پادشاه، پادشاه است؛ حتی اگر قلمروَش کوچک باشد
شخصیت اصلی فیلم آیدین، یک تئاتری بازنشسته و مرد ثروتمندی است که در هتل کوهستانی خود به همراه همسر جوانش نیهال، خواهرش نجلا و دو مستخدم به نامهای هدایت و فاطمه زندگی میکند و علاوه بر مدیریت هتل برای روزنامههای محلّی یادداشت مینویسد. آیدین خان که به ظاهر پادشاهی اقلیم کوچکش را در دست دارد و نزد اهالی روستا از مقام و مرتبهی بالایی برخوردار است، دچار بحرانهایی در ارتباط با همسر و خواهرش شده و این بحرانها او را در مسیر تازهای از کشف خود قرار میدهند. شاید تصور کنید به دلیل تعلق آیدین به طبقهی ثروتمند و ارباب مسلک، همراه شدن و همذاتپنداری با او سخت و ناممکن باشد، اما به هیچ وجه این طور نیست، چرا که شخصیتپردازی ظریف و پیچدهی بیلگه جیلان از آیدین، به همراه شناختی که این نویسنده-کارگردان از انسان و روانش دارد، همراهی لذتبخش و بهدورازقضاوتی را برای مخاطب پدید میآورد. جایگاه شخصیتهای این فیلم در ذهن مخاطب دائم در حال تغییر است و همین نکته راز جذّابیت درام شایستهیاحترام بیلگه جیلان است.
بیلگه جیلان، فیلمساز گزیدهکاری است که اکنون شهرتی جهانی دارد، بزرگترین کارگردان ترکیهای حال حاضر و یکی از سردمداران سینمای اروپا. خواب زمستانی برداشتی از داستان کوتاه «همسر»، اثر آنتوان چخوف است که فیلمنامهی آن توسط خود بیلگه جیلان به همراه همسرش ابرو جیلان نوشته شده است. این کارگردان ترک در خواب زمستانی بیش از فیلمهای دیگرش به آدمها نزدیک شده و با دقتی بینظیر آنها را میکاود؛ دیالوگهای زیاد و زمان نسبتاً طولانی فیلم نتیجهی همین کاوش دقیق است. این زمان طولانی البته گاهی نقطه ضعف فیلم به شمار میآید و ممکن است موجب خستگی تعدادی از مخاطبان شود. روایت خطی و پرحوصلهی خواب زمستانی که مجال شناخت دقیق شخصیتها را برای مخاطب پدید آورده، با نماهای شگفتانگیزی که تداعیگر تابلوهای نقاشی است، ترکیب شده و خستگی احتمالی از زمان بلند فیلم را کاهش میدهد. بیلگه جیلان در خلق شخصیتهای خاکستری و روابط آنها کاملاً موفق است، او مخاطب را با جهان فیلم مأنوس میکند و در ذهن او پرسشهایی برمیانگیزد که او را تشویق ب دیدن ادامهی فیلم میکند. با این وجود باز هم باید این نکته را یادآور شد که اگر بدون پلک زدن پای فیلمهایی نظیر آینه تارکوفسکی یا اسب تورین بلاتار و فیلمهای دیگری از این دست نشستهاید و هنوز هم در خاطرتان زندهاند، احتمالاً دیدن خواب زمستانی 196 دقیقهای برای شما نهتنها خستهکننده نیست، بلکه خاطرهی دیدن آن در ذهن شما نقش خواهد بست.
نورپردازی ویژهی کارگردان به همراه بازی او با سایهها در ایجاد فضا و شناخت شخصیتها نقش مهمی ایفا میکند. در یکی از صحنهها، آیدین ایستاده و از بالا به نیهال نگاه میکند و نور زرد آتش که بر چهرهی آیدین افتاده حالت خداگونه و متکبّر او را آشکار میکند. میزانسنهای دلنشین بیلگه جیلان در کنار نورپردازیاش از نقاط قوت کار محسوب شده و جنبههای رئالیستی اثر را تقویت میکند. موسیقی شوبرت در خدمت لذّت بصری لانگشاتهای زیبای فیلم قرار گرفته و سبب دوچندان شدن این لذت میشود.
بازی فوقالعادهی (هالوک بیلگینر) در نقش آیدین که چندین جایزهی بینالمللی را برای او به ارمغان آورده، بیشک از نقاط قوت نور زمستانی است. صحنهای که آیدین در میان صخرهها ایستاده و از بالا به گردشگران و مسافرانی که آنجا هستند، نگاه میکند، صحنهای ساده ولی بهیادماندنی است. بیلگه جیلان با نگاه عمیق و ذهن نیرومندش جهان خاص خود را خلق میکند، جهانی متفاوت از فیلمهای هالیوودی.
به جهت قرابتهای فرهنگی ایران و ترکیه، این فیلم برای مخاطبان ایرانی خود فضایی آشنا و ملموس تولید میکند و شخصیتهایی میسازد که ممکن است هر کداممان در اطراف خود نمونههایشان را سراغ داشته باشیم. خواب زمستانی با پرداختن به برخی پدیدههای مدرن مانند مؤسسات نیکوکاری و خیریه به نقد آنها و در واقع نقد اجتماع میپردازد و ما را از قضاوت بازمیدارد.
منبع خبر: خبرگزاری جمهوری اسلامی
اخبار مرتبط: پادشاه، پادشاه است؛ حتی اگر قلمروَش کوچک باشد
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۵ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران