حیدری وجودی شاعر نامدار افغانستان در گذشت

حیدری وجودی شاعر نامدار افغانستان در گذشت
آفتاب
آفتاب‌‌نیوز :

غلام حیدر متخلص به حیدری وجودی از چند روز به اینسو در بستر بیماری بود و خبر احتمال مبتلا شدن او به ویروس کرونا در شبکه‌های اجتماعی دست به دست می‌شد.

حیدری وجودی مخاطبان زیادی در میان اهل تصوف و حتی اهل سیاست افغانستان داشت و غزل‌هایش در میان گروهی که خود را مریدان او می‌دانند، دارای مقبولیت و محبوبیت ویژه‌ای است.

حیدری وجودی خود را از پیروان عارفان بزرگ پیشین می‌دانست و زندگی خود را وقف سلوک عارفانه کرده بود.

او گفته بود، در دوازده سالگی با مشاهده چیزی در رویا که آن را "یک شی که همه چیز را در بر می‌گرفت " تعریف می‌کند، احوالش دگرگون شد و این مصراع بر زبانش جاری گشت: "چه بودی، رو نمودی، دل ربودی، بیدلم کردی. " پس از آن رویا، او خود را میان هوشیاری و جنون معلق یافت چنانکه قادر نبود بیش‌تر از صنف/کلاس ششم درس بخواند.

ملاقات با عشقری

چهار سال بعد در شانزده سالگی زادگاه خود پنجشیر را ترک گفت و به کابل آمد، شهری که تا پایان عمر در آن ماند. در این شهر با صوفی غلام نبی عشقری آشنا شد، با شایق جمال، استاد عبدالحق بیتاب و مولانا خسته نشست و برخاست کرد؛ شعرهایش در روزنامه‌ها منتشر شدند، در قالب کتاب چاپ شدند و او رفته رفته عنوان نجم العرفا یافت و تا بود از حلقه اخلاص‌مندان و مجذوبان بیرون نرفت.

او از تاثیری که صحبت صوفی عشقری بر او داشته همواره سخن می‌گفت. در ابتدای شاعری اشعار خود را به عشقری می‌خوانده، اما آن صوفی تارک دنیا میلی به دیدن عیب در کار شاعران نداشته است.

یک عمر در یک شغل

حیدری وجودی پس از پایان دوره سربازی که شش سال را در برگرفت، در سال ۱۳۴۳ وارد کار اداری برای دولت شد. کمتر از شش ماه به عنوان محرر در انجمن شعرای افغانستان کار کرد، آن انجمن که چهارده عضو، هفت پشتو زبان و هفت فارسی زبان داشت در مدت کوتاهی به دلیل اختلاف نظر‌های عمیق اعضا، فروپاشید. حیدری وجودی در همان سال به عنوان مسئول بخش مجلات و روزنامه‌ها در کتابخانه عامه کابل به کار گماشته شد، شغلی که تا پایان عمر آن را رها نکرد.

در افغانستان ماموران حکومت در ۶۵ سالگی بازنشسته می‌شوند. وقتی از کار بازنشسته شد، نامه‌ای به حامد کرزی رئیس جمهوری پیشین افغانستان نوشت و در آن نامه از انس و الفت پنجاه ساله با در و دیوار محل کار خود حکایت کرد و نوشت که حتی حاضر است بدون دریافت حقوق و امتیازی به کار در کتابخانه ادامه بدهد. آقای کرزی این پیشنهاد را پذیرفت و با صدور حکمی، پرداخت حقوق مقرر و ابقا در کار را برای او دایمی ساخت.

خلوت گزینی در کودکی

حیدری وجودی در سال ۱۳۱۸ خورشیدی در ولسوالی رخه در ولایت پنجشیر زاده شد. در آن سال‌ها در پنجشیر و ولایات اطراف آن درس در مدارس دولتی تنها تا صنف ششم تدریس می‌شد و شاگردانی که مایل به ادامه درس بودند می‌بایست به کابل بروند. اما حیدری وجودی که پس از آن رویا، یارای ادامه درس را در خود نمی‌دید، برای مدتی نزدیک به چهار سال عزلت و خاموشی اختیار کرد. به قول خودش در تمام این مدت ساعات اولیه روز‌ها را بر فراز بلند‌ترین تپه‌ی روستا که در برابر منزل شان واقع شده بود به تنهایی می‌گذرانید. او از آنجا خاموشانه به چشم‌انداز‌های دور نظر می‌دوخت. خلوت‌نشینی و خاموشی او را به سوی سخن موزون کشانید و از او غزلسرایی ساخت که تا پایان عمر دست از قلم نگرفت.

از حیدری وجودی در بیش‌تر از شصت سال خلاقیت ادبی‌اش ۱۵ عنوان کتاب شعر به همراه چندین اثر پژوهشی منتشر شده که برخی از آثارش دو تا شش بار هم چاپ شده اند. مرجع چاپ تمامی این کتاب‌ها کابل بوده است.

آثار حیدری وجودی

عشق و جوانی (۱۳۴۹)
راهنمای منظوم پنجشیر (۱۳۵۱)
نقش امید (۱۳۵۵)
با لحظه‌های سبز بهار (۱۳۶۴ چاپ دوم، ۱۳۸۸)
سالی در مدار نور (۱۳۶۶ چاپ دوم ۱۳۷۹)
سایه معرفت (۱۳۷۵چاپ ششم ۱۳۹۱)
صور سبز صدا (بدون ذکر سال چاپ)
میقات تغزل (۱۳۷۸)
غربت مهتاب (۱۳۸۲ چاپ دوم ۱۳۸۷)
لحظه‌هایی در آب و آتش (۱۳۸۳)
آوای کبود (۱۳۸۳)
ارغنون عشق (۱۳۷۷ چاپ دوم ۱۳۸۷)
شکوه قامت مقاومت (۱۳۸۳ چاپ دوم ۱۳۸۴)
رباعیات و دوبیتی‌ها (۱۳۷۹ چاپ دوم ۱۳۸۷)
دیوان حیدری وجودی (۱۳۹۴)

حیدری وجودی در یادداشتی در ابتدای دیوان خود از حمایت‌های مالی محمد یونس قانونی یکی از چهره‌های برجسته سیاسی، برای انتشار آثارش تشکر کرده و او را دانشمند روزگار نامیده است.

هزینه چاپ و انتشار دیوان اشعار حیدری وجودی را عبیدالله صافی، رئیس انجمن دوستداران بیدل پرداخته و آقای وجودی در ابتدای آن اثر از آقای صافی به عنوان فرزند معنوی خود نام برده و در غزلی او را نور چشم خود خوانده است:

عبیدالله صافی،‌ای که هستی نور چشمانم

چه جای چشم؟ مِهرت جای دارد در دل و جانم

... ز تو روح بزرگ حضرت بیدل بوَد راضی

اگر گویی «چه میدانی؟» بکن باور که میدانم...

حیدری وجودی دو مجموعه از اشعار صوفی غلام نبی عشقری را با نام‌های افلاک عشق و دل نالان و اشعار عبدالواحد صادقی را زیر نام نور معرفت تصحیح و تدوین کرده و همچنین برگزیده‌ای از غزل‌های شاعران با نام غزل‌های از واصل کابلی تا واصف باختری و نیز گزیده‌یی از غزلیات شایق جمال را گردآوری و تدوین کرده است.

رساله‌ای با عنوان مولانای روشنگر و روشن‌نگر، کوردلان بی‌باور که موضوع آن معرفی مولانا جلا‌الدین محمد است و نیز رساله دیگری با عنوان نور و نورالانوار در مثنوی از تالیفات اوست.

شارح مثنوی معنوی

حیدری وجودی از سال ۱۳۶۸ برای مدت شانزده سال، در مجالسی که هر هفته دو بار در کابل برگزار می‌شد سراسر مثنوی معنوی مولانا جلال‌الدین محمد بلخی رومی را شرح کرد. نسخه صوتی مجالس شرح مثنوی حالا در اختیار نزدیکان وی است.

این شاعر عارف که در هشتاد سالگی در کابل درگذشت، هدف خودش از شاعری را تلاش برای "رهایی جوانان از دام خودبیگانگی" می‌دانست و می‌گفت: "هر یکی از ما مسلمانان رسالت وجدانی داریم که با وسایل ممکنه در حد توان خویش در راه تنویر اذهان مردم، به خصوص جوانان روزگار و نسل‌های آینده و نجات ایشان از خطر از خود بیگانگی اهتمام بورزیم و نگذاریم که نسل‌های آینده ما اسیر دام‌های فریبای دشمنان اسلام شوند"

از حنجره آوازخوانان

شماری از اشعار حیدری وجودی را آوازخوانان معروف با آهنگ اجرا کرده اند. غزلی با مطلع:

دیشب چمنی به خواب دیدم

یک دشت گل گلاب دیدم...

با اجرای رحیم مهریار و پرستو در سال‌های حاکمیت داکتر نجیب الله بسیار بر سر زبان‌ها افتاد. فرهاد دریا نیز با اجرای آهنگی بر غزل:

گردش چشم سیاه تو خوشم می‌آید

موج دریای نگاه تو خوشم می‌آید

به فراگیرتر شدن شهرت این شاعر عارف کمک کرد.

حیدری وجودی در سراسر عمر خود عزلت گزید و هرگز برای مقام و منصب و شهرت در کسی را نکوفت و در سرزمینی که پاکدامن ماندن از آلودگی‌های بسیار، اگر نه ناممکن، بسیار دشوار بوده است، با مناعت طبع و فقر زندگی کرد.

منبع خبر: آفتاب

اخبار مرتبط: حیدری وجودی شاعر نامدار افغانستان در گذشت