سیاست آمریکا در بحران سوریه و جنگ نیابتی علیه ایران

سیاست آمریکا در بحران سوریه و جنگ نیابتی علیه ایران
خبرگزاری فارس
سیاست آمریکا در بحران سوریه و جنگ نیابتی علیه ایران در صورتی که دولت آمریکا بتواند سیاست مسکو در خصوص عملیات نظامی در خاک سوریه را تغییر دهد، احتمال بروز یک جنگ نیابتی میان نیروهای مورد حمایت ایران و ارتش ایالات متحده، افزایش می‌یابد.

این روز ها یک سوال عمده در سیاست بین الملل این است که رئیس جمهور جدید آمریکا در قبال وعده‌های انتخاباتی‌اش، چقدر وفادار است؟ و اگر هست هر کدام از این وعده ها را چگونه می خواهد اجرایی کند؟ وعده‌های او در خصوص محدود‌سازی قدرت ایران در منطقه در کنار انتقادات شدیدش از سیاست های دولت اوباما در برابر تهران، از جمله برجسته ترین موضع‌گیری‌های انتخاباتی وی به حساب می آید. تا اینجای کار کمتر تحلیلی وجود دارد که نشان دهنده عدم وفاداری ترامپ به این رویکرد اعلامی در سیاست خارجی‌اش باشد. در نتیجه پژوهش ها بیش از هر چیز بر روش هایی که او برای مقابله با ایران در منطقه به کار می گیرد متمرکز‌اند. یکی از گزینه‌های قابل بحث بکارگیری تاکتیک جنگ نیابتی[1] علیه منافع ج.ا.ایران در منطقه غرب آسیا و به ویژه سوریه است. به این معنا که آمریکا مستقیما نیروهای مورد پشتیبانی ایران در منطقه را هدف قرار دهد. گزینه‌ای که با مداخله نظامی اخیر آمریکا در خاک سوریه، تقویت شده است.

جنگ نیابتی علیه ایران، پیش از این در نیمه دوم دهه گذشته به طور جدی مورد توجه کاخ سفید قرار داشته است. به طور مثال تحلیل ها غالبا در جریان جنگ 33 روزه لبنان‌ در 2006 میلادی، از جنگی نیابتی میان رژیم صهیونیستی و ج.ا.ایران خبر می دادند که حزب‌ الله به نیابت از ایران در این جنگ حضور داشته است. برخی جنگ یمن و سوریه را نیز، جنگ نیابتی عربستان علیه ایران ارزیابی می کنند که مانند جنگ لبنان با حمایت آمریکا از دشمنان ایران، همراه‌اند.[2] در جنگ‌های نیابتی علیه منافع ایران، ایالات متحده همواره نقش حامی و متحد را برای قدرت منطقه ای ایفا کرده است و با نیروهای وابسته به ایران و به طور ویژه محور مقاومت به طور مستقیم وارد منازعه نشده است. موقعیتی که وقوع آن با توجه به سیاست های تهاجمی ترامپ علیه ایران و حمله اخیر آمریکا به نیرو‌های ارتش سوریه، محتمل به نظر می رسد. این رخداد در درون بحران سوریه، می تواند این بحران را به سمت یک جنگ منطقه ای گسترده هدایت کند.

جنگ نیابتی در غرب آسیا

اگر یک یا چند کشور در یک منازعه نظامی، بدون آنکه به طور رسمی در آن شرکت کنند، منافع خود را از طریق پشتیبانی سیاسی و نظامی از طرف‌های درگیر پیگیری کنند، ما با یک جنگ نیابتی مواجهیم. این نوع از جنگ برای قدرت های حامی یا حتی طرف‌های درگیر در جنگ، این امکان را فراهم می کند تا با هزینه‌ی کمتر اهداف خود را دنبال کنند. اصطلاح جنگ نیابتی بیش از هر زمان دیگر در دوران جنگ سرد مورد استفاده تحلیلگران بوده است. در آن دوران موقعیت نظام و هزینه های بالای درگیری نظامی میان دو ابرقدرت، آن ها را به سمت استفاده از روش های ارزانتر برای ضربه زدن به یکدیگر هدایت کرده است. در چارچوب جنگ های نیابتی دوران دو قطبی، مانند جنگ‌های کره و ویتنام، آمریکا و شوروی تلاش می کردند، درگیری ها در مناطق پیرامونی، محدود به همان مناطق باقی بماند. مهمترین عامل اتخاذ چنین راهبردی، اجتناب از یک جنگ هسته‌ای بوده است.[3]

اما در پسا جنگ سرد، این نوع از جنگ، مانند دیگر ویژگی های قدرت‌های بزرگ در سیاست بین الملل، صورت عمومی‌تری یافته است. پس از انتخاب دوباره جرج دبلیو بوش، در 2004 میلادی، نو‌محافظه‌کاران فرصت یافتند تا با روش‌های خود برنامه‌ موسوم به خاورمیانه بزرگ را دنبال کنند. این طرح، مواردی همچون تضعیف یا حذف اسلام‌گرایی و فیصله مسئله فلسطین در غرب آسیا را در دستور کار داشت.[4] رویکرد آمریکا در آن دوران این امکان را به رژیم صهیونیستی داد تا در ژوئیه 2006 میلادی، برای تغییر موازنه قوا در منطقه، علیه ایران دست به اقدام نظامی بزند. اما بالا بودن هزینه‌ی جنگ مستقیم با ایران، سبب شد تا مهمترین متحد منطقه ای ایران، یعنی حزب الله لبنان، هدف حمله قرار بگیرد. به این ترتیب پس از جنگ سرد و در چارچوب طرح خاورمیانه‌ بزرگ، اولین جنگ نیابتی در غرب آسیا، ، با هدف تضعیف ج.ا.ایران آغاز شد و 33 روز به طول انجامید. جنگ سوریه دومین جنگ بزرگ در منطقه است، که از ابتدا به عنوان یک جنگ نیابتی علیه ایران تحلیل شده است.

بحران سوریه و رویکرد‌های کاخ سفید برای مداخله

این روز‌ها مناقشه قدرت های منطقه ای و فرامنطقه‌ای در سوریه مهمترین و پیچیده‌ترین جنگ نیابتی در هزاره جدید به حساب می‌آید. ابعاد گسترده بحران سوریه در واقع به دلیل مداخله نیابتی قدرت‌های منطقه ای و فرا‌منطقه‌ای، تا این اندازه وسعت یافته است. تا جایی که برخی تحلیل ها، تا 8 جنگ نیابتی را میان گروه‌ها و دولت‌های درگیر در این بحران شناسایی کرده اند.[5] در یک تصویر ساده، از ابتدای بحران سوریه در 2011 میلادی، دو جبهه بین‌المللی متشکل از قدرت‌های منطقه‌ای و فرا‌منطقه‌ای شکل گرفته است. جبهه غرب، اتحادیه عرب و ترکیه که هر کدام با اهداف گوناگون، برای سرنگونی دولت سوریه تلاش کرده‌اند. البته انسجام اتحادیه عرب اکنون از میان رفته و اعضای آن، مواضع متفاوتی نسبت به بحران سوریه دارند. در طرف دیگر ج.ا.ایران در کنار روسیه و با تکیه بر منافع راهبردی خود تنها قدرت منطقه ای است که تا کنون از دولت بشار اسد حمایت عملی کرده است. ارتش سوریه، حزب الله لبنان و نیروهای دفاع ملی، مهمترین طرف هایی هستند که با پشتیبانی مستقیم ایران در این بحران ایفای نقش می‌کنند. در قالب این حمایت ها از نیروهای نظامی و داوطلبان ایرانی نیز طی چند سال گذشته، به سوریه اعزام شده‌اند.

مداخله ایالات متحده در این بحران، تا پیش از 7 آوریل سال جاری میلادی، محدود به دو سطح زیر بوده است:

پشتیبانی سیاسی – تسلیحاتی از قدرت های منطقه ای و بازیگران مخالف دولت سوریه
تلاش برای ایجاد و تقویت گروه های سکولار و معتدل در صحنه میدانی سوریه[6]

در تاریخ فوق آمریکا برای اولین بار ارتش سوریه را با موشک هدف قرار داد و پایگاه هوایی الشعیرات در استان حمص را تا حد زیادی منهدم کرد. در این ماجرا نیروهای آمریکایی برای اولین بار به طور مستقیم علیه دولت سوریه دست به اقدام نظامی زدند.

این در حالی است که موضع اعلامی واشنگتن در بحران سوریه، همچنان راه حل دیپلماتیک است. همچنین این اقدام واشنگتن در واکنش به حمله شیمیایی منتسب به ارتش در شهر خان شیخون رخ داده است. حمله ای که دولت سوریه آن را تکذیب کرده و تا کنون تحقیقات شفافی پیرامون صحت یا عاملین آن صورت نگرفته است. در اکثر اظهار نظرها حمله موشکی آمریکا به الشعیرات به مثابه تغییر در سیاست آمریکا در خصوص دولت سوریه، تحلیل نشده است. ریسک بالای مداخله نظامی آمریکا علیه دولت اسد یک عامل عمده برای احتراز کاخ سفید از تغییر این سیاست است. ورود آمریکا به جنگ داخلی سوریه، وضعیت این بحران را پیچیده تر می‌کند و می‌تواند ابعاد آن را به بسیار فراتر از مرزهای سوریه توسعه دهد. چنین سیاستی آمریکا را در یک جنگ نیابتی با فدراسیون روسیه و ج.ا.ایران قرار می دهد و می تواند به یک جنگ تمام عیار میان طرفین تبدیل شود.

ترامپ و رسالت تضعیف ایران

تأکید بر راه حل دیپلماتیک به عنوان سیاست آمریکا در بحران سوریه همواره از سوی متحدین منطقه ای این کشور مورد انتقاد بوده است. این منتقدان بر این باور‌ند که این سیاست واشنگتن دربرابر بحران، زمینه را برای توسعه قدرت ایران فراهم کرده است.[7] موضوعی که بار‌ها مورد تأکید رئیس جمهور جدید آمریکا و دیگر مقامات این کشور نیز بوده است. ترامپ بارها از افزایش قدرت ایران به ویژه در معادلات منطقه‌ای، ابراز نگرانی کرده و آن را نتیجه سیاست‌‌های دولت اوباما در قبال تهران دانسته است.[8] پس از حمله به الشعیرات نیز مقامات آمریکایی، همصدا با متحدین منطقه‌ای خود، مواضع تندی علیه کشورمان اتخاذ کرده‌اند. رکس تیلرسون وزیر خارجه آمریکا گفته است، ایران، سوریه و عراق را بی ثبات می کند و تهدیدی جدی علیه امنیت جهانی است! او تأکید کرده است، آمریکا در حال بازنگری در سیاست های خود، در خصوص ایران است.[9] ورود به یک جنگ نیابتی و محدود علیه مواضع نیروهای وابسته به ایران در سوریه، یکی از گزینه های بالقوه این بازنگری به حساب می آید. تاکتیکی که چند روز پیش، به بهانه یک حمله شیمیایی، مورد آزمایش قرار گرفت.

گرچه روسیه، ایران و سوریه مواضع تندی در قبال این حمله اتخاذ کرده اند و صریحا تبعات این تغییر استراتژیک را یادآور شده اند، اما این حمله غیر قانونی به خاک سوریه، محبوبیت دونالد ترامپ را در کنگره این کشور و همچنین در میان متحدان آمریکا، افزایش داده است. مداخله نظامی در سوریه و  به ویژه علیه ایران، یکی از مطالبه های اساسی از سوی متحدان منطقه ای آمریکا به ویژه عربستان بوده است. کشورهای اروپایی نیز، از جدیت بیشتر آمریکا در این بحران استقبال کرده اند[10] اگرچه در نهایت بر راهکار سیاسی تاکید نموده‌اند. در واقع جبهه مخالفان اسد، درگیر شدن نیروهای نظامی آمریکا در سوریه را برای سرنگونی دولت ضروری می دانند. حتی اگر این مداخله با اهداف محدود صورت گیرد و رسمیت بین المللی نیز نداشته باشد.

جمع‌بندی

مجموعه ای از عوامل وجود دارند که تا کنون مانع ورود مستقیم آمریکا به صحنه میدانی سوریه بوده اند که بسیاری از آن ها همچنان قابل چشم پوشی نیستند. اما برخی از آنها مانند رویکرد محتاطانه دولت اوباما در قبال سوریه، از جمله عوامل مهمی بوده‌اند که اکنون دیگر وجود ندارند. از سوی دیگر روش‌های جایگزین تا کنون روند قدرت‌گیری ایران را متوقف نکرده است. ضمن آنکه موضع روسیه در اتخاذ این روش ها نقشی محوری ایفا کرده است. موضع روسیه تا آنجا حائز اهمیت است که ارزیابی واکنش این کشور به احتمال شکل‌گیری یک جنگ نیابتی جدید علیه ایران، یک هدف محوری در حمله اخیر آمریکا به حساب می آید؛ حمله ای که درباره آن قبلا به روس ها و صرفا از کانال نظامی و نه سیاسی، اطلاع داده بودند.

روسیه تاکنون نشان داده است که اهداف و سیاست هایش بیشترین همسویی را با منافع ایران در سوریه دارد و نسبت به تغییر موازنه در صحنه میدانی سوریه حساس است.[11] با این‌‌حال به نظر می رسد دولت ترامپ امیدوار است نظر مثبت کرملین را برای مداخله نظامی هر چند محدود، علیه محور مقاومت جلب کند. اهمیت این گزینه برای آمریکا با توجه به ناتوانی محور غربی – عربی در مهار قدرت‌گیری ایران در سوریه، افزایش یافته است. اتخاذ چنین سیاستی می تواند به فعال شدن محور مقاومت علیه منافع آمریکا در منطقه منجر شود و ابعاد بحران سوریه، با شتابی قابل توجه، توسعه یابد. حتی در شرایطی که جنگ نیابتی آمریکا با ایران، محدود به سوریه باقی بماند، این سیاست روند مبارزه با داعش و دیگر گروه‌های تروریستی را مختل خواهد کرد و به طولانی تر شدن بحران می انجامد.

پی نوشت و منابع:

[1]  Proxy war

[2] Max Fisher, ” How the Iranian-Saudi Proxy Struggle Tore Apart the Middle East”, The New York Times, (NOV. 19, 2016), sited in: https://www.nytimes.com/2016/11/20/world/middleeast/iran-saudi-proxy-war.html?_r=0

[3] Andrew Mumford, ” Proxy Warfare and the Future of Conflict “, The RUSI Journal,Volume 158, Issue 2, (2013), pp 40-42.

[4] مرتضی شیرودی، ” طرح خاورمیانه بزرگ، غرب و کشورهای مسلمان (زمینه ها، چیستی و پیامدها)”، مجله اندیشه تقریب، شماره 3٫

[5] As’ad AbuKhalil, “The 8 Proxy Wars Going On in Syria Right Now”, sited in: http://www.huffingtonpost.com/asad-abukhalil/syria-proxy-wars_b_5874488.html

[6] برای نمونه نگاه کنید به:
محمد صادق کوشکی و محبوبه کریمی، “پارادوکس های سیاست خارجی آمریکا در بحران سوریه”، پژوهشنامه روابط بین الملل، دوره 7، شماره 26، 1393، صص 93 – 94٫

[7]  سلیمان تنهادخت اطاقوری، ” فرازوفرودهای روابط عربستان و آمریکا در سال‌های اخیر”، اندیشکده تبیین، (12/12/94)، نمایه در:

http://tabyincenter.ir/11178

[8] فردا نیوز، “نظر ترامپ درباره ایران و توافق هسته‌ای چیست؟”، (19/9/95)، نمایه در:

http://www.fardanews.com/fa/news/588497

[9] بی بی سی فارسی، “وزیر خارجه آمریکا: اگر ایران مهار نشود راه کره شمالی را می‌رود”، (30/1/96)، نمایه در:

http://www.bbc.com/persian/iran-39649491

[10] مازیار آقازاده، “حمله موشکی آمریکا به سوریه؛ دلایل و پیامدها”، دیپلماسی ایرانی، (18/1/96)، نمایه در: http://www.irdiplomacy.ir/fa/page/1968217/%D8%AD%D9%85%D9%84%D9%87+%D9%85%D9%88%D8%B4%DA%A9%DB%8C+%D8%A2%D9%85%D8%B1%DB%8C%DA%A9%D8%A7+%D8%A8%D9%87+%D8%B3%D9%88%D8%B1%DB%8C%D9%87%D8%9B+%D8%AF%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%84+%D9%88+%D9%BE%DB%8C%D8%A7%D9%85%D8%AF%D9%87%D8%A7+.html

[11] اندیشکده تبیین، “رنسانس در روابط بین ایران و روسیه”، (21/4/95)، نمایه در: http://tabyincenter.ir/qadim/index.php/component/content/article/336-%D9%87%D9%85%D9%87-%D9%85%D8%B7%D8%A7%D9%84%D8%A8/2014-03-02-07-03-40/strategic-monitoring/1709-1395042202

پایگاه تبیین

انتهای متن/

منبع خبر: خبرگزاری فارس

اخبار مرتبط: سیاست آمریکا در بحران سوریه و جنگ نیابتی علیه ایران