غبار فراموشی بر آیینهای رمضان در زنجان
سرزمین ایران، مهد آیین و مراسمهای متعددی است که در زمانها و بنابر موقعیت های مختلف در بین اهالی هر منطقه ای برگزار میشود و شماری از این رسوم به نوعی با زندگی مردم عجین شده اند.
مردم فرهنگ دوست استان زنجان نیز از گذشته ها، آیینها و مراسم باشکوهی را در ایام ماه مبارک رمضان برگزار می کردند، که اینک تنها بخش هایی از آن باقی مانده و بخش زیادی نیز، با گذشت زمان به فراموشی سپرده شده است.
با ورود به ماه مبارک رمضان، مومنین روزه دار روزهای خود را با رفتن به مساجد و اماکن مذهبی و قرائت قرآن و دیگر ادعیه سپری می کنند و با نزدیک شدن به اذان مغرب در صفهای گاه بسیار طولانی خرید انواع نان، حلیم، زولبیا و بامیه، آش و سوپ قرار گرفته و هنگام غروب آفتاب با دستی پُر بر سر سفره افطاری حاضر میشوند.
خواندن دعا، استغفار و طلب آمرزش برای درگذشتگان از جمله آداب زنجانی ها بر سر سفره افطاری است که بعد از اذان مغرب و قبل از افطار روزه داران انجام می شود.
هر چند بیماری کرونا بر مراسم های ماه مبارک رمضان نیز بیش از گذشته سایه انداخته است، اما تدارک میهمانی برای روزه داران، افطاری دادن به اقوام و آشنایان، رفتن به مراکز نگهداری از کودکان بی سرپرست و سالمندان و تهیه اقلام غذایی برای افراد محروم و بی بضاعت از دیگر رسوم زنجانی ها است که در این ایام بیش از پیش مورد توجه واقع شده است.
بازار پخت زولبیا و بامیه و نون چایی (چای چورگی) توسط قنادان در ماه رمضان داغ داغ است و به طور معمول در همه سفره های افطاری روزه داران سرو می شود.
نون چایی از شیرینی های مخصوص این ماه و زنجانی ها محسوب می شود و گردشگران و مسافرانی که در این ایام گذری به زنجان داشته اند، همواره مشتری این شیرینی خوشمزه هستند و هر سال در این روزها سفارشاتی به میزان زیاد به قنادان زنجانی برای پخت این نان و بردن آن به شهر و دیار خود می دهند. آرد، تخم مرغ، شکر، شیر، روغن و برخی طعم دهنده های دیگر از مواد اولیه تشکیل دهنده این شیرینی است.
یک محقق، پژوهشگر و مدرس تئاتر در ارتباط با آیین های مردم این استان در ماه رمضان گفت: در گذشته های نه چندان دور از چند روز مانده به ماه صیام مناجاتی ها و چاووشی ها که نغمه سرایان خوش الحان و خوش قریحه ماه رمضان بودند با آواز دل انگیز خود روح معنویت را تقویت می کردند و سحری خوانان با آوای غراء و شوق انگیز خود نشاط را در روح انسان جاری می کردند.
حسین عباسی نیا افزود: ماه صیام در گذشته به هیچ وجه ماه خمودگی، افسردگی نبود، بلکه ماهی بود پر از نشاط و تحرک و سرزندگی و اهالی با دل کندن از مادیات و فارغ شدن از پدیده های مادی که انسان همواره اسیر آن است، معنویات را سرلوحه خود قرار می دادند که این خود شور و شیدایی خاصی را ایجاد می کرد.
وی اضافه کرد: مردم قبل از حلول ماه رمضان خود را برای استقبال از این ماه آماده می کردند و در شب های رمضان، نقاره چی ها بر بام مساجد بشارت خوانی می کردند و خانواده ها در داخل خانه سفره رمضان پهن می کردند.
این محقق ادامه داد: محتوای این سفره کاسه ای پر از گلاب و ظرفی پر از آب بود و در کنار آن یک جلد کلام الله مجید و جام آئینه و مقداری نیز میوه خودنمایی می کرد و بدین ترتیب اهل خانه خود را برای ورود به ماه صیام آماده می کردند و اهل خانه دور این سفره می نشستند و بزرگ خانه قبل از هر فعلی دعا و مناجات می خواند.
وی ظهار داشت: اهالی پس از اتمام مناجات خوانی هر کدام جرعه ای از گلاب می نوشیدند و نیز خود را با گلاب آغشته می کردند تا بدین وسیله مطهر وارد ماه صیام گردند و در ضمن خوردن گلاب در شب اول رمضان عوارضی مثل سردرد و استخوان درد را تا آخر رمضان مرتفع می کرد.
عباسی نیا افزود: از دیگر مراسم بسیار زیبای ماه رمضان بردن افطار به خانه عروس بود، که توسط طَبَقکش ها به همراهی نقاره چی ها اتفاق می افتاد و خلعت و هدایای عروس را چند طبق کش در حالی که نقاره چی ها مارش های مختلفی را می نواختند، به طرف خانه عروس می بردند.
وی یادآوری کرد: خانواده عروس در حالی که هر کدام فانوسی به دست داشتند، به محض رسیدن کاروان طبق کش ها به درخانه عروس به استقبال آنها می شتافتند و فانوس ها را بالای سر خود می گرفتند و این نمادی از آمدن نور به خانه بود.
این محقق، پژوهشگر و مدرس تئاتر ادامه داد: اولین سحری نیز با صدای دل انگیز نقاره چی ها بر بام مساجد و نیز با مناجات و سحر خوانی به اهالی اعلام می گردید، سحر خوان ها بر بام مساجد به سحر خوانی می پرداختند و برخی نیز در کوی و کومه راه می افتادند و با آوای غراء و دل انگیز خود اوقات شرعی و وقت سحر را اعلام می کردند.
وی اظهار کرد: خواندن مناجات هیجان زایدالوصفی را در شنونده ایجاد و روح معنویت روزه داران را تقویت می کرد و اشعار مناجاتی ها اغلب از سروده های شاعرانی مثل عطار، ابوسعید، خواجه عبدالله بود و مضامین آنها اغلب عرفانی بود.
عباسی نیا افزود: این شعرها در شنونده به شدت اثر گذار بود و شوق وصف انگیزی در آنها ایجاد می کرد، بعضی از شعرها نیز از سروده بومی بود که مطلع اکثر آنها در ستایش خدا و نیز مدح و رثای امیرالمومنین بود و نیز اعلام ماه ضیافت خدا که توجه به جوهره دینی و مذهبی در آنها مشهود بود.
وی بیان کرد: مراسم سحری در بین جوان ها نیز به نوعی دیگر مرسوم و معمول بود و معمولا جوان ها پس از افطار در کوی و کومه به سر می بردند و تا دم دمای سحر به انواع بازی ها مشغول بودند.
این محقق ادامه داد: پس از افطار به طور معمول اکثریت مردم به ویژه جوان ها بیرون از خانه به سر می بردند و در محله های خود به بازی های مختلف می پرداختند و یا در قهوه خانه ها و زورخانه ها تجمع می کردند و آنهایی که در خانه می ماندند و بیرون نمی رفتند، بیکار نمی نشستند و به بازی های مثل (جوراب اویونی)، جوراب بازی و (تاپاچا) چیستان، می پرداختند.
عباسی نیا افزود: جوراب اویونی بدین ترتیب بود که سفره ای وسط اتاق و یا روی کرسی پهن می کردند و انواع خوردنی داخل آن، می چیدند و چندین جفت جوراب نیز در گوشه ای از سفره خودنمایی می کرد.
وی اظهار کرد: یک سینی که درون آن، چند ظرف کوچک (پیاله) گذاشته بودند، جزء ابزار اصلی بازی بود، افراد برای شروع بازی به ۲ دسته تقسیم می شدند و طبق قرعه، دسته ای که باید بازی را شروع می کرد، سینی و ظرف را به طرف خود می کشید و زیر یکی از ظرف های داخل سینی یک شیء مثل سنگ ریزه یا انگشتر را پنهان می کردند.
این محقق، پژوهشگر و مدرس تئاتر دامه داد: دسته بعدی باید به محض شروع بازی، پشت به طرف دسته ی اول می کردند تا متوجه پنهان شدن شیء نباشند.
وی اضافه کرد: تعداد پیاله ها نیز باید ۵ یا هفت یا ۹ عدد می شد، و به هیچ وجه نباید پیاله ها جفت می شدند و پس از اینکه دسته اول شئی را در داخل یکی از ظرف ها پنهان می کردند، به دسته دوم اعلام می کردند که برگردند و شیء را پیدا کنند.
عباسی نیا افزود: دسته ۲ با یک نظر باید می فهمیدند شیء زیر کدام ظرف است که صد البته این عمل به مشورت جمعی نیاز داشت، در دسته دوم اگر می توانستند شیء پنهان شده را پیدا کنند، یک جفت جوراب از دسته مقابل می گرفتند و بازی را نیز دسته دوم ادامه می داد، اما اگر نمی توانستند درست حدس بزنند، یک جفت جوراب به دسته اول می دادند و بازی مجدد از طریق دسته اول ادامه پیدا می کرد.
وی اظهار داشت: اما در بیرون از خانه نیز غوغایی به پا می شد، جوان ها و سالخوردگان در قهوه خانه ها که محل امنی برای تجمع و تبادل افکار، اندیشه ها و انتقال ادبیات شفاهی بود، تجمع می کردند و پس ازشنیدن نقل نقالان و روایت روایت گران به بازی (تورنا) و (گل پا پوچ) می پرداختند که بازی های بسیار مفرح و نشاط آوری بود.
این محقق افزود: بازی گل یا پوچ که در اصطلاح محلی (اوزوک اوزوک) اتلاق می شد، حس را به شدت تقویت کرده و انسان را به نوعی به پالایش روانی سوق می داد و حافظه و هوشمندی را تقویت می کرد.
وی اظهار داشت: بازی اوزوک ازوک در اغلب قهوه خانه ها مرسوم بود و نیز در خانه ها و منازل نیز به آن می پرداختند، این بازی از سابقه زیادی برخوردار بود و طبق نقل قول تایید نشده ای از زمان سلاطین قجری در قهوه خانه ها به این بازی پرداخته می شده است و در زمان مظفرالدین شاه قاجار برای این بازی انگشتری مخصوص به کار می بردند که بسیار گران قیمت بوده و در اصطلاح محلی (مظفر لعلی) یعنی لعل مظفر به آن می گفتند.
عباسی نیا افزود: تورنا بازی هم محبوب و مفرح و مورد علاقه جوانان و نوجوانان و سالخوردگان بود که در شب های ماه رمضان در قهوه خانه ها برگزار می شد، اما متاسفانه هیچ اثری و نشانی از آن باقی نمانده است.
وی اضافه کرد: در نهایت شب های آخر رمضان که ایام الوداع نامیده می شد، مراسم الوداع خوانی دسته جمعی روزه داران شوق و بی حد و حصری را در انسان جاری می کرد، الوداع خوانی نوعی خداحافظی با ماه رمضان و اندوه افسوس از به پایان آمدن ماه ضیافت است.
وی اظهار داشت: الوداع خوانی در مساجد اتفاق می افتاد، اما جوان ها نیز دسته به دسته در کوچه و کومه ها راه می افتادند و شعرهایی در بیان اتمام این ماه می خواندند و از آنجایی که این ماه به راستی ماه شور و نشاط بود و شب های ماه رمضان نیز از شب های خاطر انگیز و فراموش ناشدنی محسوب می شد، پایان ماه رمضان نوعی اندوه ایجاد می کرد و بخاطر همین شعرهایی که برای الوداع خوانی انتخاب می شد، شعرهایی محزون و هم ردیف شعرهای مرثیه بود.
وی اضافه کرد: شب عید فطر هم مراسم مخصوص خود را داشت و خانواده ها، پس از اعلام رویت ماه، سفره ای در خانه پهن می کردند و این سفره محتوی یک کاسه گلاب، یک کاسه آب، یک جلد کلام الله مجید و یک جام آئینه و ظرفی پر از گل محمدی خشکیده بود و اهل خانه دور سفره می نشستند و شکر خدا را بجای می آوردند.
پس از قرائت سوره ای از قرآن مجید توسط دانای منزل، هر کدام جرعه ای از گلاب و مقداری از گل خشک شده می خوردند و همانطوری که آغاز ماه صیام را با خوردن گلاب شروع کرده بودند با خوردن گلاب به پایان می رساندند.
پژوهشگر، محقق و مدرس تئاتر خاطرنشان کرد: یکی از اصیلترین مراسم سالهای نه چندان دور این استان و دیگر مناطق کشور، در آخرین شب ماه رمضان و یا به عبارتی شب عید فطر برگزار می شد.
منبع خبر: خبرگزاری جمهوری اسلامی
اخبار مرتبط: غبار فراموشی بر آیینهای رمضان در زنجان
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران