نگاهی به کتاب بهروز بوچانی؛ 'نوشتن شعر عاشقانه در حبس یک عمل سیاسی است'
کتاب 'هیج دوستی به جز کوهستان' نوشته بهروز بوچانی، روزنامهنگار و نویسنده کرد ایرانی اهل ایلام، به تازگی توسط نشر چشمه در ایران منتشر شد و به چاپ چهاردهم رسید.
اما پیش از آن به زبان انگلیسی با ترجمه امید توفیقیان منتشر شد و جوایز ادبی متعددی گرفت از جمله دو جایزه 'ویکتوریا برای ادبیات' و جایزه 'ویکتوریا برای آثار غیر داستانی' که جزو معتبرترین جوایز ادبی استرالیاست.
بهروز بوچانی در سال ۲۰۱۳ در آرزوی زندگی آزاد تلاش کرد از اندونزی به استرالیا برود. پس از غرق شدن قایقی که او و دهها پناهجوی دیگر را غیرقانونی به استرالیا میبرد، توسط نیروی دریایی استرالیا نجات پیدا کرد و به جزیره کریسمس منتقل شد. اما سیاست دولت استرالیا تغییر کرده بود و پناهجویانی که از راه دریا به استرالیا رسیده بودند را به اردوگاههایی در جزیره مانوس در پاپوآ گینه نو منتقل میکرد. جایی که بهروز بوچانی شش سال در آن محبوس بود.
اردوگاههای جزیره مانوس در نهایت بعد از رای دادگاه عالی پاپوآ گینه نو مبنی بر غیرقانونی بودنش و تلاشهای سازمانهای حقوق بشر مثل عفو بینالملل، دیدبان حقوق بشر و فعالان مدنی در اکتبر ۲۰۱۷ بسته شد و پناهجویان ساکن آنها به مراکز دیگری در پاپوآ گینه نو منتقل شدند و همچنان منتظر ماندند تا به پروندههای پناهجویی آنها رسیدگی شود.
آقای بوچانی در نوامبر ۲۰۱۹ جزیره مانوس را به مقصد نیوزیلند با مدارک سفر سازمان ملل متحد ترک کرد تا در شهر کرایستچرچ در یک جشنواره ادبی شرکت کند. او که در نیوزیلند ماندگار شده و از دولت این کشور درخواست پناهندگی کرده است، حالا در انتظار رسیدگی به پروندهاش است.
- بهروز بوچانی پس از شش سال جزیره مانوس را ترک کرد
کتاب 'هیچ دوستی به جز کوهستان' روایت وضعیت و سیستم غیرانسانی اردوگاه 'فاکس' در جزیره مانوس است که بهروز بوچانی از قصد به آن زندان میگوید.
آقای بوچانی در مدتی که در این اردوگاه محبوس بود، به غیر از چاپ این کتاب کارهای دیگری هم انجام داد که نقش تاثیرگذاری در نشان دادن واقعیت آنچه که در اردوگاه پناهجویان میگذرد به جامعه استرالیا و به جهان داشت.
- بهروز بوچانی جایزه ملی بیوگرافی استرالیا را هم برد
- رمان واتساپی پناهجوی کرد ایرانی جایزه ادبی استرالیا را برد
- تقلیل آدمها به شماره؛ 'هیچ دوستی جز کوهها: نوشتهای از زندان مانوس'
او مقالات متعددی درباره وضعیت غیرقانونی و غیرانسانی این اردوگاه برای روزنامه گاردین نوشت و با همکاری آرش کمالی سروستانی فیلم مستندی از این اردوگاه ساخت به نام 'چوکا ساعت چند است؟'
'نوشتن عملی مقاومتی است برای زندانی' حق نشر عکس Getty Imagesخلق اثر هنری در طول تاریخ برای بسیاری از زندانیان یا محبوسان در اردوگاههای پناهجویان روشی خلاقانه بوده برای بیان احساسات و به تصویر کشیدن وضعیت آنها.
آقای قوچانی نوشتن را در شرایط 'غیرانسانی' اردوگاه 'عمل مقاومتی' تعریف میکند که کمک میکند زندانی در برابر نظامی ناعادلانه بایستد. نظامی که 'هدفش از بین بردن هویت زندانی یا پناهجو است و تقلیل دادن او به عدد.'
آقای بوچانی در گفتگوی اختصاصی با بیبیسی فارسی میگوید نوشتن و خلق کردن برای زندانی به مثابه 'جنگیدن است برای بازپس گرفتن هویت و کرامت انسانیاش.'
'کرامت انسانی' برای بهروز بوچانی اهمیت زیادی دارد. در سال ۲۰۱۶ بعد از اینکه روزنامه نیویورک تایمز در مقالهای مفصل به نام 'مردهای شکسته در بهشت' وضعیت اردوگاههای پناهجویی در جزیره مانوس را گزارش کرد، او در مقالهای به نام 'نه همیشه و فقط شکسته' به نگاهی که در این مقاله به پناهجوها شده انتقاد کرد، نگاهی که پناهجویان را به گفته او 'قربانی و شکسته' میبیند.
'جسم زندانی، اما روح آزاد'
بازتاب همین نگاه در 'هیچ دوستی به جز کوهستان' باعث شده که بعضی از منتقدین و نویسندگان مطرح جهان این کتاب را در کنار آثار برجسته ادبیات زندان قرار دهند.
ریچارد فلاناگان، نویسنده برجسته استرالیایی و برنده جایزه ادبی بوکر، در مقدمه نسخه انگلیسی کتاب بوچانی نوشته 'استرالیا جسم بهروز بوچانی را زندانی کرد اما روح او آزاد ماند.'
ریچارد فلاناگان جایگاه این کتاب را در قفسهای از آثار برجسته ادبیات زندان میداند در کنار 'از اعماق' نوشته اسکار وایلد، 'یادداشتهای زندان' اثر آنتونیو گرامشی، 'به سوی خفگی' نوشته ری پارکین، 'آن مَرد مُرد' نوشته وله سوینکا و 'نامه از زندان برمنگام' اثر مارتین لوتر کینگ.
مینویسد تا با فراموش کردن بجنگند فلیسیتی پلانکت، منتقد و نویسنده استرالیایی معتقد است که بهروز بوچانی هم مانند پریمو لوی، نویسنده یهودی ایتالیایی کتاب 'آیا این یک انسان است' مینویسد تا با فراموش کردن بجنگند.
لوی آنچه در اردوگاه مرگ آشویتس بر او گذشته را روی کاغذ میآورد چون نگهبانی در آشویتس خطاب به او گفته بود: 'آنچه در اینجا اتفاق میافتد آنقدر بیرحمانه است که کسی باور نخواهد کرد.' همین جمله اراده نوشتن را در او برانگیخته است. پس لوی چارهای ندارد جز اینکه خود را شاهد بگیرد و مخاطبان را به تماشا.
بهروز بوچانی هم مینویسد چون میخواهد به جهان ورای جزیره مانوس نشان دهد آنچه را که آنجا میگذرد.
حق نشر عکس Getty Images فراتر از روایت تجربه و خاطره با اینکه کتاب از نگاه راوی روایت میشود اما نقش او در اتفاقات کمرنگ است و مخاطب خیلی کم درباره خود راوی میخواند. کتاب او از خاطرات و نقل تجربه اردوگاه فراتر میرود.
نویسنده تنها به روایت اتفاقات اردوگاه و داستانهای همبندیها بسنده نمیکند. او به پرسشهای فلسفی میرسد درباره مفاهیم انتزاعی و رفتار انسان هنگام رویارویی با شرایط سخت و استیصال.
مثلا هنگامی که قایق آنها در مسیر استرالیا غرق میشود و او برای زنده ماندن تقلا میکند، درباره شجاعت مینویسد:
درک مفهوم شجاعت خود نیاز دارد به نوعی شجاعت در اندیشیدن. در زندگیم هرگز فرصتی دست نداده بود که عمیقا در مفهوم شجاعت غرق شوم و بفهمم که انسان شجاع چگونه انسانی است. آیا شجاعت درست نقطه مقابل ترسیدن است یا مفهومی در دل ترس؟
تسکین مخاطب با زبانی شاعرانهدر بعضی از نقدهای فارسی زبان، این سوال مطرح شده که آیا این کتاب را باید به عنوان یک اثر ادبی در نظر گرفت یا تنها روایتی است درباره 'تجربه سخت و طاقتفرسای آدمی تلخ و ستمکشیده'. (از متن نقد پردیس جلالی درباره کتاب)
حق نشر عکس Getty Imagesآقای بوچانی میگوید هدفش از نوشتن این کتاب 'خلق ادبیات نبوده است.'
با این حال کتاب زبانی شاعرانه دارد و پر است از توصیفات شاعرانه. حتی فصلهای کتاب هم تصاویری زیبا و شاعرانه در ذهن خواننده ایجاد میکنند:
"زیر نور هراس انگیز ماه، قصه ی جزیره ی کریسمس؛ پسر بی وطن و تعقیب ستاره ای در مسیر تبعیدگاه، کولی ها می رقصیدند و جغدها تماشا می کردند، درخت شکوهمند انبه و غول مهربان و … "
نویسنده مخاطب را با درد و رنج آشنا میکند و بعد با زبانی شاعرانه امان میدهد و تسکین: آخرهای شب زندان در تاریکی جنگل و سکوت اقیانوس گم میشود. وحشت مانند یک زن شرقی گیسوانش را بر فضای زندان پهن میکرد و هر کدام از ما سایه تاریکی بودیم که به دنبال تکههای نور میگشتیم. من بیشتر از هر کسی آزادی را در دود سیگارم ترسیم میکردم… و در رویای آزادی دود سیگارم را به روی شب پشت حصارها پرتاب میکردم. گاهی هم آزادی را در محبس، بازوان زنی چشمبادامی میپنداشتم.
آقای بوچانی میگوید از ادبیات استفاده کرده به عنوان زبانی قابل فهمتر تا با مردم ارتباط برقرار کند. او میخواسته به جای استفاده از زبان روزنامهنگاری، از زبانی 'آزادتر و عمومیتر' استفاده کند.
زبان روزنامهنگاری در نظر او 'بخشی از زبان سیستم حاکم است که دارد با آن میجنگد.'
'نوشتن شعر عاشقانه در اردوگاه مانوس، یک عمل سیاسی است'آقای بوچانی میگوید هدفش از نوشتن این کتاب افشاگری درباره وضعیت اردوگاه و سیستم سیاسی استرالیا بوده است:
'نباید فراموش کنیم که زمینه اصلی این کتاب سیاست است و ما داریم در مورد یک امر سیاسی صحبت میکنیم. حتی نوشتن یک شعر عاشقانه در جزیره مانوس توسط پناهجو، یک عمل سیاسی است. چون در پروپاگاندایی که ضد پناهجوها در جامعه استرالیا ایجاد شده، آنها با مفاهیمی همچون تروریست، مجرم یا متجاوز تعریف میشوند. حالا در چنین فضایی وقتی یک پناهجو یک شعر عاشقانه مینویسد یا آوازی میخواند و اثرش را از جزیره خارج میکند و منتشر میکند، در واقع آن ذهنیت را درباره پناهجوها و آن پروپاگاندا را به چالش میکشد. چون آن پناهجو خودش را به عنوان یک انسان معرفی میکند.'
حق نشر عکس Getty Images تحقیر یا چهره انسانی؟انتقاد دیگری که در بعضی از نقدهای فارسی زبان به کتاب 'هیچ دوستی به جز کوهستان' آمده، این است که چرا راوی با عناوین 'تحقیرآمیز' پناهجویان دیگر را خطاب میکند مثل گاو، غول، تخم سگ یا بیدندان و از رفتار آنها انتقاد میکند.
آقای بوچانی اما معتقد است که پناهجویان مثل هر انسان دیگری در این اردوگاه تصویر شدهاند و نه مانند قربانیانی که نگاه سازمانهای حقوق بشری یا نگاه روزنامهنگاری به آنها دارد. ریچارد فلاناگان هم در توصیف تصویری که بوچانی از پناهجویان کتاب خلق کرده میگوید:
'بوچانی آنها را مقدس یا قهرمان تصویر نکرده است، آنها فرشته نیستند، ممکن است خشن باشند یا خودخواه. بوچانی آنها را انسان نشان داده است.' (از مستند آیبیسی نیوز درباره بهروز بوچانی)
'چاپ کتابم در ایران خلاف اصول بود'آقای بوچانی در پاسخ به این انتقاد که چرا نسخه فارسی کتاب را با حذف قسمتهایی از آن در ایران منتشر کرده و تن به سانسور داده میگوید قبول دارد که این کار 'خلاف اصول بوده است' چون او 'سیستمی را به دلیل نبودن آزادی بیان طرد کرده و حالا در همان سیستم کتابش را با حذف قسمتهایی منتشر کرده است.'
آقای بوچانی میگوید متاسف است و اگر زمان به عقب برگردد این کار را تکرار نمیکند. او توضیح میدهد که در شرایط دشواری برای تصمیم گیری قرار داشته و دوست داشته روایت او در ایران هم شنیده شود.
بهروز بوچانی که زمانی گفته بود تا وقتی که در مانوس محبوس است باید داستان پناهجوها را روایت کند و تصویرگر وضعیت آنها باشد و نمیتواند درباره چیزهای دیگری بنویسید مثل زندگی و عشق. حالا که انسان رهایی است میگوید فعلا دوست دارد به کارهای دانشگاهی بپردازد و البته داستاننویسی را هم فراموش نخواهد کرد.
انتشار 'کتاب گویای' بهروز بوچانی در ایران
بهروز بوچانی پس از شش سال جزیره مانوس را ترک کرد
بهروز بوچانی جایزه ملی بیوگرافی استرالیا را هم برد
رمان واتساپی پناهجوی کرد ایرانی جایزه ادبی استرالیا را برد
منبع خبر: بی بی سی فارسی
اخبار مرتبط: نگاهی به کتاب بهروز بوچانی؛ 'نوشتن شعر عاشقانه در حبس یک عمل سیاسی است'
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران