"واهمه زوال قدرت" یادداشتی که روزنامه بهار به خاطر آن توقیف شد
» نسخه قابل چاپ
» ارسال به بالاترین
» ارسال به فیس بوک »
علیرضا کفایی
تصویری که این روزها از دین به جامعه بشری ارائه میشود نمایشی تلخ و پر از ابهام است که آثار آن فقط وحشت افزایی فراگیر در میان ملل و جوامع انسانی و ایجاد بدبینی نسبت به دینمداری نیست بلکه اهداف شوم دیگری را تعقیب میکند تا ضمن سست کردن پایههای خداباوری و دینورزی شیوه نوینی از رویکردهای اخلاقی و اجتماعی به بشریت تحمیل کرده و اجباری را در اندیشهها پدید آورد یا بهنوعی القاء کند تا هرکس به خرد خود بپذیرد که تحت سلطه قرار گیرد.
اگر زمانی استعمارگران برای استیلا یافتن به جنگ متوسل شده و بر ملتهای ضعیفتر مسلط میشدند اکنون بهاین نتیجه رسیدهاند تا ملتها را در وضعیتی قرار دهند که خود خواهان استعمارشدن شوند. آنان بنیان دین را هدف قرار داده و با راه انداختن جنگ میان ملل مسلمان و همچنین ایجاد وحشت از اسلام و مسلمانان در میان سایر ملل بهویژه اروپا توانستهاند تاحدی به مقصود خود نزدیک شوند.
پروژهای بسیار خطرناک و درعینحال حساب شده و براساس طرح و برنامه مبتنی بر مطالعات جامعهشناسانه و روانشناسانه درحال اجراست و مقدمه آن تئوری نفوذ است.
عدم توفیق آنان هم بهخاطر انسجام مبانی اعتقادی مکتب تشیع و دستورات لازمالاجرای مذهبی و نیز هشیاری ائمه شیعه و بزرگان دین است. اولین و اصلیترین سد راه نفوذ، قرآن کریم و تعالیم عالیه و همهجانبه کتاب آسمانی و الهی مسلمانان و معجزه بزرگ پیامبر خاتم(ص) و هشدارهای مکرر و روشنگرانه پیامبر رحمت است که متصل به منبع فوق بشری وحی الهی و اشراف کامل بر راه رستگاری و نجات بشر است.
قرآن کریم مکرر خطر نفوذ را یادآور میشود و بیدارباش میدهد. راه مقابله با نفوذ در تعبیر قرآنی قبل از هر چیز پالایش درونی و دوری از منکرات و ایمان و عمل صالح و مسئولیتشناسی درقبال یکدیگر و جامعه است. هرچند تز «تفرقه بینداز و حکومت کن» هنوز هم کارآیی دارد، اما قبل از آن باید نفوذ صورت گیرد و در بطن و متن جامعه در سطوح مختلف و در زمینههای اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، اخلاقی، سیاسی، علمی و دانشگاهی و در میان نخبگان و مسئولان جا باز کند و عادی شود. نفوذ به خودی خود انجام نمیگیرد مقدماتی میخواهد و زمینههایی طلب میکند.
اول) ایجاد اطمینان در طرف مقابل؛ دوم) امید واهی دادن به زندگی بهتر و خلاصی از تنگناها؛ سوم) بالا بردن توقعات و ایجاد امید کاذب؛ چهارم) حریص کردن جامعه؛ پنجم) غلبه بر فضای سیاسی کشور؛ ششم) غبار آلود کردن جو اجتماعی، اخلاقی و سیاسی؛ هفتم) سیطره بر اندیشه حاکمیت؛ هشتم) سرمایهگذاری روی متعصبین و ایجاد بحثهای کلامی آنچه امروز در ایران درحال رخ دادن و نگرانکننده است، مسائل حاشیهای است که در تراز بالای جامعه بهخصوص میان نخبگان پدید آمده است. بدون توجه به اینکه جامعه در معرض خطر جدی است به کارزار بیهوده پرداختهاند. این کارزار بیهوده موجب غفلت از جوانان و آینده میشود. آنها یکدیگر را متهم میکنند و تا حد فحاشی و تهمت زدن پیش رفتهاند و از یکدیگر برائت میجویند. گروهی خاص که پیشتر مورد عتاب امام بودند امروزه یاران امام را مورد تهاجم قرار داده و با کنار نهادن اخلاق و ادب، حرمتی برای هیچکس قائل نیستند و بیمحابا بیت امام و نوه امام را شماتت میکنند. اشتباهی که سالهای قبل هم مرتکب شدند و به عمد و از روی انتقامگیری بدون درنظرگرفتن مصالح نظام و منافع ملی، بزرگان انقلاب و یاران امام و زجر کشیدگان اوایل انقلاب را که در میان موج ترورها و اوج تحریمها و شدت جنگ و ویرانی مدبرانه امور را مدیریت کردند و ملت را سرافرازانه از بحرانهای بزرگ رهاندند به انزوا انداختند. آنانی که از دولتهای پاکدست! و بحرانآفرین نهم و دهم حمایت کردند باید پاسخ ملت را بدهند. برخی هنوز هم از آن دولت حمایت میکنند. آنانی که مدلی از خشونت را تایید میکنند و مریدانشان براساس رأی و نظر آنها جامعه را بسوی ناامنی وترس میبرند، هیچ فکر کردهاند که خودشان میتوانند به مهره آمریکا برای نفوذ تبدیل شوند؟
منبع خبر: گویا
اخبار مرتبط: یادداشتی که بهانه توقیف روزنامه بهار شد
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران