شواهد درباره زنده یا شهید شدن حاج احمد متوسلیان چه می گوید؟ /فرمانده‌ای که در تاریخ گُم شد + تصاویر

شواهد درباره زنده یا شهید شدن حاج احمد متوسلیان چه می گوید؟ /فرمانده‌ای که در تاریخ گُم شد + تصاویر
خبر آنلاین

روز جمعه بود که خبری عجیب بر سر خط خبرهای خبرگزاری های ایرانی قرار گرفت؛ خبر این بود که حاج احمد متوسلیان می‌آید؛ خبری که تا کنون نه تکذیب شده و نه تایید. امروز پس از ۳۸ سال از واقعۀ تلخ ربوده شدن چهار دیپلمات ایرانی حاج احمد متوسلیان و سه همرزم او «سیدمحسن موسوی»، «تقی رستگار مقدم» و «کاظم اخوان»؛ خبری در رسانه ها می چرخد که حاج احمد و همرزمانش همان سالِ ربوده شدن؛ در ساحل مدیترانه تیرباران شده و به شهادت رسیدند.

حال آنکه در سال‌های گذشته نیز بسیاری از زندانیانی که از زندان های اسرائیل اشغالگر آزاد می‌شدند همگی معتقد بودن که فردی با تمامی مشخصات حاج احمد در زندان حضور دارد که این نقل قول ها دلالت بر زنده بودن فاتح خرمشهر دارد؛ اما به راستی واقعیت چیست، شاید قرار است این انتظار تقریبا چهل ساله باز هم طول بکشد؛ الله اعلم...

آغاز قصه حاج احمد متوسلیان

احمد متوسلیان در سال ۱۳۳۲ در جنوب تهران به دنیا آمد. ضمن تحصیل، در بازار به پدرش کمک می‌کرد. احمد از همان سال‌های نوجوانی، شوق و رغبت خاصی به شرکت در کلاس‌های مذهبی و قرآن داشت. در آن کلاس‌ها با جنایت‌های رژیم شاه آشنا شد و از همان نوجوانی، وارد میدان مبارزه با عوامل رژیم ستمشاهی شد. 

پس از پایان سربازی از سوی یک شرکت خصوصی برای انجام مأموریتی به خرم آباد می‌رود. روز به روز در مبارزاتش علیه شاه عمل می‌کند تا اینکه از سوی ساواک تحت تعقیب قرار می‌گیرد و در سال ۱۳۵۴، کمیته مشترک به اصطلاح ضد خرابکاری ساواک او را دستگیر و مورد شکنجه قرار می‌دهد. مدت پنج ماه در زندان فلک الافلاک خرم آباد، در سلول انفرادی به سر می‌برد. این زندان‌ها و شکنجه‌ها، از احمد فردی مجرب و خود ساخته بار می‌آورد و او را در راهی که انتخاب کرده بود، راسختر و پر صلابت‌تر می‌کند.

احمد پس از فلک الافلاک حدود نه ماه در بند عمومی زندانی می‌گردد. با اوج گرفتن موج انقلاب اسلامی از زندان آزاد می‌شود:، اما آرام نمی‌گیرد و نقش رابط و هماهنگ کننده تظاهرات و راهپیمایی‌ها را در جنوب تهران به عهده می‌گیرد. بارها در مبارزه با رژیم ستمشاهی، تا پای شهادت پیش می‌رود و در روزهای پیروزی انقلاب اسلامی، به ویژه ۲۱ و ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ از خود درخشش و توانمندی خاصی بروز می‌دهد.

سردار احمد متوسلیان در دی ماه ۱۳۶۰ عملیات محمد رسول‌الله از دو محور مریوان و پاوه بر روی منطقه خرمال همراه با محمد ابراهیم همت رهبری شد که این عملیات سنگ بنای تأسیس تیپ ۲۷ رسول‌الله بشمار می‌رود. احمد متوسلیان در سال ۱۳۶۰ پس از بازگشت از مراسم حج، از طرف محسن رضایی (فرمانده کل سپاه) مأمور فرماندهی سپاه مریوان و پاوه تیپ محمد رسول‌الله شد. او به همراه شهید بروجردی راهی جبهه‌های جنوب شد.

در شب ۱۰ اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۱ عملیات الی بیت‌المقدس به فرماندهی احمد متوسلیان از منطقه دارخوین به سمت جاده اهواز–خرمشهر آغاز شد که موجب آزادسازی خرمشهر شد. در پی آزادسازی خرمشهر، او به همراه دیگر فرماندهان فتح خرمشهر نزد امام خمینی (ره) رفته و امام آن‌ها را، به ویژه احمدمتوسلیان را به گرمی مورد تفقد خاص قرار داد.

احمد متوسلیان در اواخر خرداد سال ۱۳۶۱ طی ماموریتی به همراه یک هیات عالی‌رتبه دیپلماتیک از مسئولین سیاسی - نظامی کشورمان راهی سوریه شد تا راه‌های مساعدت به مردم مظلوم و بی‌دفاع لبنان را بررسی نماید.

در چهاردهم تیر سال ۱۳۶۱، اتومبیل هیات نمایندگی دیپلماتیک کشورمان حین ورود به شهر بیروت و در هنگام عبور از پست ایست و بازرسی، مزدوران حزب فالانژ اتومبیل را متوقف و چهار سرنشین خودرو مزبور به رغم مصونیت دیپلماتیک - توسط آدم‌ربایان دست‌نشانده رژیم تروریستی تل‌آویو گروگان گرفته شده بودند. دقایقی بعد از ربوده شدن احمد متوسلیان و همراهانش، رادیو اسرائیل اعلام می‌کند: ژنرال احمد متوسلیان، طراح عملیات فتح المبین و بیت المقدس، در پست بازرسی «برباره» به‌اسارت گرفته شد.

همانطور که گفته شد این اتفاق در حالی رخ داد که این چهار نفر از مصونیت دیپلماتیک برخوردار بودند. در آن زمان، پیرو جنگ‌های داخلی در لبنان، اسرائیل به این کشور حمله کرده بود و حزب فالانژ، همکاری نزدیکی با این رژیم اشغالگر داشت. هرچند ابتدا گفته می‌‏شد که سیدمحسن موسوی، کاردار جمهوری اسلامی ایران در بیروت و همراهانش کشته شده‌اند، اما شواهد و مدارک موجود، حاکی از آن است که آن‌ها در اسارت نیروهای اسرائیلی هستند.

سال ۲۰۰۸ آخرین تبادل بین حزب‌الله و رژیم صهیونیستی انجام شد و سمیر قنطار هم در همین تبادل آزاد شد، حزب‌الله خیلی پافشاری کرد که در این تبادل آن ۴ دیپلمات ایرانی هم گنجانده شوند. حزب‌الله پافشاری و پیگیری کرد. سید حسن نصرالله در سخنرانی بعد از این تبادل نیز این موضوع را مطرح کرد که نشان از زنده بودن حاج احمد دارد.

سمیر جعجع که هم اکنون در قالب حزب "نیروهای لبنانی" رهبری فالانژها را به عهده دارد گفته بود: دیپلمات‌های ایرانی در "ایست البرباره" ربوده شدند و بعدها در مکانی که من از آن اطلاع ندارم، کشته شده‌اند.

سید حسن نصرالله درباره ۴ دیپلمات ایرانی گفته است: نشانه‌ هایی وجود دارد که دیپلمات های ایرانی در زندان های رژیم صهیونیستی به سر می‌برند. اسرائیل در گزارش خود ادعا می‌کند که چهار دیپلمات ایرانی توسط نیروهای لبنانی (فالانژهای سابق) ربوده شده، به دست این نیروها کشته شدند و اجساد آنان دفن شده ‌است. اسرائیل دشمن ماست و ما نمی‌توانیم به گزارش‌های آن اعتماد کنیم. همان‌طور که اسرائیلی‌ها در گذشته هم حضور بعضی اسیران در زندان‌های خود را تکذیب می‌کردند، اما مشخص شد که این اسیران در زندان‌های این رژیم بوده‌اند. 

شهید غضنفر رکن آبادی سفیر پیشین ایران در بیروت هم در مراسم سی و یکمین سالگرد ربایش این چهار دیپلمات که ۱۳ تیرماه ۱۳۹۲ در محل سندیکای روزنامه نگاران لبنان برگزار شده بود اعلام کرده بود که، چهار دیپلمات ربوده شده ایرانی زنده و در زندان های رژیم صهیونیستی هستند.

فرمانده‌ای که جایی در تاریخ گُم شد

تیرماه سال ۹۶ عیسی ایوبی یکی از روزنامه­‌نگاران روزنامه الدیار از حزب سوری ــ قومی لبنانی و معاون شبکه جهانی وولتر ادعا کرد که با دیپلمات­‌های ایرانی در زندان بوده است.

او با طرح جزئیاتی از روزهای بازداشتش در زندان‌های رژیم صهیونیستی از سردار احمد متوسلیان و همراهانش گفته بود: «از اولین باری که وارد سلول شدم قادر به حرف زدن و یا حرکت نبودم. همه آن‌ها یا اکثر آن‌ها از این تعجب کرده بودند که فرد دیگری را کنار آن‌ها قرار بدهند. آن‌ها شروع به حرف زدن با هم کردند. من نمی‌توانستم بفهمم که آن‌ها به هم چه‌چیزی می‌گویند. بعد حاج احمد را شناختم که از من درباره خودم و هویتم پرسید و اینکه چرا از آنجا سر درآوردم. من آن موقع نمی‌دانستم آن‌ها چه‌کسی هستند و ملّیت آن‌ها چیست. آن‌ها گفتند که "ما دیپلمات‌های ایرانی هستیم و فالانژها ما را در ایست و بازرسی ربودند".

بعد از یک هفته ماندن در زندان که مملو از خاطرات و گرمای خاصی بود، زندان‌بان آمد و گفت که ما را از زندان می‌برند و باید خودمان را آماده کنیم. ۵ نگهبان به ما نزدیک شدند. ۳ نفر از آن‌ها کیسه‌هایی را روی سر ما کشیدند. این رویه معمول آنجا بود. آن‌ها دست ما را بستند. ما را یک به یک سوار جیپ کردند. از لابه‌لای پارچه‌هایی که روی سرمان کشیده بودند می‌توانستیم کمی نور را احساس کنیم. آن‌ها ما را در جایی نزدیک به "کارنتینا" بردند که در مجاورت زندانمان قرار داشت. آن‌ها مجبورمان کردند صف بکشیم و کنار صخره‌های نزدیک دریا بایستیم.

ناگهان صدای تیر گلوله‌هایی را شنیدیم که شلیک شد. حس کردم جنازه افرادی کنارم روی زمین افتاد، اما گلوله‌ای به من نخورده بود. شنیدیم که در اطرافم عده‌ای فریاد و ناله می‌کردند. این وضعیت ادامه داشت تا اینکه شنیدم یکی از تیراندازها به من گفت "این را به‌عهده من بگذار". لحظه‌ای فکر کردم آن خودش می‌خواهد مرا اعدام کند. اما شانه‌های من را گرفت و من را به‌سمت جیپ برد، این در حالی بود که تیراندازی همچنان ادامه داشت. بعد از چند دقیقه موتور جیپ‌ها روشن شد و من را به زندان زیرزمینی برگرداندند. آن موقع اواخر ژانویه ۱۹۸۳ بود».

در هر صورت، اخبار و گزارش‌ها در مورد حاج احمد متوسلیان و همراهانش زیاد است؛ عده او را شهید متوسلیان می نامند و عده‌ای هنوز هم او را حاج احمد می خوانند؛ هر چه که هست امروز یک خانواده ۸۰ میلیونی منتظر است تا فرزندانش به خانه بازگردند، زیرا شواهد حکایت از آن دارد که دیپلمات‌های ایرانی زنده هستند و در زندان‌های رژیم صهیونیستی به سر می‌برند.

2727

منبع خبر: خبر آنلاین

اخبار مرتبط: شواهد درباره زنده یا شهید شدن حاج احمد متوسلیان چه می گوید؟ /فرمانده‌ای که در تاریخ گُم شد + تصاویر