پایان شیرین قصه تلخ یک زندگی
از زمانی که عضوی از انسان با موفقیت به انسانی دیگر پیوند زده شد نزدیک به ۲ قرن میگذرد. نخستین بار در سال ۱۸۲۳ بود که اولین پیوند بافت پوست با موفقیت در آلمان انجام شد. از آن زمان تا به امروز با پیشرفت دانش پزشکی، امکان اهدا و پیوند بیشتر اندامهای داخلی و بافتهای بدن، در شرایطی که در بدن قابلیت ادامه کار نداشته باشد، انجام میشود.
هدیه دادن یک رسم زیباست که انرژی مثبتی را به فرد هدیه گیرنده منتقل میکند. اما چه هدیهای میتواند بالاتر و گرانبهاتر از این باشد که به دیگری جان دوباره هدیه داده شود.
پیوند کبد و قلب تنها راه درمان برای نارسایی قلب و کبد است و در نارسایی کلیه نیز یکی از شیوههای درمان، پیوند است.
تعداد بسیاری از بیماران به خاطر عدم پیوند عضو جان خود را از دست میدهند و افرادی هم که دچار مرگ مغزی میشوند میتوانند با اعضای سالم خود منجی زندگی این بیماران باشند.
اهدای عضو مرهمی التیام بخش برای بیمارانی است که با تحمل درد طولانی مدت، چشم انتظار عضو پیوندی از بیماران مرگ مغزی هستند تا شاید روشنی بخش زندگی دوباره آنان باشند. فرصتی ارزشمند و ماندگار برای بیماران نیازمندی که لحظه لحظه شمع زندگی شان رو به خاموشی است و هدیه عضو پیوندی می تواند حیاتی دیگر را برای آنان به ارمغان بیاورد.
بر اساس اعلام مدیرعامل انجمن اهدای عضو ایرانیان، سالانه حدود سه هزار بیمار نیازمند پیوند عضو در کشور به دلیل نرسیدن به موقع عضو اهدایی، جان خود را از دست می دهند.
به گفته کتایون نجفیزاده سال گذشته یکهزارو ۷۸ مورد اهدای عضو در کشور انجام شد و این آمار نشان می دهد که اعضای یک سوم تا یک چهارم موارد مرگ مغزی در کشور(سالانه ۵ تا ۸ هزار) استفاده می شود و در بقیه موارد، اعضا به زیر خاک رفتند.
وی اضافه کرد: همچنین سه هزار و ۲۳۴ پیوند عضو در سال گذشته انجام شد که بیشترین آن پیوند کلیه، کبد و قلب است و از مردم می خواهیم که به نهادینه شدن فرهنگ اهدای عضو به نیازمندان بیشتر توجه کنند. به عنوان مثال یک بیمار دیالیزی برای زندگی، باید هفتهای سه روز به مرکز دیالیز برود و چهار ساعت زیر دستگاه باشد، درحالیکه با پیوند کلیه میتوان این عملکرد را به دست آورد و فرد به زندگی برگردد و حتی یک قهرمان ورزشی باشد، اما متاسفانه این کلیه، قلب و کبد و غیره در افراد مرگ مغزی به زیر خاک میرود.
حادثه تلخ زندگی ام را تغییر داد
در این میان افرادی هستند بدون هیچ چشمداشتی و با آگاهی و درک بالا نسبت به اهدای عضو عزیزان خود اقدام و لحظات دشواری را برای تصمیمی بزرگ و کاری ارزشمندتر سپری می کنند.
خانواده موسوی همانند سایر افراد جامعه زندگی عادی خود را سپری میکردند، ۲ فرزند دختر روشنی بخش این زندگی بودند و تمام تلاش پدر و مادر ایجاد لحظات خوب و آرام برای اعضای خانواده بود. اما به گفته خودشان واقعه ای تلخ ورق زندگانی آنها را برگرداند و حزن و اندوه را جایگزین تمام خوشیها و شیرینیها کرد.
پس از هماهنگیهای لازم با عوامل اهدای عضو دانشگاه علوم پزشکی استان زنجان، به دلیل طولانی بودن مسیر و از طرفی شرایط کرونایی از طریق تماس تلفنی با خانواده موسوی ارتباط برقرار میکنم.
پس از چند بار بوق زدن از آن سوی گوشی فردی پاسخم را می دهد، از صدای حزن آلوده اش می توان احساس کرد واقعه ای تلخ زندگی او و خانواده اش را تحت تاثیر قرار داده است، پس از لحظاتی چند به سوالاتم با صبر و حوصله فراوان پاسخ می دهد.
میرجواد موسوی بنی فاطمه ۴۱ ساله ساکن تبریز استان آذربایجان شرقی، شغل آزاد دارم، ۲ فرزند دختر ۲ و ۱۲ ساله داشتم، قبل از اینکه واقعه اندوه بار زندگی ام را فرا بگیرد، همه چیز به خوبی پیش می رفت.
دخترم مریم ۱۲ سال داشت، کلاس پنجم درس می خواند، اواخر سال تحصیلی گذشته بود که به اتفاق خانواده تصمیم گرفتیم که تیر همان سال، برای زیارت بارگاه حضرت معصومه (س) به استان قم رهسپار شویم. قبل از از حرکت همه چیز را مهیا کردیم، از طرفی دخترم در دارالقرآن شهرمان علوم قرآنی می آموخت.
پس از چند لحظه مکث ادامه داد: مریم حافظ قرآن بود، دوست داشت به قم برویم و برای همین به اتفاق خانواده رهسپار جاده شدیم، به شهرستان ابهر استان زنجان رسیدیم و به دلیل خستگی من، همسرم رانندگی میکرد، در همین حین که به مسیر ادامه می دادیم، ناگهان حادثه ای رخ داد، ترکیدگی لاستیک، موجب واژگونی ماشین شد.
در این حادثه خودم از ناحیه کتف دچار آسیب شدم، اما دخترم مریم به شدت آسیب دید، در همان حین و پس از اعزام اورژانس، او به بیمارستان ابهر انتقال داده شد، اما به دلیل خونزیزی و برای انجام اقدامات درمانی بهتر به مرکز آموزشی درمانی تخصصی و فوق آیت الله موسوی زنجان اعزام شد.
در حالی که کلماتش را به سختی بر زیان جاری می کرد، افزود: پزشکان هر کاری که از دستشان برآمد انجام دادند. در همان روز اعلام کردند که دخترم مریم دچار مرگ مغزی شده و امکان بازگشت وی وجود ندارد، پس از مدتی پزشکان گفتند بهتر است ارگان های حیاتی او را به نیازمندان اهدا کنی، و باید تصمیم مهمی را بگیری.
موسوی ادامه داد: همان شب در اطراف بیمارستان اتراق کردیم، من و همسرم نمی توانستم چنین واقعه ای تلخ را قبول کنیم، اما از طرفی آگاهی لازم نسبت به اهدا عضو داشتم، چرا که می دانستم انجام چنین کاری نجات بخش زندگی افراد نیازمندی خواهد شد، که چشم انتظار یاری هستند، بنابراین در ساعات خدایی تصمیم نهایی گرفتیم، با اهدای عضو دخترم موافقت کردیم.
وی اظهار داشت: پس از طی فرآیندها اعضای دخترم برای اهدای عضو به بیمارستان سینای تهران منتقل شد و پس از مدتی متوجه شدیم که کبد، کلیه ها و همچنین نسوج وی برای بیماران نیازمند اهدا شد، تصمیمی که با رضایت کامل انجام گرفت.
موسوی ادامه داد: کبد و کلیه های دخترم به بیماران نیازمند از استان های قزوین، اردبیل و یکی از استان های شمالی اهدا شد، حتی یکی از گیرندگان که بیماری کبد داشت که پزشکان در صورت عدم پیوند مدت زمانی کوتاهی برای ادامه حیات او اعلام کرده بودند، برای قدردانی با من تماس گرفت و از اینکه حس کردم این اقدام زندگی دوباره را به او داده است، احساس رضایت داشتم.
با گذشت ۱۱ ماه از این حادثه از دست دادن دخترش برای او بسیار دشوار است، اما از کاری که کرده رضایت دارد، چون می داند دخترش زنده است چرا که ارگان های اهدایی اش به بیماران نیازمند زندگی بخشیده است.
این پدر ادامه داد: اهدای عضو اجر و ثواب والاتری دارد، این واقعه را امتحان الهی می دانم، تقدیری بود که برای خانواده ام رقم خورد، آرزو می کنم عزیزی در خانواده ای پرپر نشود، اما اگر مرگ مغزی شد، توصیه می کنم به این کار مهم اقدام کنند، چرا که حیات بخش انسان های نیازمند و دردمند خواهند بود.
مکالمه ام را با آقای موسوی به پایان می برم، این رخداد گرچه تلخ بود اما اقدام این خانواده ایرانی تواست جان چندین نفر را نجات دهد و در واقع رنگ دیگری را به زندگی پر از رنج و مشقت آنان هدیه کنند و این پایان شیرین و بازِ زندگی تلخ مریم است.
گرچه اهدا کنندگان در لحظاتی دشوار برای این کار بزرگ تصمیم می گیرند اما گیرندگان عضو نیز در صف انتظار و چشم به انتظار سخاوتی از جنس جان هستند، تا شاید از این وضعیت بغرنج رهایی یابند.
دست به کار میشوم، با گیرنده عضوی هم صحبت و همکلام می شوم که با استان زنجان فاصله ۱۷۰ کیلومتری دارد، اما دلهای ۲ خانواده را به هم نزدیک کرده است.
زهرا رحیمی ساکن قزوین است و به کار مهم و خطیر معلمی مشغول است، او هرگز فکر نمی کرد با وجود بیماری کبد اش و پس از سالها درد و رنج، عضو اهدایی مرحوم مریم موسوی به او پیوند زده شود و زندگی را از نو تجریه کند.
با او تماس برقرار می کنم، اینگونه آغاز می کند: سال ۸۹ بود که متوجه شدم به مشکل روده ای دچار شدم، پس از انجام آزمایش های مختلف متوجه نارسایی کبد نیز شدم، به تدریج که زمان می گذشت، روزگار بر من سخت می گذشت، پزشکان به من گفتند که چه زودتر باید پیوند بشی و راهکار دیگری وجود ندارد.
این گیرنده عضو ادامه داد: پس از مدتی ازدواج کردم، اما هر روز که می گذشت، وضع جسمانی من وخیمتر می شد، تا اینکه دی سال ۹۷، نسبت به تشکیل پرونده و برای در صف ماندن اهدای و پیوند عضو به بیمارستان پیوند اعضای بوعلی سینای شیراز عزیمت کردم، به این دلیل که کادر خوب و مجهزی داشتند، هر چند حواشی مختلفی نظیر اسکان مشکلاتی را ایجاد کرده بود، اما این کار حیاتی بود و باید انجام می شد.
وی اضافه کرد: پس از مدتی در صف انتظار ۱۳ تیر سال گذشته بود که برای پیوند کبد در بیمارستان یاد شده شیراز نامزد شدم، دلهره عجیبی داشتنم، چون چند نفر دیگر حالی به مراتب بدتر از من داشتند، اما انگار قرار بود که عضو اهدایی مریم ۱۲ ساله در وجود من باشد، پس از انجام عمل و بستری ۱۰ روزه، زندگیم دگرگون شد، چرا که دیگر از رنج و درد خبری بود و حیاتی دیگر را تجربه می کردم و در واقع لطف خدا شامل حالم شد.
این شهروند ساکن قزوین ادامه داد: پس از مدتی بستری و بازگشت دوباره به شهر محل زندگیم، تحت نظر پزشکم بطور مرتب پایش می شدم، چرا که احتمال پسزدگی و مشکلات پس از پیوند نیز وجود داشت که خوشبختانه این مساله اتفاق نیفتاد، اما مساله ای که برایم جالب بود اینکه پزشک معالجم پس از بررسی نتیجه آزمایش پاتولوژی اعلام کرد که اگر زود پیوند نمی شدی، کمتر از یکماه زنده بودی، اما حالا مریم به من زندگی دیگری بخشیده است.
خانم رحیمی اضافه کرد: باور نمی کردم، پیوند عضو شدم، انگار عضو مریم برای من تعیین شده بود، پس از مدتی بهبودی دوست داشتم خانواده دهنده عضور را ملاقات کنم، پس از جستجوی فراوان شماره ای از خانواده موسوی را پیدا کردم، و با آنان همکلام شدم، هر چند اقدام والای آنان نمی تواند دختر دلبندشان را برگرداند، اما خواستم بگویم که هدیه ارزشمندشان در وجودم است و هرگز این سخاوت آنان را فراموش نمی کنم.
این گیرنده عضو که با حالتی سراسر شوق صحبت می کرد، اظهار داشت: البته برایم ناراحت کننده بود که خانواده ای دختر ۱۲ ساله خود را از دست داده، اما وقتی با آقای موسوی تماس گرفتم، حس عجیبی داشتم، حس نو شدن و اینکه او جمله ای گفت: مریم به این دنیا آمد که تور را نجات دهد و چقدر با گفته اش، حالم دگرگون شد که با هیچ واژهای نمی توان آن را توصیف کرد.
خانم رحیمی از اینکه به زندگی دوباره بازگشته خوشحال است، او اضافه می کند: در همه حال شاکر و سپاسگزار خانواده آقای موسوی هستم که با اقدام ارزشمندشان نجات بخش زندگیم شدند و از همه خانواده های ایرانی می خواهم در صورت چنین رخدادی، حتی مرگ مغزی عزیزانمان به اهدای عضو فکر کنیم و در اقدام به این کار ارزشمند تردید نکنیم.
این گیرنده عضو خاطرنشان کرد: هر چند هزینه های پیوند عضو بسیار ناچیز و حتی می توان گفت رایگان است، اما تامین هزینه های جانبی آن برای بیماران بسیار دشوار است که وجود خیریه ها و حمایت آنان می تواند مرهمی بر دل بیماران باشد تا بتوانند این مسیر را بدون تحمل دردهای دیگر سپری کنند.
رتبه چهارم اهدای عضو زنجان در سطح کشور
مسؤول شبکه فراهم آوری پیوند اعضای دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی استان زنجان نیز گفت: با اقدامات انجام گرفته این استان توانست سال گذشته رتبه چهارم اهدای عضو به لحاظ آمار جمعیتی را در کشور کسب کند.
شهریار اماموردی افزود: طی ۲ سال گذشته و با اقداماتی مهم از قبیل آموزش به کارشناسان اهدای عضو مستقر در مراکز درمانی استان توانستیم عملکرد بسیار خوبی در بحث اهدای عضو کسب کنیم که البته این افراد وظیفه مداخله مستقیم را نداشتند.
وی اضافه کرد: بر این اساس با این کارها، بحث نگهداری بیمار مرگ مغزی و کیفیت ارگان های اهدایی نیز با مساعدت ریاست دانشگاه علوم پزشکی این استان و معاونت درمان این واحد دانشگاهی ارتقا یافت و در واقع درصد موفقیت را به مراتب افزایش داد.
این مسؤول ادامه داد: سال گذشته، ۶۵ مورد بیمار مرگ مغزی در استان زنجان شناسایی شد که از این تعداد ۳۱ مورد به اهدای عضو، ۱۲ مورد عدم رضایت به اهدای عضو وجود داشت و ۲۲ مورد از موارد شناسایی شده نیز قابلیت اهدای عضو نداشتند.
وی اظهار داشت: همکاری های بین بخشی نیز در موفقیت این استان در زمینه اهداء عضو اثرگذار بود، بطوری که سال گذشته با همکاری شهرداری زنجان کفن و دفن بیماران مرگ مغزی اهداء عضو رایگان اعلام شد و از طرفی حسینیه اعظم شهر زنجان در حوزه فرهنگ سازی از قبیل برگزاری مجالس ختم به صورت رایگان بسیار کمک حال علوم پزشکی استان بودند.
اماموردی افزود: از طرفی رسانه های استانی و گروهی استان به ویژه خبرگزاری ها در تبیین و اطلاع رسانی و نهادینه کردن اهدای عضو در این استان نقش اساسی داشتند و این مهم به اتفاقات خوبی در این زمینه منتهی شد.
خدابنده پیشرو در رضایت گیری اهدای عضو
این مسؤول ادامه داد: خدابنده یکی از شهرستان های این استان است که پیش از این در زمینه اهداء عضو موفقیت نداشت اما با کارهای انجام گرفته طی سال گذشته میزان رضایت گیری قابل قبول بود که در این ارتباط فرمانداری این شهر همکاری بسیار خوبی با این شبکه داشت.
اماموردی افزود: بسیاری از شهروندان خدابنده و حتی ساکنان روستایی نیز نسبت به اهداء عضو رغبت بیشتری نشان دادند، این در حالی است که پیش از این مقاومت هایی وجود داشت اما اطلاع رسانی های مستمر در رضایت به انجام این کار خداپسندانه بسیار نقش آفرین بوده است.
وی اضافه کرد: هر چند این وضعیت در شهرستان های دیگر این استان نظیر ابهر و خرمدره نیز اشاعه پیدا کرده است، اما در خدابنده که از شهرهای مناطق محروم این استان محسوب می شود روند اهداء عضو در مقایسه با سال های گذشته دگرگون شده و این اقدام یک موفقیت است.
اماموردی افزود: هر مورد مرگ مغزی میتواند یک تا هشت بیمار نیازمند پیوند عضو را از مرگ نجات دهد و به همین دلیل این موضوع از اهمیت خاصی برخوردار است.
وی، از جمله روشهای دریافت کارت اهدای عضو را ارسال کد ملی به شماره ۳۴۳۲ - شمارهگیری #۳ *۳۴۳۲* و یا مراجعه به سایت اهدای عضو به آدرس https://ehda.center جهت اخذ کارت اهدای عضو اعلام کرد.
اماموردی اظهار داشت: طبق برآوردهای انجام شده، اهدای نسوج به بیماران نیازمند، کیفیت زندگی ۵۸ بیمار را ارتقا میدهد این درحالی است که رییس مرکز مدیریت پیوند و درمان بیماریهای وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی چندی پیش به خبرنگاران گفت: سال گذشته به علت همکاری نکردن خانواده افراد مرگ مغزی هفت هزار عضو پیوندی به خاک سپرده شد، اعضایی که میتوانست فهرست ۲۵ هزار نفره پشت نوبت پیوند را کوتاه کند.
مهدی شادنوش افزود: هم اکنون ۳۴ مرکز پیوند عضو در کشور فعال است اما مشکل اصلی رضایت ندادن خانواده ها و از بین رفتن زمان طلایی برای پیوند عضو از افراد دچار مرگ مغزی است.
وی گفت: ۷ هزار عضو قابل اهدا پارسال به همین علت به خاک سپرده شد در حالی که اهدای این اعضا می توانست از لیست ۲۵ هزار نفره پشت نوبتی پیوند افراد پشت نوبت و درد و رنج را از خانواده این بیماران کمک کند. در مورد پیوند اعلام رضایت خانواده ها در زمان طلایی بسیار مهم است و اگر در زمان خودش انجام شود پیوند عضو انجام می شود.
شادنوش افزود: همه پیوند اعضا که در دنیا قابل انجام است در کشور ما هم انجام می شود و با حمایت دولت هزینه های پیوند رایگان است. دولت سال گذشته ۱۵۰ میلیارد تومان برای پیوند عضو هزینه کرد که ۲.۵ برابر سال ۹۷ بود. در کشورهای توسعه یافته پیوند عضو هزینه های سرسام آوری را به خانواده ها تحمیل می کند اما در کشور ما حتی داروهای افراد پیوندی رایگان است.
۳۱ اردیبهشت در تاریخ ملی کشورمان روز اهدای عضو، اهدای زندگی نامگذاری شده است.
منبع خبر: خبرگزاری جمهوری اسلامی
اخبار مرتبط: پایان شیرین قصه تلخ یک زندگی
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران