۴ «باید» دولتها برای بهبود سرعت و کارآمدی واکنشهای خود به رکود اقتصادی
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری میزان، دولتها تلاش میکنند تا به روندهای اقتصادی پی ببرند؛ ولی متوجه می شوند که سوالات بیشتری دارند تا جواب، اقتصاد جهانی در میانهی یک رکود همزمان است. اگر چه نشانههایی از ثبات وجود دارد؛ اما چشم انداز آن بسیار مبهم است. دولتها تلاش میکنند تا به روندهای اقتصادی پی ببرند؛ ولی متوجه میشوند که سوالات بیشتری دارند تا جواب. اقتصاد جهانی در میانهی یک رکود همزمان است. اگر چه نشانههایی از ثبات وجود دارد؛ اما چشم انداز آن بسیار مبهم است. مخاطرات شناخته شده شامل افزایش سطح بدهی بنگاههای پرخطر در کشورهای OECD و مسیر غیرقابل پیش بینی سیاستهای تجاری است. رویدادهایی که پیش بینی آنها بسیار مشکل است؛ همچون فجایع طبیعی و بیماریهای همه گیر جهانی، میتوانند مسیر اقتصاد جهانی را با اندکی هشدار، تغییر دهد. پس دولتها چگونه مطمئن باشند که نه تنها در برابر ضربات غیر منتظرهی اقتصادی زنده میمانند، بلکه اقتصادشان را نیز رونق میدهند؟ پاسخ آن است که به تهدیدها به دید یک فرصت نگاه کنیم. دولتها اکنون باید دست به کار شوند تا اطمینان حاصل کنند که نه تنها میتوانند در برابر یک رکود اقتصادی یا بحران به سرعت واکنش نشان دهند، بلکه باید به گونهای عمل کنند که در بلندمدت از آن سود کسب کنند. به صورت ویژه، دولتها باید سه گام را طی کنند.(به شکل توجه کنید) آماده شدن، عدم پیش بینی به جای صرف هزینههای بیشتر برای پیش بینی کردن، دولتها باید روی برنامه - ریزی مبتنی بر سناریو و بازی جنگ، سرمایه گذاری کنند تا میزان آمادگی خود را آزمایش و هدایت کنند. واکنش، عدم انفعال دولتها باید در امور مرسوم اداری به شکل موثر تری عمل کنند. آنها باید روند واکنش -های تمام دولت را براساس یک بحران طراحی کنند و میان رتبه و پروندهی کارمندان دولت، رابطه برقرار کنند تا دولت عملگراتر و چالاکتر شود. همچنین دولتها باید همکاری موثرتری با سایر دولتها و سازمانهای چند جانبه داشته باشند. احیا، عدم واکنش دولتها باید از مشکلات اقتصادی دورهای استفاده کنند تا کشور خود را در موقعیت موفقیت بلندمدت، قرار دهند. آنها باید شهروندانشان را در تلاش خود سهیم کنند. هر چقدر شرکتها فراتر از کوتاه مدت عمل کنند و قابلیت بیشتری در واکنش به بحرانهای اقتصادی داشته باشند، دولتها میتوانند دشواریها را به منفعت تبدیل کنند. در سالهای پیش رو، دولتها باید انتظار غیر منتظرهها را داشته باشند. آنهایی که این سه گام را میپذیرند، میتوانند کشور خود را در برابر شوکهای اقتصادی اجتناب ناپذیر، مقاوم کنند و قدرتمندتر از آنها خارج شوند. آماده شدن، عدم پیش بینی همان گونه که دولتها و شرکتهای خصوصی به خوبی میدانند، پیش بینیها میتوانند به شکل دیوانه کننده ای، غیر قابل اطمینان باشند. اگرچه بیش از ۲۵ شرکت وام دهندهی درجه دو در ایالات متحده در فوریه و مارس |۲۰۰۷، اعلام ورشکستگی کردند؛ اما تا آگوست همان سال فدرال رزرو در طرحهای رشد تجدیدنظر نکرد. حتی اقتصاددانان و سرمایه گذاران معدودی که هشدارهایی در مورد سقوط بازار مسکن در سالهای منتهی به آن داده بودند، پیش بینی دقیقی از زمان و ماهیت پیامد ریزش بازار ارائه نکردند. باتوجه به سختی ارائهی پیش بینیهای دقیق، دولتها باید چندین احتمال در نظر بگیرند، از جمله رویدادهای با احتمال کم و حوادث غیر منتظره. به همین منظور، دولتها باید از دو ابزار حیاتی و مرتبط بهره ببرند: برنامه ریزی مبتنی بر سناریو و بازی جنگ. با استفاده از برنامه ریزی مبتنی بر سناریو، دولتها میتوانند سناریوهای احتمالی کوتاه مدت و بلندمدت را شناسایی و برای هر یک برنامه ریزی کنند. با تفکر روی روندهای عملیاتی استاندارد بالقوه برای بحرانها، دولتها میتوانند بهتر خود را برای شرایط اضطراری محیا کنند. به صورت ویژه، برنامه ریزی مبتنی بر سناریو میتواند به دولت کمک کند تا تنگناهای احتمالی را که مانع اقدام موثراند تعیین و زمینه را برای اجرای سریع سیاست در مواقع بحرانی فراهم کنند. به طور مثال، استرالیا اخیرا یک برنامه ریزی آزمایشی را برای بررسی چهار سناریوی آتی و مجزا که ممکن است به دلیل عواملی همچون اختلال فناوری و پیشرفتهای وابسته به جغرافیای سیاسی به وجود بیایند، انجام داده است. یک رویکرد در برنامه ریزی مبتنی بر سناریو، مشخص کردن روندهای کلان و اولویت بندی افرادی است که بیشترین ظرفیت را برای اثرگذاری بر ناحیهی خاصی از مسوولیت دولت دارند و باعث ایجاد بیشترین میزان بی ثباتی میشوند. نمونههایی از روندهای کلان و چشمگیر شامل افزایش کمبود منابع (مانند آب و انرژی)، افزایش خطرات فضای مجازی و تبدیل شدن رسانههای اجتماعی به مرکز منابع اطلاعاتی برای شهروندان میشود. با ترکیبهای متفاوتی از این روندها، دولتها میتوانند به تحلیل و توسعهی یک سری سناریوهای بالقوه بپردازند تا بفهمند که چه اندازه برای آیندهی غیرقابل پیش بینی، آماده اند. بازی جنگ (یک تمرین با زمان محدود که شرایط چالش برانگیز را شبیه سازی میکند و در آن، لازم است که شرکت کنندگان یک واکنش ایجاد کنند)، ابزاری حساس و مهم برای هموار کردن قابلیتهای واکنش سریع دولت است. اغلب، بازیهای جنگی مالی مرتبط با دفاع به دولتها کمک میکنند تا سرعت، انعطاف و سازگاری واکنش هایشان را نه تنها حین یک بحران اقتصادی، بلکه در وقایعی همچون حملات هکری بزرگ به پایگاه دادههای دولتی، ریزش قیمت کالاها یا یک بیماری همه گیر جهانی، آزمایش کنند. البته بازی جنگ برای دولتها کاملا جدید نیست تنظیم کنندههای مالی در G۷ سناریوهای حمله در فضای مجازی را آزمایش کرده اند و دولت سنگاپور از شبیه سازیها و بازیهای بر پایهی سیاست، استفاده کرده است. همچنین در سال ۲۰۰۹ در یک آزمایشگاه اسلحهی فوق سری خارج از واشنگتن دی سی، پنتاگون اولین بازی جنگ خود را انجام داد؛ قراردادن ایالات متحده در برابر رقبای اصلی اقتصادی اش. همچنین، در کنار مقامات پنتاگون، این شبیه سازی اقتصادی، اعضای جامعهی اطلاعاتی آمریکا، وزارت خزانه داری آمریکا، فدرال رزرو، وال استریت و اتاقهای فکر مختلف را در بر گرفت. انجام بازیهای جنگی باید امری عادی شود و با تمرینهایی که بر چرخههای اقتصادی تمرکز دارند شامل بحرانهای اقتصادی بالقوه و شوکهای اقتصادی، ترکیب شود. این بازیها نه تنها باید در سطح مرکزی اجرا شوند بلکه باید در سطوح اداری و زیر مجموعهی ملی نیز انجام شود و شامل گسترهی وسیعی از مسوولان باشد تا تنگناهای احتمالی را در یک بحران، درک کنند. بازی جنگ باید شامل شرکت کنندگان در بخشهای غیردولتی همچون شرکتها، مصرف کنندگان، اتاقهای فکر و محیطهای دانشگاهی نیز باشد تا از تفکر جمعی که یک خطر بزرگ برای زمانی است که همهی بازیگران دارای پیشینهی یکسانی اند، پرهیز شود. بازی جنگ مزایای زیادی دارد. اول، کارمندان دولت که به طور مداوم در چالش واکنش به رویدادهای مختلف - اند، ذهنیتی سازگارتر و سریعتر ایجاد خواهند کرد. دوم، دولتها فرصت ایجاد برنامهها براساس عوامل اصلی در سناریوهای مختلف را خواهند داشت (احتمالا شتاب در واکنش به یک رکود) واکنش، عدم انفعال همانند بیشتر سازمان ها، دولتها در پیش بینی و شناخت رویدادهای ناخواسته ضعیف اند. حتی وقتی این کار را انجام دهند، دیوان سالاری طاقت فرسا و فرهنگهای سفت و سخت اغلب مانع واکنش سریع آنها میشود. لازم است تا دولتها به مهندسی همکاریها در بالاترین سطوح وزارتی و نمایندگی بپردازند و ارتباط بهتری میان رتبه و پروندهی کارمندان دولت در سازمانهای آنان ایجاد کنند تا یک همکاری طبیعی به وجود آورند. در عین حال، باتوجه به ماهیت جهانی بسیاری از چالشهای امروزی و گسترهی وسیعی از وابستگی اقتصادها در تمام دنیا، دولتها باید قابلیت همکاری خود را در سطح بین المللی، ارتقا دهند. سه مانع اساسی در برابر اقدام موثر دولت. دولتها برای واکنش سریع و موثر و اساسی به یک بحران، مانند رکود اقتصادی، با سه چالش مواجه هستند. اولین چالش، مشکل شناسایی سریع بحران به دلیل ساختارهای سازمانی دولتی است. دولتها عموما دارای وزارتخانه، نمایندگی یا ساختار اداری اند که توانایی جلوگیری از به اشتراک گذاری اطلاعات حتی در نواحی که این واحدها دارای مسوولیتهای مشترکی اند را دارند. این موانع مصنوعی، میتوانند جلوی تواناییهای دولت را در تشخیص سیگنالهای اقتصادی، بگیرند. خطرات چنین مواردی حین بحران مالی جهانی مشهود بود. مثلا در بریتانیا، بانک مرکزی انگلستان و مرجع خدمات مالی (FSA) که تنظیم کنندهی مالی کشور است، سیگنالهایی که به طور معمول به یکدیگر میفرستند را از دست دادند. بنابراین، زمانی که اقتصاددانان در بانک مرکزی انگلستان شروع به تصمیم گیری در مورد سیاستهای پولی گرفتند، نقشی در موضوعاتی همچون گسترش الزامات وثیقهی وامها نداشتند. در عین حال، مرجع خدمات مالی FSA چندان خطرات سیستمی بزرگتر را در ارزیابی خود پیرامون بانکهای خصوصی، مطرح نمیکند؛ در نتیجه، دولت در تشخیص میزان خطر در سیستم مالی، کند عمل میکرد. چالش دوم توانایی محدود برای اجرای یک برنامهی واکنش سریع بومی است. عمل افزایش مخارج دولت را برای شبیه سازی یک اقتصاد در حال تضعیف در نظر بگیرید. در حالت آرمانی، کمکهای دولت به دولتهای محلی، مانند ایالات یا استان ها، چرخشی نخواهند بود (در حین تضعیف اقتصاد، افزایش و زمان رشد مداوم اقتصادی، کاهش مییابد). اما یک مطالعه در OECD سال ۲۰۱۰ که دورهی سالهای ۱۹۸۰ تا ۲۰۱۰ را تجزیه و تحلیل کرده است به این موضوع پی برد که کمکهای دولت مرکزی به دولتهای محلی، فرارتر و عموما چرخشیتر از درآمد مالیاتی محلی است. همچنین یک مطالعهی مشابه، پی برد که جریان نقدینگی، چرخه را در بسیاری از کشورها، یک تا دو سال به تاخیر انداخته است. چنین تاخیری شاید نمایانگر تصمیم گیری و پرداخت کند باشد. به طور مثال، اندونزی یک بستهی انگیزشی را در سال ۲۰۰۹ به تصویب رساند؛ اما تنها % ۱۴. ۲ از بودجه در سپتامبر همان سال هزینه شد. این پرداخت آرام به دلیل تاخیرها در سازوکار مراقبتی و کمبود آمادگی در بخش خدمات عمومی به خصوص در سطح محلی بود. حتی آلمان که به سرعت اقدام به حداقل رساندن اثرات اقتصادی بیکاری ناشی از بحران مالی جهانی کرد، در سال ۲۰۰۹ با تاخیرهایی در سطح محلی مواجه شد. چالشهای پیچیدهتر یک واکنش سریع، این حقیقت است که نیاز به وزارتخانهها و نمایندگیهای متعددی برای رسیدگی به یک رکود اقتصادی یا بحران است؛ در حالی که آنها اغلب واکنشهای خود را در انزوای نسبی، مهیا میکنند. چالش سوم، سختی واکنش به صورت هماهنگ با سایر دولتها و سازمانهای چندجانبه است. با وجود حرکت -های اخیر در راستای حمایت از تولیدات داخلی، اقتصادهای جهانی کاملا یکپارچه مانده اند. در عین حال، بسیاری از موضوعاتی که تهدید اقتصادی مهمی محسوب میشوند، شامل بیماریهای همه گیر جهانی، تغییرات مرکز پژوهشی را آب و هوایی و مهاجرتهای بزرگ، نیاز به واکنشی جهانی دارند. اما دولتها تلاش میکنند تا با همکاری بین - المللی به هر دو موضوع تولید آهسته و اختلالات اقتصادی ناگهانی، بپردازند. چهار اقدام جهت واکنش دولت در واقع، دولتها میتوانند تاخیرها را کاهش داده یا حذف کنند. مثلا در میانهی بحران مالی سال ۲۰۰۹، دولت سنگاپور برنامههای وام دهی به کسب و کارهای کوچک و شبکهی موسسات مالی کشور جهت اجرای برنامههای اعتباری را تنها ۶ هفته پس از اعلام برنامه، اعمال کرد. دولتها باید چهار اقدام را جهت بهبود سرعت و کارآمدی واکنشهای خود به رکود اقتصادی، انجام دهند. اول، آنها باید برای ترویج همکاری میان وزارتخانه ها، نمایندگیها و ادارات، تغییرات ساختاری ایجاد کنند. این اقدامی مهم جهت اطمینان از واکنش موثر تمام دولت است. برخی دولتها برای ساماندهی یک واکنش میان کارکردی به موضوعات اقتصادی کلان، وزارتخانه یا نهادی در سطح وزارت، تشکیل داده اند. به طور مثال، سوئد وزارت آینده را تاسیس کرده است تا برآورد کند که سیاست عمومی چگونه باید به مسائل راهبردی بلندمدت کشور، رسیدگی کند. نخست وزیر، نقش رییس وزارتخانهی یادشده را در سطح کابینه قرارداد تا جایگاه و قدرت قابل توجهی داشته باشد. در عین حال، سنگاپور رهبران ارشد (کسانی که جذبهی کافی برای پیشبرد سیاست دارند) را در مقام هماهنگ کنندهی وزرا در امور میان کار کردی، منصوب کرده است. بنابراین، اگرچه توسعهی مسکن و زیرساختها زیر نظر وزارتخانههای متفاوتی است؛ اما وزارت هماهنگ کنندهی تازه تاسیس، میتواند این اطمینان را برای زیرساختها حاصل کند که با ایجاد توسعههای جدید در مسکن، برنامههای راههای اطراف، سیستم تخلیهی فاضلاب و سایر نیازمندی ها، در حال انجام است. دوم، دولتها باید نیروی کاری که ماهر و به طور طبیعی مشارکتی باشد را پرورش دهند. دولتهایی که سعی در پرورش روابط شخصی قوی میان افراد شاغل در بخشهای مختلف دارند، احتمالا سریعتر نشانههای خطر شامل آنهایی که نمایانگر یک رکود هستند) را تشخیص داده و واکنش موثر میدهند. روابط شخصی را باید یک مکمل مهم برای فرآیندهای پایدار و تجزیه و تحلیلهای نظاممند داده ها، در نظر گرفت. یک بخش مهم از این تلاش، ایجاد وزارتخانه ها، نمایندگیها و ادارات بیشتری در تمام سطوح است که دارای اتصالاتی اند که کارمندان دولتی را قادر میسازد تا به صورت متقابل با همتایان خود در ادارات مختلف. بیشتر بخوانید:
- مقاومت؛ مکتبی که ایران به رُخ دنیا میکشد/ مبادا روی لاله پا گذاریم...
منبع خبر: خبرگزاری میزان
اخبار مرتبط: ۴ «باید» دولتها برای بهبود سرعت و کارآمدی واکنشهای خود به رکود اقتصادی
موضوعات مرتبط: فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی بانک مرکزی انگلستان در ایالات متحده جغرافیای سیاسی کارمندان دولتی منابع اطلاعاتی سرمایه گذاران تجزیه و تحلیل اقتصاد جهانی سرمایه گذاری دولت سنگاپور دیوان سالاری رکود اقتصادی اقتصاددانان خدمات عمومی مرکز پژوهشی دولت آمریکا رشد اقتصادی موسسات مالی سیاست گذاری
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران