از احمد فردید تا دعای پولی؛ ماجراهای دین و فلسفه
در کنار زندگی شلوغ روزمرّه و به دور از چشمِ همگان ماجراهایی در هزارتوی دین و فلسفه در ایران و جهان رخ میدهد که شاید اثر مستقیم و سریعی بر زندگیمان نگذارند. وانگهی، ما که همه دینپژوه و فلسفهخوان نیستیم و حتی شاید از دور هم دستی بر آتش این امور نداشته باشیم. اما تجربه نشان داده که رخدادهای فکری ـــ به ظاهر ـــ بی سر و صدایِ دور و برمان میتوانند در میان یا دراز مدّت اثر ماندگاری بر زیست جمعیمان بگذارند.
در صفحه ماهانه "ماجراهای دین و فلسفه" به رخدادهایی میپردازیم که گرچه اکنون در حال نواخته شدن در ایران یا جهان اند صدایشان شاید بعداً به گوش برسد. این رخدادها میتواند نشر کتاب، مقاله یا مجلّهای باشد، میتواند سخنرانی، مناظره، گفتوگو یا نزاعی فکری باشد یا پیجویی متفکّری، رهگیری گرایشی و یا روایت موجی مجازی باشد که حول موضوعی در دین یا فلسفه رخ داده است.
حق نشر عکس Irna Image caption نقد فردید به غرب، با تاسیس جمهوری اسلامی رنگ اسلام سیاسی به خود گرفت۱. حیات بحثبرانگیز احمد فردید
"حیات شگفتانگیز احمد فردید" نام مستندی است یک ساعت و نیمه که روایتی از احوال، آراء، آثار و میراث احمد مَهینی یزدی معروف به "دکتر سید احمد فردید" متفکّر اثرگذار ایرانی به دست میدهد. این مستند به تهیهکنندگی علی میرسپاسی (استاد مطالعات خاورمیانه دانشگاه نیویورک) و نویسندگی و کارگردانی حامد یوسفی به سال ۲۰۱۵ میلادی ساخته شده است. این مستندِ پرتره بر اساس کتابی از میرسپاسی ساخته شده با عنوان «فراملیگرایی در اندیشه سیاسی ایران: زندگی و افکار احمد فردید» (نشر دانشگاه کمبریج، ۲۰۱۷). این مستند، فردید را "اولین فیلسوف مدرن تاریخ ایران" میخواند، کسی که یکی از اثرگذارترین مفاهیم مدرن ایران را ابداع کرد: "غربزدگی"
حق نشر عکس Socail media Image caption حیات شگفتانگیز احمد فردید کارمشترکی از علی میرسپاسی و حامد یوسفیفردید به سال ۱۲۸۹ خورشیدی در یزد زاده شد. از دوازده سالگی شروع به آموختن فرانسه کرد. در شانزده سالگی از یزد به تهران آمد. سال ۱۳۰۷ از دبیرستان دار الفنون دیپلم گرفت و سال ۱۳۱۴ از دانشسرای عالی تربیت معلم لیسانس علوم تربیتی گرفت. سال ۱۳۱۸ نام فامیلی خود را از "مهینی یزدی" به "فردید" تغییر داد.
این مستند، زندگی فکری فردید را به چهار دوره تقسیم میکند: دورهی اول از ۱۳۰۵ تا ۱۳۲۵ خورشیدی. در این دوره، فردید در قامت جوانی بیستوهشت ساله مقالهای فارسی در مورد هانری برگسون، فیلسوف فرانسوی مینویسد. او برگسون را متفکری معرفی میکند که منتقد تجدد مادّیگرای غربی است؛ برگسون فیلسوفی است که جنبههای "تاریک" خردمندی، عقلانیت و علم جدید را نشان میدهد و در مقابل، تفکر شهودی را میستاید.
این در حالی است که در همان دوره تقی ارانی و محمدعلی فروغی هر دو در آثار خود هشدار میدادند که نقدهای امثال برگسون به تجدّد غربی برای فکر ایرانی "مضرّ" است؛ زیرا ایرانیها میتوانند با سوء برداشت از این گونه نقدها "عقلگریز" شوند و به "تاریکاندیشی"، "خرافهگرایی" و "قرون وسطاییگری" عقبگرد کنند. در این دوره فردید با صادق هدایت دمخور است. هدایت از یکسو هوش و سواد فردید را میستاید و از سوی دیگر علائق عرفانی او را دست میاندازد.
به روایت مستند، فردید در طول عمر خود سه ویژگی را حفظ میکند: ۱. تأثیرپذیری شدید از متفکران اروپایی منتقد روشنگری و سکولاریسم، ۲. جستوجوی فلسفی برای احیای عرفان و معنویت اسلامی، ۳. علاقهای وسواسی به ربط دادن کلمات زبانهای مختلف به یکدیگر به نیّت بیرون کشیدن "حقایق" هستیشناختی.
فردید در سی و پنج سالگی از برگسون دست میشوید. از نظر او حالا بزرگترین فیلسوف غرب مارتین هایدگر بود. در سال ۱۳۲۴ خورشیدی هانری کربن، فیلسوف و اسلامشناس فرانسوی و نیز مترجم هایدگر به فرانسه، وارد تهران میشود. کربن در زمره نسل جوانتر متفکّران غربی ضدّ سکولار بود که به شرق "معنوی" توجه نشان دادند. در همان سال اوّل حضور کربن در ایران احمد فردید کتاب کربن در باب رابطه عرفان سهروردی با اندیشههای زرتشتی پیش از اسلام را به فارسی برمیگردانَد.
بیشتر بخوانید:
- ماجراهای دین و فلسفه؛ اسلامهای سیاسی و 'خلع لباس پیامبر'
- ماجراهای دین و فلسفه (۳)؛ از جدال آیتالله با روشنفکر تا اخلاق قرون وسطی و هانری کربن فراماسونر
- ماجراهای دین و فلسفه (۴)؛ از نسبت خدا با کرونا تا اختلاف در اختلاف
این آخرین اثر مکتوبی است که از فردید تا کنون منتشر شده است. آثار دیگری که از فردید سالها پس از مرگ او منتشر شده، پیاده شده سخنرانیهای او است. به گفته عباس امانت، استاد تاریخ دانشگاه ییل و از شاگردان فردید در دهه چهل خورشیدی، فردید گرچه منتقد غربزدگی بود اما خود تقریباً هیچ گاه به فارسی ننوشت، زیرا معتقد بود گرچه میتوان به آلمانی فلسفهورزی کرد اما زبان فارسی قوّت فلسفهورزی را از دست داده است.
دوره دوّم فکری فردید از ۱۳۲۵ تا ۱۳۳۴ خورشیدی است. این دوره از زمانی آغاز میشود که سال ۱۳۲۵ فردید برای ادامه تحصیل در سوربن فرانسه بورس دولتی میگیرد و بعد از چهار سال اقامت در پاریس سال ۱۳۲۹ از پاریس به هایدلبرگ آلمان میرود. در این دوره فردید گویا با زنی اتریشی ازدواج میکند و از این ازدواج صاحب دختری هم میشود اما از سرنوشت این ازدواج و عاقبت این دختر فردید اطّلاعی در دست نیست.
دوره سوم فکری فردید از ۱۳۳۴ تا ۱۳۵۷ است. سال ۱۳۳۴ فردید در چهل و پنج سالگی از اروپا به ایران باز میگردد بی آنکه دکتری خود را گرفته باشد. به روایت داریوش آشوری، زبانشناس و از شاگردان سابق فردید، موفقیت فردید در برساختن و جاانداختن مفهوم "غربزدگی" حاصل فضای غربستیزانهای بود که بر اثر کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ علیه دولت ملی محمد مصدق شکل گرفته بود. اما این خود فردید با آن زبان پیچیدهاش نبود که این تعبیر را رایج کرد، بلکه جلال آل احمد با قلم همهفهماش بود که مفهوم فلسفی "غربزدگی" را از فردید گرفت و در قالب نقدی بر طرح مدرنیزاسیون آمرانه و استبدادی شاه در آورد، نقدی که البته بیشتر رنگمایه سیاسی-اجتماعی داشت تا فلسفی-عرفانی.
حق نشر عکس Socail media Image caption تنها کتاب مکتوب از فردیدفردید، با آنکه هیچگاه دکتری خود را تمام نکرد اما "دکتر" خوانده میشد. او به کمک سید حسین نصر توانست به عنوان استاد به استخدام دانشکده ادبیات دانشگاه تهران درآید. ایده اصلی فردید که نوعی بازآفرینی معنویت شرقی در "پسفردا"ی تاریخ بود با ایدئولوژی ملّیگرای غیر دموکراتیک ضدّ چپ نظام شاه در یک راستا بود. از همین رو فردید کوشید نوعی فلسفه شاهنشاهی برای حزب تازه تأسیس رستاخیر بنویسد. از این گذشته، زندگی شخصی فردید هم، به روایت اطرافیانش، نسبتی با زیست رایج مسلمانی نداشت. با این حال، به تعبیر داریوش آشوری، در آستانه انقلاب "فردید صد و هشتاد درجه چرخید و میخواست ایدئولوگ اسلام و جمهوری اسلامی بشود."
فصل آخر فکر فردید از وقوع انقلاب پنجاهوهفت تا درگذشت او در ۱۳۷۳ طول میکشد. در این دوره، نقد فردید به غرب و دعوت او به بازگشت به شرق "معنوی"، که پیش از انقلاب به هیچ عنوان دلالت سیاسی، شریعتمحور و ضدّ سلطنت نداشت، در فضای انقلابی رنگ اسلام سیاسی به خود گرفت. به روایت مستند، از نظر فردید انقلاب اسلامی پایانی بود بر تاریخ جهانی "غربزدگی"؛ البته در صورتی که بتوان بر "طاغوتزدگی" غلبه کرد. فردید برای غلبه بر "طاغوتزدگی" سانسور و سرکوب را توجیه کرد. فردید خیلی زود سه مصداق "طاغوتزدگی" را در میان انقلابیان تازهنفس تشخیص داد و به مقابله به آنها پرداخت: مهدی بازرگان، ابوالحسن بنیصدر و عبدالکریم سروش. هر سه میکوشیدند فهمی مدرن از فکر دینی به دست دهند، این اما برای فردید ضد مدرن کاری در حد "غربزدگی" و "طاغوتزدگی" بود: "من پیام کوچکی به امام خمینی دارم. این انقلاب را عبدالکریم سروش خراب میکند"، این پیام فردید به آیتالله خمینی بود.
حق نشر عکس Irna Image caption ادبیات فردید الهامبخش نسلی از نویسندگان معنقد به جمهوری اسلامی مانند رضا داوری اردکانی، مرتضی آوینی، یوسفعلی میرشکّاک و شهریار زرشناس شدادبیات فردید الهامبخش نسلی از نویسندگان انقلابی مانند رضا داوری اردکانی، مرتضی آوینی، یوسفعلی میرشکّاک و شهریار زرشناس شد؛ نویسندگانی که به پشتوانه نهادهای حکومتی به مخالفت با نسل جدیدی از روشنفکران دینی پسا-انقلابی مانند عبدالکریم سروش و محمّد مجتهد شبستری پرداختند؛ روشنفکرانی که میکوشیدند فکر دینی را با دموکراسی و حقوق بشر سازگار کنند. به تحلیل این مستند، ایده "تهاجم فرهنگی" یا "شبیخون فرهنگی"، که آیتالله خامنهای در اوایل دهه هفتاد خورشیدی مطرح کرد و به تشدید سرکوب روشنفکران در ایران انجامید ـــ سرکوبی که اوج آن در قتلهای زنجیرهای رخ داد ـــ ایدهای است که تحت تأثیر افکار احمد فردید شکل گرفت.
حق نشر عکس Social media Image caption او خود را رهبر معنوی گروه منهاج فردوسیان خواند۲. دعای پولی
ماجرا از آنجا آغاز شد که روحانی جوانی در قم با نام مستعار "حاج فردوسی" تارنمایی تأسیس کرد و خود را رهبر "معنوی" گروهی با نام "منهاج فردوسیان" خواند، گروهی که به گفته او "مشتاقان کمال و سعادت"اند. او مدعی شد که قرآنی با رسمالخط ویژه خودش بیرون داده و نیز رسالهای عملیّه که بر اساس عمل به احتیاط است و از رساله تمام مراجع تقلید بالاتر است. با بالا گرفتن اعتراضها به او، به ویژه در فضای مجازی، وی در سخنرانیای ادعا کرد کسانی که با او مخالفند یا "مشکل نطفه" دارند، یا "مشکل لقمه" و یا "مشکل ظرفیّت."
اما آنچه به ویژه او را در مرکز انتقادها قرار داد هیچ کدام از این ادعاها نبود، بلکه بخشی بود که برای "دعای پولی" در تارنمای شخصی خود راه انداخته بود. "دعای عمومی" البته رایگان بود، اما اگر کسی میخواست که او برایش "دعای ویژه" کند باید مبلغی (از داخل ایران به تومان و از خارج به یورو) پرداخت کند. او همچنین در تارنمای خود بخش جداگانهای برای "التماس دعای ویژه کرونا" باز کرد. در پاسخ به این اعتراض که چرا برای دعا کردن پول میگیرد نوشت: "حضرات معصومین امر به دعا کردهاند ولی از پول گرفتن برای دعا نهی نفرمودهاند. پس دعا میکنم و پول میگیرم." با این حال او بر این نکته هم تأکید کرد که التماس دعای رایگان هم وجود دارد: "در قدم اول، ثبت رایگان التماس دعا قرار دارد. در قدم بعدی، اگر کسی جویای التماس دعای ویژه برای دریافت نتیجهی فوری بود، میتواند هزینهی اندکی پرداخت نماید."
حق نشر عکس Tasnim Image caption از نظر غرویان پول گرفتن در مقابل دعا کردن "حرام" استاعتراضها تنها به کاربران فضای مجازی ختم نشد و سرآخر به روحانیان رسید. سید محمد غروی، عضو شورای عالی حوزههای علمیه سراسر کشور در گفتوگو با "اعتماد آنلاین" از مردم خواست که خودشان دعا کنند و به این افراد که "دکان باز کردهاند" برای دعا مراجعه نکنند. او همچنین از دادگاه ویژه روحانیت خواست که جلوی این عده را بگیرد. محسن غرویان، استاد حوزه و دانشگاه و از شاگردان سابق آیتالله مصباح یزدی، نیز در گفتوگو با "اعتماد آنلاین" این کارها را "دکان باز کردن" خواند.
نکته ویژه در گفتههای غرویان استدلال فقهی کوتاهی بود که علیه "شرعی" بودن دعای پولی اقامه کرد. یکی از استدلالهای "حاج فردوسی" برای "شرعی" بودن دعای پولی این بود که تقاضای بسیاری برای دعا کردن دریافت میکند و از این رو برای صرف وقت جهت دعا کردن، از نظر "شرعی" اشکالی ندارد که تقاضای پول کند. اما از نظر غرویان پول گرفتن در مقابل دعا کردن "حرام" است، زیرا شرط "شرعی" بودن یک معامله آن است که مشتری بداند در ازای پول چه چیزی دریافت میکند. اما دعا امر مبهمی است و از این رو این معامله چیزی شبیه شرطبندی میشود که حرام" است و از این رو علمای دین "کاسبی" کردن از طریق دعا را تأیید نمیکنند. با این حال، به خلاف غروی، غرویان در این باب که آیا باید دادگاه ویژه روحانیت جلوی دعای پولی را بگیرد یا نه با احتیاط برخورد کرد و گفت باید دید بزرگان حوزه مانند آیتالله جوادی آملی و آیتالله مکارم شیرازی دعای پولی را تأیید میکنند یا خیر.
حق نشر عکس Tasnim Image caption پاسخ مکارم شیرازی مبهم است اما چه بسا از پاسخ او این مقدار برآید که از نظر او اصل پول گرفتن برای دعا کردن اشکال "شرعی" نداردمکارم شیرازی پیشتر در پاسخ به پرسش مشابهی در باب دعای پولی که میپرسید: "آیا دعانویسى و پول گرفتن در مقابل آن به عنوان کسب یا هدیه جایز است؟" پاسخ داده بود: "اگر دعاهاى مشروعه مأثوره باشد مانعى ندارد ولى دعانویسى خرافى حرفهاى جایز نیست." پاسخ مکارم شیرازی مبهم است اما چه بسا از پاسخ او این مقدار برآید که از نظر او اصل پول گرفتن برای دعا کردن اشکال "شرعی" ندارد اما اگر محتوای دعاها خرافی باشد و دعا کردن نیز تبدیل به حرفه شود اشکال "شرعی" دارد.
اما صرف نظر از دیدگاه فقهی مراجع تقلید در این باب، تارنمای دعای پولی مسدود شد و "حاج فردوسی" با پیوستن به توییتر گفت نه تنها تارنمای او را مسدود کردهاند که خود او را به دادسرای ویژه روحانیت فرا خواندهاند، گرچه توضیح نداد که آیا به عنوان متهم به دادسرا فرا خوانده شده و یا صرفاً "جهت پارهای توضیحات." او ادعای محسن غرویان، مبنی بر اینکه فقیهان پول گرفتن برای دعا را ردّ میکنند، ردّ کرد و از غرویان خواست نام یکی از فقیهان قدیم یا جدید را بیاورد که دعای پولی را ردّ میکند. او سپس روایتی توییتری از گفتوگوهای ادعایی خود با دادیار دادسرای ویژه روحانیت به دست داد. در این روایت، او برای دادیار استدلال کرده بود که "جایز بودن پول گرفتن برای انجام عمل مستحبی از الفبای فقه شیعه است." او برای توضیح ادعای خود مبنی بر جواز دعای پولی، به عبادات واجب یا مستحبّی اشاره کرد که پول گرفتن برای انجام آنها از نظر فقهی جایز است: به جا آوردن روزه و رفتن به حج از طرف فردی دیگر (استیجاری) و نیز انجام اموری مستحبی مانند زیارت، منبر، روضه، طواف و تلاوت قرآن.
منبع خبر: بی بی سی فارسی
اخبار مرتبط: از احمد فردید تا دعای پولی؛ ماجراهای دین و فلسفه
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران