زنده‌یاد طاقدیس هروقت اراده می‌کرد داستان می‌نوشت

زنده‌یاد طاقدیس هروقت اراده می‌کرد داستان می‌نوشت
خبرگزاری مهر

خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ: سوسن طاقدیس یکی از نویسندگان سرشناس ادبیات خردسال و کتاب‌های کودک‌ونوجوان که هفته پیش درگذشت، ۱۷ بهمن  سال ۱۳۳۸ در شیراز به دنیا آمد. او داستان نویسی حرفه‌ای خود را با نگارش داستان «بابای من دزد بود» در مجله کیهان بچه‌ها آغاز کرد. وی برای نگارش کتاب «قدم یازدهم» برگزیده بیست‌وسومین دوره کتاب سال ایران شد. طاقدیس در کنار جوایز مختلف ادبی، همچنین برای نوشتن کتاب «شما یک دماغ زرد ندیدید» عنوان بهترین کتاب کودک و نوجوان جایزه پروین اعتصامی را در سال ۱۳۸۵ دریافت کرد.

طاقدیس علاوه بر ادبیات خردسالان و ادبیات کودکان آثاری را نیز در حوزه ادبیات نوجوانان به‌بازار نشر ارائه کرده که از میان‌شان می‌توان «ته ته ته چاه»، «قایم موشک، قایم مارمولک»، «چوپان دروغ نگو»، «این صدای دماغ کی بود؟»، «عروسی، عروسی تو غار بزرگ خرسی»، «ستاره ها چه کسی هستند؟»، «راستی، راستی بخورمت؟»، «مجموعه چی شد چی شد این طوری شد؟»، «بزبز زنگوله پا» اشاره کرد.

این‌نویسنده روز جمعه پنجم اردیبهشت ۱۳۹۹ بر اثر عارضه‌ قلبی درگذشت که به‌ بهانه این‌درگذشت و بررسی کارنامه ادبی وی، با نقی سلیمانی نویسنده و پژوهشگر ادبیات گفتگو کردیم.

مشروح این‌گفتگو در ادامه می‌آید:

*آقای سلیمانی شما با زنده‌یاد طاقدیس سابقه آشنایی و همکاری داشتید؟

حدود ۳۰ سال پیش، در کیهان‌بچه‌ها دبیر سرویس ادب و هنر بودم. آنجا جلسات ادبی به مدیریت شکوه قاسم‌نیا برپا می‌شد که خانم طاقدیس هم در این‌جلسات قصه شرکت می‌کرد. آشنایی من با ایشان از این‌جلسات شروع شد.

* ارزیابی‌تان از نویسندگی و قلم ایشان چه‌طور بود؟

ایشان با ناشران و مجلات گوناگونی کار می‌کرد؛ از جمله با انتشارات سروش و مجلات سروش کودکان و سروش نوجوان، همکاری نزدیکی داشت. خانم طاقدیس ذهن بسیار خلاقی داشت، و هربار اراده می‌کرد، می‌توانست به‌راحتی داستان بنویسد. درست مثل کسی که شیر آب را باز می‌کند و از آن، آب برمی‌دارد؛ از ذهن‌اش برداشت می‌کرد و به بچه‌های ایران تقدیمش می‌کرد. به همین راحتی. آثارش هم معمولا جذاب و خیال‌انگیز بود. این‌خلاقیت با دیدونگرش مثبت ایشان در هم‌آمیخته بود.

همان‌طور که می‌دانید کار ادبیات خردسالان، دید پویا و نگرش مثبت می‌خواهد. چون بچه‌ها آینده را می‌سازند. اینجا ناامیدی و یأس، سم است. طاقدیس علاوه بر این، اهل طنز و شوخی هم بود و این در آثارش هم انعکاس داشته است. به‌طور مثال در دوره‌ همکاری با سروش نوجوان داستان دنباله‌داری در این مجله نوشته به نام «قصه‌های شهر هِرت» که همان‌طور از نامش پیداست  مضمون طنز داشت.

 * به‌نظرتان به‌یادماندنی‌ترین اثر این‌نویسنده کدام است؟

«ته ته ته چاه».  این‌کتاب، یک‌قصه‌ پرتحرک است. اما «قایم موشک قایم مارمولک»‌اش هم قشنگ بود. یک‌داستان دیگر هم برای چاپ به سروش نوجوان داده بود که در ویژه‌نامه ادبیات و هنر دینی به چاپ رسید و مدت‌ها از ذهن من نمی‌رفت. طاقدیس در این‌داستان نگاه خلاقانه‌ای به زندگی حضرت فاطمه (س)وحضرت علی(ع) دارد. اغلب کتاب‌های مذهبی نوشته‌شده واقعاً معمولی و متوسط نوشته شده‌اند. این‌نویسنده از عشق‌وعلاقه حضرت فاطمه به پیامبر (ص) شروع کرده بود.

همان‌طور که می‌دانیم حضرت فاطمه (س) به‌شدت پیامبر (ص) را دوست داشتند. خانم طاقدیس با این‌عشق و علاقه شروع کرده بود و بسیار هوشمندانه و با قلمی که حیا را تصویر می‌کند، علاقه‌ فاطمه (س) را به حضرت علی (ع) که باسکوت آمیخته است، نشان می‌دهد و تصویر می‌کند. می‌دانید که حضرت فاطمه (س) باسکوت در برابر خواستگاری حضرت (ع) به پیامبر (ص)، جواب مثبت می‌دهد. طوری‌که پیامبر به شوروشادی  می‌آیند و خندان می‌گویند: «سکوت، علامت رضاست.» این‌قصه را طاقدیس با قلم زیبا و با تصویر «عشق و حیا» به‌طور توأمان، نوشته بود. به‌قدری این کار خوب بود که همین‌جا از این فرصت استفاده می کنم و به شورای کتاب انتشارات سروش پیشنهاد می‌کنم این‌داستان را به‌عنوان یک‌داستان مستقل با تصاویر چهاررنگ برای نوجوانان چاپ کنند.

* نظر خانم طاقدیس درباره ویرایش چه‌طور بود؟ نسبت به نوشته‌هایش وسواس داشت؟

ایشان نویسنده‌ بزرگی بود. وقتی در انتشارات سروش بودم، همیشه از او می‌خواستم کارهای پرحادثه و پرتحرک را ارائه کند. کتاب‌های او نیاز چندانی به ویرایش نداشت و معمولا ویرایش‌های معمولی روی کارش انجام می‌شد.

* از دغدغه اصلی‌اش هم صحبت کنیم! در ادبیات.

طاقدیس یکی از پنج نویسنده مهم ادبیات خردسال ایران است و بیشتر در این‌حوزه شناخته می شود. طبعاً به خردسالان بیشتر از همه فکر می‌کرد و می‌توانم بگویم دغدغه اصلی‌اش خردسالان بودند.

* عامل یا عواملی که باعث می‌شوند ایشان را یکی از ۵ نویسنده مهم ادبیات خردسال کشور بدانید، چیست؟

خلاقیت و ذهن پویا و نوشتن داستان‌های چندبعدی مثل «قدم یازدهم» که در ظاهر خیلی‌سهل‌وساده به نظر می‌آید. اما نه‌سهل است و نه‌ساده. عمیق و پرمعناست. به‌علاوه طاقدیس دیدگاه هنری خاصی داشت که هر هنرمند بزرگی معمولاً دارد و او را، از هنرمند خلاق دیگر، متمایز می‌کند.

ایشان به من می‌گفت «ادبیات خردسال فقط همانی نیست که نوشته شده و چاپ شده؛ سطرهای سفید آن هم هست. سطرهایی که بین سطرهاست.» یعنی‌که خیلی‌چیزها را نویسنده‌ خردسال در داستانش آورده، اما سفید است و ظاهراً خوانده نمی‌شود. یعنی‌که ما در ادبیات خردسال «سطرهای نامرئی» هم داریم. سطرهای نامرئی، حس می شود؛ اما خوانده  نمی‌شود. و این، یعنی الفبای ادبیات خردسال «سی دو حرف» ندارد، «سیصد و سی و دو» حرف دارد.

منبع خبر: خبرگزاری مهر

اخبار مرتبط: زنده‌یاد طاقدیس هروقت اراده می‌کرد داستان می‌نوشت