یک سال پس از بن لادن
سال گذشته در بامداد 12 اردیبهشت ماه 1390 'باراك اوباما' رییس جمهور آمریكا در یك سخنرانی كوتاه خبر كشته شدن ' اسامه بن لادن ' رهبر معنوی شبكه تروریستی القاعده و دشمن شماره یك این كشور را طی عملیات نیروهای ویژه آمریكا در پاكستان اعلام كرد. این خبر به سرعت در صدر رسانه های سراسر دنیا قرار گرفت و به عنوان نشانهای از پیروزی ایالات متحده در جنگ با تروریسم و نیروهای تندرو به اصطلاح اسلام گرا تعبیر شد تا اوباما مرگ بن لادن را به عنوان دستاورد درخشانی در كارنامه خود به عنوان كاری كه بوش پسر از عهده آن برنیامد، بگنجاند.
اسامه بن لادن به اتهام دست داشتن در عملیاتهای تروریستی در سرتاسر جهان از جمله بمبگذاری در سفارتخانههای آمریكا در 'دارالسلام' و 'نایروبی' و همچنین حملات 11 سپتامبر از سوی 'پلیس فدرال' آمریكا تحت تعقیب بود. در آستانه اولین سالروز مرگ اسامه بنلادن رهبر معدوم القاعده، نیروهای امنیتی اسلامآباد پایتخت پاكستان به حالت آمادهباش درآمدند و وضع فوق العاده در این شهر اعلام شده است. گزارشها نشان میدهد تعداد محافظان سفارتهای آمریكا، انگلیس و كشورهای اروپایی افزایش یافته و در همین حال نیز تعداد محافظان ساختمانهای دولتی نیز افزایش پیدا كرده است. همچنین از سفیران كشورهای مختلف خواسته شده تا از تردد در مكانهای عمومی و شلوغ پرهیز كنند و مسیرهای ورودی و خروجی شهر اسلامآباد با دقت كنترل میشود.
لحظاتی پس از اعلام مرگ اسامه بن لادن مردم امریكا به خیابان ها ریختند تا پیروزی را كه اوباما از آن سخن می گفت جشن بگیرند. گرچه این امر برای امریكایی ها مطلوب به نظر می رسید اما دارای مایه های رویا گرایانه بود. پس از گذشت یك سال هرگونه خوشحالی در مورد مرگ اسامه برای امریكایی ها باید با دو شناخت حقیقت متعادل گردد. اول آنكه مرگ بن لادن به معنای مرگ تروریسم – یعنی نوعی از تفكر كه در بسیاری از مغزها ریشه دوانده و در عالم واقع نیروهای خود را سازماندهی می كند- نیست و دوم آنكه زمانی برای پیروزی بر تروریست ها وجود ندارد. تروریسم یك پدیده غیر متمركز در بنیانگذاری، طراحی اقدامات و اجرای اهداف است. پس حذف بن لادن به معنای پایان ترس برای دشمنان القاعده و تروریست ها نیست.
مرگ بن لادن و تلاش القاعده برای بازسازی خود از موضوعات محوری در امنیت ملی امریكا تلقی می شود بطوری كه می تواند در انتخابات آتی ریاست جمهوی این كشور نقش موثری ایفا نماید زیرا همانطور كه بعدها در یك نوار ویدیویی افشا شد نیروهای ویژه امریكا در یك عملیات بسیار سریع به مخفی گاه بن لادن حمله كردند و براساس دستور مستقیم اوباما، بن لادن كشته شد. این امر می تواند به نقطه عطفی در ایالات متحده تبدیل گردد و این اقدام اوباما در تاریخ ایالات متحده امریكا ماندگار شود زیرا دستور كشتن یكی از رهبران القاعده كه به تهدیدی بزرگ برای جامعه جهانی تبدیل شده، می تواند برای اوباما افتخار آفرین باشد. در این رابطه هفته گذشته 'جی كارنی' (Jay Carny) اعلام كرد كه القاعده دشمن شماره یك امریكاست. این دسته از اظهارات در تركیب با اهمیت اقدام اوباما می تواند تبلیغی قوی برای شخص وی در انتخابات آتی در درجه اول و همچنین اقدامی موثر در جهت منافع حزبی دموكراتهای كاخ سفید باشد.
* تحلیل های مختلف از مرگ بن لادن؛ تلاش برای جبران یا تضعیف القاعده
---------------------------------------------------------------------------
در مورد اثرات مرگ بن لادن دو دسته از تحلیل های متضاد وجود دارد. گروهی از تحلیل گران معتقدند كه با گذشت یك سال از كشته شدن وی، القاعده به نوعی ناتوان شده و تلاش می كند تا 11 سپتامبر دیگری را در خاك ایالات متحده بوجود آورد. به عبارتی گروه تروریستی القاعده هنوز به دنبال جبران و تلافی اقدام نیروهای ویژه امریكا در خاك پاكستان است. با گذشت بیش از یك دهه جنگ در عراق و افغانستان كه هزینه های آن برای امریكا نزدیك به 28/1 تریلیون دلار و اعزام 6300 نیرو بوده است، گروههای وابسته به القاعده مجبور شده اند تا بدنه این سازمان را بازسازی كنند.
بر اساس این گروه از تحلیل ها، انسان ها می میرند اما نمادها باقی می مانند گرچه بن لادن كشته شد اما نماد بن لادن باقی می ماند و همان طور كه در دوران حیات بن لادن نیز این امر صورت گرفت این نماد همواره عامل الهام بخش سایر جهادگرایان خواهد بود. نزدیك به یك دهه پیش بعد از حادثه 11 سپتامبر 2001 در امریكا، القاعده از یك گروه متمركز به یك نشان یا برند بین المللی همگام با جهادگران تبدیل شد.
گفته می شود كه اكنون 'ایمن الظواهری' مرد شماره دو القاعده همانند بن لادن دور از دسترس امریكا در كوههای پاكستان مخفی شده است. 'ست جونز' (Seth Jones) تحلیل گر ارشد موسسه تحقیقاتی رند و مشاور نیروهای ویژه امریكا معتقد است: 'این ایده كه القاعده اكنون در پرتگاه شكست قرار دارد پوچ و بی اساس است، حضور جهانی القاعده افزایش یافته و تعداد حملاتی كه توسط گروههای وابسته به القاعده انجام می شود زیاد شده و در مناطقی مثل یمن، كنترل آنها بر سرزمین گسترش یافته است.' این دیدگاه شرایطی بسیار دشوار و تیره را برای امریكایی ها ترسیم می كند و در تضاد با دیدگاه رسمی امریكایی هایی قرار دارد كه اوضاع را مطلوب می دانند.
مقامات رسمی در امریكا معتقدند كه تیم قدیمی بن لادن اكنون كاركرد خود را از دست داده و به نوعی بی مصرف شده است. اما شاخه هایی از گروه القاعده، همچنان غرب و نیروهای ویژه آن را مورد هدف قرار می دهد و امیدوارند تا 11 سپتامبر دیگری را شكل دهند. هرچند مقامات امریكایی تلاش می كنند اوضاع امنیتی در سالگرد مرگ بن لادن را عادی نشان دهند اما به شهروندان خود در برخی از كشورهای همانند پاكستان و افغانستان هشدار داده اندكه در 2 می هوشیارانه عمل كنند و مراقب حمله های شبانه باشند.
اما برخی دیگر از تحلیل گران معتقدند كه القاعده دیگر توان عملیاتی كردن حادثه ای دیگر را كه شبیه 11 سپتامبر باشد ندارد و احتمال استفاده از سلاح های كشتار جمعی توسط این گروه وجود ندارد. آن دسته از مقامات امریكایی كه این ایده را در ذهن خود می پرورانند هیچگاه بصورت علنی این موضع را اعلام نمی كنند و معتقدند كه اعلام عمومی و علنی این موضوع می تواند آن شخص را به یكی از اهداف القاعده تبدیل كند.
هر آنچه در مورد كاهش فعالیت های القاعده بیان می شود همگی با قید شاید، احتمالا و ممكن است بیان می گردد. 'روبرت كاردیلو' (Robert Cardillo) معاون اطلاعات ملی امریكا، در یكی از این اظهارات معتقد است: ' در سال جاری احتمال حمله القاعده با یك سلاح كشتار جمعی از نوع بیولوژیك، شیمیایی یا هسته ای بسیار ضعیف است.'
در ظاهر سازمان القاعده نسبت به گذشته ضعیف تر شده است زیرا گفته می شود كه الظواهری نمی تواند همانند بن لادن گروهها مختلف را تحت رهبری خود متحد كند. آنچه در گذشته به القاعده موجودیت و هویت می داد شخصیت بن لادن بود. از دیدگاه تحلیل گران دسته دوم، وی شخصیتی كم نظیر بود بطوریكه ظواهری نمی تواند جایگزین وی شود. هر چند رهبران شاخه های مختلف القاعده در كشورهایی همچون عراق، یمن، سومالی و شمال افریقا وفاداری خود را نسبت به ظواهری اعلام كرده اند اما هنوز در مقایسه با بن لادن تحت تاثیر شخصیت وی قرار نگرفته اند. وی در قیاس با بن لادن كمتر به عنوان شخصیت كاریزماتیك و بیشتر به عنوان یك مدیر شناخته می شود. این امر سبب بروز چند صدایی در سازمان القاعده می گردد.
بر اساس آمارهایی كه امریكایی ها ارایه داده اند، نیروهای ضد تروریستی امریكا در سال گذشته میلادی نزدیك به 20 رهبر القاعده را از بین برده اند. 'انور اولاكی' یكی دیگر از رهبران القاعده بود كه در سپتامبر سال گذشته در یمن كشته شد.
برخی معتقدند همانند بن لادن كه در پاكستان مستقر بود اكنون دیگر اعضای القاعده نیز در مناطق شهری پاكستان ساكن هستند و سازمان اطلاعاتی این كشور مانع تلاش های سازمان سیا برای شناسایی آنها است. همچنین گفته می شود كه در افغانستان نیروهای القاعده مستقر هستند و خروج امریكایی ها خطر فعال شدن آنها را تشدید می كند لذا فعالیت نیروهای ویژه امریكا در افغانستان امری ضروری تلقی شده است. همچنین بر اساس آمارهای رسمی و غیر رسمی، هنوز هزار تن از نیروهای القاعده در عراق ساكن و به دنبال آسیب رساندن به دولت این كشور هستند. این نیروها با خروج امریكایی ها از عراق فرصت بیشتری برای اقدام یافته اند.
اكنون دیگر نمی توان فعالیت القاعده پس از بن لادن را به كشورهای جنوب آسیا همانند افغانستان و پاكستان و یا كشورهای جنوب شرق آسیا همانند اندونزی و مالزی محدود كرد زیرا گروه 'الشباب' به عنوان یكی از شاخه های القاعده در كشور سومالی با توجه به انتخابات امریكا و گرسنگی شدیدی كه در این كشور وجود دارد تلاش بسیاری برای انجام فعالیت های تروریستی دارد. این گروه به دنبال كسب منافع مالی از طریق دزدی دریایی و آدم ربایی است. 'آسوشیتدپرس' طی مطلبی اعلام كرد كه درآمد دزدان دریایی مرتبط با القاعده از 80 میلیون دلار در سال 2010 به 140 میلیون دلار در سال 2011 افزایش یافته است. اكنون مبارزه با این گروه از دزدان دریایی به یكی از حوزه های جدید در مبارزه با گروههای تروریستی تبدیل شده است.
مقامات امریكا در مبارزات ضد تروریستی و ضد القاعده ای خود از یمن به عنوان یك مدل قابل توجه یاد می كنند كه در آن یك گروه كوچك اطلاعاتی امریكا در كنار یك گروه نظامی با همكاری نیروهای محلی، شبه نظامیان تروریست را مورد هدف قرار می دهند اما یك تهدید برای آنها در مبارزه با گروههای تروریستی به خصوص القاعده وجود دارد و آن افزایش احساسات ضد امریكایی است، یعنی 'گروهی كه بیشترین نیروی غیر نظامی را بكشد بازنده است'.
هر چند امریكایی ها توانستند به ظاهر آنچه را كه سازمان القاعده خوانده می شد از بین ببرند اما این جنبش، ایدئولوژی آن و فلسفه بن لادن همچنان در پاكستان و حتی فراتر از مرزهای این كشور وجود دارد.
* آینده فعالیت های القاعده
------------------------------------
در تحلیل آینده القاعده باید نیم نگاهی به انقلاب های اخیر داشت زیرا اگر القاعده بتواند در یكی از این كشورها جایگاه حتی متوسطی پیدا كند آینده این سازمان با رشد چشمگیری همراه خواهد بود. لازم به ذكر است كه القاعده از انقلاب های اخیر حمایت كرده است. اكنون كه یك سال از اعلام پیروزی امریكا در جنگ با تروریست ها می گذرد می توان با توجه تحولات اخیر سخن اوباما در مورد پیروزی امریكا در جنگ با تروریست ها را مورد سنجش قرار داد. این موضوع را باید از طریق تعداد فعالیت های مورد علاقه نیروها و یا شاخه های مرتبط با القاعده، فضای رشد لازم برای فعالیت های تروریستی و بسترهای تاریخی گروه القاعده مورد سنجش قرار داد.
تحولات اخیر در افغانستان به عنوان كشوری كه امریكایی ها با هدف اعلامی مبارزه با گروه القاعده به آن حمله كردند هیچ نشانه ای از حذف و یا تضعیف گروه القاعده را نشان نمی دهد. تعداد حملات طالبان بر اساس آنچه امریكایی ها در آمارهای خود ذكر كرده اند افزایش یافته است. گفته می شود كه رابطه پنهان و مبهمی بین طالبان و القاعده وجود دارد. به عبارتی در تفكیك طالبان و القاعده گفته می شود كه طالبان گروهی محلی و بومی برای فعالیت در افغانستان و پاكستان است اما القاعده گروهی است كه اقدامات خود را در عرصه بین المللی سازمان دهی می كند. همچنین اوباما كه بارها سال 2014 را به عنوان زمان خروج از افغانستان اعلام كرده بود اكنون با تمدید مدت زمان حضور در افغانستان تا سال 2024 و با توجه به اظهارات وی در سال گذشته مبنی بر پیروزی بر تروریست ها، دو تفسیر متفاوت از اقدامات خود ارایه داده است.
با تمدید زمان حضور در افغانستان تا سال 2024 تحلیل اول آن است كه وی در 2 می 2011 اظهارات آرمان گرایانه ای را بیان كرده است زیرا 'پیروزی در جنگ با تروریست ها' در حالی كه مردم امریكا بشدت از جنگ افغانستان ناراضی هستند نیازی به تمدید حضور در این كشور ندارد. تحلیل دوم آنست كه امریكا عزم جدی و یا توان كافی برای حذف تروریست ها را ندارد. تعداد فعالیت های تروریستی در دیگر كشورها همانند عراق نیز بر كاهش چشمگیر فعالیت های تروریستی گواهی نمی دهد. تحولات خونین در عراق و افغانستان بیانگر آنست كه همچنان گروه القاعده در این كشورها فعال است.
همچنین فقر و ناامنی به عنوان بسترهای مناسب فعالیت های تروریستی همچنان با قوت در بسیاری از كشورهای دنیا وجود دارد. فقر و ناامنی از مولفه هایی است كه زمینه را برای فعالیت بهتر گروههای تروریستی همانند القاعده فراهم می كند. اوضاع عراق، افغانستان و سومالی موید این گزاره است .
از نظر امریكایی ها، اكنون یمن یكی از پایگاههای اصلی برای القاعده برای مبارزه با امریكایی ها و یا حمله به كشور امریكاست. لذا مقامات امریكایی همانند جان برنان (John Brennan) مشاور كاخ سفید در مبارزه با تروریسم معتقد است كه باید همكاری با یمن را گسترش داد. یمن حائز جایگاه ویژه ای در بین دیگر كشورهایی است كه القاعده در آن نیرو دارد زیرا به عنوان قلب فعالیت ها و مركز متصل كننده پاكستان، افغانستان، اندونزی، مالزی و آسیای مركزی از یك سو با كشورهای شمال افریقا، سومالی و حتی اروپاست.
نكته مثبت برای غرب آنست كه كمتر نشانه ای از تصاحب و كنترل انقلاب های اخیر در خاورمیانه به خصوص در لیبی، مصر و تونس توسط القاعده قابل مشاهده است. اما نكته منفی آن است كه القاعده در كشور سوریه فعال شده است. همچنین در ناامنی های یمن نیز القاعده جولانگاه بسیار مناسبی پیدا كرده است. از زمان مرگ بن لادن ایمن الظواهری 13 نوار صوتی و تصویری برای پیروان خود منتشر كرده است. در یكی از این اعلامیه های صوتی وی به حامیان خود توصیه كرده است كه در آشوب های كشورهای عربی فعال باشند تا از این طریق نفوذ و سازمان های خود را در مصر، لیبی و دیگر كشورها گسترش دهند.
تحقیق**م.پ**1358
انتهای خبر / خبرگزاری جمهوری اسلامی (ايرنا) / کد خبر 80106040منبع خبر: خبرگزاری جمهوری اسلامی
اخبار مرتبط: یك سال پس از بن لادن
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران