بسترهای برسازنده دانش فقه(۱۵)؛ نتیجه گیری
محمد عثمانی
در یک جمع بندی کلی دانستیم که پیامبر در مکه پس از آن که مایوس از تداوم مسیر تبلیغ خود، به فکر تغییر تاکتیک مواجه با قدرت حاکم مکه برآمد. تشکیل حکومت، راه مواجه با قدرت مکه می نمود. حکومت مدینه نبی بر مبنای قانون برساخته می شود. قانونی برآمده از عرف در راستای بهزیستی دنیوی و اخروی با حمایت وحی در حال شکل گیری بود. نیک دانستیم که پیامبر مراحل اصلاح فرهنگی و اخلاقی جامعه را به صورت گام به گام در پیش گرفت؛ زیرا این روند اصلاحی به صورت دستوری امکانپذیر نخواهد بود. اما به نیکی بر خلاف سنت پیشین که طبقات بالای جامعه عربی واضع قانون بودند؛ در حکومت مندی محمدی، با تکیه بر اصل برابری همه توده ها، امت اسلامی برمی سازد که قانون تنظیم کننده مناسبات اجتماعی جامعه است. این قانون از آسمان فروفرستاده نشده است؛ بلکه وحی در مقام پشتیبان پیامبر، در موارد سخت، از برای نهادینگی فرهنگ جدید، قانون وضع می کند. این قوانین برآمده از ضرورت جامعه است. قوانین ارث، مجازات مشرکین، طلاق و….
پس از پیامبر جانشین او بر روش او در سیاست ورزی و اداره جامعه به شیوه او ادامه دادند. آنان قوانین عصر نبوی را ادامه دادند و در موارد بر اساس ضرورت به تدوین قانون به شیوه پیامبر مبادرت ورزیدند. البته در مواردی هم بر اساس عرب های جدید قوانین گذشته را تعدیل یا تغییر هم دادند. عصر خلفای راشدین را باید ادامه مسیر پیامبر دانست.
با روی کار آمدن امویان، گسستی در مسیر پیامبر صورت گرفت. در این دوره سنن پیشا اسلامی در رهیافتی جدید به جامعه اسلامی باز می گرداند. جامعه در چارچوب زیست دینی خود، ابعاد زیست دنیوی اهمیت می یابد. حکومت نیز از خلافت نبوی به سلطنتی زمینی متاثر از روم و یونان تغییر ماهیت می دهد. با این تحول قوانین برساخته قدرت، بعدی دنیوی بیشتری با رنگ و بوی دنیوی می یابند. به خصوص ورود اسلام به سرزمین های دیگر و افزایش ثروت ناشی از آن، حکومت را در تقویت زیست دنیوی مصمم کرده بود.
با روی کار آمدن ایرانیان در بدنه قدرت، مبانی سیاست ورزی و حکومت مندی در جهان اسلامی با توجه به وسعت سرزمینی و تنوع قومی و فرهنگی متحول می شوند. تحولی که زیست اجتماعی جدیدی را بر اساس نظم نوین بر می سازد. ایرانیان با ورد به قدرت براساس رنج ناشی از تبعیض اموی دیده بودند، در صدد برسازی حکومتی تنوع پذیر و یگانه ساز برآمدند. این تجاربی برآمده از عصر ساسانی است که در حال انتقال به جهان اسلامی بود. ایرانیان بستر انتقال علوم و دانش ر بر مبنای تجارب ایرانی به جهان اسلام انتقال دادند. در این میان دانش فقه نیز در حاشیه قدرت به صورت دانش تنظیم کننده امور جامعه اسلامی و نیز برسازنده نظم جدید تحت تاثیر تجربه ایرانی عصر ساسانی برساخته شد. دینکرد دانش فقه زرتشتی الگویی برای اندیشمندان مسلمان ایرانی و غیر ایرانی بود تا در ادامه مسیر پیامبر در زمینه حکومت مندی مبتنی بر قانون، دانش استنتاج قانون از منابع و شکل دهی به قانون مورد نیاز جامعه بوجود آمد. در یک نگاه کلی دانش فقه، بر آمده از یک ضرورت حکومتی برای شکل دهی به نظم جدید در جهان زیست اسلامی برساخته شد. در این دانش الگوی دینکرد محوریت برسازی بود؛ اما پیش از برسازی این علم، حکومت های اسلامی در مدینه و بعدی ها تجاری در وضع قانون داشتند. تجاربی متاثر از یهودیان مدینه یا مسیحیان شام که خود را در قوانین دو دوره عصر نبوی و عصر اموی خود را نشان می دهد. لذا در زمان شکل دهی به دانش فقه این تجربه در چارچوب الگویی دینکرد وارد شد. در پایان کلام می توان به این جمع بندی رسید که دانش فقه براساس الگوی ایرانی دینکرد در حال تدوین در سده میانه اسلامی است که توضیح آن را در جستارها دادیم. اما این الگوی ایرانی در جهان زیست اسلامی از تجارب پیشین از عصر نبوی تا اموی نیز غافل نشده و آن ها را در این الگو وارد ساخته است؛ اما باید دانست، برآمدن دانشی به نام فقه و آن شیوه استنتاج و اجتهاد، از الگوی ایرانی دینکرد به جهان اسلام وارد شد و دانش بومی تمدن اسلامی، یعنی فقه را برساخت.
منبع: کتابخانه و مرکز اسناد قلم
منبع خبر: کلمه
اخبار مرتبط: بسترهای برسازنده دانش فقه(۱۵)؛ نتیجه گیری
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران