توطئه هزار و صد آتش سوزی جنگل ها در یک ماه، بیانگر چیست؟! نوشتاری از بانو محترم مومنی روحی
دو واژه « حکومت » و « حاکمیت » ، به لحاظ معنا تفاوت مشخصی با یکدیگر دارند. این دوگانگی هم هیچ ارتباطی به نوع مدیریت در یک سرزمین ندارد. اداره یک کشور چه به گونه انواع جمهوری و چه از نوع پادشاهی معمولی یا پارلمانی آن باشد؟ تفاوتی در معنای کشورداری ایشان به صرف اداره آن وجود ندارد. اما مدیران این ممالک می توانند؛ یا در آن دیار حکومت کنند و یا حاکمیت آنجا را بر عهده خویش داشته باشند!
به بیانی دیگر، پادشاه یا رئیس جمهور یک سرزمین، هم می تواند در آنجا حاکمیت مستبدانه و دیکتاتوری و خشونت آمیز را نسبت به ملت آن کشور اعمال کند. یا صرفا به حکومت کردن عادی و مدبرانه در آنجا بپردازد. تفاوت این دو مساله این است؛ که حاکمیت، همواره نسبت به مردم سرزمین زیر حکومت و نفوذ خود، از راهکارهای زورمدارانه پیروی می کند. در حالی که در یک حکومت مردمی و معمولی، همه چیز بر اساس قانون به انجام می رسند؛ و هیچ شائبه ای از حاکمیت دیکتاتوری در آن مشاهده نمی شود!
مدیران یک حکومت مبتنی بر قانون، چون محوریت عملکردشان حول مسائل قانونی آن دیار در گردش است. نیازی به زورگوئی به مردم سرزمین مورد حکومت خویش را ندارند. اما یک حاکم زورگو و مستبد، همواره از بیم فروپاشی یا سرنگونی حاکمیت اش، نیاز مبرم به سرکشی و عبور از قانونمداری در آن دیار را دارد!
از اینرو، مستبدان حاکم در یک کشور، به عناوین مختلف می کوشند؛ که جهت گمراه ساختن مردم زیر سیطره ظالمانه خودشان، آنان را در گیجی محض نگه بدارند؛ و به ایشان کم ترین فرصتی جهت کاوش در باره رویدادهای ضد بشری و استبدادی حکام دیار خویش را نمی دهند!
گویاترین نمونه این نوع از حاکمیت، اشغالگران مستبد و دیکتاتور و ظالم و جنایتکار رژیم آخوندی در ایرانزمین هستند؛ که به خاطر بقای حاکمیت زورمدارانه خودشان، و حفظ نمودن پایگاه مستبدانه جمهوری مرگبار خویش در ایران، به طور مستمر حیله گری می کنند؛ و با به وجود آوردن انواع چالش های اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و فرهنگی در ایران کنونی، تلاش بسیار دارند، تا مردم ایران را با انواع خطرات و رویدادهای وحشت آفرین مواجه نمایند. تا ایشان سرشان به این اتفاقات غیرمترقبه مشغول باشد؛ و کم ترین فرصتی جهت بررسی چگونگی و دلایل گرانی های همه جانبه، یا عدم مدیریت صحیح دولتمردان رژیم بیدادگر آخوندی در دیار خود را نداشته باشند!
از آنجائی که سران و دولتمردان نا کارآمد این حاکمیت قرون وسطائی، دزد و فاسد و قدرت پرست و زیاده طلب نیز تشریف دارند!!! از باب آن که هرچه بیشتر، دارائی های مردم ایران را به جیب خود بزنند؛ و آنها را بیشتر مفلس و خودشان را میلیاردر نمایند. بدشان که نمی آید که روزگار مردم ایران به همین منوال بماند، بلکه ترجیح هم می دهند، که در طول هر شبانه روز، تعداد زیادی از مردم بی نوا و ستمدیده ایران به دلائل گوناگون از دنیا بروند. تا حضرات سهم آنان از درآمدهای ملی کشورشان را، برای خود بردازند و به ثروت حرام و باد آورده خویش بی افزایند!
با استفاده نمودن از مواد ایجاد کننده تغییرات فیزیکی و شیمیائی در فضای کشور، و درون دریاهای آن، زلزله هائی را پدید آوردند. تا در این رابطه تعدادی از مردم بی گناه ایران را دچار مرگ ناشی از سانحه زمین لرزه های شدید نمایند. و با وجود آن که زیرساخت های بسیاری از معابر عمومی در شهرهای کوچک و بزرگ و روستاهای ایران را تعمیر و دوباره سازی نکرده بودند. با دستکاری محتویات درون سدهای کشور نیز، موجبات بروز سیل های وحشتناک و کشنده را فراهم آوردند. تا که در این رهگذر نیز، تعداد زیادی مردم اسیر و رنجدیده کشورمان را نابود کنند. چون به این وسیله هم عده ای نانخور را از کنار سفره بودجه های دولتی حذف می کنند؛ و سهم آنان را به حساب های خود اهریمن شان واریز می نمایند. ضمن ان که با این روش های ضدبشری، بخش بزرگی از مردم کشور را، سرگرم مسائل مربوط به این بلاها و رویدادهای عمدی می نمایند؛ و با این شیوه های خطرآفرین، حواس ایشان را از آنچه که این نامردمان بر سرشان می آورند پرت می کنند!
اینگونه است ماجرای آتش سوزی های وحشتناک اخیر، که در طول یک ماه جاری، تعداد هزار و صد آتش سوزی عمدی و سیاسی بی امان را، در جای جای سرزمین اهورائی ما موجب گشته اند. آری خوشبختانه افراد زیادی از مردم کشور در این ماجراهای خطرناک پیش آمده به دست حاکمیت جبار و مستبد و جانی اسلامی، و دولت بی کفایت و نابخرد آخوندی، طعمه مرگ در این آتش سوزی ها نشده اند. اما نعمت های فراوانی که درون جنگل های کشور، برای ساکنان اطراف این جنگل ها وجود داشت( اعم از حیوانات قابل شکار شدن که مورد استفاده خوراکی برای مردم را دارند؛ و نیز گیاهان و میوه های گوارای جنگلی، که در بسیاری از مواقع، جنبه های طبی جهت شفای برخی از بیماری ها را در خود دارند. درون آتش قدرت پرستانه حاکمیت دیکتاتوری و جنایت پیشه و تروریست پرور و وحشت آفرین این رژیم صد در صد ضد ایرانی و ضد بشری سوختند و تباه گشتند. تا مردم ایران، هم نعمت های مورد استفاده شان از درون این جنگل ها را از دست بدهند؛ و هم تا مدت مدیدی به طور طولانی، سرگرم رسیدگی به موارد مختلف این رویدادهای عمدی، که ایادی ددمنش و وحشی صفت ملا خامنه ای و آخوند روحانی و نوکران جیره خوار وحشیان حیوان صفتی مانند سپاه پاسداران انقلاب سیاه و شوم اسلامی به وجود آورنده آنها هستند باشند!
ملت ایران باید بدانند؛ که در دیارشان گهگاه به طور متناوب وقوع زمین لرزه و جاری شدن سیل رخ داده اند. اما آتش سوزی آن هم با این معیار وسیع و بی امان، که حتی تا به عمق بعضی از جنگل ها نیز کشیده شده اند؛ هرگز به این صورت در میهن ایشان رخ نداده بوده اند. نگارنده در هفتاد و ششمین سال زندگی ام به سر می برم. از هفت تا یازده سالگی ام مشغول خواندن کتاب های کودکان و نوجوانان بوده ام. از یازده سالگی به بعد نیز، به مطالعه همه گونه کتاب و نشریه های روزانه و هفتگی و ماهنامه و غیره پرداخته ام. هرگز به یاد ندارم که در اینهمه سال، چنین آتش سوزی های وحشتناکی در خانه پدری و مام میهن ام رخ داده باشند. یک بار یکی از جنگل های رشته کوه های « زاگرس » ، به خاطر بی مبالاتی و کم توجهی خود مردم آتش گرفته بود؛ که به فاصله بسیار کوتاهی توسط ماموران اداره آتش نشانی محل مهار و خاموش و خنثی گردید!
اما در آن موقع، حکومت انسانی و دلسوز و ایرانساز پهلوی بر سر کار بود؛ که همه امور یا دست کم بیشتر کنش های آن، با صحت عمل و خیراندیشی برای مردم جامعه به انجام می رسیدند؛ و مردم به طور نسبی، در رفاه به سر می بردند!
نه همچون این برهه زمانی، که حاکمیت استبدادی و جنایتکار آخوندی در کشورمان حضور دارد؛ که حتی ادارات آتش نشانی در محل های مورد آتش سوزی های اخیر، هنوز که هنوز است. نتوانسته اند یا اجازه نداشته اند؛ که به طور کامل به مهار نمودن یکی از آتش سوزی ها بپردازند!
آری می دانم که دستور از مقامات بالا رسیده بوده است؛ که ماموران آتش نشانی در هیچیک از مکان های به عمد آتش گرفته، وارد حوزه عمل نشوند؛ و اجازه بدهند که تا هر چه بیشتر چهره زیبای جنگل های ایران زشت بشوند؛ و مردم بی پناه آن مناطق، خودشان برای خاموش کردن شعله های سرکش آن آتش سوزی های وسیع و ویرانگر بکوشند!
لعن و نفرین بر برپا کنندگان چنین جهنم ویرانگری ، که جز برای نابود کردن ایران و ایجاد هر چه بیشتر بی نوائی و بدبختی و دربدری برای مردم این کهندیار نیامده اند. ننگ بر آنانی که دم از دیانت هم می زنند. اما به سان بی دین ترین و وحشی ترین و عاملان شیطانی ترین کنش های بری از انسانیت، نسبت به این سرزمین و مردم بی پناه و گرفتار و اسیر چنین حاکمیت ستمگر و اهریمنی می باشند؛ که کم ترین نشانه ای از انسانیت در حاکمیت منفور خویش را ارائه نمی دهند!
زیرا: « از کوزه برون، همان تراود که در اوست » !
محترم مومنی
منبع خبر: خبرنامه ملی ایرانیان
اخبار مرتبط: توطئه هزار و صد آتش سوزی جنگل ها در یک ماه، بیانگر چیست؟! نوشتاری از بانو محترم مومنی روحی
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران