رابطه هالیوود و سیا
مجله ترجمان که در سال ۱۳۹۵ مجوز انتشار گرفت هم چنین مقالاتی را از منابع معتبر دنیا ترجمه می کند؛ کاری سهل ممتنع که اهل فن می دانند چقدر گزینش چنین مقالاتی برای راضی نگه داشتن مخاطب خاص این نوع کار، سخت است.
سابقه همکاری و بهکارگیری سینما در خدمت اهداف و منویات ارتش آمریکا و اف بی_آی سابقه ای بیشتر از سیا دارد . این کتاب از نحوه شکلگیری دایرهای ویژه در سیا می گوید و با ذکر مصادیق، از تلاشهای سیا برای اصلاح و بازنمایی تصویر خود و همچنین به تصویر کشیدن چهرهای مقتدر ، ملی، هوشمند ، اخلاقی و قانونمند از سیا پرده برمیدارد .
گزیدههایی از این کتاب را در زیر میخوانیم:
-در دهه ۱۹۵۰ سیا ، لوراسکی را رئیس مرکز سانسور داخلی و خارجی استودیوهای پارامونت کرد.... وظیفه لوراسکی اصلاح تصاویری بود که با قوانین بازارهای خارجی مخالف بود. لوراسکی به طور خاص مأمور حذف صحنه هایی بود که آمریکاییها در آن افرادی مست، گستاخ، در روابط جنسی بی اخلاق، خشن و آماده به جنگ بودند و یا در آنها آمریکاییهای مهاجر، امپریالیست و نسبت به سایر فرهنگها بیتفاوت بودند .
-در جنگ سرد ده ها قسمت از مجموعه تلویزیونی سلسه ۱۹۸۹-۱۹۸۱ را در آلمان شرقی منتشر کردیم تا شهروندان این سرزمین را با فرهنگ سرمایهداری و زندگی پر زرق و برقش آشنا کنیم .
-بازنمایی سازمان در رسانهها را میتوان در پنج دسته اصلی تقسیم کرد که هر دسته بازتاب دغدغه های عمومی نسبت به مقامات لنگلی [مقر سازمان سیا ] است:
۱) سیا اغلب بی هیچ دلیل قانعکننده مردم را ترور می کند .
۲)عواملی خودسر در سازمان هستند که نظارت کافی بر آنها نمیشود .
۳)سیا از افسران و نیروهای خود حمایت نمیکند.
۴)فعالیتهایش از نظر اخلاقی، مبهم و شاید قابل نکوهش است.
۵)فعالیت سازمان، مضحک و بی فایده است .
-وقتی توانمندیهای تکنولوژیک این سازمان در کنار ورشکستگی اخلاقی آن قرار میگیرد ، سیا را به سازمانی شدیداً خطرناک و همیشه حاضر تبدیل می کند.
-سال۱۹۹۶، سیا نخستین مسئول اداره تعامل با صنعت سرگرمی را استخدام کرد و از روش دیگری برای حمایت از وجههاش در هالیوود استفاده کرد .
-مقامات سیا دقیقا مثل دوران جنگ سرد سراغ رسانه رفته اند. رسانهها نه فقط ابزار خود بزرگنمایی بلکه بخشی از راهبرد جنگ روانی اند .
-تحلیل متنی فیلمها نشان میدهد که چطور سیا برای بازسازی چهره خود بعد از حوادث ۱۱ سپتامبر با فیلمسازان همکاری کرد.
-فیلم تازه_سرباز، موفق ترین فیلمی است که تاکنون با همکاری سیا تولید شده است. این فیلم سال ۲۰۰۲ فیلم روی پرده سینماها رفت و فقط داخل کشور بیش از ۱۱۸ میلیون دلار فروخت و در سینماهای جهان هم حدود ۲۰۰ میلیون دلار .
-تاکنون چهار فیلم با اقتباس از رمان تام لنسی جک رایان، افسر سیا و قهرمان داستان را ترسیم کرده اند. نخستین فیلم، شکار زیردریایی اکتبر سرخ بود که سال ۱۹۹۰ روی پرده سینماها رفت. بعد فیلمهای بازیهای میهنپرستانه (۱۹۹۲) خطر واضح و حاضر (۱۹۹۴) و مجموعه همه ترس ها (۲۰۰۲) ساخته شدند . این فیلم ها را باید جزو مثبت ترین بازنماییهایی دانست که تاکنون در تاریخ سینما از سیا شده است.
-احتمالاً فن آوری بیش از ۱۰ تا ۱۵ سال از چیزی که اکنون سیا دارد عقبتر است.
-ایرانیها فیلمهای جاسوسی زیادی دیدهاند .فیلم هایی که در آنها از تجهیزات بسیار پیشرفته استفاده شده و سیا را قدرتی همهجا حاضر و نیرومند نشان داده است .
-رابطه سیا با دست اندرکاران هالیوود منافع متعددی برای سازمان داشت؛ منافعی که شامل کمک به جذب نیرو، دفع انتقادها، مبالغه درباره توانمندیهای فناوری سیا، تقویت روحیه کارکنان سازمان و حتی کمکرسانی در عملیاتهای اطلاعاتی بود .
-متمم اول قانون اساسی، اقدامات پنتاگون را نقض حق آزادی بیان فیلمسازان میداند.... دولت حق ندارد برای کمک به یک دیدگاه خاص در مقابل دیگر دیدگاههای موجود از منابع دولتی استفاده کنند بنابراین «اگر ارتش برای همکاری با بعضی فیلمسازان اعلام آمادگی کند، اما فقط منظورش فیلمسازانی باشد که مواضع شان ارتش را راضی کند» این موضوع ، آشکارا مغایر با قوانین اساسی است .
-سال ۲۰۰۷ نمونهای از عدم همکاری سیا با فیلمسازان اتفاق افتاد. پل بری در پروژه تولید فیلم یک مشت دروغ که سال ۲۰۰۸ اکران شد همکاری نکرد چرا که در فیلمنامه اصلی، افسران سیا مواد مخدر مصرف میکردند و نیروهایشان را می کشتند.
-چرا این مدت بسیاری از سازمانهای دولتی با نقض متمم اول قانون اساسی مجازات نشدهاند؟ راب و چمرینسکی معتقدندپاسخ به این سوال آسان است: تاکنون کسی علیه این اقدامات ادعایی نکرده است .... [ضمن آن که] استودیوهای فیلمسازی هم نمی خواهند دولت را با خودشان دشمن کنند .
-دیوان محاسبات دولتی این فعالیتها را ارتباطات مخفی و خود ستایشگرانه تعریف می کند .
-مثلاً سازمان دولتی حق ندارد بودجههای تخصیص یافته دولتی را برای انتشار نشریهای هزینه کند برای اینکه افکار عمومی را متقاعد کند نهاد دولتی فرضی، نهادی مهم است . مبالغه ممکن است از تاکید بر اهمیت سازمانی دولتی هم فراتر برود و درباره توانمندی ها یا دستاوردهای آن سازمان اغراق شود . البته اداره شورای حقوقی وزارت دادگستری آمریکا می گوید این ممنوعیت شامل انتشار عمومی اطلاعاتی نیست که «لازمه اجرای مناسب قوانین» است و یک سازمان هم مسئول این کار است .
-بر فیلمسازان فشار می آورند تا دیالوگها و قسمتهای ناخوشایند پیرنگ داستان را تغییر دهند . فیلمسازان از این ارتباط خبر دارند اما اکثر بینندگان از این معاملهها بیخبرند .
-فیلم هایی مثل مجموعه همهترسها، آژانس ، همپیمان باجاسوسان و عملیات مخفی که همهشان تا حدودی فعالیتهای سازمان اطلاعات مرکزی را بزرگنمایی می کنند .
-تبلیغات سیاسی در دموکراسیها همان کاری را میکند که چماق در کشورهای خودکامه.
-یگانه فیلمنامه ای که در آن فعالیت های بحث برانگیز سیا را بررسی کرد فیلمنامه مجموعه تلویزیونی۲۴ بود که اغلب در داستانهایش بازنمایی شکنجه را میدیدیم...در قسمت۱۸ فصل چهارم دیدیم بوروکرات های دولتی قبل از شکنجه یک تروریست، آزادش کردند چون سر و کله یکی از وکلای سازمان عفو بینالملل پیدا شد که داشت درباره کنوانسیون_ژنو صحبت میکرد. در نتیجه مامور اصلی جک بائر که کایفر سوثرلند نقشش را بازی میکرد از واحد ضد تروریست استعفا داد تا به عنوان یک شهروند شخصی برای به حرف آوردن وی (تروریست) تکتک انگشتانش را بشکند روایت داستان از این اقدام حمایت میکند یعنی رویکرد «بسیار جدی» نمایش در مبارزه با تروریسم؛ چراکه فیلم تلاش میکرد محدودیتهای قانونی و اخلاقی را در جنگ علیه تروریسم کنار بزند بهویژه درباره شکنجه.
-در عنوان بندی فیلم هایی مانند عضو جدید، مجموعه همه ترس ها ، دشمن دولت ، هم پیمان با جاسوسان و رفیق بد به همکاری با براندون اشاره شده است . براندون در مقام مشاور با سازندگان مجموعه های آلیاس ، آژانس ، جک، ۲۴ و سری فیلمهای ماموریت غیرممکن هم همکاری کرد اما در عنوانبندی این فیلمها هیچوقت ننوشتند او مشاور بود . حتی در برخی از مقالاتی که درباره همکاری براندون با هالیوود نوشتهاند او را فقط یک افسر بازنشسته سیا معرفی کردهاند . با استفاده از این عنوان یعنی او دیگر برای سازمان اطلاعات مرکزی کار نمیکرده و بنابراین دیدگاه خودش و نه سیا را در اختیار فیلمسازان قرارداده ... هیچ اشارهای هم به مسئولیت ۱۰ ساله اون نشده که مسئول اداره تعامل باصنعت سرگرمی بود.
-وزارت دفاع پافشاری کرده بود و نام پنتاگون را از عنوانبندی فیلم حذف کرد، از ترس این که شاید بینندگان،فیلم را جزو فیلمهای تبلیغاتی حساب کنند.
-معمولا نام سیا و مقامات همکار در جریان تولید پروژه را با قلم کوچک و در انتهای عنوانبندی ذکر میکنند.
-عنوان بندی مناسب، کمترین حق است که مخاطبان میتوانند بخواهند و کمیته مرکزی ارتباطات هم قوانینی را مخصوص این موضوع وضع کرده است مثلاً در بند ۵۰۷ از قانون ارتباطات سال ۱۹۳۴ آمده هرگاه شخصی به شرکتهای فیلم و برنامه سازی «پول یا تعهداتی برای تامین مسائل اقتصادی ، خدماتی و غیره» بدهد ، «اول برنامه ی تولیدی باید به این موضوع واضح اشاره کنند» . اگر به این خدمات یا پرداخت ها اشاره نکنند معمولاً مصداق «رشوه» است و جریمه ای کمتر از ۱۰ هزار دلار یا حبس کمتر از یک سال دارد .
-تعداد افراد بازنشسته ای که براساس تجربیاتشان در سیا کتاب مینویسند هر روز بیشتر میشود .
-بائر رئیس عملیاتهای سیا در شمال عراق و مسئول ساماندهی مخالفتهای علیه صدام حسین بود. منابع اطلاعاتی او در ارتش عراق برای کودتا دسیسه چینی می کردند و بائر هم بعدها از اقدامشان حمایت کرد . سرانجام واشنگتن مدعی شد بائر از طراحان کودتا حمایت کرده و بیشتر از حد اختیارات قانونیش عمل کرده است . البته بائر ادعا میکند دولت کلینتون مجوز کودتا را صادر کردهبود ، اما آخرین لحظه عقب کشید. بائر خودش را سپر بلای دو دلی کاخ سفید و شکست سریع کودتا که در نهایت لو رفت میداند.
-حاکمان سعودی برای جلوگیری از شورش شبه نظامیان به نوعی به شبه نظامیان اسلامگرا از جمله القاعده ، باج میدهند که اگر باج ندهند باید منتظر زوالشان باشند .
-خانواده پادشاهی عربستان برای نفوذ به سیاستمداران و لابیست های قدرتمند پول خیلی زیادی خرج کردهاند و بسیاری از این سیاستمداران امیدوارند بعد از پایان دوران خدمتشان با کمک سعودیها مشاغل مشاورهای سودآوری به دست آورند.
-پایه و اساس فیلمنامه سریانا، که برنده جایزه اسکار شد ، اتفاقاتی بود که بائر در کتابهایش به آنها اشاره کرده بود .... مثلاً فیلم سیریانا در سراسر جهان ۹۳.۹ میلیون دلار و دیویدی فیلم در بازار آمریکا ۱۵.۸ میلیون دلار فروخت که برای فیلمی که فقط ۱۵ میلیون دلار خرجش شده بود بد نبود .... داستان سیریانا نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین فیلمنامه غیراقتباسی شد .
-فیلمسازان را باید تاریخنگار هم بدانیم . آنها برداشتشان را از اتفاقات در رسانه عمومی ، مستند میکنند و در نهایت هم شاید بتوانند بیشتر از «مورخان راسخی که میان انبوهی از اطلاعات گرفتارند» روی درک و شناخت عمومی تأثیر بگذارند .
-آلن دولس ، رئیس سیا سال ۱۹۶۱، بعد از شکست مفتضحانه عملیات خلیج خوک ها مجبور شد استعفا دهد، اما مهمترین دلیل استعفای او این بود که کندی بعد از شکست عملیات خلیج_خوکها به اقدامی عمومی نیاز داشت تا پاسخگویی و مسئولیتپذیری اش را ثابت کند.
-من میخواهم سازمان، چشم و گوش آمریکا باشد نه قلب و روحش ... یادم هست روزی سناتوری از من پرسید چرا وقتی درباره سیا صحبت می کنیم ، خیلی ساده از حرف معرفه the استفاده نمی کنیم. من جواب دادم مگر برای خدا از the استفاده میکنیم؟
-مجموعه تلویزیونی پرونده های طبقه بندی شده سیا نخستین پروژه بود که با نظارت شدید سیا در دستور کار قرار گرفت اما سازمان بعد از ناکامی در پخش تلویزیونی مجموعه تلاش کرد در تعامل با هالیوود رویکردی ظریفتر و غیررسمی تر داشته باشد.
-خالق آثار سینمایی و تلویزیونی در رد درخواست مقامات سیا برای تغییرات آزادند و سیا رسما سانسور نمیکند .
-فیلمسازانی که برای ارتقای اعتبار پذیری و اصالت اثرشان فقط میخواهند برخی صحنه های فیلمها را در محوطه ساختمان مرکزی سیا فیلمبرداری کنند و یا از منابع اطلاعاتی سازمان در مرحله تحقیق و پژوهش استفاده کنند با این حقیقت روبرو میشوند که برای استفاده از این خدمات باید تصویری همدلانه نشان دهند.
منبع خبر: خبر آنلاین
اخبار مرتبط: رابطه هالیوود و سیا
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران