از بحران در تصویر ایدهآل از غرب تا زیر سوال رفتن نسخه های جهانی
خبرگزاری مهر، گروه دین و اندیشه_ کمیل قیدرلو*: جمهوری اسلامی به عنوان خاستگاه فرهنگ مقاومت در برابر نظام جهانی سلطه و پرچمدار معنویت در جهان معاصر از سوی رسانههای نزدیک به جریانات دست نشانده و همسو با نظام سلطه مورد هجوم و تخریب همهجانبه بوده است. هجمه به ارکان حکمرانی در جمهوری اسلامی و عناصر محوری آن مانند فرهنگ شیعی ایران به عنوان وجه تمایز حکومت اسلامی با سایر حکومتها، مؤلفههای دیگری چون دین، دینداری، دینداران و نمادهای آن، عناصر کلیدی در ساختار نظام مانند سپاه پاسداران و… همواره به عنوان سرخط فعالیتهای این رسانهها به صورت مستمر طی سالهای گذشته ادامه داشته است. این رویه تبلیغاتی در کنش و واکنشهای رسانهای پس از مشاهده و گسترش کرونا در ایران نیز از این الگو تبعیت کرده، به ویژه آنکه با توجه به وقایع ناظر به محل انتشار آن، عدم قرنطینه شهر قم و حواشی مربوط به اطلاعرسانی در خصوص آن، خوراک محتوایی فربهتری برای این رسانهها فراهم شده است.
پس از شناسایی اولین موارد کرونا خط رسانهای و خبری معارض جمهوری اسلامی الگوی سهگانه تخریب وجهه حاکمیت، فرهنگ ملی و دین اسلام را در دستور کار خود قرار دادند. این رسانهها در لایه تخریب وجهه حکمرانی در جمهوری اسلامی، از طرح فساد گسترده و ناتوانی و ناکارآمدی حاکمیت در مواجهه با این بحران و ایجاد تقابل و تخریب سپاه پاسداران در برابر نیازهای بهداشتی و درمانی مردم بهره برده و در سطح فرهنگ از بازنمایی تصویری عقبافتاده و بیفرهنگ به ویژه از جامعه سنتی و دینی ایران در مقابل جوامع و نمونههای غربی استفاده کردهاند.
در عرصه دین و دینداری نیز از دمیدن بر تقابل همیشگی علم و دین، خرافهپایه بودن فرهنگ و آموزههای دینی به عنوان مؤلفههای کلیدی برای هجمه و تخریب حکومت اسلامی و متعلقات آن استفاده شده است. اما آنچه این به نظر میرسد این بار ماهیت متفاوت پدیده کرونا، فرصتی تاریخی برای جمهوری اسلامی در فضای رسانهای و خبری ایجاد کرده است. به عبارت دیگر، این بحران با همه تلخی خود، از این ظرفیت برخوردار است که میتواند تهدید و هجمه سنگین رسانهای دشمن را به عنوان فرصتی برای بازتعریف موقعیت و هویت خودی در تمامی محورهای یادشده در نبرد رسانهای تبدیل کند. ناگفته پیداست سهلانگاری در بهرهبرداری از این فرصت تاریخی خود زمینهساز تخریب بیشتر و هجوم رسانهای فراتر از آن برای دشمن خواهد بود.
بحران کووید ۱۹ به عنوان بحرانی جهانی دارای ویژگیهای منحصر به فردی است که در سطوح مختلف حاکمیتی و اجتماعی رخ داده است. ویژگیهایی مانند جهانیبودنِ این بیماری، فراگیری آن در همه اقلیمها، شمولیت آن در همه طبقات، اقشار و گروههای انسانی، سرعت بالای انتشار بیماری، حیاتیبودن و پیوند آن با مسئله مرگ و زندگی و همچنین چند بُعدیبودن و درگیری حوزههای مختلف زندگی اجتماعی فرهنگی دینی و امنیتی و… با آن، این بحران را میان بحرانهای تجربهشده توسط جهان معاصر به عنوان نمونهای یکتا بدل کرده است. عملاً با توجه به ویژگیهای این بحران برای نخستین بار فرصت مقایسهای فراهم شده که در اصلاح تصویر از خود و دیگری در مسئله تقابلهای ایران و جهان غرب قابل مطالعه و بهرهبرداری از سوی سیاستگذاران رسانهای در جمهوری اسلامی است. در ادامه برخی از این فرصتها را میتوان به صورت زیر مورد اشاره قرار داد:
اولاً، این بحران در تصویرسازی زیبا و ایدهآل از غرب در حوزه فرهنگ عمومی در مقایسه با واقعیتهای منتشرشده از واکنشهای مردم در این جوامع در مواجهه با مشکلات ناشی از کرونا شکافی عمیق ایجاد کرده است. (مواردی چون غارت فروشگاهها، تخریب اموال خصوصی و عمومی، گسترش دزدی و سرقت از فروشگاهها، درگیری و زدوخورد بر سر حداقل کالاهای مورد نیاز، ترس فراگیر و خرید گسترده اسلحه در امریکا و…).
ثانیاً، ضعف و درهمریختگی و نابسامانی مشهود در مدیریت بحران و حکمرانی حکومتهای غربی و توسعهیافته، تصویری واقعی از این دولتها در شرایط بحرانی ایجاد کرده، به ویژه برای مردم ما که همواره با تصویرسازی منطقی، دانشبنیان، کارآمد و موفق از این دولتها مواجه بودهاند.
ثالثاً، اعتبار رسانههای وابسته به اردوگاه غرب در ایجاد تصویر خیرخواهانه و صادقانه از خود و اِعمال سیاست بیطرفی در نوع پوشش اخبار و اطلاعات مربوط به کرونا، در زمان ابتلای ایران به این ویروس و پس از گسترش ابتلای کشورهای اروپایی و امریکا به آن، به شدت خدشهدار شده است.
رابعاً، اعتبار ادعاهای مطرحشده از وجود یک وحدت و قواعد متفقٌعلیه در نهادهای جهانی در مواجهه با مشکلات و بحرانهای مختلف از جمله کرونا و ضرورت تبعیت محض و بدون تأمل دولت و سیاستگذاران محلی از این نسخهها به دلیل نابسامانی، تکثر و تنوع واکنش کشورها و نهادهای مختلف بینالمللی در مقابل این بحران با ابهام و پرسش جدی مواجه شده است.
از سوی دیگر، پس از هجوم اولیه رسانهای به وضعیت نظام درمانی و سلامت ایران و پس از گسترش بیماری در اروپا و امریکا و دیگر کشورهای مشابه عملاً امکان مقایسه ظرفیت نظام سلامت کشور در مقابل سایر کشورها فراهم آمده است. اعلام رتبه اول نظام سلامت ایران در خاورمیانه و تنهزدن آن به نظام سلامت اروپا در گزارشهای سازمان بهداشت جهانی که از سوی کارشناسان آن منتشر شده است و همچنین مدیریت بحران نسبتاً نظاممند و موقعیتیابی عملی عناصر مسئول در این بحران در سطوح مختلف حاکمیتی و حکمرانی شامل تشکلها و نهادهای اجتماعی و بخش خصوصی، منجر به شکستهشدن تصویر برساخته رسانههای دشمن از ضعف مطلق مدیریت بحران در ایران و ایجاد تصویر واقعگرایانهتر و البته امیدبخشتر به مردم شده است.
علاوه بر موارد یادشده درخصوص اصلاح بازنمایی از خود و دیگری در منظر افکار عمومی، به واسطه بحران کووید ۱۹، برخی ظرفیتهای بالقوه درجامعه نیز به صورت بالفعل درآمدهاند. به عنوان مثال، تقویت عناصر ملی هویت ایرانی مانند تعینیابی یک هویت جمعی از «ما ایرانیها» به عنوان یک دیگری در برابر هویتهای نژادی غرب (به طور مثال، با گسترش نشانههایی از درگیرشدن ژنوم ایرانی در طراحی این ویروس مستقل از صحت و سقم آن)، ایجاد نوعی بلوغ اجتماعی با درهمتنیدگی و تشکلیابی جدید مردمی در صورتهای مختلف همکاریها و کنشهای جمعی خصوصاً بر اساس ظرفیتهای فضای مجازی، مشارکت فعال مردمی و شکلگیری ظرفیت اقدامات خودانگیخته و جهادی برای مقابله با بحران، تمایزیابی دینداران متشرع و مراجع دینی پیرو عقلانیت از غیر ایشان و از بین رفتن تصویر درهمتنیده ایشان، عملاً فرصتی بی بدیل برای جمهوری اسلامی در جهت مشروعیتبخشی به هویت عقلانی خود فراهم آورده است.
امروز کشور بیش از هر زمان دیگر به رفع خلاء «هنر روایتگری همراه با انصاف و عقلانیت» به منظور مقایسه واقعیتهای خود در برابر غرب در همه سطوح یادشده و همچنین بازنمایی ظرفیتهای بالفعل جامعه ایران نیازمند است. به عبارت دیگر راهکار پیش رو «بازخوانی این مؤلفهها و استمرار اطلاعرسانی با تأکید بر تقویت حافظه جمعی جامعه از رفتار، عملکرد و واقعیتهای جامعه غربی» است. از این روست که تولید و ترویج روایت درونزا از خود (جامعه ایران و متعلقات آن) و دیگری (جامعه غربی و متعلقات آن) به صورت مستقل و بهرهگیری از ظرفیت رویکرد مقایسهای در مواجهه با آن ضرورت مییابد. باید توجه داشت که جمهوری اسلامی برای عملیات در حوزه یادشده، واجد نقاط ضعف جدی و البته نقاط قوتی است.
فقدان تجربه عملیات رسانهای موفق، تشتت، پراکندگی و تعارض در سیاستگذاریهای میدانی و رسانهای، اعتبارکم رسانههای حکومتی برای مدیریت عملیات در چنین سطحی، همسو نبودن گروههای مرجع و توانمند با سیاستگذاری رسانهای حاکمیت و نهایتاً فقدان نسبی ظرفیتهای غیررسمی متکثر وکارآمد برای عملیات رسانهای از جمله نقاط ضعف برای این عملیات به شمار میروند. با وجود غلبه این موارد، امکان ایجاد همگرایی در گروههای مرجع، ظرفیتهای غیررسمی محدود اما توانمند در فضای مجازی، امکان ایجاد امواج رسانهای و تجربه آن (مستقل از کیفیت آنها) از جمله نقاط قوت قابل بهرهبرداری از سوی سیاستگذاران رسانهای در جمهوری اسلامی هستند.
حاکمیت با شناخت این نقاط قوت و ضعف و تمرکز بر بهرهبرداری از فرصت پیشرو برای بازسازی تصویر خود، میتواند با سیاستگذاری فرهنگی و رسانهای فعال، مشروعیت و اعتبار فرهنگی، حاکمیتی و رسانهای خود را بازیابی و تقویت کند و همزمان با شناخت صحیح از ظرفیتهای اجتماعی و همچنین فرصتهای موجود در بستر فضای مجازی به کنترل آسیبهای اجتماعی ناشی از محدودیتهای ناظر به انواع مراودات و کنشهای ارتباطی جمعی در تعاملات و کنشهای روزمره مانند تعطیلی کسبوکارها، آئینهای جشن و عزاداری جمعی، مراسمهای مذهبی و نیایشهای جمعی، عدم تسکین مشکلات روانی ناشی از بحران و از دست دادن عزیزان بهوسیله مکانیزمهای همدلی و تعزیت، عدم امکان حضور در مکانهای مقدس و … بپردازد. در این خصوص نیز راهکارهایی برای کاهش آثار این خلاء قابل ذکر هستند. طراحی سازوکاری برای سوق دادن خیریهها به سمت کمک به افرادی که کسبوکار ایشان دچار تعطیلی شده خصوصاً افراد روزمزد و مشاغل خُرد، طراحی سازوکارهایی برای ایجاد پلتفرمهایی بومی برای اجتماعات مختلف در فضای مجازی مانند مراسمهای یادبود و تعزیت به صورت مجازی، ایجاد هیئات مجازی، مراسمهای دعا و زیارت به صورت مجازی و به صورت خلاصه بازشناسی ظرفیت فضای مجازی برای فعالسازی کنشهای جمعی و رفع خلاء ارتباطی حول محورهای یادشده از جمله راهکارهای کلیدی در مواجهه با این بحران به شمار میروند.
*دکترای سیاستگذاری فرهنگی دانشگاه باقرالعلوم (ع)
منبع خبر: خبرگزاری مهر
اخبار مرتبط: از بحران در تصویر ایدهآل از غرب تا زیر سوال رفتن نسخه های جهانی
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران