روزگار دردناک حسین سپنتا در سیاهچالهای به نام زندان عادلآباد
وضعیت «حسین سپنتا»، زندانی بند چهارده امنیتی زندان عادلآباد شیراز نگرانکننده است. این زندانی علیرغم عوارض شدید بیماری «سیرنگومیلی» که در اثر شکنجه در دوران بازجویی به آن مبتلا شده، مشمول عفو یا مرخصی دوران کرونا نشده است. او سال ۱۳۹۲ در دو دادگاه بدوی درمجموع به ۱۰۳ سال زندان محکوم شد اما در دادگاه تجدیدنظر این حکم درنهایت به ده سال زندان تبدیل شد.
گزارش زیر روایت همسلولیهای سپنتا از وضعیت وخیم این زندانی است.
«حسین سپنتا»، به علت شکنجههایی که در طول دوران بازجویی متحمل شده، شصت درصد تواناییهای حرکتیاش را ازدستداده و براساس اظهارات پزشک معالجش، اگر یک مهره دیگر از مهرههای کمرش آسیب ببینید تا پایان عمر فلج خواهد شد. سرنگومیلی ایجاد کیست در درون بافت نخاع است.
«حسین کلانی» که بعد از گرویدن به آیین زرتشتی نام فامیلیاش را به «حسین سپنتا» تغییر داد، متولد ۱۳۶۱ شهر کازرون شیراز است. او نخستین بار در سال ۱۳۷۹، در سن هجدهسالگی به اتهام «تبلیغ علیه نظام از طریق عضویت در گروههای معاند نظام» توسط اطلاعات سپاه شیراز دستگیر شد.
اتهامش عضویت در «انجمن پادشاهی ایران» موسوم به «تندر» بود. حسین سپنتا البته همواره هرگونه وابستگی به این گروه را در جریان رسیدگی به پروندهاش انکار کرده است.
او در جریان نخستین بازداشتش در بازداشتگاه پلاک صد اطلاعات شیراز و حین بازجویی، از ناحیه کمر بهشدت مجروح شده و بعد از این اتفاق تاکنون که بیست سال از آن روز گذشته، با عارضه سختی به نام «سیرنگومیلی» و دردهای شدید ناحیه پا و کمر درگیر است. سیرنگومیلی یک عارضه پیشرونده در نخاع است. در این بیماری کیستهایی در نخاع ایجاد میشود و باعث از بین رفتن حسهای مختلف و دردهای عضلانی میشود.
در نخستین دوره بازداشت، حسین سپنتا بعد از تحمل شش ماه حبس تعزیری و ازآنجاییکه اتهاماتش به اثبات نمیرسد از زندان آزاد شده و در سال ۱۳۸۰ از ایران خارج شده است. او در طول مدت ده سال در کشورهای ترکیه، هند و نروژ روزگار گذرانده و سال ۱۳۹۳ از مقصد اروپا و از مرز کردستان برای دیدار با مادرش راهی ایران شده است. یکی از دوستان حسین میگوید: «گویا حسین که به ظن وابستگی به گروه تندر سابقه بازداشت و شکنجه داشته، این بار از ترس دستگیری مجدد تصمیم میگیرد برای دیدار با مادرش از مبادی غیرقانونی وارد کشور شود که خبر ورودش توسط دو نفری که او را از مرز کردستان به ایران هدایت کردهاند به وزارت اطلاعات داده میشود و او به خاطر سابقه ارتباطی که با این گروه داشته و چون برای ورود به کشور از راه غیرقانونی اقدام کرده، مجددا دستگیر میشود.»
حسین سپنتا بعد از رد شدن از مرز و در بدود ورود به شیراز در محوطه ترمینال کاراندیش توسط ماموران اداره اطلاعات استان فارس بازداشت میشود.
در سال ۱۳۹۳ برای او دو پرونده تشکیل شد. یک پرونده در شعبه یک دادگاه انقلاب شیراز به ریاست قاضی «محمود ساداتی» به اتهام «توهین به رهبری و توهین به مقدسات» که درنهایت در کمتر از ۳ دقیقه و بدون حضور وکیل مدافع و بدون اینکه به سپنتا اجازه دفاع بدهند، به هفده سال حبس تعزیری محکوم شد.
چند هفته بعد پرونده دیگری با اتهاماتی همچون «تبلیغ علیه نظام» و «اقدام علیه امنیت ملی» در شعبه ۱۲۰ دادگاه کیفری شیراز به ریاست قاضی «محمودی» تشکیل میشود که در این دادگاه هم او به ۸۶ سال و شش ماه حبس تعزیری محکوم میشود و جمع احکام هر دو پرونده در دادگاه بدوی به یکصد و سه سال و شش ماه حبس منجر شده اما این رقم حبس هر دو دادگاه در دادگاه تجدیدنظر به ده سال حبس تعزیری کاهش یافته است.
این بار او را به مدت پنج ماه در بازداشتگاه پلاک۱۰۰ وزارت اطلاعات شیراز محبوس کردند و پسازآن به زندان عادلآباد منتقلش میکنند.
سپنتا بعدها به همبندیهایش گفته بود تا زمان تشکیل دادگاه کیفری او حتی عناوین اتهامیاش را نمیدانسته و قاضی رسیدگیکننده به پرونده هم در زمان رسیدگی، در جریان اتهامات یا جزییات پرونده نبوده و مدام صفحات پرونده را برای پیدا کردن عنوان اتهام میگشته است.
بعد از ورود سپنتا به زندان عادلآباد به مدت چهارده ماه او را از دریافت داروهایش محروم کردند. او در این مدت بهشدت درد میکشید به شکلی که هر شب نالهها و فریادهایش خواب زندانیهای بندهای مجاور را آشفته میکرد.
«حامد» که زندانی ساکن اندرزگاه قرآنی است و سال گذشته در جریان اعتصاب غذای حسین سپنتا مدتی را با او در یک سلول تنبیهی گذرانده، میگوید نالهها و گریههای سپنتا در طول شب آرامش را از سایر زندانیها سلب کرده و تقریبا همه آدمهای پیرامون این زندانی در تشویش برای سلامتی او روزگار میگذرانند.
«او میبایست داروهایی که برای بیماران ضایعه نخاعی تجویز میشود را مصرف کند اما معمولا داروهایش را نمیدهند. قدم زدن برایش مشکل است و حتی برای رفتن به دستشویی به واکر نیاز دارد.»
زمانی که سپنتا به زندان عادلآباد منتقل شد بهسختی حرکت میکرد. «غلام بیدار» زندانی دیگر ساکن بند «سبز بزرگسال»، بندی که در مجاورت بند چهارده امنیتی زندان عادلآباد قرار دارد، بسیاری وقتها سپنتا را میبیند که بهسختی و با واکر مسیر بند به سمت بهداری را طی میکند.
غلام در مورد علت ناتوانی حرکتی سپنتا شنیده است که «بازجو که پوتین داشته پایش را محکم روی مهرههای کمر سپنتا فشار داده تا به نقص و درد فعلی انجامیده. گویا روز اول و وقتی بازداشت شده با کمال صحت و سلامت و با پای خودش به محل بازداشتگاه آمده است.»
«حسین سپنتا» در اعتراض به شرایط جسمی و عدم رسیدگی به درمانش بارها دست به اعتصاب غذاهای طولانیمدت زده و هر بار هم او را از زندان به بازداشتگاه صد منتقل کردهاند اما کمترین تغییری در شرایطش ایجاد نشده است.
او با اینکه شش سال از ده سال حکم حبس تعزیریاش را در زندان عادلآباد گذرانده و میتواند براساس اصل تجمیع جرایم، مشمول عفو باشد، یا حتی در زمره زندانیانی باشد که به خاطر کرونا به مرخصی برود، اما کماکان با لجاجت عوامل زندان در بند ۱۴ امنیتی نگهداری میشود.
براساس اصل ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی که مشهور به اصل تجمیع جرایم است، هرگاه یک زندانی به خاطر چند جرم متفاوت محکوم شده باشد، بعد از گذراندن اشد مجازات یکی از آنها، میتواند درخواست عفو کند.
خانواده سپنتا اهل شیرازند و پیگیریهایشان برای عفو مشروط یا حتی بهبود شرایط زندگی حسین در زندان بینتیجه مانده است. یکبار هم که مادرش بعد از یک اعتصاب غذای طولانی فرزندش، در مورد او اطلاعرسانی کرد او را هم بازداشت و زندانی کردند و تا زمانی که حسین سپنتا اعتصابش را نشکست، مادرش را در بند نگه داشتند و همین دلیل کافی است تا خانواده این زندانی هیچ تمایلی برای اطلاعرسانی از وضعیت حسین از خودشان نشان ندهند.
«حامد» که چند روزی در یک سلول انفرادی تنبیهی با حسین همنشین بوده به ایرانوایر میگوید روی دستهای این زندانی آثار آتش سیگار دیده میشده و او تمام طول سه شبی که در کنار هم بودهاند از درد کمر مینالیده. آنها تا صبح چندین بار به در میکوبند اما هر بار چند قرص مسکن عادی به او میدهند و روند درد کشیدن و نالیدنهای مکرر او در زندان متوقف نمیشده.»
حامد از سایر زندانیها شنیده که نماینده دادستان در مورد سپنتا گفته زنده او بیرون از زندان برای سیستم هزینهبر خواهد بود. «هفتهای یکبار میآیند و شرایط او را میبینند اما کمترین اقدامی انجام نمیدهند.»
آخرین اعتصاب غذای حسین سپنتا در بهار سال ۱۳۹۸ و در اعتراض به عدم موافقت قاضی با درخواست آزادی مشروط یا مرخصی استعلاجیاش شروع شد و به مدت هشتادودو روز طول کشید. همان اعتصابی که سرانجام با بازداشت مادرش به پایان رسید.
حامد به خاطر دارد که «یکبار هم یک زندانی سیاسی دیگر به نام «میثم مخلقآذر» که همبند حسین سپنتاست و از نزدیک شاهد شرایط دردناک او بوده در اعتراض به بیتفاوتی کادر زندان نسبت به همبندیاش دست به اعتصاب غذا زد و بعد از چهار روز که از اعتصاب غذای میثم گذشت آمدند و سپنتا را به بهداری منتقل کردند و بعدازآن بود که میثم مخلقآذر اعتصابش را شکست.»
دکتر «سعید غلامزاده»، مدیرکل سابق پزشکی قانونی استان فارس در خردادماه سال ۱۳۹۶ بعد از درخواست کتبی سپنتا برای استفاده از قانون «عدم تحمل کیفر» و در مورد شرایط تحمل حبس او نوشته است این زندانی «در صورت رعایت موازین بهداشتی، استفاده از عصا هنگام راه رفتن، پرهیز از هرگونه فعالیت، کمک حمایتی سایرین جهت راه رفتن و انجام اموری که نیاز به ایستادن دارد و همچنین ویزیت دورهای متخصص و مصرف منظم داروها، قادر به تحمل کیفر حبس خواهد بود.» او توضیح نمیدهد که با وجود این همه دشواری چه اصراری به حبس سپنتا در جایی است که همه زندانیان بند را در شرایط ویژه برای کمکرسانی قرار میدهد.
پزشکی قانونی تایید کرده که او مبتلابه بیماری «سیرنگومیلی» است. عوارض این بیماری عدم کنترل دفع ادرار و مدفوع، بیحسی و درد، احساس سرما در ناحیه هر دو پا، عدم کنترل تعادل در حرکت و نیاز به یاری و مساعدت دیگران، مشکل بلع و دردهای شدید در ناحیه کمر و پاست.
حامد میگوید سپنتا غالبا به علت عدم کنترل دفع، درگیر بحرانهای روانی است و چون بهتنهایی زندگی نمیکند در این مورد فشار روانی زیادی را تحمل میکند و روزانه ۱۶ قرص حاوی مورفین و آرامبخش مصرف میکند.
دیماه سال گذشته «ژیلا بنییعقوب»، روزنامهنگار ساکن ایران در مورد شرایط حسین سپنتا در صفحه توییترش نوشت: «رییس زندان به او گفته فکر نکن تو در زندانهای تهران هستی و خبر اعتصابت همهجا میپیچد. تو آنقدر اینجا میمانی تا بپوسی و بمیری و هیچکس هم نمیفهمد.»
زمانی که رییس وقت زندان عادلآباد این جمله را خطاب به حسین سپنتا گفته، حامد هم حضور داشته. او به ایرانوایر میگوید: «اگر مشهور نباشی، اگر متعلق به گروههای مثل اصلاحطلبها یا افرادی از این قبیل نباشی که درون سیستم هنوز هم جایگاهی دارند، اگر زندانی یکی از زندانهای تهران نباشی که مدام زیر ذرهبین خبرنگارهاست و جایی مثل دیوارهای عادلآباد گیر افتاده باشی، آرامآرام شروع به فراموش شدن و مردن میکنی.»/ ایران وایر
منبع خبر: کلمه
اخبار مرتبط: روزگار دردناک حسین سپنتا در سیاهچالهای به نام زندان عادلآباد
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران