هفته هنر و فرهنگ؛ در کرونا، قتل رومینا، کودکان و قرنطینه
اول هفته عید بزرگ بود و با کنسرت آنلاین همایون شجریان، فضای روانی جامعه، روحی تازه گرفت، اما فردایش با خونین شدن گلوی رومینا، رنگ از دشت های سبز تالش پرید. هنوز خاطر هنر و هنرمندان از یاد رومینا فارغ نیست.
حق نشر عکس Pegah Salimi Image caption نقاشی پگاه سلیمی از قتل رومیناپاتوقهای مقاوم آماده میشوند تا بزودی از تعطیلی خلاص شوند، قرنطینهایهای تنها، در انتظار بازشدن پاتوقها بودند. مجلات هنوز جان ندارند، روزنامهها خوانده نمیشوند، سینماها و تئاترها تعطیل است. گرچه حادثههای ادبی و هنری آنلاین همچنان در جریان است. چنان که احتمال داده شده بود، همین رونق بازار وزارت فرهنگ و ارشاد را بدان جا رساند تا اعلام دارد برگزاری رویدادهای فرهنگ و هنری در فضای مجازی - خیلی هم خوب است اما با مجوز-. طنزنویسی گفت باید منتظر بود تا سال آینده هنرمندان و شاعران آنلاین با صدور بیانیهای گلایه کنند که وقتی ما مجوز هم گرفتهایم و شرایط را پذیرفتهایم پس چرا آزارمان میدهید.
انتشار خبر کشف بیش از ۴ هزار جلد کتاب ممنوعه، نزدیک بود عدهای از ادبیان و ناشران را شادمان کند که به دنبالش پلیس امنیت عمومی تهران بزرگ خبر داد که این ها از "عاملان فروش" کتابهای غیرمجاز و ممنوعه در محدوده خیابان انقلاب به دست آمده. به زبان دیگر نه "عاملان چاپ" کتابهای ممنوع نگران باشند و نه کسانی که از محدوده خیابان انقلاب بیرون هستند.
حق نشر عکس Golestan Gailery Image caption سیاوش واسعی، جایزه اول کودکان و قرنطینهدر دوازدهمین هفته قرنطینه خانگی، همچنان که رییس دولت از ناگزیری به همزیستی با کرونا خبر داد، طنزنویسان به سخن درآمدند که مگر تاکنون به اختیار با کرونا همزیست بودیم. گالریها با درهای بسته، نشسته بر بال شبکههای مجازی فعال بودند. گالری گلستان پیمایشی را که از نوروز آغاز کرده بود، با استقبالی گسترده به سرانجام رساند. نزدیک هزار کودک زیر ده سال، با بیان صادق و بیشیله خود، کرونا و زندگی کرونایی را ترسیم کردند. هیات داوری خانم لیلی گلستان، فرشید مثقالی، کامبیزدرم بخش و تارا بهبهانی بود و سرانجام ۲۶ اثر برگزیده شد. برخی از کودکان نقاش، ایرانیان مقیم آمریکا، بریتانیا، فرانسه، قطر و عمان بودند.
به نوشته خبرگزاری صبا: "اعلام همراهی شهرداری تهران، و وعده انتشار کتابی از گزیده آثار و ارسال آن برای شهرداریهای جهان، جوایزی به گزیدهها، و اختصاص دیوارهایی در شهر برای این نقاشیها بر ابعاد این اتفاق هنری افزود."
شبهای قرنطینه خانگینیوشا توکلیان فتوژورنالیست شناخته شده ایرانی در موسسه معتبر مگنوم، با گزارشهای بیشتر اجتماعی و عکسهای قوی و گاه تکاندهنده خود، نماینده معتبری است. او در یادداشتهای روزهای قرنطینه خود در تهران، از زندگی و عزلتی خبر میدهد که از آن خسته شده است. توصیف او درباره عکس زیبا و سادهای، با یک فندک روشن زیر یک چراغ سقفی چنین است: یکی از همین شبها، خسته از آن چه در قرنطینه خانگی میگذرد، خواستم سیگاری آتش بزنم و این صحنه پدید آمد، صحنهای بدیع از چراغی که در هفده سال گذشته همواره بالای سرم بوده هرگز آن را اینچنین ندیده بودم.
عکس دیگری از نیوشا توکلیان در روی جلد شماره تازه نشریه معتبر نشنال جیوگرافیک آمده، دستانی است در دستکش ایمنی از کرونا، در میان گلهایی قرمز رنگی که از ترکیبشان، عکس تکاندهنده و محزونی پدید آمده است.
عکاس روزنامهنگار ایرانی در شرح آن عکس به اولین سالگرد مرگ پدر خود اشاره کرده که قرار بوده امسال، با مراسمی همراه باشد اما به علت اعلام قرنطینه منتفی شده است. او همراه مادر و خواهر به گورستان رفتهاند و در آن جا با خلوتی باورنکردنی روبرو شدهاند. او در یادداشتی که هفته نامه معتبر آبزرور آن را منعکس کرد به عکاسان و روزنامه نگاران همکار خود توصیه کرده برای وضعیت جدید برنامهای داشته باشند، چرا که شرایط زندگی موجود، دارد عادی میشود.
حق نشر عکس Tandis Image caption کار امیر شالمانی سلف پرتره قرنطینهمجلات فرهنگی و ادبی که در دوران کرونا موفق به انتشار نشدهاند، از تعداد نشریاتی که منتشر میشوند بیشتر شده است. خوانندگان هفتهنامه کرگدن، ناداستان، سان، تندیس، آزما و چند نشریه دیگر همچنان منتظر تغییر شرایط هستند. اما کارکنان این نشریات بیکار نماندهاند. هر یک به طریقی.
هیات تحریریه تندیس برای خوانندگان خود نوشت: با بحران جهانی ویروس کرونا همهچیز به سرعت رنگ دیگری پیدا کرد. بشر برای در امان ماندن از بیماری، چارهای جز اعمال محدودیت پیشه نکرد. در این شرایط، بیش از هر زمان دیگری آدمها خواسته و ناخواسته به خودشان نزدیکتر شدهاند. ما نیز دست به کار شدیم تا از سر گرفتن انتشار مجدد نشریه تجربیاتی چند از هنرمندان را از این دوران، با شما در میان بگذاریم.
این مجله در ادامه اضافه کرده: با طرح "سلفپرتره در قرنطینه" از تعداد محدودی هنرمند طراح و نقاش دعوت کردهایم تا با درنظر گرفتن موضوع، اثری در بازهی زمانی مشخص کار کرده و تصویر اثر را ارسال کنند تا در این وبلاگ تندیس به نمایش درآید.
تندیس در توضیح اهمیت نقاشی از خود نوشته: سلف پرتره به عنوان یکی از موضوعات مهم تاریخ هنری شاید بهترین بیان این نزدیکی آدمی با خود باشد، در برخود با این موضوع صرفاً شاهد پرترهنگاری نباشیم و این رویداد را فرصتی برای بازگویی عواطف درونی و تجربههای شخصی متفاوت هنرمندان تلقی کنیم.
حق نشر عکس Firooze Mozafari Image caption سلفی با کارتون کرونا و کارتونکارتونیستها، با آن که در مطبوعات جایی کمتر از پیش دارند، اما صفحاتشان در شبکههای مجازی نشان داده است که دست از کار برنداشتهاند و همچنان به دست انداختن ویروس کرونا و روسای ممالک به جهت سیاستهایشان در مبارزه با کرونا، مشغولند. انگلیسیها دست از سر بوریس جانسون برنمیدارند، آمریکاییها مدام سوژهشان ترامپ رییس جمهوری آن کشور است، در فرانسه و ایتالیا و اسپانیا هم جز این نیست. فقط چین است که کسی در آن جا کاریکاتور رییس جمهور را نمیکشد. در مقابل روزنامههای هوادار ترامپ در آمریکا این کار را با شدت ادامه میدهند و چین را مسوول انتشار کرونا میدانند.
در این میان کار فیروزه مظفری موسوم به میس کارتون ابتکاری است. او خود را در کاریکاتوری درباره ماسک و کرونا، سوژه سلفی قرار داده است. توضیح این که ماسک این هنرمند قلمی نیست بلکه دوخته شده و در عالم واقع هم خارج از خانه مصرف دارد. طراح با سابقه حتی خال خود را در دوخت روی ماسک فراموش نکرده است، تا با ماسک دیگران اشتباه نشود.
حق نشر عکس Isna Image caption صدیقه کیانفر بازیگر ۶۶ سریال درگذشتصدیقه کیانفر در ۸۸ سالگی درگذشت، فعالیتش را در رادیو آغاز کرد و تازه در دو فیلم بازی کرده بود که انقلاب شد و بیکار ماند اما دو سالی بعد در سازمانهای انقلابی هنری شرکت کرد و سینمای دوران جدید - که به نمایش چهره جوان زن رغبتی نداشت- او را در فیلمهای مختلف پذیرفتند. بازیگر ثابت شده بود، و در عالمی که اکثر هنرپیشگان سینمای پیشین، در عزلت کامل قرار داشتند، خانم کیانفر ۲۷ فیلم سینمایی بازی کرد که آخرین آنها "مرضیه" به کارگردانی فلورا سام بود. در عین حال در ۶۶ سریال هم شرکت داشت که میتواند یک رکورد به حساب آید. اما این هفته بعد از هشتاد سالگی او تمام شد. و هیچ یک از کارگردانهای جوان نیز او را نخواستند. در حالی که در سالیان پیشین مرضیه برومند، حسن فتحی و شاپور قریب هم به او بازی داده بودند.
خانم کیانفر با چنین کارنامه پرباری در سالهای پایانی عمر به شدت منقد بود و شکایت داشت که چرا سینما یادی از وی نمیکند. خود گفته بود که به خاطر پول نیست ولی احساس میکند که بیکاری یعنی مرگ.
باری او یک چهره مردمی آشنا برای بینندگان سیمای جمهوری اسلامی بود، اما وقتی در مصاحبهای از وی پرسیدند که چرا سیمای جمهوری اسلامی و نمایشهایش مورد پسند مردم نیست و شبکههای ماهوارهای این همه مشتری دارد گفت: جذب مخاطب به شبکههای ماهوارهای به خاطر نوع کار ماست، من خودم مینشینم فیلمهای ترکیهای ماهواره را میبینیم و ازشان یاد میگیرم.
او اضافه کرد: "مردم وقتی من را در خیابان میبینند میگویند چرا فیلمها اینقدر سطحشان پایین آمده است؟ میگویند با رغبت نگاه نمیکنیم، در حین آشپزی یا رد شدن از مقابل تلویزیون یک نگاهی میاندازیم. چرا؟ این چراها را باید از مسؤولان پرسید. من همیشه فکر میکنم بازیها یک نمایش است و همه آمدهاند برای اینکه خودشان را در تلویزیون نشان دهند."
خانم کیانفر که به ساده دلی و بیریایی و رک گویی شهرت داشت در آخرین سال عمر درباره سانسور هم سخن گفت. معتقد بود: "سانسور باعث میشود مفهوم کارهای ما از بین برود. آخر چقدر سانسور؟ یک فیلمنامه در ۱۰۰ جایش سانسور میشود، تازه وقتی فیلم آماده میشود باز هم میگویند فلان بخش فیلم باید حذف شود. تلویزیون فیلمهای خارجی را نشان میدهد در حالی که مفهوم ندارند، چون همه را زدهاند، اگر قرار است سانسور شود چرا آنجا که مثلا (... ) سانسور نمیشود؟ این زشت نیست؟ چرا اینها را سانسور نمیکنند؟ ما در گذشته اینها را نشان میدادیم ولی الان داریم بیان میکنیم. اینها را چرا نمیبینند؟"
درست در همین هفته محمدرضا حیاتی گوینده با سابقه صدا و سیما هم در مصاحبهای گفت: "اگر به هنرمند بگویید بنشین خانه و کار غیرهنری انجام بده این میمیره و قادر به زندگی نیست. به من گوینده هم اگر بگویند نمیتوانی گویندگی کنی شش ماه دوام نمیآورم."
مجوز اجرای زنده برای هنرمندان چیز!
شهرام شهیدی طـــنــزنـویــس در صفحه شهرونگ نوشته:
روز اول: متن استوری اول من: امشب قرار است یک اجرای موسیقی و تئاتر لایو را در اینستاگرام من شاهد باشید.
کامنت : با توجه به بیانیه مرکز روابط عمومی ارشاد، برگزاری هرگونه رویداد فرهنگی در فضای مجازی با تأیید وزارت ارشاد مجاز خواهد بود. با تشکر. همیار پلیس فتا!
روز دوم: تماس تصویری با مسئول مربوطه:
من: بنده مجوز میخواستم.
مسئول: نمیشه. ما وقت نداریم برای هر صفحه مأمور بگذاریم. باید صفحهتان حداقل ١٥هزار فالوور داشته باشد.
روز سوم: تماس تصویری مجدد:
من: الان فالوورهای من پانزدههزار و دو نفر شده. مجوز میدهید؟
مسئول: نخیر. شهر هرت که نیست. من اسامی هنرمندان مدعو را که دیدم فهمیدم هرکدام از یک جای دنیا هستند. نقش اول تئاتر از دانمارک. نوازنده ترومپت از آمریکا. آمریکا که باید حذف بشود. الا و بلا شدنی نیست. مجوز بیمجوز.
من: چشم. ایشان را از گروه هنرمندان حذف میکنم و از نوازنده ترومپتی که در پاکستان میشناسم، استفاده میکنم.
مسئول: سوابق این نوازنده پاکستانی را بفرستید ببینیم با طالبان همکاری نکرده باشد.
من: عزیزجان طالبان با موسیقی مخالف است. چطور با نوازنده ترومپت همکاری کند؟
مسئول: حرف نزن. به جرم اخلال در قانون صفحهات فیلتر میشودها.
روز چهارم: تماس تصویری مجدد:
من: جانشین پاکستانی تأیید شد؟ الان مجوز را صادر میفرمایید؟
مسئول: مجوز ایشان صادر شد اما مجوز اجرا نه.
من: چرا؟
مسئول: شما در گروهتان یک نوازنده تار داری که از فرانسه قرار است اجرا کند. ما قانون نداریم واردات چیزی که در ایران تولید میشود.غیرقانونی است.
من: نوازنده تار که چیز نیست.
مسئول: از نظر من همه شما که کار فرهنگی میکنید چیز هستید.
من: چیز که هستیم. اگر چیز نبودیم که الان شاخ اینستاگرام بودیم و به جای دغدغه فرهنگی پول درمیآوردیم. اما این چیزی که هستیم با آن چیزی که مدنظر شما است تومانی هفت صنار فرق دارد.
روز پنجم: تماس تصویری مجدد:
من: اوامرتان انجام شد. حالا مجوز میدهید؟
مسئول: نخیر، فعلا بخش اولیه بررسی تمام شد. حالا میفرستمت قسمت بررسی محتوا. چون تعداد کلمات ستون امروزت زیاد شد معلوم است زیادی حرف زدهای بقیهاش را بعدا برای فالوورهایت تعریف کن.
منبع خبر: بی بی سی فارسی
اخبار مرتبط: هفته هنر و فرهنگ؛ در کرونا، قتل رومینا، کودکان و قرنطینه
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران