روایتی از باغ هنر بم و شجریان؛ هزاران ارگ فدای جان یک انسان

روایتی از باغ هنر بم و شجریان؛ هزاران ارگ فدای جان یک انسان
خبر آنلاین

پس از این رویداد تلخ، دیری نپایید که اصحاب فرهنگ و هنر در کنار بسیاری دیگر از نیک‌خواهان به یاری مردم این شهر شتافتند و هر یک به سهم خود کوشیدند تا ذره‌ای از آلام اهالی بم بکاهند. استاد شجریان نیز می‌خواست بنا بر روال آن روزها نهادی عمومی برای شهر بم بسازد؛ اما در دیداری که با رئیس وقت شورای شهر، آقای دکتر اسلامی‌ داشت، ایشان گفت شما می‌توانید کاری انجام دهید که فقط از عهده خودتان برمی‌آید. اسلامی پیشنهاد تاسیس یک نهاد هنری را داد که بعدها «باغ هنر بم» خوانده شد.

شجریان نمی‌خواست خود به‌تنهایی تاسیس این نهاد را بر عهده بگیرد بلکه از همان ابتدا گفت که چنین نهادی با مشارکت همه مردم و گروه‌های مختلف اجتماعی باشد. این عقیده بر این اساس استوار بود که بازسازی و کمک به ساختن بم وظیفه مشترک همه ایرانیان است. شجریان این ایده را با حسین علیزاده و کیهان کلهر در میان می‌گذارد و کنسرت «همنوا با بم» به‌عنوان نقطه شکل‌گیری این مشارکت آغاز می‌شود. در شب نخست آن برنامه در تالار وزارت کشور با خرید بلیت حاضر شدیم.
در فاصله استراحت به پشت صحنه برای عرض خداقوت و حمایت از ایده کمک به بازسازی بم به دیدار گروه رفتیم. شجریان در این دیدار دوباره گفت هزارتا ارگ بم فدای جان یک انسان. تکرار دوباره این کلام نشان‌دهنده اهمیت پرداختن به رنج و جان انسان‌هاست. او ادامه داد در شرایط کنونی باید هدف اصلی پرداختن و رسیدگی به نیازهای ضروری آسیب‌دیدگان باشد در غیر این صورت پاسخ به نیازهای ثانویه همچون هنر مثل هدیه‌بردن کراوات است برای کسی که لباس ندارد.

کم و بیش ۱۶سال پس از آنچه بر بم گذشت، زمین‌لرزه‌های عالمگیر با چهره‌ای متفاوت بنای زندگی آدمیان را لرزانده و به بنیادهای اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی آسیب رسانده است. در این میان صرف‌نظر از حوزه‌هایی چون بهداشت و درمان و نظم و امنیت که در هیچ شرایطی تعطیل‌بردار نیستند- و در این بحران نوظهور جد و جهدشان دوصد چندان شده است- انبوهی از مشاغل، تعطیل و نیمه‌تعطیل شده‌اند و بسیاری از شهروندان در خانه‌هایشان به انتظار بهبود اوضاع جهان نشسته‌اند. با این همه از آنجا که چونان گذشته امور شهر جاری است و خدمات شهری برپاست، برخی گویا نمی‌دانند که چرخ این کلانشهر را «جز ابر و باد» انبوه خدمتگزارانی ساده و بی‌نام و نشان به چرخش درمی‌آورند و حیات روزمره شهر را ممکن می‌سازند. اینگونه است که شماری از همکاران مدیریت‌های شهری، وقتی از تلاش بی‌وقفه حوزه خدمات سخن به میان می‌آید و به کوششگران و آسیب‌دیدگان و جانباختگان این بخش اشاره می‌شود، بی‌درنگ به یاد عبارت دست‌وپاگیر «کمبود بودجه» می‌افتند و پشت دیوار «نبود اعتبار مالی» پناه می‌گیرند. پیوند وضعیت امروزمان با ماجرای باغ هنر بم از اینجا رخ می‌نماید. بی‌تردید هیچ‌کس منکر ضرورت ساخت‌وساز و پرداختن به فرهنگ و هنر در زندگی نیست.

سال گذشته در فصل بودجه گفتم که طرح‌هایی همچون بازسازی و مرمت لاله‌زار به‌مدت ۶‌ماه به تأخیر بیفتد و هزینه آن صرف مقابله با کرونا شود. جان آدمیزاد از هرچیزی فراتر و برتر است. آن روز که شجریان از نیازهای اولیه سخن گفت، کسی او را متهم نکرد که به هنر و آواز و آبادانی این سرزمین مینویی بی‌اعتناست. چه می‌شود که امروز وقتی سخن از هزینه‌کردن اعتبارات برای نجات جان انسان‌ها و کاستن از آلام آدمیان به میان می‌آید، مخالفت گروهی از برنامه‌ریزان را برمی‌انگیزد.
 نمی‌توانیم هزینه نشاط خانه گروهی را به بهای بلندشدن مرثیه از کاشانه گروهی دیگر بپردازیم. امروز خادمان بی‌نام و نشان شهرمان در سخت‌ترین وضع مشغول کار در تاکسی، اتوبوس، مترو و دیگر وسایل آمد و شد شهری‌اند. برخی از آنها در این راه بیمار شده‌اند و برخی دیگر جان عزیزشان را از دست داده‌اند. کارکنان گورستان‌ها در ناگوارترین لحظات، کفن و دفن جانباختگان این بیماری مرموز را رها نکردند؛ درحالی‌که حتی خانواده‌های درگذشتگان از خیر برگزاری آیین‌های خاکسپاری گذشته‌اند. 

پاکبانان شهر فارغ از اینکه ممکن است به‌دلیل تماس با پسماندها به‌ویژه پسماندهای آلوده گرفتار بیماری شوند، راه و چاه را از خانه و کوچه تا بیمارستان و آرامستان پاک و باز نگاه داشته‌اند. آتش‌نشانان در روزگاری که یاران دست یکدیگر را نمی‌فشارند، با جانفشانی برای پاکیزه ساختن هر میدان و گذرگاه و خیابان و سرای آلوده‌ای دست یاریگری دراز می‌کنند. ما در برابر کسانی که چنین وضعیتی دارند، چه پاسخی داریم وقتی بودجه اندک خود را به جای آنکه به زخم‌های زندگی اینان بزنیم، در جاهای دیگر مصرف می‌کنیم؟

* عضو شورای شهر تهران
* منتشر شده در روزنامه همشهری . ۳۱ فروردین ۱۳۹۹

منبع خبر: خبر آنلاین

اخبار مرتبط: روایتی از باغ هنر بم و شجریان؛ هزاران ارگ فدای جان یک انسان