پایان عمر سیاست اصلاح‌طلبی و ضرورت "کن فیکون" شدن این جریان

پایان عمر سیاست اصلاح‌طلبی و ضرورت "کن فیکون" شدن این جریان
صدای آلمان

عبدالکریم حسین‌زاده، نایب رئيس فراکسیون امید مجلس و عضو شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان در گفت‌وگویی با خبرگزاری ایسنا (۱۰ اردیبهشت) از تمام شدن عمر سیاسی احزاب اصلاح‌طلب و ضرورت نوسازی سیاسی این جریان گفته است. 

او می‌گوید: «نوعی پدرسالاری کشنده و روابط ناسالم مبتنی بر نوچه‌پروری و سایر دافعه‌ها باعث شد از احزاب موجود دوری کنیم و به این نتیجه برسیم که این احزاب و نه فعالیت حزبی اتفاقا از موانع اصلاح‌طلبی در ایران هستند و در رنجاندن پایگاه اجتماعی و از دست رفتن باورها به اصلاح طلبی تاثیرگذارند.»

احزاب اصلاح‌طلب و چهره‌های مطرح این جریان دستکم تا انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ و به‌رغم تمام انتقاداتی که به برخی رهبران آنان، از جمله محمد خاتمی، رئيس جمهور اصلاحات، مطرح می‌شد، هنوز توانایی تاثیرگذاری بر اذهان عمومی را داشتند. پیروزی حسن روحانی مدیون همین نفوذ سیاسی بود.

از پاییز سال ۹۶ و آغاز جنبش‌ مال‌باختگان و پابرهنه‌‌هایی که خود زمانی پایگاه حکومت بودند تا اعتراضات خونین آبان ۹۸، میزان ریزش محبوبیت این جریان در جامعه و محدود شدن گستره نفوذ آن نیز آشکارتر از همیشه شد. حالا این عضو شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان به ایسنا می‌گوید که جریان اصلاح‌طلبی تا "کن فیکون" نشود و «در چهره‌ها، احزاب، ایده و رویه‌های آن تغییرات اساسی ایجاد نشود، دیگر توان نقش‌آفرینی تاثیرگذار در عرصه سیاسی کشور را نخواهد داشت‌‌».

به نظر او این آسیب‌شناسی باید خیلی زودتر از طرف اصلاح‌طلبان انجام می‌گرفت و "نه تنها معطوف به انتخابات که معطوف به ارتباط با پایگاه اجتماعی و آسیب‌شناسی عملکردها پس از انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ و چند انتخابات دیگر" نیز می‌شد.

به کانال اینستاگرام دویچه وله فارسی بپیوندید

خواب غفلت عمیق اصلاح‌‌‌طلبان

شاید هنوز هم هیچ چهره‌ای مانند محمد خاتمی محک و معیار سنجش میزان محبوبیت اصلاح‌طلبان نباشد. انتقادها به جریان اصلاح‌طلبی از دور اول ریاست جمهوری او آغاز شد و پس از دومین دور آن به جایی رسید که سرخوردگی از جریان اصلاح‌طلبی عملا به روی کار آمدن چهره‌ای مانند محمود احمدی‌نژاد انجامید.

عبدالکریم حسین‌زاده، عضو شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان

رویگردانی از اصلاح‌طلبی در سطح جامعه اگرچه در ابتدا از سوی پایگاه جوان‌ این جریان آغاز شد، اما هرچه اصلاح‌طلبان از میزان مخالفت با دستگاه سرکوب و چپاول نظام کم کردند، بر شمار کسانی که از اصلاح‌طلبان ناامید شدند، افزوده شد. تنها در جریان انتخابات ۸۸ و به میدان آمدن میرحسین موسوی و مهدی کروبی، دو نامزد جریان اصلاح‌طلب به صحنه مبارزات انتخاباتی بود که بخت دوباره به این جریان روی کرد و میلیون‌ها نفر را برای انتخابی دیگر، راهی مجزا از گذشته به خیابان‌ها کشاند. 

دستگیری چهره‌های مطرح اصلاح‌طلبان پس از این انتخابات و سرکوب شدید جنبش سبز عملا چهره‌های کم‌تر محبوب یا شناخته شده آنان را به عرصه بازی قدرت پرتاب کرد. اصلاح‌طلبی از نفس افتاده و در حاشیه قدرت تنها به "گله‌مند" بودن اکتفا کرد. سمت و سوی شکایت‌ها نیز دیگر نه حول خواست‌های پایه‌ای مردم که عمدتا دور سهم ناچیز آنان از قدرت متمرکز شد. انتخابات مجلس یازدهم نمایش بارز این سراشیب بود.

نایب رئيس فراکسیون امید مجلس به ایسنا می‌گوید: «متاسفانه اصلاح‌طلبان به خواب غفلت عمیقی فرو رفتند و دچار همان مشکل قدیمی شدند که گویا جامعه و به طور ویژه پایگاه اجتماعی آنها اعم از طبقه متوسط و اقشار مختلف همیشه آنها را با هر نوع رفتار و عملکردی می‌خواهد.»

او بر این باور است که اصلاح‌طلبان بالاخره باید درک کنند که میان مردمی که "رای خودشان را خرج اصلاح‌طلبان و اصلاحات می‌کنند" بده بستانی برقرار است. یعنی مردم انتظار دارند به ازای خرج کردن اعتماد و رای خود "تحقق وعده‌ها یا دست کم عملکرد قابل توجیه" از "بازیگران اصلاح‌طلب چه در حوزه اشخاص و چه در حوزه تشکل‌ها" را ببینند.

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

این فعال اصلاح‌طلب به تفکری در این جریان انتقاد می‌کند که تصور می‌‌کند «جامعه مجبور به انتخاب آنهاست؛ یعنی امکان انتخاب جنس دیگر یا رفتار سیاسی دیگری را برای آنها تصور نمی‌کند و به همین دلیل دست به اصلاح محصولات خودش اعم از ایده و بازیگران و عملکردها نمی‌زند. در همین فضاست که یک چهره معروف اصلاح‌طلب که از قضا باید مصدر اصلاح درونی در این جریان باشد، می‌گوید جامعه پس از تجربه اصولگرایان دوباره به اصلاح‌طلبان بازخواهد گشت.»

او این نوع تفکر را "نهایت سقوط بینش اصلاح‌طلبی" می‌داند که به گفته وی «متاسفانه در برخی از سران اصلاحات هم دیده می‌شود و همین موضوع باعث شده که من به این دوستان عرض کنم در شرایط فعلی اصلاح اصلاحات و اصلاح‌طلبان از این رویه‌ها و تفکرهای ضد اصلاحی اوجب واجبات این جریان و شرط ادامه حیات آن است.»

"بیایید تعارف را کنار بگذاریم" 

عبدالکریم حسین‌زاده در گفت‌وگو با ایسنا این سوال را مطرح می‌کند که «کدام حزب اصلاح‌طلب است که به معنای درست حزب باشد و با بدنه اجتماعی مشخصی ارتباط هدفمند و برنامه‌دار داشته باشد یا ساز و کارهای درونی‌اش برای ناظران بیرونی شفاف باشد؟ کدام حزب است که دچار پدرسالاری نباشد و شاخه‌های شهرستان آن به واقع فعال باشند و در مجموع جاذبه‌اش از دافعه‌اش بیشتر باشد؛ بیایید تعارف را کنار بگذاریم». 

به باور این نماینده مجلس، چند پیروزی انتخاباتی "با تکیه بر وضعیت رقیب در جامعه از سال ۹۲ به بعد باعث شد اصلاح‌طلبان کمتر متوجه ضعف‌های اساسی خودشان باشند". 

حسین‌زاده به ساختار تشکل اصلاح‌طلبان نیز انتقاد کرده و معتقد است: «شورای سیاستگذاری مادامی که فاقد مرامنامه باشد، بحران‌های ذکر شده را از بین نبرد، احزاب به تصمیمات آن تمکین نکنند، بخش‌های اصلاح‌طلب حاضر در قدرت نظارت‌پذیر نباشند و انتخاب افراد حاضر در شورا بدون رای مستقیم اصلاح‌طلبان کشور باشد، امکان حیات ندارد». از نظر او، در غیر این صورت شورای عالی سیاستگذاری هم "وجودش فاقد ارزش و اعتبار است و عمر آن قطعا به سر رسیده است".

منبع خبر: صدای آلمان

اخبار مرتبط: پایان عمر سیاست اصلاح‌طلبی و ضرورت "کن فیکون" شدن این جریان