خنجر از پشت ارتجاع عربی به آرمان فلسطین

خنجر از پشت ارتجاع عربی به آرمان فلسطین
خبرگزاری دانشجو

به گزارش گروه دیگر رسانه های خبرگزاری دانشجو، عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی در نگاه اول هیچ نقطه مشترکی ندارند. نه در نوع جغرافیا و نه در ساختار سیاسی و اقتصادی و نه حتی تاریخچه‌ای که بتوان دو نقطه آشنا در آن یافت. با این حال کنکاشی در طول نیم قرن گذشته به خوبی نشان می‌دهد که این دو رژیم به ظاهر ناهمسان، بارها و بارها در قالب همکاری‌های امنیتی و اطلاعاتی پشت پرده به هم نزدیک شده‌اند.

این ارتباطات اگرچه هیچ‌گاه به‌صورت رسمی از سوی دو طرف تأیید نشدند اما انتشار همیشگی اخباری درباره روابط پنهان و دیدارهای پشت پرده مقامات رژیم صهیونیستی و عربستان سعودی تبدیل به رویه عادی رسانه‌ها شده است.

* تجاوز نظامی به یمن

حمله نظامی رژیم سعودی به یمن که از سال 2015 میلادی آغاز شده برای نسل قدیمی‌تر شهروندان عرب یادآور یک نبرد دیگر آن هم در دهه 60 میلادی است. زمانی که دولت «جمال عبدالناصر» در مصر برای حمایت از دولت جمهوری عربی یمن به این کشور لشکر کشید.

حضور نیروهای مصری و حمایت از جریان‌های سوسیالیست عربی- یمنی سبب شد تا عربستان سعودی برای حمایت از نیروهای پادشاهی متوکلی یمن  وارد عمل شود. اگرچه منابع مالی سعودی اجازه هر اقدامی را به آنان می‌داد اما این کشور نه نیروی اطلاعاتی کارآزموده‌ای در اختیار داشت و نه توان نظامی آن اجازه حضور در یمن و تسلیح مخالفان مصری‌ها را می‌داد. در اینجا بود که موساد به عنوان بخشی از راهبرد رژیم صهیونیستی برای برقراری ارتباط پشت پرده با کشورهای عربی وارد عمل شد و رژیم سعودی هم آماده استقبال از توانمندی رژیم صهیونیستی برای عملیات علیه نیروهای مصری در یمن بود.

جالب اینجاست که این ارتباط از طریق ساواک و دستگاه اطلاعاتی دوران پهلوی انجام می‌شد. «ادهم» رئیس وقت استخبارات سعودی رابطه نزدیکی با «سپهبد نصیری» داشت. وی هزینه لازم برای تجهیز مخالفان در شمال یمن را فراهم می‌کرد و ساواک نیز از طریق موساد سلاح‌های به غنیمت گرفته شده اسراییل در نبرد با اعراب را در اختیار عربستان قرار می‌داد.

این همکاری یک پایه دیگر هم داشت و آن هم بریتانیا بود. پادشاهی بریتانیا به شدت از پیوستن یمن به امپراطوری ناصر در هراس بود و به همین منظور یک فرماندهی هماهنگ در لندن تشکیل شد که بخش مهمی از سلاح‌های مورد نیاز برای نبرد با ارتش مصر را در اختیار مخالفان مصری‌ها قرار می‌داد.

اگرچه در نهایت نیروهای مصری توانستند بر این کشور مسلط شوند اما این کشور برای جمال عبدالناصر تبدیل به ویتنامی شد که هزینه‌های فراوانی بر مصر تحمیل کرد.

*دلالان اسلحه و پروژه‌هایی که به ثمر رسید

این همکاری بعدها در قالب‌های دیگری نیز ادامه پیدا کرد. از آنجا که نظام پادشاهی در ایران به دلیل انقلاب اسلامی سرنگون شده بود، عربستان سعودی با موج تازه از تهدیدات ناشی از فعالیت‌های انقلابی روبه‌رو شد. از سوی دیگر قیام عده‌ای از دانشجویان سلفی در سال 1979 به رهبری «جهیمان» و تصرف مسجدالحرام به دولت سعودی نشان داد که وضعیت این کشور تا چه اندازه شکننده است.

پاسخ عربستان سعودی به این رویدادها سخت‌گیری بیشتر در داخل و خریدهای تسلیحاتی کلان همچون خرید هواپیماهای آواکس E-3 «سنتری» و جنگده‌های اف-15 ایگل بود. با این حال این خریدهای تسلیحاتی گسترده با انتقادات شدید رژیم صهیونیستی روبه‌رو شد و لابی‌های گسترده‌ای برای لغو این قرار داد در کنگره آغاز شد.

وظیفه حل و فصل این موضوع به «عدنان خاشقچی» از دلالان قهار سعودی واگذار شد. خاشقچی بارها و بارها عنوان کرده بود که نماینده غیررسمی ملک فهد پادشاه سعودی در دهه 80 میلادی است و با مسئولان رژیم صهیونیستی روابط بسیار نزدیکی دارد.

رایزنی‌های خاشقچی سبب شد تا با تضعیف برخی تسلیحات فروخته شده به عربستان سعودی این معامله سر بگیرد. اما نقش‌آفرینی خاشقچی تنها محدود به حل این مشکل نبود بلکه وی به دنبال برقراری صلح بین عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی بود.

خاشقچی پس از امضای تفاهم نامه محرمانه با «شیمون پرز»، نخست‌وزیر وقت رژیم صهیونیستی در لندن به صورت مرتب به کشورهای عربی سفر می‌کرد تا زمینه برقراری ارتباط دو جانبه بین کشورهای عربی و اسرائیل را فراهم کند.

وی پادشاه سعودی را قانع کرد که کشورهای عربی مشکلی برای تصرف کامل قدس به دست رژیم صهیونیستی ندارند و می‌توان با یک سرمایه‌گذاری گسترده 300 میلیارد دلاری در منطقه به صلح کامل بین دو طرف رسید.

این داده نقش اصلی در ارائه طرح صلح فهد را داشت که به رژیم صهیونیستی این امتیاز را می‌داد که در صورت عقب نشینی از کرانه باختری و نوار غزه از سوی اعراب به صورت کامل به رسمیت شناخته شود. اگر چه در نهایت روابط فهد و خاشقچی روبه تیرگی گذاشت اما صلح در برابر زمین تبدیل به اصلی‌ترین معیار عربستان سعودی برای سرنوشت فلسطین شد.

در دوران مذاکرات صلح اسلو نیز این وظیفه بر عهده «بندر بن سلطان» دبیر اسبق شورای امنیت ملی سعودی قرار گرفت؛ شاهزاده‌ای که بعدها به سمت سفیر عربستان در آمریکا منصوب و نقش اساسی در انحراف افکار عمومی آمریکا از نقش آفرینی سعودی‌ها در واقعه 11 سپتامبر داشت.

در دهه 90 میلادی و با فروکش کردن جنگ سرد وشکست صدام حسین در جنگ اول خلیج فارس دوران آرامش نسبی در این منطقه فرا رسید. اگرچه در پشت این آرامش طوفان‌های جدیدی در حال وقوع بود.

* همکاری گسترده از عراق تا لبنان

دهه اول قرن 21 دوران پُرآشوبی بود که تهدیدات جدیدی برای عربستان سعودی به وجود آورد. مهم‌ترین بخش این تهدید از منظر سعودی‌ها، اوج‌گیری نفوذ ایران در منطقه بود. این نفوذ آنچنان عربستان سعودی را به خشم آورد که بار دیگر زمینه تقویت روابط با رژیم صهیونیستی را فراهم کرد.

عربستان در ابتدا تلاش کرد تا با دخالت‌های گسترده خود در منطقه ورق را به نفع خود برگرداند. ریاض در سال 2006 «هریس الدهری» رهبر انجمن اندیشمندان مسلمان عراق که رابطه نزدیکی با گروه‌های شورشی تکفیری عراق داشت و همچنین «حارث الضاری» رهبر هیات المسلمین عراق که گفته می‌شود با گروه‌های تروریستی در عراق پیوند نزدیک دارد را به گرمی پذیرا شد.
از سوی دیگر «نواف عبید» مشاور امنیتی «ملک عبدالله» در یادداشتی که در سال 2006 برای روزنامه واشنگتن‌پست به‌طور علنی دولت آمریکا را به ورود مستقیم به داخل خاک عراق در صورت عقب‌نشینی ارتش آمریکا از این کشور تهدید کرد.

با این حال به زودی مقامات سعودی متوجه شدند که برای مقابله با ایران به نیروی قوی‌تری احتیاج دارند. پرونده لبنان اولین نقطه جدی برای شروع این موج جدید همکاری بود. عملیات رژیم صهیونیستی علیه حزب‌الله لبنان در صورت موفقیت می‌توانست موفقیت مهمی برای حاکمیت سعودی محسوب شود که از سال 2005 و همزمان با ترور «رفیق حریری» پشتیبانی گسترده‌ای از جناح معارض با حزب‌الله لبنان به عمل می‌آورد.

 در دوران جنگ 33 روزه و اوج بمباران لبنان دولت سعودی هرگونه حمایت از حزب‌الله را ممنوع و حتی برخی از اخبار نیز حاکی از این بود که دولت سعودی فضای هوایی خود را برای همکاری با نیروی هوایی رژیم صهیونیستی بر روی هواپیماهای سوخت‌رسان صهیونیستی باز گذاشته است.

افشای موافقت قبلی عربستان در دیدار مقامات دستگاه اطلاعاتی سعودی با مقامات موساد با حمله اسرائیل به غزه در سال 2007 و هچنین ملاقات مخفی «مقرن بن عبدال»  رییس اسبق دستگاه اطلاعاتی عربستان سعودی با مقامات صهیونیستی نمونه‌هایی دیگر از همکاری گسترده دو طرف در این سال‌هاست.

* جنایت مشترک در  یمن با ایگل‌های آمریکایی

در این میان با به قدرت رسیدن ملک سلمان در سال 2015 و همزمان با آن صعود «محمد بن‌سلمان» در نظام این کشور دوران جدیدی از همکاری این دو رژیم آغاز شد. البته زمینه‌های گسترش این روابط از مدت‌ها قبل چیده شده بود. به عنوان مثال شبکه خبری بلومبرگ در گزارشی که در سال   2015  منتشر شد ادعا کرد که از اوایل سال ۲۰۱۴ تا سال 2015  مقام‌های صهیونیستی و سعودی دست‌کم ۵ دیدار محرمانه با یکدیگر داشته‌اند و این دیدارها در کشورهای هند، ایتالیا و جمهوری چک صورت گرفته است.

یکی از نتایج این نشست‌ها که به سرعت خود را نشان داد، حمله به یمن و بمباران زیرساخت‌های این کشور برای مقابله با توسعه نفوذ منطقه‌ای ایران بود. ارتش رژیم صهیونیستی ستاد خود را برای کمک به ارتش سعودی در منطقه «سومالی لند» مستقر کرد. خلبانان اسرائیلی از همین مقر سوار بر ایگل‌های سعودی برای بمباران مواضع انصارلله هدایت می‌شوند تا مناطق مسکونی و غیرنظامی را بمباران کنند.

علاوه بر این سطح دیدارهای مقامات دو طرف نیز به سرعت ارتقا یافت. در حالی که پیش از این دیدارها از سوی فرستادگان درجه دوم انجام می‌شد. این بار محمد بن‌سلمان ولی‌عهد جوان سعودی خود سکان دیدارها با مقامات صهیونیستی را بر عهده گرفت. به عنوان مثال ژنرال «آیزنکوت» رییس وقت ستاد ارتش رژیم صهیونیستی در سال 2018 در گفت‌وگو با روزنامه «معاریو» به این نکته اذعان کرد که «مئیر بن شبات» مشاور امنیت ملی این رژیم، با محمد بن‌سلمان، ولی‌عهد عربستان سعودی در آمریکا دیدار کرده است.

* امیدهای ولی‌عهد سعودی به وعده‌های صهیونیستی

از طرف دیگر محمد بن‌سلمان ولی‌عهد سعودی بسیار امیدوار است که با استفاده از رابطه ویژه خود با رژیم صهیونیستی قدرت خود را در عربستان تحکیم کند. یکی از اقدامات وی در این زمینه ساخت شهر جدید «نئوم» است که با سرمایه گذاری 500 میلیارد دلاری احداث خواهد شد.

این شهر در نزدیکی بندر عقبه در حقیقت به یک مرکز حمل و نقل برای تجارت بین رژیم صهیونیستی و سایر کشورهای عربی تبدیل خواهد شد. خط آهن «حیفا-اشدود» که هم‌اکنون با حضور شرکت‌های چینی در حال ساخت است با گذر از خلیج عقبه به عربستان و از آنجا به بندر «دقم» در عمان وصل خواهد شد.

از سوی دیگر یک خط راه آهن دیگر از فراز کانال سوئز عربستان را به مصر وصل خواهد کرد. نتیجه طبیعی چنین اقدامی تبدیل شدن رژیم صهیونیستی به هاب تجاری منطقه است. از سوی دیگر نفوذ صهیونیست‌ها حتی از حوزه امنیتی به بخش فرهنگی عربستان نیز رسیده است.

به عنوان مثال «عبدالحمید الغبین» نویسنده جنجالی سعودی در گفت‌وگو با شبکه «بی‌بی‌سی» از ساخت سریال مشترک سعودی-صهیونیستی در راستای عادی‌سازی روابط با این رژیم در سال آینده خبر داد.

به گزارش روزنامه فرامنطقه‌ای «القدس العربی»، این نویسنده سعودی در این ارتباط گفت که این سریال که در قدس اشغالی و تل‌آویو تصویربرداری خواهد شد، عادی‌سازی روابط کشورهای حاشیه خلیج فارس با «اسرائیل» را تبلیغ خواهد کرد.

این توسعه روابط با رژیم صهیونیستی در هماهنگی کامل با کشور امارات صورت می‌گیرد که تحت هدایت «محمد بن‌زاید» ولی‌عهد این کشور تبدیل به رژیم صهیونیستی شماره دو شده و در کنار عربستان نقش اصلی ایجاد آشوب در منطقه را ایفا می‌کند.

* آرمان ملت فلسطین فراموش‌ناشدنی است

زمانی عربستان سعودی ظاهرا نقش قدرت متعادل‌کننده را در منطقه و به خصوص بین کشورهای منطقه بازی می‌کرد اما حالا ریاض به اهرمی در دستان صهیونیست‌ها برای ضربه به منافع مسلمانان تبدیل شده است.

طبیعی است که خیانت سعودی‌ها هزینه سنگینی را برای مسلمانان به همراه خواهد داشت، همان‌گونه که امروز عربستان تبدیل به حامی اصلی طرح معامله «قرن» شده است. البته تاریخ نشان داده که در نهایت با تمام سختی‌ها پیروزی در انتظار محور مقاومت است.

همان گونه که بعد از 7 سال نبرد سنگین با تروریست‌ها و حمایت همه جانبه محور عبری-عربی از آنان امروز موقعیت گروه‌های مقاومت از همیشه مستحکم‌تر شده است. امسال نیز روز قدس یادآوری این نکته به حاکمان سعودی و صهیونیستی است که خط مقاومت هیچ‌گاه مساله قدس و فلسطین را به فراموشی نخواهد سپرد.

منبع خبر: خبرگزاری دانشجو

اخبار مرتبط: خنجر از پشت ارتجاع عربی به آرمان فلسطین