درباره شریک جنسی

چکیده :رابطه گناه و لذت شاید دیرپاترین تِم اساطیری و یکی از محتواهای مشترک ادیان است. فرود انسان از بهشت محصول انتخاب لذت آدم و بالطبع گناه او بود. البته فیگور زن از سوی دیگر نیز می‌تواند نشانه‌ای بر اطمینان‌دهی به مشتریان جهت امن بودن سایت باشد. وعده‌ای که البته چند وقت است دود شده و به هوا...


امین بزرگیان

چندی پیش افکار عمومی در غرب تحت تأثیر خبر فاش شدن نام برخی کاربران سایت «اشلی مدیسون» Ashley Madison بود. سایت مدیسون با حدود چهل میلیون عضو، جایی است که افراد متأهل، شریک جنسی پیدا می‌کنند. فاش شدن اسامی کاربرانِ این سایت توسط هکرها در شُرف عرضه سهام این سایت ثروتمند در بورس به وقوع پیوست. دربین نام‌ها اسامی برخی مقامات و مدیران از نقاط مختلف جهان از آمریکا گرفته تا عربستان و اساتید دانشگاه، کنجکاوی‌ها را برانگیخته است. اکنون تمام دنیا در حال لذت بردن از کشف حوزه خصوصی ۴۰ میلیون نفر است. تابحال نیز دوکانادایی پس از فاش شدن نامشان، خودکشی کرده‌اند.

سایت مدیسون جمله‌ی را بر پیشانی خود دارد: «زندگی کوتاست، حالش را ببر». که البته بطور دقیق‌تر حال یعنی Affair در این جمله اشاره دارد به رابطه نامشروع. عکس بزرگی از زنی که علامت آشنا و جهانی «هیس» را به ما نشان می‌دهد نیز در کنار این جمله و نام سایت قرار دارد. از حیث نشانه‌شناختی تصویر زن اشاره‌ای دارد بر جنبه مخفی و پنهانی این رابطه؛ جنبه‌ای گناه‌آلود و در عین حال جذاب. فیگور سکسی زنِ تیپیکالِ جنسی، در پشت دست‌ها و حلقه ازدواج‌اش نیز این سرخوشی مخفی را آشکار می‌کند.

رابطه گناه و لذت شاید دیرپاترین تِم اساطیری و یکی از محتواهای مشترک ادیان است. فرود انسان از بهشت محصول انتخاب لذت آدم و بالطبع گناه او بود. البته فیگور زن از سوی دیگر نیز می‌تواند نشانه‌ای بر اطمینان‌دهی به مشتریان جهت امن بودن سایت باشد. وعده‌ای که البته چند وقت است دود شده و به هوا رفته.

هکرها از سایت افشاگر ویکی لیکس گرفته تا هکرهای سایت اشلی مدیسون «تبلی السرائر»ند، و هر روز ممکن است اسراری که قرار بوده در روز وعده داده شده قیامت فاش شود را علنی ‌کنند. در واقع، گویی خدا یکی دیگر از ویژگی‌های شاخص‌اش را نیز با بشر به اشتراک گذاشته است. اینترنت و تکنولوژی مدرن کامپیوتر در کنار نقش‌های مهمی که در زندگی انسان جدید داشته این نقش شبه دینی‌اش را مدیون اعتماد بیش از حد مؤمنان‌اش به خود است.

به جمله سرآغازین و مانیفست سایت بازگردیم. فرمانِ «خوش باش» در نمای اولیه جمله‌ای اپیکوری- نیچه‌ای و یا در فرهنگ فارسی، جمله‌ای خیامی بنظر می‌رسد. می دانیم که از نظر اپیکور، لذت، هدف زندگی‌ است و برای نیچه طربناکی، شادمانی و خوش باشی (Gay) بودنِ آنچیزی است که انسان باید باشد. خوش باش دمی که زندگانی این استِ خیام شاید نزدیک‌ترین تعبیر به مانیسفتِ سایتِ پیدا کردنِِ پارتنر جنسی برای افراد متأهل باشد. چه ترکیب بامزه‌ای: عرفان ایرانی-اسلامی و سایت اشلی مدیسون.

نیچه می‌دانست که مرگ خدا و نفی متافیزیک، در هم شکستن ارزشها و اخلاقی است که تحمیل شده. نیچه در کتاب «فراسوی نیک و بد» در تعریف اخلاق می گوید که مقصود از اخلاق، نظریه روابط سلطه است که زندگی در ذیل آن قرار می‌گیرد. در مسیحیت ارزش‌های تأویلیِ کشیشان است که بر جامعه حکمرانی می‌کند. دقیقاً شادی زرتشت هم به خاطر آن است که تمامی تندیس‌های اخلاقیات و خدایان مجعول و ساختگی فرو می‌ریزد. الهه‌ها، خدایان فلسفی و متافیزیکی و حتی خدای بر صلیبِ مسیحی می‌میرند. اما با مرگ خدایان، ایده رنسانسی بازگشتِ خدای حقیقی که پیام آور طربناکی حیات است، نه تنها محقق نمی‌شود که از قرن هیجده، انسان‌محوری و اومانیسم خدایِ جدید و جایگزین می‌شود. ارزش‌هایِ انسان زیاده انسانی جایگزین همه رؤیاهای زرتشت نیچه می‌شود و او را ناامیدتر و خشمگین‌تر از پیش می‌کند.

اینجاست که تفاوت این دونوع خوش‌باشی روشن می‌شود. هم برای نیچه و هم خیام، لذت، پدیده‌ای آمیخته با حس‌گناه و شرمگینی نیست. علنی، قدم‌زنان و بانگ‌زنان است. فرمانِ نازلِ خوش باشِ مدیسون از درون وجدانی معذب، پوشیده و در چارچوب اخلاقی مسیحی متجلی می‌شود. چیزی که لازم است پنهان شود تا بقیه حیات طبیعی همچنان ممکن باشد. برای نیچه و خیام، خوش باشی چیزی جدا از حیات روزمره نیست و فاش شدن‌‌اش حس بندگی و تخفیفِ نفس نمی‌سازد. در واقع نافرمانی‌ای بنیادین به چارچوب‌هاست و نه دوروییِ برده‌وارانه که فاش شدن‌اش اینچنین هراس‌آور باشد.

مشکل اصلی، ترکیب عجیب اخلاقیات افلاطونی-مسیحی با کامجویی است. ترکیبی که حیات را تا این حد مزوّرانه و رذیلانه کرده‌است. دقیقاً آنچه نیچه ترکیب شومِ بین متافیزیک مسیحی و واقعیت ماتریالیستی در غرب می‌داند. و البته به روشنی می‌توان این ترکیب را در شرق و جامعه خودمان نیز مشاهده کرد.

پی‌نوشت:

از مهمترین مبانی عشق‌ورزی، تن است؛ گرمای دست و دهان و خیرگی چشم‌ها. فضای مجازی عادت به لذتِ بی بدن می‌سازد؛ استعلاگرایی. و این یعنی اختگی و ارضا نشدن مدام. در واقع اینترنت، بُعدمتافیزیکال-روحانی عشق را ازیکسو تشدیدکرده و از سوی دیگر آن را به ‌غایت مادی، دردسترس و مبتذل ساخته؛ یعنی دو فرایند کاملا متضاد.
پورنوگرافی، فقط وسیله خنثای خودارضایی نیست، جانِ مناسبات جدیداست. لذت بردن تنها با فقدانِ واقعی دریک رابطه ممکن شده است؛ تصویرسازیِ رابطه نه رابطه. یا به تعبیری دیگر لذت از انعکاس، بدل، تصویر.
شاید در آینده‌ای نزدیک گروه‌هایی مدنی درست شوند با این شعار که: «رختخواب‌هایمان را به ما برگردانید.» یا «لاس بنیانِ زیستن را نابود می‌کند».

منبع خبر: کلمه

اخبار مرتبط: درباره شریک جنسی