سرطان و سرنوشت!

چکیده : چند اکبر طبری و محمدرضا رحیمی و حمید بقایی و حسین فریدون دیگر هم باید در میانه کشمکش قدرت سیاسی لو بروند تا بپذیریم رشد فساد در جمهوری اسلامی یک پدیده سیستمیک سرطانی است؟ تا بپذیریم همه دزدان میمانند تا وقتش؛ تا وقتی هنگام گرفتن یقه کسی برسد!...


در آخرین دهه‌قرن بیستم، اتحاد شوروی ،یکی از قدرتمندترین نظامهای سیاسی جهان، به صورتی تقریباخود خواسته و بدون درد و خونریزی به حیات خود پایان داد. شوروی منحل و به چند دولت کوچکتر دارای نظامات مخالف اتحاد شوروی تجزیه شد. در همان دهه، ناکامی‌های دولت جان میجر در بریتانیا به تغییر دولت و روی کار آمدن دولت کارگری تونی بلر انجامید. رخداد اول انحلال یک نظام بود و دومی تغییر یک دولت . چقدر با یکدیگر تفاوت دارند؟

تفاوتهایی بسیار دارند، ولی اینجا فقط به یکی از آنها میپردازیم. تغییر دولتهای ناکام در حل مشکلاتی که با آنها روبرویند مساله غامضی نیست. مانند عوض کردن پزشک، هنگامی که حس میکنیم داروهایش برای درمان بیماریمان کافی یا موثر نیست. در درمان ناکامی نظامها ، گویی با سرطان روبروییم.درد بیدرمان، که عوض کردن پزشک درمانش نیست. شیمی درمانی و حمله به عمق توموری که ریشه کرده ، شایداثربخش باشد، اما غالب اوقات بیمار میمیرد وبه نظام سیاسی سرطانزده نیز نمیتوان چندان امیدبست.

این اصل را می‌توان بر همه نظامهای کوچک و بزرگ و قدرتمند و ضعیف تعمیم داد. آمریکا و ایران ندارد. سرطان نابرابری نژادی ایالات متحده را حتی انتخاب رئیس‌جمهور سیاهپوست درمان نکرد و اگر غده و عقده نابرابری و نژادپرستی آمریکا جراحی اجتماعی نشود ،قانون اساسی ایالات متحده هم نمیتواند آنرا زنده نگه دارد. سرطان فساد در عمق سیستم در ایران را نیز هیچ دولتی توان درمان نداشته است. غده فساداکبرطبری را که بیخ گوش دو رئیس ده ساله سیستم قضائیه کشور رشد کرده و ریشه دوانده حتی اگربا تمام شاخه ها و ریشه هایش کنده باشند، تغییری در اینکه رشد طبری‌ها ذاتی سیستم است نمی‌دهد. چند اکبر طبری و محمدرضا رحیمی و حمید بقایی و حسین فریدون دیگر هم باید در میانه کشمکش قدرت سیاسی لو بروند تا بپذیریم رشد فساد در جمهوری اسلامی یک پدیده سیستمیک سرطانی است؟ تا بپذیریم همه دزدان میمانند تا وقتش؛ تا وقتی هنگام گرفتن یقه کسی برسد!

فساد نظامدار و مافیای غارتگر البته و متاسفانه همه مساله و کل بیماری نظام جمهوری اسلامی نیست. نظامی که نمیتواند نرخ تورم و نرخ‌کاهش قدرت خرید مردم را در دوره ای چند دهساله کنترل کند یک جای خودش است که میلنگد و نه فقط دولتهایش. جز اقتصاد که وضعیت سرطانی دارد ، کاهش حمایت از حکومت در غالب کاهش مشارکت انتخاباتی ، کاهش اعتماد عمومی ، کاهش‌سطح‌ حساب‌اعتبارحکومت، تشدید بحرانهای زیست محیطی و تبدیل آنها به مشکل اجتماعی و سپس سیاسی، تشتت فرهنگی، و شاید مهمتر از همه گیجی مداوم استراتژیک در سیاست خارجی علائم خوبی نیستند ؛ عوارض سرطانی‌اند. به نظر میرسد برای عدم برخورد به موقع با این غده ها توضیحی و توجیهی سیاسی در جایی هست.چند دهه زیستن در این سیستم این را به مامیگوید ، اما فعلا بماند تا بعد.

جز خادمان پروژه براندازی و مافیای غارتگر کسی از وضع موجود خوشحال و راضی نیست. نفعی در تداوم این سرطان برای ایرانیان نیست. نفعی هم در مرگ نظام موجود نیست که بدیل محتمل آن آمیزه‌ای از مافیای تحت زعامت پوتین، سوریه دچار به جنگ داخلی، و عراق دستخوش معرکه فرقه‌ها خواهد بود . با عاقبتی احتمالابالکانیزه . هیچ ایرانی وطن‌دوست یا انسان شریفی به این راضی نیست. اما اگر نظام به یک شیمی درمانی گسترده در کل پیکره خود و دست کشیدن از شیوه موجودزیست سیاسی رضایت ندهد، آرزو و دعای ما ثمری و اثری بر احکام محتوم تاریخ ندارد!

منبع: کانال جامعه نو

منبع خبر: کلمه

اخبار مرتبط: سرطان و سرنوشت!