سرنوشت کتاب و ناشران در عصر اینترنت چه خواهد شد؟
جهان معاصر دگرگونی بیسابقهای را تجربه میکند. تغییرات گسترده و عمیق ناشی از فراگیری اینترنت و فضای مجازی کمتر چیزی را به قرار سابق باقی گذاشته است؛ از خصوصیترین احوالات شخصی آدمیان گرفته تا روابط مردمی و نهادهای اجتماعی و مناسبات بینالملل. کشورها و جوامع و افراد، همه در مسیر این سیل عظیم تغییرات قرار گرفتهاند، گیرم برخی پیشتر و بیشتر و بعضی عقبتر و کمتر. دور نیست که با نسل جدیدی از بشر روبهرو شویم با کمترین شباهتی به آدمیان تا به امروز. این تغییرات غالبا تدریجیاند، برخی مثبت و مفید ارزیابی میشوند و بعضی منفی و مضر. در مورد ابعاد و اقسام این تغییرات، مقالات زیادی از منظرهای مختلف نوشته شده و بحث و جدل میان موافقان و مخالفان تا اطلاع ثانوی ادامه خواهد داشت، چون هنوز توفان فرو ننشسته و لنگرگاه ناپیداست. اما در این معرکه آرای موافق و مخالف در مورد یک چیز اختلاف نظری به چشم نمیخورد و آن اینکه اینترنت «سبک زندگی» مردم را تغییر داده است.
امواج این تغییرات به دنیای کتاب هم رسیده و اهل کتاب را، از نویسنده و مترجم گرفته تا ناشر و فروشنده و خواننده متاثر کرده است. جهان کتاب به تدریج وارد بازی جدیدی شده که پایانش نه برای بازیگرانش معلوم است و نه تماشاگرانش. در فضای مجازی هر روز پدیدهای جدید در ارتباط با کتاب رو میآید و بحثهای تازهای درباره منافع و مضارش درمیگیرد. تغییر سبک زندگی موجب تغییر «سبک مصرف» و تغییر «مصرف فرهنگی» آدمیان هم شده است. در نتیجه امروزه در میان اهالی کتاب شاهد سلیقههای تازه و عادتهای جدیدی هستیم که عدهای را نگران و گروهی را خوشحال میکند. باید در مورد این نگرانیها و خوشحالیها بیشتر تامل کرد.
پارادوکس واقعیت مجازی
چرا تامل و تفکر در باره عالمگیر شدن اینترنت ضرورت دارد؟ چون امروزه فضای مجازی به بخشی جداییناپذیر از زندگی ما تبدیل شده و روندهای برگشت ناپذیری را ایجاد کرده که گریز و گزیری از آن متصور نیست. برای فهم موضوع کافی است، نگاهی به زندگی و کسبوکار و سرگرمیهای خودمان و اطرافیانمان بیندازیم تا ببینیم چه میزان وابسته به اینترنت شده است. وقتی از فضای مجازی سخن میگوییم باید مراقب واژه «مجازی» هم باشیم. گذشتگان ما «مجازی» را در برابر «حقیقی» به کار میبردند مثلا حافظ میگفت «آن می که در آنجاست، حقیقت نه مجاز است». اما امروزه اینترنت سبب شده که عالم مجاز تا مرزهای جهان واقعی پیش آمده و به درون آن رسوخ کند. وضعیت بیسابقهای که توصیف آن با مفاهیم معمول ممکن نیست و نیازمند ابداع مفاهیمی جدید و بعضا ناسازوار (پارادوکسیکال) مثل «واقعیت مجازی» (Virtual Reality) است. اکنون «دنیای مجازی» و «دنیای واقعی» دو دنیای مجزا و مجاور نیستند که گاهی در این و گاهی در آن باشیم. این دو جهان در حال ادغام و فرورفتن در همدیگرند و تفکیک مرزهایشان روزبهروز دشوارتر میشود. گویی «مجازستان» در حال بازآفرینی جهان واقعی است و دنیایی جدید با الزامات و اقتضائاتی نوین در حال پدیداری است.
نوش و نیش مجازی
بازگردیم به بحث تاثیرات اینترنت و فضای مجازی بر دنیای کتاب. واقعیت آن است که ابعاد مثبت و منفی این تاثیرات چنان است که داوری آسان و سرراستی در موردشان نمیتوان داشت. برخی از اهل قلم هنوز فضای مجازی را جدی نگرفته و معتقدند که این فضا مناسب مطالب تفریحی و سرگرمکننده است و آثار فکری جدی و اصیل در آن جایگاهی ندارد. یعنی در ازای وقتی که از آدمی سلب میشود، بهرهای درخور نصیبش نمیشود مضافا اینکه مروج نوعی سطحیگرایی هم هست. در نقطه مقابل، گروهی دیگر از نویسندگان معتقدند که مولف باید فرزند زمانه خود باشد و از «ظرفیت»های فناوری اینترنت استفاده کند و فرآورده اندیشه و قلم خود را در «ظرف» زمانه عرضه کند و چه باک که این ظرف، غیر از کاغذ و چاپ باشد. ظاهرا سخن هر دو گروه بهرهای از حقیقت به همراه دارد.
در میان جماعت کتابخوان نیز درباره فضای مجازی اختلاف نظر وجود دارد. برخی از کتابخوانان هنوز دلبسته داشتن و خواندن کتاب ملموس و کاغذی هستند و هر کتابی برایشان منبعی گرم از خاطرات است و یادآور لحظههای ناب دریافتهای ذهنی و بهرههای روحی. برای این افراد خواندن کتاب الکترونیک کاری است سرد و عاری از حس و خاطره که اگر فایدهای علمی هم داشته باشد، لذت روحی به بار نخواهد آورد. در نقطه مقابل، بسیاری از خوانندگان، بهویژه آنان که روحیه پژوهش و جستوجوگری دارند، معتقدند که عادت دیرین و شیرین مطالعه کتاب کاغذی نباید موجب محرومیت از امتیازات کتابخوانی در فضای مجازی شود. امتیازاتی که مهمترینش دسترسی سهلتر و سریعتر به کتاب است و این یعنی صرفهجویی در وقت و پول. انگار این دو گروه نیز هر یک جنبهای از حقیقت ماجرا را بازگو میکنند.
بله، نوش و نیش اینترنت با هم است و فضای مجازی مجموعهای از امتیازات و فرصتهای متنوع در اختیار مینهد که برخورداری از هر کدامشان مستلزم پرداخت هزینهای کم یا بیش است. در بازار اینترنت، کسب سود بدون پرداخت هزینه رویایی بیش نیست.
امتیاز دسترسی
مهمترین امتیاز اینترنت برای اهل کتاب دسترسی سهل و سریع به نسخه دیجیتال کتاب و امکان ذخیره (دانلود) کردن آن است. درست است که این امکان بلای جان ناشران و کتابفروشان است ولی در مقابل برای کتابخوانان مزیتی است جایگزینناپذیر. امروزه هر کتابخوان و کتابدوستی میتواند به مدد اینترنت نسخه الکترونیک آثار مورد علاقه و نیاز خود را دانلود کرده و کتابخانهای دیجیتال در کامپیوتر شخصی خود فراهم آورد و به جای مراجعه به کتابفروشی و کتابخانه در میان فایلهای ذخیره شده به جستوجو بپردازد. از این منظر اینترنت نقش مهمی در عمومی کردن علم و توزیع معرفت در دنیای معاصر داشته است. اما همین امتیاز بیبدیل میتواند موجب «توهم دانایی» هم بشود. دسترسی به کتاب به وسوسه تصاحب آن دامن میزند و کثرت منابع در دسترس میتواند فرد را وارد مسابقه بیپایان ذخیره کردن هر چه بیشتر منابع دیجیتال کند، بیاندکی تامل در مورد وقت و علاقه و نیاز واقعی. اگر فردا صبح اعلام شود که نسخه دیجیتال تمامی سیوچند میلیون عنوان کتاب موجود در کتابخانه کنگره امریکا به صورت رایگان در اینترنت قابل دسترسی و ذخیره کردن است، شک نکنید که خیلی از افراد سراغ انبار کردن این مجموعه میروند بیآنکه فرصت یا علاقهای برای خواندن یکی از آن همه را داشتهباشند. اهتمام صرف به گردآوری کتاب، کاغذی یا دیجیتال تا زمانی که دغدغه و مسالهای جدی در میان نباشد، کمکی به دانایی و فرهیختگی نخواهد کرد که بر توهم دانایی هم خواهد افزود.
مهبانگ نوشتاری
امتیاز دیگر فضای مجازی سرعت و سهولت نشر آثار در آن است. نویسنده میتواند فرآورده فکر و قلم خود را سریع و راحت در اختیار طیف گستردهای از مخاطبان قرار دهد و خوانندگان نیز میتوانند به آسانی مباحث مورد علاقه خودشان را در این فضا پیدا کنند. اما همین امتیاز یعنی امکان نشر آسان و سریع ایدهها، دردسرهایی هم ایجاد کرده است. هر کسی میتواند در فضای مجازی به راحتی و در هر موردی بیملاحظه میزان صلاحیتش، مطلبی را سر هم کرده و پخش کند. در نتیجه این امکان سبب میشود که بسیاری از افراد، خواسته یا ناخواسته در معرض بیماری «خودروشنفکرانگاری» قرار گیرند و تصور یا توهم کنند که رسالتشان این است در باره هر چیز و همه چیز باید نظر دهند. تکثیر انفجارگونه نوشتارهای ناسنجیده و سطحی فضای مجازی را شلوغ و آشفته کرده و ارتباطات فکری را دشوار میکند مثل جلسهای که علاوه بر سخنران هر یک از مستمعان هم میکروفن در اختیار داشته و همه همزمان سخن بگویند و در اثر ازدحام و تزاحم اصوات صدا به صدا نرسد.
این عارضه یعنی تولید و عرضه انفجارآمیز دادهها و اطلاعات درست و نادرست در فضای مجازی، کار را بر جستوجوگران دشوار میکند چون ناچارند تلی از زباله را بکاوند مگر قطعه جواهری پیدا کنند. در واقع طرح مباحثی مثل «سواد دیجیتال» یا ابداعاتی مثل طراحی موتورهای جستوجوگر هوشمند، راهکارهایی برای رفع همین دشواری است تا صیادان این اقیانوس بیکران گوهر را از خرمهره باز شناسند.
کوته پسندی
تنوع و فراوانی بیش از حد اطلاعات در فضای مجازی و فقدان مجال و امکان بررسی ارزیابانه و سنجشگرانه آن، کاربران را ناگزیر از مواجههای سطحی و شتابزده با نوشتهها میکند. همین نگاه عبوری به نوشتارها به تدریج گرایش به نوشتههای کوتاه و گریز از متنهای طولانی را تقویت میکند، یعنی همان «فرهنگ سهخطی» و نخواندن نوشتههای بیش از 3 سطر. افزایش تمایل خوانندگان به کوتهخوانی لاجرم نویسندگان را هم به سوی فرم کوتهنویسی سوق میدهد تا عرضه و تقاضا در این بازار متوازن شود.
البته کوتهنویسی به عنوان «ُرم» کموبیش رایج در فضای مجازی، قالب مناسبی برای اطلاعرسانی در باب موضوعات عادی است ولی این ظرف گنجایش هر مظروفی را ندارد و برای مثال بسیاری از آثار ادبی و فلسفی را نمیتوان در این قالب گنجاند. به عنوان نمونه، خواندن رمانهای بلندی مثل «در جستوجوی زمان از دست رفته» پروست، مستلزم صرف وقت و سلوک روحی و همگامی خواننده با مولف است، همچنان که خواندن رسائل فلسفی مثل «گفتار در روش» دکارت نیز نیازمند دقت نظر و گفتوگوی ذهنی بین خواننده و نویسنده است. در مورد چنین آثاری کوتهنویسی و کوتهخوانی حداکثر میتواند مشوقی برای مطالعه متن اصلی باشد اگر موجب لوث شدن آن نشود.
نگارش مشارکتی
امتیاز مهم دیگر فضای مجازی برقراری ارتباط مستقیم بین نویسنده و خواننده است. در همین فضای مجازی شلوغ و آشفته این امکان وجود دارد که خوانندگان وارد گفتوگو و پرسش و پاسخ با نویسندگان شوند. امکان برقراری چنین دیالوگی نه تنها در تصحیح ذهنیت دوطرف و افزایش فهم متقابل موثر است بلکه میتواند موجد سبک جدیدی در نگارش کتاب هم باشد: نگارش کتاب به منزله فرآیندی تدریجی و مبتنی بر گفتوگوی مستمر میان نویسنده و خواننده.
اساسا نوشتن کتاب کاری است فردی که نویسنده معمولا در خلوت و تنهایی خود انجام میدهد در نتیجه، خوانندگان کتاب تا پیش از انتشار آن تصویر و تصوری از آن ندارند. تنها پس از انتشار و خوانده شدن کتاب است که نویسنده میتواند از نظرات خوانندگان با خبر شود و بازخوردهایی دریافت کند و از بازتابهای انتشار کتابش با خبر شود. تجربه نشان داده، نویسندگانی که تجربه تدریس داشتهاند، قادر به تالیف آثار وزینتری بودهاند زیرا امکان آن را داشتهاند که ایدههای خود را قبل از انتشار با مخاطبانی در میان نهاده و بر اساس بازخوردهای دریافتی، آنها را تصحیح و بازآرایی کنند و شکل بهروز یافته و پرورانده آن را روی کاغذ بیاورند. امروزه اینترنت و فضای مجازی این امکان را برای اهل قلم فراهم کرده تا آثاری را به شیوهای جمعی و گفتوگویی پدید آورند. یعنی ایدههای خود را به تدریج در فضای مجازی منتشر کرده و در معرض نقد و نظر مخاطبان قرار دهند سپس بر اساس بازخوردهای دریافتی از آنها دستبه کار تدوین متن نهایی شوند. این شیوه ممکن است از تازگی متن نهایی بکاهد ولی قطعا بر استواریاش خواهد افزود.
چشمانداز
دنیای امروز به سرعت در حال تغییر است و موتور محرکه این تغییرات هم فناوریهای پیشرفته نوین است. اینترنت و فضای مجازی سبک زندگی ما را تغییر داده است، ارتباطات آسانتر و راهها کوتاهتر شده ولی گرفتاریهای تازهای هم گریبانگیرمان شده است. آنچه که مهم است، شیوه مواجهه با این جهان در حال تغییر است. امام هادی علیهالسلام فرمود «دنیا بازاری است که گروهی در آن سود میبرند و جمعی زیان میبینند». این استعاره بازار در مورد جهان اینترنتی شده هم صدق میکند که مثل هر بازار دیگری، گروهی از آن منتفع شده و جمعی متضرر میشوند. سود و زیان ما در گروی نوع سلوک ما در این بازار است. شرط لازم برای دادوستد موفقیتآمیز در بازار اینترنت، شناخت ابعاد و قواعد و فرصتها و تهدیداتش است ولی شرط کافی همانا تمرکز بر عزم و هدفمندی خودمان است. باید دقیقا بدانیم که در این بازار چه را و چرا میجوییم تا فقط به وقت و به قدر ضرورت سراغش برویم و از فریب جلوههای رنگارنگ بازار دور بمانیم. بدون پایبندی به این شرط یعنی روشن بودن خواستههایمان از این بازار، اینترنت نه تنها خادم ما نخواهد ماند بلکه به تدریج تبدیل به مخدوم ما خواهد شد و وقت و ذهن و روح ما را به خدمت خواهد گرفت. مولانا هشدار میداد که «در این بازار عطاران، مرو هر سو چو بیکاران»؛ امروز نیز این هشدار شنیدنی است. پرسهزنی بیهدف در فضای مجازی موجب اتلاف عمر و ابتلا به «اعتیاد اینترنتی» است.
فضای مجازی بیتردید دنیای کتاب را تغییر داده و خواهد داد هر چند که تا به امروز نمیتوان از محو کتاب کاغذی و قربانی شدنش در معبد دیجیتال سخن گفت. همان طور که ساندویچ و فست فود به عنوان غذاهای نوین متناسب با زندگی مدرن شهری شده به صورت کامل جایگزین غذاهای معمول نشدند به احتمال زیاد کتاب دیجیتال هم نمیتواند جای سلف کاغذی خود را بگیرد هر چند بخشهایی از امپراتوریاش را تصرف کرده و خواهد کرد. همراهی هوشمندانه با تحولات مربوط به دنیای کتاب در عصر اینترنت، مستلزم تامل در ابعاد مثبت و منفی هر یک از این تغییرات است و تلاش برای بهرهمندی از فواید و احتراز از زیانهایش. به نظر میرسد یکی از مهمترین امتیازات این فضا، امکان برقراری دیالوگ مستقیم میان نویسنده و خواننده است. این امکان نه تنها موجب گسترش تفاهم جمعی است بلکه میتواند زمینهساز آفرینش آثاری ماندگارتر و استوارتر بر اساس همفکری نویسنده و خواننده باشد؛ پدیدهای که تاریخ کتاب و کتابت کمتر نمونه مشابهی برایش سراغ دارد.
* عضو انجمن جامعه شناسی ایران
* منتشر شده در روزنامه اعتماد | چهارشنبه ۲۱ خرداد ۹۹
منبع خبر: خبر آنلاین
اخبار مرتبط: سرنوشت کتاب و ناشران در عصر اینترنت چه خواهد شد؟
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران