اختیار همه امور از لغو حصر تا لغو تحریمها به دست رهبر است و هیچ نهادی، انتخابی یا انتصابی، بهطور مستقل قادر به اتخاذ تصمیمهای مهم و راهبردی نیست
نمایندگی محترم ولیفقیه در سپاه
به نام خدا
با سلام و ادب
به استحضار میرساند نشریه روزانه معاونت سیاسی آن نمایندگی (اخبار و تحلیلها) در یادداشتی با عنوان “چه کسانی به ترامپ هنوز اعتماد دارند؟” (شماره ۵۳۰۶، چهارم تیر ۱۳۹۸) به نقد توییتهای من درباره ضرورت لغو تحریمها و تجدید نرمش قهرمانانه توسط رهبری پرداخت. من با اینکه ورود نشریه مزبور را به چنین مباحثی مصداق بارز دخالت سپاه در امور سیاسی و جبههگیری بهنفع یک جناح سیاسی میدانم که حاکمیت قانون را نقض، موازین دموکراتیک را نسخ و نیروهای مسلح را به حزبی پادگانی تبدیل میکند و با اینکه یکی از دلائل انباشت مشکلات را مداخله سپاه در امور سیاسی و انتخاباتی ارزیابی میکنم، باوجود این برای تنویر افکار عمومی درباره موضوع مهم تحریمها پاسخ زیر را تهیه کردم.
ابتدا رشته توئیتهای من و سپس یادداشت انتقادی نشریه سپاه و در پایان نقد اینجانب را به آن یادداشت ملاحظه میکنید. موجب تشکر است نسبت درج این جوابیه در همان نشریه اقدام فرمایید.
یکم. توییتهای چهارگانه من؛
«۱. اگر تحریمها مانند دوران قبل از ارسال پرونده ایران به شورای امنیت، منحصر به امریکا بود و دنیا مجبور به همراهی با آن نمیشد، بحران چنین عمیق نمیشد. حال که کشورمان از همکاری نزدیکترین دوستان و همسایگان خود محروم شده، حزب پادگانی چگونه نعمت بودن تحریمها را توجیه میکند؟
۲. باوجود نقش استثنایی کشورمان در عراق و بهرغم نیاز جدی آن کشور به ایران، دولت همسایه هم مجبور شد تبادلات مالی خود را با ایران قطع و بدهی خود را با فروش غذا و دارو تسویه کند. دولت پنهان شرم نمیکند که با نعمت خواندن تحریمها، اقتصاد کشور را به لبه پرتگاه رسانده است؟
۳. اگر رهبر در جریان انتخابات مجلس یازدهم به مشارکت حداقلی و نتیجه تضمینی رضایت نمیداد و راهبرد تحریمشکنی را جایگزین آزادیهراسی و اصلاحاتترسی میکرد، مشارکت پرشور مردم میتوانست در اراده ترامپ خلل و در دیوار تحریمها ترک ایجاد کند.
۴. ترامپ به علت عملکرد دولتش در بحران کرونا و قتل فلوید، به دستاورد ملموسی برای پیروزی در انتخابات نیاز دارد.حال که شرایط مذاکره از موضع برابر ممکن شده است، چرا رهبر با سیاست نرمش قهرمانه تهران را به سوی کاستن از سطح مناقشات با واشنگتن با هدف کاهش/لغو تحریمها هدایت نمیکند؟»
دوم. متن یادداشت نشریه سیاسی سپاه:
«چه کسانی هنوز به ترامپ اعتماد دارند؟!
تاجزاده با مطرح کردن موضوع تحریمهای بینالمللی علیه کشورمان، این اتفاق را نتیجه عملکرد دولت پنهان میداند که موجب شده است، کشور از همکاریهای بینالمللی و حتی از همکاری با نزدیکترین دوستان و همسایگان خود محروم شود. این فعال اصلاحطلب در ادامه با انتقاد از رهبر انقلاب، مدعی است که اگر رهبری در جریان انتخابات مجلس یازدهم به مشارکت حداقلی و نتیجه تضمینی رضایت نمیداد و راهبرد تحریمشکنی را جایگزین آزادیهراسی و اصلاحاتترسی نمیکرد، مشارکت پرشور مردم میتوانست در اراده ترامپ خلل، و در دیوار تحریمها ترک ایجاد کند. هرچند سیاست اصلاحطلبان از دولت خاتمی تاکنون سیاست «کی بود کی بود، من نبودم» و انداختن تقصیر به گردن اینوآن بوده است ولی در خصوص مواضع اخیر تاجزاده باید گفت آیا آقای روحانی که کاندیدای مطلوب جریان اصلاحات بود، هیچ نقشی در اوضاع کنونی کشور نداشته است؟! مگر همین دولت تدبیر و امید نبود که هفت سال کشور را معطل رسیدن توافق با کشورهای غربی کرد و گسترش روابط با همسایگان را به فراموشی سپرد. جریان اصلاحات ۴ سال ناتوانی خود را گردن دولت قبلی و ۴ سال دوم را با ابهامافکنی نسبت به دولت پنهان سر کرد، و حالا که این جریان جایگاه اجتماعی خود را از دست داده است به دنبال آن است که مشکلات کشور را متوجه مدیریت رهبری کند.»
(اخبار و تحلیلها، معاونت سیاسی دفتر نمایندگی ولی فقیه در سپاه، ۴تیر ۱۳۹۹)
سوم. نقد من بر یادداشت بالا:
۱. ابتدا اجازه میخواهم عنوان یادداشت نشریه را نقد کنم که طبق آن، گویا اختلاف ما درباره اعتماد کردن/نکردن به ترامپ است. حال آنکه مسئله مطلقا این نیست. من هم مانند نویسنده/نویسندگان محترم نشریه به ترامپ هیچ اعتماد ندارم اما برخلاف ایشان وجود بیاعتمادی را مانع مذاکره و تلاش برای رسیدن به برخی توافقها و لغو/کاهش تحریمها نمیدانم. همچنان که بسیاری از دولتها از چین و روسیه تا کشورهای اروپایی به ترامپ اعتماد ندارند، باوجود این از مذاکره و مراوده با دولت کنونی امریکا خودداری نمیکنند. من همچنین به هیچ دولت خارجی از جمله چین و روسیه نیز اعتماد ندارم، همچنان که فکر میکنم آنها نیز احساس مشابهی درباره حکومت ایران دارند، درعین حال حفظ روابط با آن دولتها و حتی توسعه و تقویت مراودات با آنها را برای میهن و مردم مفید و در مواردی لازم میدانم.
اختلاف درباره ذاتی بودن/نبودن تحریمها و ضروری بودن/نبودن لغوتحریمهاست. من تحریمها را ذاتی نظام و لغوناشدنی نمیدانم. بهعکس، اجتنابپذیر و لغوشدنی میدانم و برهمین اساس معتقدم جمهوری اسلامی باید با استفاده از تمام ابزارها در جهت مهار/کاهش/لغو تحریمها گام بردارد و هیچ فرصتی را از دست ندهد. در جانب مقابل کسانی تحریمها را ذاتی جمهوری اسلامی و بلکه نعمت میدانند و بههمین دلیل نه تنها هیچ طرح و برنامهای برای لغو آنها ارائه نمیکنند بلکه تحریمها را عملا توجیه میکنند و توهم دورزدن آن را دارند. حال آنکه فرجام تحریمهای نفتی و بانکی و معامله نفت در برابر غذا در عراق پیش چشم همگان است.
۲. من هم مانند مسئولان نشریه داخلی سپاه منتقد برخی سیاستها و رفتارهای آقای روحانی و دولت او هستم اما جنس انتقادهایم متفاوت است. به نظر من دلایل وضعیت اسفناک اقتصادی کشور، افزون بر مشکلات ساختاری نظام و خطاهای راهبردی و کلان آن، عملکرد دولت روحانی، کارشکنیهای دولت پنهان و خروج دولت آمریکا از برجام است. حال آنکه امپراتوری رسانهای سپاه از میان علل و عوامل فوق، فقط ضعف دولت قانونی را برجسته میکند تا نقش سایر عناصر از جمله نقش دولت پنهان را در زمینهسازی برای شکست برجام و بازگشت تحریمها و بهمریختن اوضاع اقتصادی کشور پنهان کند.
من منتقد عملکرد دولت روحانی در رسیدن به توافق هستهای نیستم، که یکی از دستاوردهای آن رشد اقتصادی کشور در سال ۱۳۹۵ است. همان توافقی که ترامپ بیش از یک بار به اسرائیلیها گفت: “من با خروج از برجام خدمتی بزرگتر از بهرسمیت شناختن انتقال پایتخت به بیتالمقدس و شناسایی مناطق اشغالی جولان برای اسرائیل کردم.”
انتقاد من این است که چرا وی برجام را نیمه کاره گذاشت و آن را از سطح ملی به سطح منطقه و موضوعات دیگر تعمیم نداد و به گسترش روابط اقتصادی ایران با امریکا، مانند اروپا، نپرداخت تا با انجام سرمایهگذاریهای مشترک، بهانهجوییهای کاخ سفید را پرهزینه و زمانبر و تاحدودی ناممکن کند.
انتقاد من این است چرا دولت قانونی استراتژی کشور در منطقه را براساس بازی برد- برد سامان نداد و به اندازه کافی نکوشید به توافقی حداقلی که منافع حیاتی همه طرفها در آن لحاظ شود، دست یابد.
انتقاد من این است که چرا دولت منتخب به محض پیروزی ترامپ در جهت تداوم مذاکره و جلوگیری از لغو برجام به میزان کافی تلاش نکرد.
انتقاد من این است که چرا رئیس جمهور پشت پرده خروج از اف. ای. تی. اف. را به موازات خروج ترامپ از برجام، برای مردم توضیح نداد و نتیجه آن شد که هر ایرانی در هر نقطه از جهان در هر تراکنش مالی، بهدلیل خروج از اف. ای. تی. اف. در معرض اتهام “تروریست” قرارگیرد.
انتقاد من این است که چرا روحانی باوجود دسترسی به اطلاعات دقیق و مستند، به مردم نگفت چه کسانی اعتراضات دی ماه ۹۶ را کلید زدند.
انتقاد من این است که چرا رئیس جمهور مدیریت دیپلماسی منطقهای ایران را از سپاه قدس نگرفت و آن را به وزارت خارجه نسپرد تا قدرت نظامی و دفاعی کشور در خدمت توسعه اقتصادی آن قرار گیرد، نه آنکه اقتصاد و معیشت مردم گروگان سیاست منطقهای حکومت شود.
۳. نشریه سپاه مسئولیت سردی روابط ایران با همسایگان خود را متوجه دولت روحانی کرده است، حال آنکه دلیل اصلی نگرانی برخی دولتهای همسایه، کنترل دیپلماسی منطقهای کشور توسط سپاه قدس است. نمیدانم چرا دولت باید اجازه دهد منابع اقتصادی کشور در خدمت اهداف نظامی و بلندپروازانه در منطقه قرار گیرد و در نتیجهٔ آن ،فشارهای طاقتفرسا به ملت وارد آید. صریحتر بگویم. من عمق استراتژیک جمهوری اسلامی را در دمشق، صنعا یا بیروت نمییابم؛ در تهران، تبریز و اهواز میبینم. من حفظ کیان و استقلال ملی، یکپارچگی سرزمینی، امنیت عمومی را در درجهٔ نخست در گرو اصلاح ساختارها و تجدیدنظر در سیاستهای کلان کشور بهمنظور توسعه میهن و بهبود معیشت مردم میدانم. مهمتر از فتح حلب، جلب اعتماد، رضایت و مشارکت آحاد شهروندان است که متاسفانه روزبهروز کمتر میشود.
بهنظر من این اقتدار نیست که خود را پیروز بلامنازع در منطقه بخوانیم اما از یک سو نتوانیم با همسایگان خود داد و ستد عادی داشته باشیم و از سوی دیگر نگران باشیم که هموطنان عاصی ما چه زمانی و با کدام دلیل و بهانهای به خیابانها میریزند.
من اقتدار را آن نمیدانم که بلافاصله پس از تحریم امریکا، ارزش پول ملی به کمتر از یک سوم تا یک ششم کاهش یابد و دلار به مرز ۲۰هزار تومان نزدیک شود. خطرناکتر آنکه چشمانداز روشنی برای لغو تحریمها و مهار گرانی و تورم و بیکاری نباشد و با کمترین غفلت نظام، پرونده جمهوری اسلامی به شورای امنیت ارسال شود و در هر حال حلقه محاصره ایران روزبهروز تنگتر شود. مشاهده میکنید اکنون که پرونده کشورمان به شورای امنیت سازمان ملل برنگشته است، کشوری مثل کره جنوبی میترسد یا بهسود خود نمیبیند که پول ایران را بدهد. عبرتآموزتر از آن رفتار همسایه و متحد عراقی ماست که اعلام کرده بدهی خود به ایران را نقدی نمیدهد! این رفتار نشانه اقتدار نیست. برعکس نشان میدهد که امریکا موفق شده ایران را عملا در ردیف مجرمان قرار دهد و مجازات روزافزون به آن تحمیل کند. از یاد نبریم که محدودیتها و محرومیتها علیه ایران در حالی افزایش مییابد که هیچ عامل و فاکتوری همچون مشکلات اقتصادی و نارضایتی مردم عاصی، امنیت ملی را تهدید نمیکند و فرجامی جز تضعیف استقلال ملی و یکپارچگی سرزمینی ندارد.
من البته منکر نقش نهادهای انتخابی در رقمخوردن اوضاع نابسامان اقتصادی کنونی نیستم اما آیا نشریه سپاه میتواند سهم تحریمها را در افزایش نرخ ارز و طلا و کالاها و خدمات مورد نیاز مردم انکار کند؟ این مسئله دلیل انتقاد دیگر من به آقای روحانی است که چرا دلائل وقوع وضعیت تاسفبار کنونی را کامل و شفاف به مردم توضیح نمیدهد. چرا مسئولیت و سهم دولت خود و سهم دیگر عوامل از جمله دولت پنهان را در این خصوص مشخص نمیکند؟ نباید چشم خود را بر اشتباهات دولت قانونی و فسادهای منتسب به آن ببندیم اما درست و عادلانه نیست که علتالعلل همه ناکارآمدیها و فسادها را متوجه نهادهای انتخابی و انتخاب و رای مردم کنیم تا علل و عوامل اصلی و واقعی معضلات ملی به شمول گرانی و تورم، بیکاری و فساد از افکار عمومی پنهان بماند.
۴. رسیدن هر دلار آمریکا به ۲۰هزار تومان فاجعه است اما فاجعه بزرگتری در راه است، اگر جلوی وقوع آن را نگیریم. ما نباید اجازه دهیم امریکا با استمراربخشیدن به تحریمها و توسعه آنها، همان بلایی را سر ایران بیاورد که قبلا در عراق تجربه کرده است. نباید بگذاریم کشور در آبجوش تحریمهای ظالمانه آبپز شود. نباید این خطای بزرگ را باردیگر مرتکب شویم و با دادن بهانه به واشنگتن، شاهد شکلگرفتن اجماع قدرتهای جهانی علیه کشورمان شویم.
۵. به ادعای نویسنده/نویسندگان محترم، «جریان اصلاحات چهار سال اول ناتوانی خود را به عهده دولت قبلی و چهار سال دوم را با ابهامافکنی نسبت به دولت پنهان گذرانده است.» اگر منظور نشریه مذکور دولت اصلاحات است که همه میدانند درخشانترین کارنامه اقتصادی جمهوری اسلامی بعد از جنگ متعلق به ۸سال ریاست جمهوری خاتمی است. دستاوردهای سیاسی، اجتماعی و بینالمللی دولت وی نیز انکارنشدنی و داوری درباره آن با مردم است. اما اگر مراد این نشریه عملکرد آقای روحانی باشد، باید گفت وی در دولت اول خود گامهای بزرگی در جهت مهار گرانی و تورم، تثبیت قیمتها و ایجاد آرامش و اطمینان در حوزه اقتصادی، ارتقای نظام سلامت و خدمات عمومی برداشت و همین عملکرد باعث شد با ۵ میلیون رای بیشتر دوباره راهی پاستور شود و نامزد مورد علاقه نشریه نتواند به رای اکثریت دست یابد. باوجود این اذعان میکنم که دولت دوم روحانی ناکام و با مشکلات بسیار جدی اقتصادی مواجه شده، که عمدتا ناشی از تحریمهای نفتی و بانکی و یاس عمومی است. بههمین دلیل معتقدم اگر برای لغو تحریمها در خارج و نیز برای جلب رضایت شهروندان فکر و اقدام مهمی نشود، اوضاع اقتصادی کشور از شرایط بد کنونی هم بدتر خواهد شد و فشارهای بیشتری به مردم و به خصوص قشرهای کمدرآمد وارد خواهد آمد. نگرانی و نوشتههای اخیر من عمدتا درمورد ضرورت جلوگیری از بروز چنین وضعیت ناگواری است.
۶. انتقاد دیگر نشریه سپاه آن است که چرا من مشکلات را به رهبری ارجاع میدهم. برای روشنشدن موضع من باید تکلیف دوگانه زیر را روشن کنیم. ظاهرا همه قبول داریم که وضعیت کشور بههیچ وجه رضایتبخش نیست. مهمتر آنکه چشماندازی برای بهترشدن اوضاع، بهویژه با استمرار تحریمها، دیده نمیشود. جمهوری اسلامی برای برونرفت از شرایط خطیر کنونی دو انتخاب استراتژیک دارد.
اول اینکه بهسرعت در جهت ترمیم روابط خود با هموطنان، همسایگان و قدرتهای بزرگ جهانی گام بردارد و بکوشد با جلب اعتماد و رضایت و مشارکت آحاد ایرانیان و نیز کاستن از تنشها در خارج، با کمترین هزینه و بیشترین دستاورد بحرانهای موجود را پشتسر گذارد.
راه دوم افزایش انسداد و بگیر و ببند در داخل و تداوم تنش در منطقه و نیز با امریکا و در آینده با اروپاست. با این رویکرد نظام میتواند با شعار تکیه بر جوانان مومن و انقلابی، اکثریت ۸۵ درصدی شهروندان را نادیده بگیرد و به نارضایتی آنها دامن بزند. در عرصه بینالمللی نیز از برجام و از معاهده ان.پی.تی. خارج شود و راه را برای ارسال مجدد پرونده ایران به شورای امنیت و اجماعیشدن تحریمهای یکجانبه کنونی، همچون دولت قبل، باز کند.
به نظر من گزینه اول بستر را برای لغو تحریمها، دورکردن سایه شوم جنگ از سر میهن و توسعه اقتصادی و علمی و فنی کشور مساعد و ایران را الگوی منطقه میکند. گزینه دوم به افزایش مشکلات داخلی و خارجی و تشدید نارضایتیها میانجامد، و ایران را عبرت مسلمانان میکند.
از آنجا که شخص رهبر در هدایت کشور به هر یک از دو مسیر فوق نقش استثنایی و منحصر به فرد دارد، ایشان را مخاطب توییت خود قرار دادم زیرا در حال حاضر اختیار اخذ تصمیمات راهبردی درباره همه امور، از لغو حصر تا لغو تحریمها به دست ایشان است و هیچ نهادی، انتخابی یا انتصابی، بهطور مستقل قادر به اتخاذ تصمیمهای مهم و راهبردی نیست. متاسفم که در حال حاضر فقط انتخابات استصوابی نیست. حوزههای اقتصاد و آموزش و مناسبات اجتماعی نیز استصوابی شده و روشنشدن تکلیف تقریبا همه امور مهم به تشخیص شخص رهبر برمیگردد. پس طبیعی است که ایشان مخاطب من، و دیر یا زود، مخاطب همگان قرار گیرد.
۷. برجام با جلب موافقت رهبری ممکن شد. اگر نرمش قهرمانانه نبود، توافق هستهای ناممکن میشد. باوجود این دلواپسان اصل مذاکره، را حتی در سال ۹۱ و در دولت سابق عقبنشینی میخوانند، غافل از آنکه تحریمهای نفتی و بانکی راه دیگری باقی نگذاشته بود، و الان نیز نگذاشته است، اگر نظام درگیری نظامی را نخواهد. چه کنم که اغلب انتصابیون و استصوابیون قدر نرمش قهرمانه رهبری و محصول آن را ندانستند. صداوسیما نیز همه انرژی خود را صرف کرده و همچنان میکند تا بزرگترین دستاورد دیپلماتیک جمهوری اسلامی را یک ننگ تاریخی نمایش دهد و با ترکمانچای مشابهسازی کند. حال آنکه برجام به سود ایران بود و تداوم مییافت اگر رهبر اجازه تعمیم توافق را به منطقه میداد و گسترش روابط اقتصادی ایران با امریکا، پا به پای توسعه روابط با دیگر کشورها را تایید میکرد تا ماجراجوی پیمانشکنی مانند ترامپ نتواند توافق هستهای را تنها به سود ایران و اروپا و دیگر قدرتهای بزرگ بخواند و سر امریکا را بی کلاه بیابد.
به نظر من سکوت توام با رضایت رهبر درباره تخریب برجام و دستاوردهای نرمش قهرمانانه خود ایشان توسط انتصابیون/استصوابیون فاقد وجاهت است. ایشان نباید میگذاشت صداوسیما تفسیری خیانتبار و ذلیلانه از مذاکرات و توافق هستهای ارائه دهد تا مفهوم قهرمان بودن و عزت فقط در قهر و عدممذاکره نمایش داده شود. تکلیف کاسبان تحریم روشن است،آنها هر نوع مذاکره را موجب گستاخی بیشتر خصم میخوانند که به زیادهخواهی بیشتر او میانجامد. نرمش قهرمانانه در نگاه آنان راهبردی برای مهار مناقشات و حفظ امنیت، منافع و آرمانهای ملی نیست؛ تاکتیکی است برای افشای ماهیت عهدشکن امریکا؛ همین و بس! اما رهبری باید ابعاد، نتایج و ضرورت نرمش قهرمانانه را برای مردم توضیح میداد تا راه برای عادیسازی روابط با جهان باز شود.
۸. توجه دارم هر وقت رهبر اراده کند، معلوم نیست نرمش قهرمانانه مانند بار قبل نتیجه دهد. کمااینکه رهبری در سال ۹۱ اجازه مذاکره دوجانبه با امریکا را داد، اما دو دوره گفتگوی نسبتا مفصل معاونان وزرای خارجه دو کشور به نتیجه نرسید، اگرچه راه را برای آغاز مذاکرات هستهای در سال ۹۲ باز کرد. اکنون نیز در صورت موافقت رهبری با حرکت جدی به سوی لغو تحریمها و مذاکره با آمریکا، ممکن است گفتگوها در سطوح پایین در ماههای پایانی ریاست جمهوری ترامپ به مذاکره روسای جمهور دو کشور منتهی نشود. اما شروع مذاکرات در شرایط ضعف ترامپ بهسود ایران است، صرفنظر از اینکه او در انتخابات رای بیاورد و چه رقیباش پیروز شود.
البته توجه دارم که نرمش قهرمانانه ۹۹ در درجه اول باید مانع مشروعیت جهانی یافتن تحریمهای ظالمانه و یکجانبه دولت فعلی امریکا شود. ایران فرصت زیادی ندارد که باردیگر ازدست بدهد. بگذریم از اینکه پس از ۴۰ سال هنوز معلوم نشده است که چرا باید از روسیه و چین تا ترکیه و امارات با کارت ایران بازی کنند و به اوضاع داخلی و خارجی خود سامان دهند، اما ایرانیان خود نباید و نتوانند با استفاده از استعداد جوانان خویش، موقعیت حساس کشور و تجربیات تاریخی خود، از منابع ملی و امکانات بیسابقه و بینظیر عصر جهانیشدن برای پیشرفت ایران و بهبود معیشت ملت ایران استفاده کنند، آنهم در حالی که از منظر شرایط اقتصادی، کارد به استخوان اکثریت مردم رسیده است.
۹. گذر از گفتگوهای ناموفق سال ۹۱ به مذاکرات موفق سالهای ۹۲ تا ۹۴ و دستیابی به توافق برد/برد، به یمن افزایش مشروعیت سیاسی نظام با برگزاری انتخاباتی رقابتی و پرشور ممکن شد. آن انتخابات باشکوه جایگاه کشور را ارتقا بخشید و موجب تثبیت حق غنیسازی اورانیوم همزمان با لغو تحریمهای هستهای شد. براین مبنا میگویم جمهوری اسلامی فرصت ناشی از انتخابات مجلس یازدهم را با خطایی راهبردی از دست داد. رهبری میتوانست انتخابات اسفند ۹۸ را مانند سال ۹۴ با رقابت پرشور نامزدها و جناحها و با مشارکت گسترده مردم برگزار، و فضا را برای عقبنشینی امریکا فراهم کند. اما متاسفانه به انتخاباتی حداقلی رضایت داد تا نتیجه تضمین شود. امیدوارم ایشان با موافقت با اصلاح قانون اساسی، و با تجدیدنظر در سیاستهای کلان و محور قراردادن توسعه اقتصادی و علمی و فنی کشور و نیز تامین آزادی انتخابات در سال ۱۴۰۰ درصدد جلب اعتماد آحاد ایرانیان برآید و امکان برگزاری انتخاباتی باشکوه و ۴۰ میلیونی را فراهم آورد تا دولت منتخب با پشتوانه رای اکثریت مردم (نه اقلیت آنان)، بهسوی حل ابرچالشها حرکت کند و با اقتدار مذاکره با امریکا را سامان دهد و با لغو تحریمها به بهترین نحو از حقوق و منافع ملت دفاع کند.
۱۰. از پیشنهاد روزنامه سپاه درباره رجوع به ملت درباره مذاکره با امریکا استقبال میکنم. همان که روزنامه جوان در سرمقاله ۷تیر خود در نقد این توییت که، «پرسش من به عنوان یک شهروند از رهبر کشور این است؛ با اینهمه فشار اقتصادی بر گردهٔ مردم دلار چند هزار تومان بشود، نرمش قهرمانانه موجه و مذاکره از موضع برابر با آمریکا مجاز میشود؟» اعلام کرد: “ممکن است نظام متوجه شود که «آن مقدار» که ایشان(تاجزاده) برای پذیرش مطالبات امریکا در نظر دارند، با معیارهای انسانی نمیخواند، یعنی هیچ انسانی ولو غیرمسلمان و غیرشیعه زیر بار آن نمیرود و حتی شاید نظام آن مانیفست مذاکرهگرایان را به داوری مردم بسپارد.”
برگزاری همهپرسی و سپردن داوری به مردم در امور ملی راه مناسبی برای پایان بخشیدن به اختلافات جناحها در عمل است.
با تقدیم احترام
سیدمصطفی تاجزاده
۱۱ تیر ۱۳۹۹
منبع خبر: کلمه
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران