سینمای ایران در ۱۳۹۸: از سانسور، توقیف و تحریف تا مرگ مشایخی، کریمی و کسرایی
آنچه در سال ۱۳۹۸ بر سینمای ایران گذشت، میشد که کمابیش به روال هر ساله باشد، تولیدات زیاد، مخاطبان کم، آمار فروش رو به افزایش با دستیازی به انواع تمهیدات، اکران و امکانات مناسبتر برای آنان که با قدرت رابطه کارآمدتری دارند، سانسور، توقیف برخی آثار، سبلریتیبازی و ...
در سالی که سینمای ایران جمشید مشایخی، نصرت کریمی و نوری کسرایی از هنرمندان نامی سینمای ایران را از دست داد، اعتراضات آبان ماه و قتل عام معترضان، و بعد ترور قاسم سلیمانی و شلیک موشک به هواپیمای اوکراینی توسط سپاه، روال معمول وقایع سینمای ایران را بر هم زد و پای سینماگران و سینمانویسان را به عرصه اجتماع و سیاست باز کرد.
از این سه هنرمندی که بازیگری را از سال های پیش از انقلاب آغاز کرده بودند تنها مشایخی اجازه بازی در سال های بعد را پیدا کرد و نصرت کریمی از کارگردانی و نوری کسرایی از بازیگری محروم شدند. نصرت کریمی از کارهای عروسکی تا پرورش کاکتوس را در این سال ها به اجبار به تجربیاتش افزود اما نوری کسرایی بازیگر فیلم های تنگنا و شازده احتجاب که چهل سال خانه نشین شده بود جسدش دو روز پس از مرگش پیدا شد.
جمشید مشایخی، پیر سینمای ایران
نصرت کریمی فیلمسازی که اجازه فیلم ساختن نداشت؛ از 'محلل' تا پرورش کاکتوس
Image caption رد خون از پی ماجرای نیمروز (۱۳۹۵) آمد و پس از توجیه ایدئولوژیک و اخلاقی کشتن اعضای سازمان مجاهدین خلق و تایید ضمنی اعمال سرکوبگرانی همچون اسدالله لاجوردی، این بار به ماجرای عملیاتی پرداخت که از سوی مجاهدین "فروغ جاویدان" و از جانب حکومت ایران "مرصاد" نامیده میشود. تحریف تاریخ و تاریخ تحریفاز دو فیلم نمونه وار آغاز کنیم که گرچه در دو فصل جداگانه اولی در بهار و دومی در پاییز اکران شدند، هر دو حکومتیپسند/ساخته به شمار میآیند، یکی ماجرای نیمروز: "رد خون" ساخته محمدحسین مهدویان و به تهیهکنندگی محمد رضوی، دیگری "تختی" به کارگردانی بهرام توکلی و با تهیهکنندگی سعید ملکان و هر دو با سرمایهگذاری حاکمیت. از راه نگاهانداختن به این دو اثر گفتمان غالب سکوت در برابر قدرت یا تایید آن را در سینمای ایران میتوان بازشناخت و باز روایت کرد.
رد خون از پی "ماجرای نیمروز" (۱۳۹۵) آمد و پس از توجیه ایدئولوژیک و اخلاقی کشتن اعضای سازمان مجاهدین خلق و تایید ضمنی اعمال سرکوبگرانی همچون اسدالله لاجوردی، این بار به ماجرای عملیاتی پرداخت که از سوی مجاهدین "فروغ جاویدان" و از جانب حکومت ایران "مرصاد" نامیده میشود. این فیلم در ادامه جریان مستمر همراه تاریخسازی و روایتگری یکجانبه حاکمیت از سرگذشت سیاسی ایران و تقدسبخشی به خشونت قدرت در سرکوب رقیبان است. طبیعی است که چنین اثری از امتیازات خاص برخوردار باشد، هم در جشنواره جوایز چندی به دست آورد.
گفته میشود که سرمایه گذار فیلم غلامرضا تختی، احتمالا موسسه "اوج" وابسته به سپاه پاسداران است. این فیلم، نابغهای ورزشی را که به سبب قدرتمندی و قدرتگریزیاش، نزد مردم تلاقیگاه توامان پاکدلی سیاوش و دلاوری رستم شد در جایگاه شخصیتی شکستخورده و مایوس و پایمال روایت میکند. مردی که یکتنه جلوهگر نه و انکاری پهلوانانه به پهلویها شد، به آدمی خرد تقلیل مییابد تا شهامت نهگفتن به حقارت ناتوانی در همراهی با جمع فرو کاسته شود.اما فیلم تختی در غیاب روح او در گیشه شکست خورد.
ماجرای نیمروز، روایت رسمی از آغاز خشونت
حق نشر عکس SALAMCINAMA.IR Image caption فیلم خانه پدری (۱۳۸۹) کیانوش عیاری که وحشت سرکوب را در کوچکترین سازه جامعه، خانواده به تصویر میکشد و به تاریخچهای دراز پیوند میزنداز آن از پس نزدیک به یک دهه اجازه نمایش گرفت، اما بعد از چند روز دوباره به محاق توقیف رفتسانسور و توقیف و محاکمه
فیلم تختی در بهاری به نمایش درآمد که در تابستان منتهی به آن، محمد رسولاف به اتهام سیاه نمایی و ارائه تصویری تلخ از ایران و فعالیت تبلیغی علیه نظام بویژه در سه فیلم آخرش سه فیلم آخرش به امید دیدار، "دست نوشتهها نمیسوزند" و "لرد" با شکایت قرارگاه ثارالله و سپاه پاسداران به دادگاه فراخوانده شد. جمعی از سینماگران از جمله رخشان بنیاعتماد، فاطمه معتمدآریا، کیانوش عیاری، اصغر فرهادی، بهمن فرمانآرا و جعفر پناهی در اقدامی نمادین او را تا محل محاکمه همراهی کردند. در واکنش بهروز افخمی کارگردانی که در کارنامه اش فیلم روباه (۱۳۹۳) محصول وزارت اطلاعات دیده می شود، در سیمای جمهوری اسلامی نقل به مضمون گفت که فیلمهای رسولاف را ندیده است و به کنایه افزود ایشان مگر با همان آقای رسولافی که رئیس بانک بودهاند و به اختلاس متهم شدهاند نسبتی ندارند؟
فیلم خانه پدری (۱۳۸۹) کیانوش عیاری که وحشت سرکوب را در کوچکترین سازه جامعه، خانواده به تصویر میکشد و به تاریخچهای دراز پیوند میزنداز آن از پس نزدیک به یک دهه اجازه نمایش گرفت، اما بعد از چند روز دوباره به محاق توقیف رفت. سرانجام پس از چانهزنیهای ارشاد و اعتراض برخی سینماگران و خانه سینما دوباره مدتی کوتاه به نمایش درآمد. و البته که فرصت نمایش اثر را برای برقراری ارتباط با مخاطب با سالهایی که در محاقش نگاه داشتند و با تاخیر در اکران و بازتوقیفش کشته شد.
بر خانه پدری که با زنستیزی میستیزد این همه جفا رفت در حالی که در همین سال زهرا امیرابراهیمی بازیگر سابق سینمای ایران برای نخستین بار درباره تجاوز به حریم شخصیاش و انتشار فیلم خصوصیاش در برنامهای آشکارا سخن گفت و به نقش مخرب مرد بازیگری در این ماجرا اشاره کرد و به یادها آورد که چگونه ذهنیت بیمارگونه درباره زن، زندگی او و زنانی دیگر را زیر و زبر ساخته است.
محسن امیریوسفی کارگردان فیلم توقیفی "آشغالهای دوستداشتنی" (۱۳۹۱) که پس از کشاکشهای بسیار از ۱۳۹۷ اجازه نمایش یافت، امسال هم کوشید تا اثرش را که به سبب پرداختن به وقایع پس از انتخابات ۱۳۸۸ و نیز بازی بهروز وثوقی در جشنواره شرکت دهد، اما موفق نشد و پشت سد سانسور بر جای ماند.
خط قرمزها و خودسانسوری به مستند "در جستوجوی فریده" نماینده معرفیشده سینمای ایران به اسکار ۲۰۲۰ که به فهرست نهایی راه نیافت نیز لطمهها زدند. آن را به اثری محافظه کارانه و بلاتکلیف بدل کردند که نه جرات مواجهه نقادانه با سنت را دارد و نه از درون شخصیتها و انگیزهها و نیازهای پیدا و پنهانشان خبر میگیرد، بلکه در حد برانگیختن احساسات متوقف میماند.
خانه پدری؛ جنگ پنهان و سیاست بازی
حق نشر عکس BBx Image caption اکنون با افشاگریهای اقتصادی میدانیم که تهیهکنندگان سریالهای پرهزینه همچون "شهرزاد" یا برنامههای تلویزیونی پر طرفدار از صندوقهایی هزینه شده است که پولهای مردم را غارت کردهاند مطربی که پرفروش بودامسال سینما دست کم در ششماهه نخست به روایت آمارها فروش قابل توجهی داشت. "مطرب" ساخته مصطفی کیایی، با نام استعاریاش برای چنین سینمایی که ایران دارد، رکورد بیشترین فروش سال و تاریخ سینمای ایران را با ۳۸ میلیارد تومان فروش در اختیار گرفت. البته بررسی میزان دقت و درستی سود و زیان فیلمها در سینمای ایران بسیار دشوار است. گاه هزینه تبلیغات یک فیلم برای این که به فروش بیش از چند میلیارد برسد با بودجه تولید اثر برابری میکند. سرمایهها در نهایت از نفت میآیند و گرچه دغدغه نمایش موفقیت برای جذب سرمایه دارند، در پس پرده سود کارگردان و تهیهکننده پیش از اکران فیلم واریز شده است. فیلمساز سرمایهگذار میآورد و تهیهکننده کارت تهیهکنندگیاش را همچون جوازی در برابر مبلغ گزافی پول اجاره میدهد.
نهادی که فیلم را حمایت کرده نیز با آوردن نام اثر در ترازنامهاش افزایش بودجه فرهنگیاش را از حکومت طلب میکند. اکنون با افشاگریهای اقتصادی میدانیم که تهیهکنندگان سریالهای پرهزینه همچون "شهرزاد" یا برنامههای تلویزیونی پر طرفدار از صندوقهایی هزینه شده است که پولهای مردم را غارت کردهاند.
شهرزاد و قصه هزار و یک شب 'فساد در ایران'
Image caption استادعلی هنگام دریافت جایزه بهترین بهترین کارگردانی جشنواره سینما حقیقت، پویا بختیاری را "جسورترین مستندساز ایران" خواند"کشته راه وطن"
پس از اعتراضات آبان ۱۳۹۸ محسن استادعلی برنده جایزه بهترین کارگردانی از جشنواره "سینما حقیقت" برای فیلم "خسوف" نخستین واکنش رسمی از جانب سینماگران به کشتار و حبس و زجر معترضان را نشان داد. او پویا بختیاری از کشتهشدگان آبان ماه را جسورترین مستند ساز ایران لقب داد که در آخرین روز زندگیاش تصاویری از اعتراضها ثبت کرده بود.
با سقوط هواپیمای اوکراینی و آشکار شدن نقش سپاه در آن، مسعود کیمیایی اعلام کرد که در جشنواره شرکت نمیکند و ناصر تقوایی نیز از این تصمیم حمایت کرد. شهاب حسینی به تندی با کیمیایی مخالفت کرد و البته بعدتر در جشنواره فجر نیز خشمگین به او تاخت. در نهایت بیش از صد سینماگر در بیانیهای اعلام کردند که ما به جشنواره فجر نمیرویم و سادهترین دلیل پرهیز آن بود که "زمان برای جشنگرفتن مناسب و مساعد نیست، چرا که رنجدیدگان بسیارند."
سینماگران در جشن انجمن منتقدان هم به اعتراض و نیز همدردی با مردم زبان گشودند و همایون غنیزاده، کارگردان فیلم "مسخره باز" جایزهاش را به پویا بختیاری، کشته راه وطن تقدیم کرد.
به دعوت سه زن منتقد، گروهی از سینمایی نویسان و منتقدان سینمای ایران نیز جشنواره فیلم فجر را تحریم کردند.
هنرمند معترض و خشونت حکومتی
حق نشر عکس Getty Images Image caption جایزه خرس طلایی در جشنواره برلیناله به فیلم "شیطان وجود ندارد" تعلق گرفت. باران، دختر آقای رسولاف که در این فیلم نقش بازی میکند، جایزه خرس طلایی را به نمایندگی از او دریافت کرد. آقای رسولاف برای دریافت جایزه در این جشنواره حضور نداشت چون مقام های ایرانی اجازه خروج او از کشور را نمیدهنداز جشنواره فجر تا برلیناله
به رغم اعتراضات در جشنواره فیلم فجر امسال حضور گفتمان قدرت همچنان بسیار برجسته بود اگرچه در اختتامیه جشنواره هم قدرت گفتمان اعتراض جلوهگری کرد. جایزهای به نام قاسم سلیمانی نامگذاری شد. جایزه بهترین کارگردانی به مهدویان تعلق گرفت که همواره در میان برندگان است. "خورشید" ساخته مجید مجیدی، که به موعد مشخص جشنواره نرسیده بود، برخلاف آییننامه دو روز مانده به اختتامیه به جشنواره راه یافت و جایزه بهترین فیلم نیز به آن اختصاص یافت. جوایز مهم و متعددی هم به فیلم "روز صفر" اثر سعید ملکان داده شد، که به داستان عبدالمالک ریگی پرداخته است.
اما در آنسوی مرزها خرس طلایی برلیناله به فیلم "شیطان وجود ندارد" ساخته محمد رسولاف تعلق گرفت. گرچه مقامات ایرانی به فیلمساز اجازه ندادند که به برلین برود، در گفتوگویی مجازی با تماشاگران از "مسئولیت فردی" گفت. آقای رسول اف در تماس ویدئویی با تلفن همراه در کنفرانس خبری جشنواره گفت: "موضوع این فیلم مسئولیت پذیری افراد است. می خواستم درباره کسانی حرف بزنم که از خود سلب مسئولیت می کنند و می گویند که تصمیم ها را افراد بالادست در سلسله قدرت می گیرند. اما آنها می توانند نه بگویند، و این نقطه قوت آنهاست."
از پی این رویداد، حاکمیت در نخستین واکنش حکم حبس محمد رسولاف را فعال کرد تا نسبتش با سینما و هنرمند مستقل را عریان و عیان سازد.
جشنواره بیجلای برلین و درخشش خیرهکننده فیلمهای ایرانی
منبع خبر: بی بی سی فارسی
اخبار مرتبط: سینمای ایران در ۱۳۹۸: از سانسور، توقیف و تحریف تا مرگ مشایخی، کریمی و کسرایی
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران