جنگ دستمال توالت و مستراح سرمایهداری
دویدن دنبال دستمال توالت شکست و نقصان را از ویترینهای سرمایهداری به درون توالت تک تک خانهها در استرالیا آورده است و این جریان حالا به کشورهای دیگر هم تسری یافته است. ما اکنون به شکلی زنده شاهد این واقعیت خللناپذیر و و پیامدهای حیرتانگیزش هستیم که بازار میانجی ناکارآمدی برای توزیع منابع و مستعد تأثیرپذیری از بوالهوسی ذهنیت گلهای است. احساس قحطی قریبالوقوع کاغذ توالت درنتیجه شیوع کووید- ۱۹ وحشت و هراسی گسترده را برانگیخته است. غریب و بعید بودن کل این سناریو ممکن است ما را به خنده بیاندارد، در نهایت اما اینکه چنین وضعیتی واقعی است یا خیالی، خیلی مهم نیست. حقیقت– حقیقتی که در این مورد شاید حتی از افسانه هم عجیبتر به نظر برسد— این است که بازارها در ناحیه مطلوب میان کمبود و ترس کار میکنند.
خرید و انبار دستمال توالت در بانکوک در پی شیوع ویروس کرونا، ۱۶ مارس ۲۰۲۰ (Photo by Jack Taylor / Jack Taylor / AFP)
خطر کمبود انبارکنندگان دستمال توالت را تهدید نمیکند و بسیاری بدون شک همین حالا بیشتر از مصرف چندماه آیندهشان دستمال توالت دارند. این افراد با موفقیت از فاجعه گریختهاند، درحالیکه همزمان دست همشهریهایشان را در گل گذاشتهاند. کل این وضعیت به معنای دقیق کلمه یک کثافتکاری متفعن است. اما نکته خصوصاً تراژیک در این ماجرا، این است که داستان کمبود و احتکار حکایتی آشنا و همیشگی است. این داستان خود سرمایهداری است.
فرض کنیم موضوع بحث نه دستمال توالت، بلکه مسکن باشد. در هر دو مورد اصول مشابهی حکمفرماست. آنهایی که زود وارد بازار ملک شدند، یا توانایی ورود به بازار مسکن را در مرحله کنونی دارند، برندگان اصلی و واقعی هستند. منظور از زود، چند نسل پبش است که زمین ارزانتر بود و آدمهای روی زمین خیلی کمتر بودند. یک دورانی بود که خریداران جَلَب و زرنگ میتوانستند کلی مستغلات به نام خود کنند. نتیجه اینکه فرزندان و نوههای انها کار خاصی برای حفظ ثروتی که به ارث بردهاند ندارند جز اینکه به استخراج ارزش از اجاره املاکی که صاحب شدهاند، ادامه دهند.
داستان زندگی دونالد ترامپ همین است، و این داستان برخورداری از امتیاز غایی و بهرهکشی است. منتقدان ترامپ اغلب از فقدان حس همدردی نزد او دلزده هستند، اما ترامپ هیچ درکی از مراقبت و کمک به فقرا ندارد، دقیقاً به این خاطر که مجبور نیست. به همین ترتیب، اگر انباری پر از دستمال کاغذی داشته باشید، احتمالا نگران اینکه بقیه در محلهتان چه کار میکنند، نخواهید بود. وقتی شماره یک در دستتان است، میتوانید با خیال راحت به سراغ شماره دو، سه و الی آخر بروید. درست همانطور که دویدن دنبال دستمال توالت برندهها و بازندههای خود را تولید کرده است، بازار مسکن هم پیامدهای مشابهی دارد.
فقط عده کمی میتوانند از پس خرید مسکن بربیایند، چراکه صفی چند دههای در مورد این کالا وجود داشته است. در مقایسه با آنچه الان در مورد دستمال کاغذی در جریان است، بازه زمانی گسترده ابهام ایجاد میکند، اما در واقع دقیقاً همین مکانیسم بر بازار مسکن حکمفرماست. آنهایی که زود وارد بازار مسکن شدند، ترسی ندارند. آنها در معرض شک و تردیدهایی نیستند که گریبان بازندگان را میگیرد. شک و تردید خود را در قالب تورم قیمتها نشان میدهد. اگرچه نمونههایی وجود دارد از افرادی که تلاش میکنند دستمال توالت را روی ایبی به قیمت گزاف بفروشتند، تاکنون اما تقاضا در حد توقعات استثمارگرایانه فرشندگان نبوده است. ماجرای بازار مسکن اما فرق میکند، آنهایی که زود پا به میدان نگذاشتهاند باید تن به قیمتهای تورمی دهند، و به فرایند مدوام از دست دادن منابع خود در قالب اجاره گردن نهند، یا اینکه درنهایت بیخانمان شوند.
این واقعیت که مردم در بقالی به جان هم افتادهاند فقط نوک کوه یخ نامیدی مردم در زمانه بحران را نشان میدهد. در شرایط بحرانی، خشونت ناگزیر میشود، و این ترسناک است، چراکه بازار مسکن همیشه و بهشکلی نظاممند بحرانی بوده است. به جان هم افتادن مردم بازتابی از یک جامعه فردگرا و درک فرهنگیای است که فقط ثروتمندان را گستاخ میکند. فقرا به ندرت موفق میشوند همبستگیهایی ایجاد کنند که به آنها جسارت دهد تا از طرق سازماندهی رخدادهایی همچون اعتصاب در پرداخت اجاره، علیه ستمگرانشان به پا خیزند. آنها اغلب سرگرم جنگ باهم برسر یک تکه نان اند تا بتوانند تا ته برج دوام بیاورند.
احتکار به چه کسی صدمه میزند؟ جواب روشن است. چه موضوع مسکن باشد و چه دستمال توالت، مردمان فقیر و خانوادههای کارگری که به برج به برج سرمیکنند، بیش از همه ضربه میخورند. آنها پول ذخیره کالاهایی مثل دستمال توالت را ندارند، چرا که به طور مداوم در تلاش برای پرداخت اجاره برای کالایی هستند که از همه بنیادیترین و از همه بیشتر احتکار شده است: مسکن.
آخر الزمان دستمال توالت همین حالا مردم را واداشته تا در راهبردهایشان برای مدیریت نیازهای بدنیشان بازنگری کنند، بهگونهای که در دام احتکار بیشتر نیافتند، باج کلانی نپردازند، یا متوسل به خشونت نشوند. برای مثال، بحثهای زیادی در رسانههای اجتماعی در مورد مزایای بیده [یا آفتابه] در جریان است.
Can’t find toilet paper anywhere? Introducing the Iranian solution to all bathroom problems: the aftabeh افتابه
(Or just install a hand bidet spray, people!) pic.twitter.com/gr0h6Yznia
— Holly Dagres (@hdagres) March 7, 2020
اگرچه واکنش به کمبود دستمال توالت در مقیاس و شمای بزرگ سرمایهداری به نظر بیاهمیت میرسد، اما میتواند دریچهای بگشاید تا شیوهها و اشکال دیگر بودن در جهان را جستوجو کنیم. در مورد مسکن، این تجربههای بدیل را میتوان در تعاونی مسکن، توافق بیننسلی برای زیست و حتی اشغال فرا-قانونی خانههای خالی دید.
البته یک تفاوت اساسی میان دستمال توالت و مسکن وجود دارد. کمبود دستمال توالت بعید است دوام داشته باشد. بازار دوباره از دستمال توالت شکوفا خواهد شد. فروشندگان اصلی از هماکنون محدودیتهایی بر میزان خرید مردم گذاشتهاند. با دخالت در بازار، آنها تصدیق کردند که این به اصطلاح ایمان به «آزاد» بودن بازار یک فانتزی ویران شهری است که برای کل جمعه مضر است. وضعیت مسکن، در مقابل، ماجرایی کشدار است که بسیاری را همچنان بیسرپناه خواهد کرد.
این مشکل به خودی خود حل نمیشود و حکومتها یکی پس از دیگری در سراسر جهان اثبات کردند که تمایلی ندارند بازار مسکن را به شیوهای منصفانه تنظیم کنند. در برابر این ناکارامدی و نابرابری، پرسش اصلیای که میماند این است که مردم تاکجا طاقت این گه را دارند؟
منیع:Common Dreams
بیشتر بخوانید:
نئولیبرالیسم و ویروس کرونا
منبع خبر: رادیو زمانه
اخبار مرتبط: جنگ دستمال توالت و مستراح سرمایهداری
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران