حرف‌های عزیزی‌خادم؛ مردی که «تاج» دورش زد!

حرف‌های عزیزی‌خادم؛ مردی که «تاج» دورش زد!
تابناک

شهاب الدین عزیزی خادم، عضو سابق هیات رئیسه فدراسیون فوتبال، هنوز هم یکی از مدیرانی است که باید پای حرف هایش نشست؛ مردی که می‌خواست بعد از علی کفاشیان روی صندلی ریاست فدراسیون فوتبال بنشیند و تمامی مدارک لازم را هم جمع وجور کرده بود، به ناگاه و در ثانیه‌های پایانی، رد صلاحیت شد؛ دلیل؟ نداشتن سابقه مدیریت به اندازه کافی. خودش این موضوع را بهانه می‌داند و می‌گوید نگذاشتند که در فوتبال باشد.

به گزارش تابناک ورزشی، عزیزی خادم، اما یک اقدام عجیب هم دارد که حالا بعد از گذشت چندین سال درباره اش راحت‌تر حرف می‌زند؛ در واقع تمامی افرادی که پشت سر عزیزی خادم برای نشستن روی صندلی ریاست فدراسیون فوتبال بودند، حامی مهدی تاج شدند. تصور بر این بود که خواست خود عزیزی خادم هم همین باشد، ولی او حالا در گفتگو با درباره اتفاقات آن روز شفاف‌تر حرف می‌زند. عزیزی خادم البته همچنان ایده‌های اقتصادی اش را دارد و می‌گوید فدراسیون باید به کسی برسد که توانایی رفع کردن مشکلات اقتصادی را داشته باشد. صحبت از اقتصاد کلان هم که بشود او ایده‌های مهم تری دارد. بااین حال، بیش از شرایط اقتصادی، عزیزی خادم که مدیر عامل هولدینگ شرکت ساختمانی بانک ملی و همچنین عضو هیئت مدیره پتروشیمی شازند اراک است، درباره فوتبال و مدیریت در آن حرف می‌زند.

آقای عزیزی خادم چرا فوتبال ایران این روز‌ها دچار چنین بحران عجیبی شده که هر ثانیه یک خبر بد به بیرون درز پیدا می‌کند؟
ببینید قبل از اینکه وارد بحث فوتبال شویم، باید به این نکته اشاره کنم که این بحران گسترده در رشته فوتبال، بسیار گسترده‌تر از چیزی است که تصورش را می‌کنیم. بحران، ریشه در سایر مسائل دارد که خدمتتان عرض می‌کنم. کشور ایران سرشار از منابع انسانی است و مرکز ثقل هر دولت پیشرفته‌ای همان حمایت از نیروی انسانی است که در واقع یک ثروت ملی محسوب می‌شود. در ایران، ما این ثروت ملی را داریم، اما متأسفانه در یکی دو دهه اخیر اصلا به آن توجهی نکرده ایم. اگر دقت کنید ما نسبت به برنامه چشم انداز ۱۴۰۴ که ترسیم کردیم، خیلی عقب هستیم و باید برنامه کوتاه مدت را طوری پی ریزی کنیم که این عقب ماندگی تا حدودی در حد توان برطرف و جبران شود. اگر ما توجه ویژه به نیروی انسانی کنیم، پشت سر آن تکنولوژی و ایده می‌آید، ولی اگر نسبت به آن بی توجه باشیم، فرار مغز‌ها رخ می‌دهد و می‌بینید که در سال‌های اخیر فرار نخبه‌ها از کشور تا چه میزانی افزایش داشته است. وقتی نخبه‌ای از کشور ایران به کشور دیگری مهاجرت می‌کند، در واقع ما ضرر کرده ایم؛ چون هزینه تا ۲۳، ۲۲ سالگی این جوان توسط سیستم پرداخت شده، اما باتوجه به اینکه او می‌بیند اهمیتی به دانش او داده نمی‌شود، می‌گوید می‌روم به جایی که قدر من را بدانند. پس توجه به دانش و نیروی انسانی اهمیت ویژه‌ای دارد. اجازه دهید یک مثال دیگر هم خدمت تان عرض کنم. کشوری مثل نروژ که پنج، شش میلیون نفر جمعیت کل کشورش است، چه توجه ویژه‌ای به راه سازی دارد؛ با علم به اینکه می‌دانیم مسئله ژئوپلیتیک کشور ما اصلا قابل قیاس با نروژ نیست. سامانه تولید ناخالص ملی این کشور بسیار بالاست و همین انرژی را صرف راه سازی کردند. در ایران، اما ما آن طور که باید توجه نمی‌کنیم. شما باید بدانید ما در دوران تحریم می‌توانیم برنامه‌ای را طراحی کنیم تا با کشور‌های مجاور مثل عراق از لحاظ راه سازی ارتباط داشته باشیم. راه سازی سرخس-مشهد اگر راه اندازی شود، می‌تواند تا جمعیت ۲۰۰ میلیون نفر را از خارج کشور به ایران در رفت و آمد برنامه ریزی کند و این حجم از جمعیت درآمد خوبی برای کشور خواهد داشت. پس کافی است فقط کمی برنامه ریزی کنیم و اهمیت دهیم.


در مبحث فدراسیون فوتبال هم بنده عقیده دارم فدراسیون فوتبال باید سیاستگذار کلی باشد نه اینکه خودش را درگیر جزئی‌ترین مسائل کند تا بحران و حاشیه درست شود. متأسفانه در دو دهه گذشته سیاست گذاری این ارگان طوری بوده که اصلا فکر فردا نبوده و فقط این تصور را داشتند که امروز را به پایان برسانند. احیای فدراسیون فوتبال باید بر مبنای اقتصادی باشد. فدراسیون و افراد سیاستگذار نیازمند یک فضای تحولی جدید هستند. باید بپذیریم یک ریزش سرمایه اجتماعی در فوتبال داریم و باید طوری رفتار کنیم تا هواداران و دلسوزان را بار دیگر به این سمت برگردانیم.

شما در مصاحبه‌ای گفته بودید که استقلال فدراسیون فوتبال باید حفظ شود، ولی با این وضع موجود و افراد حاضر، چنین امری شدنی نیست، مگر اینکه ساختار جدیدی طراحی شود. قبول دارید؟
بله قبول دارم که با وضع موجود که فوتبال کشور درگیر آن است و ساختاری که پیش می‌رود به هیچ وجه استقلال وجود نخواهد داشت. ما باید از آنچه در ۲۰ سال گذشته رخ داده، درس بگیریم و یکسری مسائل را ویرایش کنیم. فرصت سوزی‌هایی در گذشته رخ داده که همه می‌دانند اشتباه بوده، پس اصلاح آن توسط افراد کاردان اصلا مسئله سخت و غریبی نیست. ما باید به سمت مدیریتی برویم که ساختارسازی ایجاد شود. فوتبال بدون ساختار، ما را از مجامع بین المللی دور می‌کند و مناسبات شخصی و فردی را به سیستم ارجحیت می‌دهد که امری است اشتباه. باید برنامه محور باشیم تا حرفی برای گفتن در کنفدراسیون فوتبال آسیا و فیفا داشته باشیم. در فوتبال، ما الان گوشه گیر هستیم و حرفمان شنیده نمی‌شود.

فدراسیون فوتبال ایران نشان داده که در مباحث اقتصادی ضعف جدی دارد. از طرفی چشمش به کمک دولت است و از طرف دیگر در بخش درآمدزایی هم بار‌ها مشاهده شده که توانی ندارد. این ساختار معیوب با این افراد چه زمانی اصلاح می‌شود؟
ما باید بپذیریم که در تحول گرایی چند سال اخیر مشکل داشتیم. اگر باشگاه‌های لیگ برتر را ملاحظه کنید اکثرا دچار ماده ۱۴۱ هستند. یعنی میزان بدهی آن‌ها بیش از درآمدشان است و این مسئله از نگاه فیفا یک تخلف بزرگ است که اگر باشگاهی چنین مشکلی را داشته باشد، اصلا حق ندارد در نقل وانتقالات پیش فصل و نیم فصل فعالیتی داشته باشد. یکی، دو باشگاه هم که مشکل بدهی ندارند، در واقع خصولتی هستند. اگر نگاه ما مدیریت مدرن باشد، باید بیاییم و در حوزه اقتصادی، خودمان را کنیم و آن وقت است که هزینه و درآمد فدراسیون فوتبال شفاف می‌شود. اگر این مسئله حق پخش را کنار بگذاریم (چون پروسه ای طولانی است و مشخص نیست چه زمانی به سرانجام برسد تا حق باشگاه‌ها پرداخت شود) سایر مسائل درون فوتبال را می‌توانیم به آسانی حل کنیم، فقط کافی است فضا را به سمتی سوق دهیم که روش‌های اشتباه قبلی تکرار نشود. ما در دو دهه گذشته روش‌های را امتحان کردیم که کار به اینجا کشید. فدراسیون فوتبال با این افراد دچار مشکلات جدی شد و شجاعت بالایی می‌خواهد تا این بحران عظیم را پشت سر بگذارد. درحال حاضر، ما مسئله ویرایش اساسنامه را داریم که دولت و مجلس و فیفا آن را رد کردند و حالا منتظر هستیم تا ببینیم پاسخ فیفا به ویرایش جدید فدراسیون فوتبال چیست. اساسنامه فدراسیون فوتبال باید بدون نگاه خطی و ربطی اصلاح شود و بر اساس منافع ملی پیش برود.

در انتخابات قبلی فدراسیون فوتبال، شما با استفاده از لابی‌ای که داشتید، بعد از ردصلاحیت تان، آن دو سوم امضا‌هایی را که گرفته بودید، به نفع مهدی تاج خرج کردید و در واقع به نفع مهدی تاج در انتخابات فعالیت کردید؛ اما عملکرد فدراسیون تاج آن قدر بد بوده که شاید تنها حامی آن، خود مهدی تاج باشد. اگر به عقب برگردیم، شما باز هم به نفع مهدی تاج فعالیت می‌کنید؟
اتفاقا سؤال خوبی پرسیدید که باید توضیح دهم. بعد از ردصلاحیت من، تصمیم جمعی گرفته شد که آن جمعی که حامی من بودند، حالا از مهدی تاج حمایت کنند. به هیچ وجه تصمیم انفرادی نبود که مستقل گرفته شود و با توجه به اینکه من آدمی هستم که به تصمیم جمعی و کار گروهی اهمیت می‌دهم، نتیجه این خرد جمعی را که حمایت از تاج بود، پذیرفتم.

اما در هر صورت خروجی این حمایت، مثبت نبود و می‌بینیم که اوضاع فوتبال به چه سمتی رفته و هر روز یک خبر منفی و پر استرس به سمت این ورزش سرازیر می‌شود. طبعا کسانی که حامی تاج بودند، هم مقصر هستند. شما اگر قرار بود تصمیم انفرادی بگیرید، آیا از تاج حمایت می‌کردید؟
نظر شخصی من بود. اتفاقا در آن برهه نیز نظر شخصی من حمایت از شخصی غیر از تاج بود؛ اما تابع تصمیم جمع شدم. معتقدم سکوت کردن بهتر از دروغ گفتن است. در هر صورت گاهی اتفاق می‌افتد که نتیجه یک اجماع، باشد و اینکه اگر دیگران وفادارانه رفتار نکنند، باید پاسخگوی عملکرد خود باشند. آدم‌های کوچک اصولا به آدم‌های بزرگ تن نمی‌دهند؛ چرا که می‌خواهند خودشان کار را پیش ببرند و افراد با دانش را از خودشان دور می‌کنند.

آدم‌های کوچک، منظورتان مهدی تاج است دیگر؟
(می خندد). بگذریم.

اتفاقی که برای شما بعد از ردصلاحیت از انتخابات فدراسیون افتاد، در واقع به نوعی شبیه اتفاقی است که بین اصلاح طلبان و دولت کنونی افتاد. برای شما نیز، از تاج حمایت کردید؛ با این امید که پست دبیرکلی فدراسیون فوتبال را به شما بدهد که این مسئله نیز رخ نداد. چنین موضوعی را تأیید می‌کنید؟
تشبیه زیبایی را به کار بردید. اگر خاطرتان باشد، در برنامه دو سال پیش هم من گفتم که قرار بود دبیرکل فدراسیون فوتبال بشوم. در هر صورت مهدی تاج این وعده را در همان جمع حامی خودش داده بود؛ اما سر حرفش نماند که باید صادقانه بگویم به هیچ وجه پشیمان نیستم که مهدی تاج با من همکاری نکرد. امروز متوجه شده ام که هرچه خدا بدهد، خوب است؛ چون در آن ریا و دروغ جایی ندارد.

چندی پیش شما با رادیو مصاحبه‌ای داشتید و عنوان کردید انتخابات فدراسیون فوتبال باید بر اساس دموکراسی و عدالت باشد. ضمن اینکه شما بر اساس همان اساسنامه به دلیل نداشتن سابقه مدیریت، ردصلاحیت شدید. یکی از این بی عدالتی‌ها همین بند بود؟
اساسنامه سابق (پیش از ویرایش و ارسال به فیفا) قربانی‌های زیادی گرفت. الان را نگاه نکنید که افراد آگاه و رسانه‌ها درباره ایرادات اساسنامه صحبت و مناظره برگزار می‌کنند. این بحران مربوط به سال‌ها پیش است و در واقع ما قربانی اساسنامه‌ای شدیم که اصلا تأییدیه دولت، مجلس و فیفا را هم نداشت. در آن شرایط البته به صلاح شان نبود که عزیزی خادم تأیید صلاحیت شود و برخی افراد دوست نداشتند که بنده باشم. البته باید عرض کنم که خیلی خوشحالم که در آن مقطع دوباره به فوتبال برنگشتم؛ هرچند عقیده دارم به منافع فوتبال ظلم شد تا اینکه این ظلم به شخص باشد.

شفاف می‌گویید چه کسانی دوست نداشتند شما تأیید صلاحیت شوید و در این فوتبال نباشید؟
بله؛ چرا که نه! وزیر ورزش وقت آقای گودرزی در وقت‌های اضافه جلوی اسم من یک خط قرمز کشید تا رد صلاحیت شوم. این را که دلیلش چه بود، باید از خود ایشان بپرسید.

در این مصاحبه و صحبت‌های قبلی، شما بار‌ها گفته اید در دو دهه اخیر فوتبال ما آسیب جدی از بی برنامگی خودش دیده است؛ اما شما برای مدتی عضو هیئت رئیسه همین فدراسیون فوتبال بودید. فکر می‌کنید در زمانی که مسئولیت داشتید، توانستید برنامه و طرح‌هایی را که داشتید، اجرا کنید یا اسیر همان سیستمی شدید که اصلاح پذیر نیست؟
ما اتفاقا در آن سال‌ها کار‌های باارزشی انجام دادیم. حداقلش این بود که فدراسیون فوتبال ویران شده را تحویل نفرات بعدی ندادیم. در سیستم حسابرسی و مسائل مالی، مشکلات الان اصلا وجود نداشت و در عین اختلاف نظر‌هایی که داشتیم، رفاقت‌هایی بود که کار را پیش می‌بردیم و دیدید برایندش هم مثبت بود؛ صعود به جام جهانی و البته حضور کارلوس کی روش که در آن زمان تنشی در فوتبال ما ایجاد نکرده بود؛ چون همه طبق برنامه و تعهد خودشان کار را پیش می‌بردند. بحث توسعه فوتبال در استان‌ها نیز یکی دیگر از پیشنهاد‌های من در آن سال بود که تا حدودی نیز پیش رفت؛ اما در حال حاضر مشکلات زیرساختی داریم. همه فکر می‌کنند فقط باید به تیم ملی بزرگسالان توجه کرد؛ در حالی که اصلا این طور نیست. شما کافی است چند دقیقه بررسی کنید که بسیاری از استان‌های کشور هیچ تیمی در دسته یک و دو ایران هم ندارند. این موضوع خیلی زشت است که مردم یک شهر اصلا تیم فوتبال نداشته باشند. اما دلیلش واضح است؛ چون ما توجهی به تیم‌های پایه که در آینده می‌توانند تیم بزرگسالان آن شهر را تشکیل دهند، نمی‌کنیم.

شما فکر می‌کنید نمایندگان مجلس که در حال حاضر پیگیر ابهامات مالی فدراسیون فوتبال هستند، از سر دلسوزی این پیگیری را انجام می‌دهند یا بیشتر یک نوع است تا بگویند در بحث مبارزه با فساد برخورد می‌کنند؟
من سخنگوی نمایندگان مجلس نیستم؛ ولی خب هر کسی که روی صندلی نمایندگی مجلس نشسته، وظیفه دارد که به این مسائل رسیدگی کند و چه بهتر که ما نیز از این فضا بهره ببریم و با استفاده از اجماعی که پیش‌تر عرض کردم، ساختار جدیدی را تعریف کنیم.

بار‌ها از اجماع و رفتن به سمت مسیر درست صحبت کردید. اگر خودمان را نخواهیم گول بزنیم، با چنین افرادی که درس خود را پس دادند و با این ساختاری که در فوتبال وجود دارد، اصلا کسی می‌تواند تحول جدی ایجاد کند؟ چون ما از کره مریخ یا از کشور آلمان که نمی‌توانیم نیروی انسانی وارد کنیم. ساختار طوری است که اصلا انگار کسی نمی‌تواند در آن تحولی ایجاد کند. فکر نمی‌کنید صحبت‌ها و طرح‌های شما کمی رؤیاپردازانه باشد؟
نه؛ به هیچ وجه فکر نمی‌کنم رؤیاپردازانه باشد. با اجماع ملی می‌توان این نگرش منفی را که در سال‌های اخیر ایجاد شده، عوض کرد. همه انسان‌ها فی نفسه فاسد نیستند و در دو دهه گذشته نیز افرادی بودند که واقعا اهل کار کردن بودند. ما در ابتدا باید نگرش را عوض کنیم و بعد سراغ افراد جدید برویم.

با فرض تأیید اصلاح اساسنامه فدراسیون فوتبال، شما باز هم برای انتخابات این فدراسیون ثبت نام می‌کنید یا خیر؟
درباره آینده نمی‌توان با این دقت پاسخ داد؛ اما این فدراسیون فوتبال با توجه به بالارفتن نرخ ارز مشکلات وحشتناکی دارد که فرد پیروز در انتخابات باید دست کم ۴۰۰ تا ۵۰۰ میلیارد تومان با خودش بیاورد، با استفاده از تبلیغات یا قرارداد‌های خوبی که می‌بندد؛ وگرنه این فوتبال ورشکسته را نمی‌توان به این راحتی نجات داد. این مصراع شعر، مصداق شرایط این روز‌های ما است: تا یار که را خواهد و میلش به که باشد.

منبع: شرق/ سپهر خرمی

 

منبع خبر: تابناک

اخبار مرتبط: حرف‌های عزیزی‌خادم؛ مردی که «تاج» دورش زد!