اگر پوتین تا ۲۰۳۶ در قدرت بماند، چه پیامدهایی برای افغانستان دارد؟
ملک ستیز، در یادداشتی برای صفحه ناظران، درباره روندی که به ولادیمیر پوتین ۶۷ ساله اجازه میدهد با پیروزی در دو انتخابات ریاستجمهوری دیگر تا سال ۲۰۳۶ در قدرت بماند نوشته است. نویسنده این روند را "کودتای سفید پوتین" نامیده و پیامدهای منطقهای آن و بهیژه بر افغانستان را بررسی کرده است.
حق نشر عکس Getty Imagesولادیمیر پوتین رییسجمهور روسیه سه روز پیش در پارلمان این کشور در سخنرانی جالبی طرح تداوم حضورش را در کرملین پس از سال ۲۰۲۴ پیشکش کرد.
من آن سخنرانی را با دقت شنیدم. طرفداران پوتین که حزب پیشتاز روسیه و اکثریت در پارلمان را میسازند، قبل از سخنرانی پوتین شرایط را برای پذیرش این ذهنیت فراهم کرده بودند. از آنجمع سیاستمدار جذاب والینتینا تریشکووا نخستین زن فضانورد جهان و عضو مجلس دومای روسیه یک گام جلوتر گذاشت و طرح ادامه ریاستجمهوری پوتین را بدون قید زمانی مطرح کرد. سپس پوتین در میان استقبال طرفدارانش ظاهر شد و رشته سخن در دست گرفت. پوتین در آغاز سخنرانی پیشنهاد تریشکووا را با خونسردی و سپاس رد و طرح خودش را ارایه کرد. این روش را پوتین از رهبران کودتاچی حزب کمونیست شوروی آموخته بود، بهویژه تلاشهای کودتایی بر ضد آخرین رییسجمهور شوروی میخاییل گورباچف در آغاز دهه ۹۰ و کودتای بوریس یلتسن، نخستین رییسجمهور روسیه پس از واژگونی اتحاد جماهیر شوروی که از پارلمان شوروی آغاز شد.
- پوتین راه را برای ریاستجمهوری مجدد هموار میکند
- در ذهن ولادیمیر پوتین چه میگذرد؟
کودتای سفید پوتین دو ماه پیش با نخستین اقدامش دیمتری مدویدوف نخستوزیر روسیه و کابینهاش را از میان برداشت. مدویدوف که از برکت پوتین یکبار به مقام ریاستجمهوری روسیه و دو دوره به نخست وزیری روسیه رسیده بود، به آرامی و خرسندی کنار رفت و راه را برای اجرای این کودتا فراهم ساخت. گام دوم تغییر در قانون اساسی روسیه است. کاری که راه را برای قانونمند شدن این روند مساعد میسازد.
نقش پوتین را پس از بحران و بیسروسامانیهای بوریس یلتسین در سال ۲۰۰۰ کسی نادیده گرفته نمیتواند. همه او را به عنوان ضامن ثبات در روسیه میدانند. بنابراین نگاه به پوتین نیاز ادامه حضور وی را در قدرت توجیهپذیر میسازد. پوتین با این طرح در ۲۱ اپریل مردم را به همهپرسی فراخواند تا اجازهاش دهند اصلاحاتی در قانون اساسی آورد و برای دو دوره ششساله دیگر خود را نامزد انتخابات ریاستجمهوری کند. همهپرسی به پوتین فرصت خواهد داد تا در انتخابات ۲۰۲۴ به بعد برای دو دوره تا سال ۲۰۳۶ در قدرت باقی بماند. این طرح تنها برای پوتین عملی خواهد شد. سایر رهبران روسیه چنین فرصتی را نخواهند داشت.
حالا پیش از آنکه رفراندم بهراه افتد و انتخابات دایر شود، اکثر تحلیلگران و رسانههای روسی و جهان پوتین را برنده خوانده اند. اینکه پوتین چرا برنده میشود و ملت ۱۴۵ میلیونی روسیه دستخوش این کودتای سفید شدهاست بحث کلان و جدا است.
نقد من بر سیاست خارجی افغانستان است که روسیه را به خوبی نمیشناسد. چرا ما به عنوان دولت با قدامت در منطقه مطالعات جدی پیرامون روسیه و نقش آن در ژئوپولیتک حوزه ما نداریم. روشن است که پوتین سیاستمدار زیرکی است. پوتین پان تزاریسم و هوای بازی کلان را در سر دارد.
- جنگ سرد جدید آمریکا و روسیه؛ شانس یا چالش برای افغانستان
- جنگ سرد جدید آمریکا و روسیه؛ شانس یا چالش برای افغانستان
روزی پوتین در دیدارش از کریمه به جوانی نزدیک شد و گفت مرز روسیه کجاست؟ جوان مرز روسیه را با اوکراین نشانه گرفت و گفت آنجا. سپس پوتین خندید و گفت نه عزیزم روسیه خیلی کلانتر است. این شوخی پوتین خیلی کوتاه و زودگذر بود اما تحلیلگران آنرا جدی گرفتند. در واقع پوتین در فکر گسترش روسیه در حوزههای بالتیک، اوکرایین، قفقاز و آسیای مرکزی و جنوبی است. گاهگاهی پوتین این پسمنظر استراتژیک خود را آشکار بیان میکند.
سال پار پوتین در نشست سالانه خود با مردم از طریق رسانهها در پاسخ یک شهروند تاتارستانی که تندروی اسلامی را چگونه در روسیه باید محدود کرد چنین پاسخ گفت: روزی خواهد رسید که همه اسلامگرایان به روسیه گوش دهند. منظور پوتین روشن بود، او از نفوذ روسیه در خاورمیانه سخن میگفت. افغانستان در میانه آسیای مرکزی، جنوبی و خاورمیانه جایگاه مهم و سرزمین کلانی (گسترده) دارد. جاییکه پوتین به آن چشم استراتژیک خود را دوخته است. اما سیاست خارجی افغانستان در کشمکشهای داخلی گیر مانده است و از مهمترین حوادثی که در حوزهی ژئوپولیتیک ما میگذرد آگاهی تخصصی ندارد.
حق نشر عکس Getty Images Image caption ولادمیر پوتین (سمت چپ) در کنار شی چینگ بینگ همراه با سران کشورهای سازمان همکاریهای شانگهایدستگاه سیاست خارجی افغانستان از نبود ثبات رهبری و مدیریتی رنج فراوان میبرد. در سطحی که یکی ازسخنگویان رئیسجمهور، به سرپرستی وزارت خارجه افغانستان گماشته شدهاست. وی در حالیکه تجربه کافی از سیاست خارجی و آموزههای اکادمیک در امور بینالملل ندارد، زمام مدیریت سیاست خارجی را در دست دارد. ما در پهلوی آنکه مطالعه دقیقی از روسیه و نقش آن در آسیای میانه نداریم، پوتین و اهداف بزرگ او را نیز نمیشناسیم. این در حالی است که روسیه نقشهای بسا کلان و بحثبرانگیز تا سرحد حضور نظامی چهاردهساله، پیامدهای ناشی از جنگ سرد در کشور ما داشته است و به یقین در آینده نیز نقش تعیینکننده خواهد داشت.
زمانی از هنری کیسنجر، وزیر خارجه ریچارد نیکسون خوانده بودم که آینده جهان را کسی بدست خواهد داشت که آسیای میانه و قفقاز را در حیطه سیاسی خود دارد. سیاست خارجی پوتین به وضاحت نشان میدهد که به رسمیتشناسی ابخازیا (منطقهای در قفقاز)، بهبود روابط با ارمنستان، همگرایی با آذربایجان و تا حد زیادی کنترل بر آسیای میانه پانتزاریسم روسیه را در منطقه ما به نمایش میگذارد. از سوی دیگر نقش روسیه بر اوضاع خاورمیانه، مشارکت استراتژیک با ایران را نباید بر حوادث افغانستان نادیده گرفت.
جالب ایناست که از زمان آغاز بازی کلان بر آب و خاک سرزمین ما غرب و شرق در تضاد استراتژیک در منطقه ما بوده است. اگر روزگاری این تضاد را تزاریستهای روسیه و بریتانیاییهای هند مدیریت میکردند، امروز پانتزاریسم پوتین و ناسیونالیستهای غربی به رهبری ترامپ مدیریت میکنند. اما با تاسف ما از این رهگذر در سیاست خارجی که اشرف غنی، رییسجمهور افغانستان آن را به نام 'پنج حلقه ' نامیده است گیرماندهایم.
حق نشر عکس Google Image caption پوتین و کرزی، سال ۲۰۰۶منبع خبر: بی بی سی فارسی
اخبار مرتبط: اگر پوتین تا ۲۰۳۶ در قدرت بماند، چه پیامدهایی برای افغانستان دارد؟
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران