آنها كه بر محور اين مكتب جمع مي‌شوند و شكل مي‌گيرند، از تقدم و اولويت خاص برخوردارند، آنها مي‌شوند «امت» که «امت» غير از «ناس» ‌است.   اسلام در خدمت همه ناس است؛ صلاح همه را مي‌خواهد نه فقط صلاح مسلمانان را. نظام اسلامي در ديدگاه شهيدبهشتي به سعادت كل بشر مي‌انديشد، ولي در ميان ناس و كل بشر، آنان كه بر پايه اعتقاد به اسلام و التزام به اسلام، يك مجموعه به وجود مي‌آورند مي‌شوند «امت».   بنابراين امت از نظر ايدئولوژي اسلامي و مباني عقيده و عمل اسلام حتماً نياز به «امامت» دارد و مي‌گويد: «اين امامت تا وقتي در حد پيامبر است، كه با نشان ويژه و خاص از جانب خدا آمده، معين مي‌شود و گفته مي‌شود امامت ابراهيم، امامت موسي، امامت محمد(ص) اينها امام هستند. در دوره پس از پيغمبر(ص) هم امامان معصوم منصوص و منصوب‌اند، ولي با اينكه تعييني است، تحميلي نيست.»   تصريح مي‌كند كه: «امروز و در اين عصر، امامت ديگر تعييني نيست، بلكه شناختني و پذيرفتني و انتخابي است.» و مثال پذيرفتن مرجع تقليد توسط اشخاص را مثال گويايي در اين زمينه مي‌داند و مي‌گويد: آيا تا به حال شنيده‌ايد كه مرجع تقليد و رهبري را به مردم تحميل كرده باشند؟ و بگويند شما مجبوريد از او تقليد كنيد؟ (4)   شكل‌گيري «مديريت جامعه» را برپايه امت و امامت است   بهشتی امت و امامت در اين نظام را نسبت به يكديگر مسئول و متعهد مي‌داند و تعهد و مسئوليت متقابل را ظرف اين رابطه برمي‌خواند و خطبه 207 نهج‌البلاغه در حقوق امام بر امت و حقوق امت بر امام را شاهد نظريه خود مي‌آورد و نهايتاً شكل‌گيري «مديريت جامعه» را برپايه امت و امامت مي‌داند و بسيار تاكيد مي‌كند كه آنچه در رأس قرار دارد اين است كه همه حتي پيامبر(ص) حتي امام(ع) و مرجع تقليد بايد مراقب باشند كه اصول عقيدتي و عملي اسلام براساس كتاب و سنت مورد خدشه واقع نشود... تخلف نشود.   رسالت جمهوري اسلامي، اعتلاي كلمه الله در جهان است   شهید بهشتی بعثت پيامبران و حركت امت و امامت را براي تحقق همين اصول عقيدتي و گسترش حق و عدل و پيروزي آن (5) و اعتلاي كلمه اسلام مي‌داند و رسالت جمهوري اسلامي را در اين راستا اعتلاي كلمه الله در جهان برمي‌شمارد و البته تصريح مي‌كند به شرط اينكه عمل ما آنقدر وارونه نباشد كه مردم دنيا را بيزار كند. (6)   در اين مدل نظري، معتقد است شكل مديريت جامعه به طور دقيق و مشخص، پيشنهاد نشده است و در هر زمان و در هر مكان و متناسب با شرايط مختلف مي‌تواند اشكال مختلف داشته باشد فقط بايد اصول عقيدتي اسلام، كتاب و سنت در آن لحاظ شده باشد و نيز تعييني و تحميلي نباشد.   هرگونه نظام پادشاهي اسلامي امكان‌پذير نیست!   به همين دليل هرگونه نظام پادشاهي اسلامي را امكان‌پذير نمي‌داند و علت اين امر را وجود «تعيين و تحميل» در اين نظام مي‌داند. (7) بنابراين براساس اين مباني نظري، در قانون اساسي، متناسب با شرايط ايران و در يك مقطع زماني مهم شكلي پيشنهاد شده است كه عبارت است از:   1 – رئيس جمهوري منتخب مستقيم مردم يعني در رابطه با امت
2 – مجلس شوراي اسلامي و شوراهاي ديگر در رابطه با امت
3 – دستگاه قضايي، انتخاب امت اما از طريق امامت و رهبري   از اين سه ركن دولت به وجود مي‌آيد كه منتخب غيرمستقيم مردم است به نحوي كه از دو طريق به امت مربوط مي‌شود، از طريق «رئيس جمهوري» و از طريق «تاييد توسط مجلس شوراي اسلامي».   کارایی نظام اسلامی به استقرار نهادهاي نظارتي است   شهيد بهشتي كارايي اين مدل را به استقرار نهادهاي نظارتي به عنوان مكمل نهادهاي فوق‌الذكر مي‌داند و نظارت را مشتمل بر:   الف - نظارت رئيس جمهوري كه محدود ولي مهم است.
ب – نظارت شوراها يعني مجلس شوراي اسلامي و ساير شوراها كه اين نظارت را مفصل و گسترده مي‌خواند.
ج – شوراي نگهبان كه انطباق قوانين با شرع و قانون اساسي را كنترل مي‌كند.   د – نظارت «رهبري»
و – نظارت قوه قضاييه كه از طريق «سازمان بازرسي كل كشور» ‌اعمال مي‌شود.   شهيد بهشتي قانون اساسي را به منزله دستگاه گردش خون سيستم سياسي جمهوري اسلامي مي‌داند و معتقد است اگر گردش خون سالم نگهداشته شود، يكايك سلولها درست تغذيه مي‌كنند؛ همچنين با كاركرد قوي و مطلوب نظام قانون اساسي، احدي هوس ديكتاتوري و حق‌كشي و تجاوز را به خود راه ندهد.   کارکرد بهینه در حضور و مشاركت مردمي در همه امور است   البته كاركرد بهينه قانون اساسي را منوط به اين مي‌داند كه مردم خودآگاهي و فداكاري و از خود گذشتگي و حضور آگاهانه و متعهدانه خود را حفظ كنند و معتقد است تجربه گذشته ملت آگاه و به پاخاسته شأن نشان دهنده تشخيص قوي و درك جامع مردم از زمان بوده و مردم اين به خوبي نشان داده‌اند كه آگاهانه و هوشيارانه عمل مي‌كنند.   بهشتی در عين حال معتقد به حضور و مشاركت مردمي در همه امور است آنچه امروزه به عنوانcommunity participation و تحت عنوان مشاركت مردم در نظارت اجتماعي و با عنوان رويكردهاي جامع محور Community based initiation مطرح و شايد مهم‌ترين پارادايم مديريت توسعه در جهان تلقي مي‌شود.   همه مردم بايد نقش دستگاه اطلاعاتي را در ايران ايفا كنند   تصريح مي‌كند هر فرد بايد به آنچه در پيرامونش مي‌گذرد با دقت بنگرد و اگر چيزي به نظرش مي‌رسد بگويد، افشاگري كند، تذكر بدهد و براي اجرا مقامات مسئول اطلاع بدهد. برهمين اساس دستگاه اطلاعاتي جمهوري اسلامي را در سراسر ايران گسترده مي‌داند و معتقد است همه بايد نقش دستگاه اطلاعاتي را در ايران ايفا كنند و اين را آن نظارتي مي‌داند كه مرز ندارد.   البته اين نظارت را از دخالت تفكيك مي‌كند و حيطه نظارت عمومي را اطلاع دادن به مسئول مربوطه مي‌داند و قائل به اين است كه اگر در جامعه‌اي عادت شد كه اگر كسي كار را انجام نمي‌دهد، 15-10 نفر به او بگويند چرا كارت را خوب انجام نمي‌دهي، خيلي از مشكلات حل مي‌شود.   همچنين بر ضرورت وجود شرط عدل و تقوي در امام و رئيس جمهوري تاكيد مي‌نمايد و نقش مرجعيت را به خصوص براي نجات از بحران‌هايي كه در اثر وسوسه افكندن دشمنان و يا مومنان جاهل در جامعه به وجود مي‌آيد ضروري مي‌داند (8) و معتقد است كساني كه مي‌خواهند رهبر يا عضو شوراي رهبري يا رئيس جمهوري باشند بايد انسان‌هاي آگاه به اسلام، متعهد در برابر اسلام، عادل و با تقوي باشند و البته تصريح مي‌نمايد كه اگر اين صفات در قانون اساسي در مورد ساير مقامات، تصريح نشده است براي اين است كه ساير قوانين آن را معين كنند والا اين شرايط به درجات مختلف در هر كسي كه مسئوليتي در باره اين ملت به عهده مي‌گيرد نظير نخست‌وزير، وزرا، معاونين وزرا، مديران كل، فرماندهان و... معتبر خواهد بود. (9)   سه زیربنای استقرار حکومت اسلامی   بهشتي تبلور اين حكومت اسلامی را در شعار استقلال آزادي و جمهوري اسلامي تلقي مي‌كند و سه زيربنا را براي اين حكومت برمي‌شمارد:   1- زيربناي اسلاميت و جمهوريت   2- زيربناي فراهم كردن زمينه اجتماعي براي تكامل انسان و رشد و حركت وي به سوي كمال الهي و تحقق «كمال دوستي فطري» و «گرايش به سوي كمال مطلق» (10) كه انسان‌ها در عالم «ذر» (قرآن كريم، سوره اعراف آيه 172) پيمان الهي خود را با خالق هستي تحكيم كرده‌اند. (11).   الف) توجه نظام به كرامت انسان و روح‌الهي وي- جلوگيري از سقوط انسان به نيهيليسم و پوچ‌گرايي- ماترياليسم و دنياپرستي   ب) اهتمام به استقلال و آزادي‌هاي فردي و اجتماعي انسان و جلوگيري از اسارت انسان در چنگال استبداد داخلي و فردي و گروهي و طبقه‌اي يا استعمار خارجي   ج) اهتمام به آزادي و انتخاب‌گري انسان به نحوي كه شيوه زندگي خود و حتي راه «صلاح» و «فساد» خود را خود انتخاب كند و در عين حال مبارزه با شرايطي كه ضربات تازيانه تبليغات شهوت‌انگيز و نيز فقر و ناداري و ضربات مهلك اقتصادي، انتخابگري او را سلب مي‌كند(12).   و براين اساس جلوگيري از استثمار انسان به دست سرمايه‌داري داخلي يا خارجي و كاپيتاليسم فردي طبقه‌اي يا دولتي و مبارزه با هرگونه تبعيض طبقاتي و گروهي و ناسيوناليستي (13) را ضروريات غيرقابل اجتناب براي فراهم شدن زمينه حركت انسان به سوي كمال الهي مي‌داند.   3- زيربناي سوم:
    بهشتی شروط عملي به وجود آمدن اين محيط را به شرح زير طبقه‌بندي مي‌نمايد:   الف- دخالت مردم در تعيين سرنوشت خود و اداره نظام توسط خود مردم
ب- استقرار مديريتي منظم داراي همبستگي و انضباط و در عين حال تمركز زدايي شد
ج- اداره امور توسط مديريتي كه انقلاب اسلامي ملت ايران را درك كرده و به آن وفادار باشد- توانايي انجام كار داشته و مورد اعتماد مردم باشد.   لذا بنابه دلايل فوق نظام جمهوري اسلامي را متفاوت از نظام‌هاي ناسيوناليستي مي‌داند و در عين حال مبارزات و كوشش‌ها و خدمت‌هايي را كه عناصر ملي در سالهاي قبل متحمل شده‌اند را فاقد ارزش تلقي نمي‌نمايد، بلكه ضمن احترام به آن مبارزات تز و محتواي تئوريك آنها را براي ملت ناقص و ناكافي مي‌داند و اين كه انقلاب اسلامي در فراخناي جهان به مردم زمين از كران تا كران مي‌انديشد را انديشه‌اي برتر از تفكر محدود ناسيوناليستي مي‌داند.   شهید بهشتی تفكر انقلاب اسلامي را اومانيستي‌تر، مردم دوستانه‌تر، مترقيانه‌تر از چهارچوب‌هاي تنگ ناسيوناليستي مي‌داند و معتقد است حتي آنچه وحدت ملي ما را تضمين مي‌كند تعلق گسترده همه اقوام ايراني به پيكره وسيع و بزرگ جهان اسلام است. (14)   شهيد بهشتي و روحانيت   معتقد است آنچه در اسلام اصالت دارد روحانيت نيست بلكه «عالم عامل متعهد مسئول» است؛ يكي از ويژگي‌هاي «عالم متعهد مسئول» را اين مي‌داند كه رياست طلب نيست. وقتي مي‌خواهد رياست را بپذيرد مثل يك بار سنگين شاق مي‌پذيرد نه مثل معشوقي كه سالها به آن عشق مي‌ورزد و حالا به وصال آن رسيده است.   معتقد است «عالم متعهد و مسئول اگر تكليف شد نه از پذيرش مسئوليت رياست سر باز مي‌زند و مقدس بازي و مقدس‌مآبي در مي‌آورد و نه به دنبال رياست مي‌رود.» (15)   بهشتی در عين حال به پويا و انقلابي بودن اجتهاد قائل بود و در مجلس خبرگان اظهار داشت «ما براي اين كه جمهوري اسلامي‌مان، جمهوري اسلامي بماند بايد «اجتهاد انقلابي» داشته باشيم. يعني اجتهادي كه محافظه‌كارانه نباشد، اجتهادي كه با همه مسائل و با همه نهادها، با روحيه انقلابي برخورد كند. در برخورد با مسائل يك وقت مجتهدي خودش را ملتزم مي‌كند به آرا گذشته و يك وقت مجتهدي است كه با كمال پويايي و شهامت برخورد مي‌كند.» (16)
پی‌نوشت:
1- مباني نظري قانون اساسي 1378؛ ص15
2- بايدها و نبايدها 1379؛ ص165
3- مباني نظري قانون اساسي؛ ص16
4- مباني نظري قانون اساسي؛ ص17
5- حق و باطل از ديدگاه قرآن 1378؛ ص 90 و 91
6- حق و باطل از ديدگاه قرآن – 1378؛ ص62
7- مباني نظري قانون اساسي 1378؛ ص 20
8- تربيت اسلامي، نقش آزادي در تربيت كودكان 1381؛ ص 120
9- مباني نظري قانوني اساسي 1378؛ ص 25
10- خدا از ديدگاه قرآن؛ ص 58
11- خدا از ديدگاه قرآن؛ ص 52
12- بايدها و نبايدها؛ ص 179 و 180
13- مباني نظري قانون اساسي؛ ص 43
14- مباني نظري قانون اساسي 1378؛ ص 45-41
15- مباني نظري قانون اساسي
16- بازشناسي يك انديشه 1380؛ ص 157
منبع:
روزنامه همشهری

انتهای خبر / خبرگزاری دانشجو / کد خبر : 13910112006

منبع خبر: خبرگزاری دانشجو

اخبار مرتبط: همه باید در تداوم ،حفظ و دفاع از كیان حكومت و نظام جمهوری اسلامی تلاش كنند