شهرت، آب و نان ندارد
مثلا همه ما دنیای شیرین دریا را بهخاطر داریم؛ همسران و خانه سبز. بقایی در این میان از همه فعالتر بود، هم کارگردانی میکرد و هم بازیگری و گاهی هم مینوشت.
بلد بود خانواده را چطور صمیمی و گرم نشان دهد که با دیدن کارهایش فکر کنیم وسط یک خانواده بینظیر داریم زندگی میکنیم. بقایی که امروز 67 ساله میشود چند سالی است به دلیل سکته کمکار شده. در سالروز تولدش با پسرش بهرنگ همصحبت شدم تا درباره پدرش بگوید.
بهرنگ نوازنده، نقاش و نویسنده است. رمان مدار بدون باد را سال 96 منتشر کرده و این روزها مشغول نوشتن دومین رمانش است. بهرنگ نوه دختری زندهیاد مرتضی احمدی است.
اول از حال و وضعیت جسمی و روحی پدر برایمان بگویید.
مدتی است به رشت نقل مکان کردهاند و در این شهر زندگی میکنند.کارهای سنگین که نمیتواند فعلا انجام دهد و بیشتر ورکشاپها و کارگاههای کوچک برگزار میکنند.
رفتن به شمال خودخواسته است یا به دلیل شرایط جسمی مجبورند از تهران بروند؟
خودخواسته است. تهران برای کار بهتر و ارتباطاتش با دوستان و همکارانش بیشتر است، اما در شمال از نظر آب و هوایی و آرامشی که دارد بهتر است. عمههایم شمال زندگی میکنند و بیشتر میتوانند از او مراقبت کنند.
بهروز بقایی به عنوان هنرمند از زاویه دید شما چگونه آدمی است؟
سخت است فعالیتهای هنری پدرم را از شخصیت واقعیاش جدا کرد. صداقت و شفاف بودن شاخصه اصلی اوست، چه زمانی که به عنوان آرتیست فعالیت میکند و چه در زندگی واقعی و شخصی و خصوصیاش. صداقت درخشانترین نقطه زندگی پدر است.
صداقت و شفافیت در هنر یعنی چه؟
خلاصهاش به نظرم یعنی آنچیزی که هنرمند، اثر هنریاش را بدون در نظر گرفتن حاشیههای موجود در اجتماع یا سود و زیانهای شخصی میسازد. واقعیت را بدون در نظر گرفتن امورات مالی بیانکردن. این که هنرمند به این فکر نکند که الان چه چیزی مد شده یا به اصطلاح توی بورس است و خریدار دارد. اثری را ارائه کند که نیاز مردم و جامعه است. شفافیت زمانی رخ میدهد که فرد یا هنرمند با خودش صادق باشد و به این فکر کند اثری که میسازد تمام چیزی است که باید انجام دهد و کم نگذارد در هیچ موردی.
یعنی همان باوری که برخی میگویند اگر کار خلاقانه را انجام دهی و رویایت را دنبال کنی، پول هم به دنبالش خواهد آمد؟
لزوما همیشه اینجوری نیست، بهخصوص اگر در دورهای طولانی در مسیر شفافیت و صداقت حرکت کنی. اتفاقی که برای پدرم رخ داده و اکنون آقای بهروز بقایی در نقطهای ایستاده که مخاطب باورش کرده و این باور خدشهناپذیر شده. در دورههایی پدر با همین روش کار کرده و پول هم به دستش رسیده و گاهی چنین نبوده. اما اگر پول همیشه در این مسیر نباشد، موفقیت اما تضمین شدهاست.
آقای بقایی در دورههایی پرکار بودند. اوضاع مالیشان چطور بود در آن سالها و اکنون چگونه است؟
دوره پرکاری که اتفاقا با موفقیت همراه است، اوضاع مالی به راهتر است و برعکسش هم صادق است.کمکاری و بیکاری، بیپولی به همراه دارد. در کشور ما فرق نمیکند هنرمند باشی و در دورهای اتفاقا هنرمند خلاقی هم باشی.کار که نکنی پولی بهدست نمیآوری. این به شهرت هم ربطی ندارد. پدرم در همه دوره بیماریاش شهرتش از بین نرفت، اما این شهرت برایش درآمدزا نبود.
ما ایرانیها سنتی داریم بهنام اندوخته روز مبادا. پدر چنین اندوختهای دارند؟
راستش من زیاد در جریان امورات مالی پدر نیستم. حتما چنین کاری کرده به عنوان فردی که در این جامعه زندگی میکند و حواسش به امور مالی بوده. پدرم مرا در جریان دخل و خرج زندگیاش قرار نمیدهد، اما کاملا در جریان امور مالی من هستند و همیشه حواسشان هست چطور زندگی را میگذرانم.
آقای بقایی را میتوان پدر سنتی ایرانی دانست؛ پدری که حواسش به فرزندش است اما خودش توقعی از فرزند ندارد؟
نه. پدرم تنها در امورات مالی نیست که مستقل عمل میکند و سنگ تمام میگذارد، او در همه موارد کامل است. در روابط خانوادگی، در امور کاری و بقیه موارد. ما مانند دو دوست در کنار هم هستیم و من از تماشای زندگی ایشان خیلی چیزها یاد میگیرم.
در برنامه خندوانه با بیماریای که درگیرش بود بخشی بهنام سفر را اجرا میکرد با همه سختیهایش.این تلاش و از پا نیفتادن ریشه در کجا دارد؟
منحصر به پدر من نیست.نسلی که پدرم به آن تعلق دارد و نسل قبلتر از او، مسؤولیتپذیری بالایی داشتند که به نظرم الان کمیاب شده. دغدغهای که برای خوب اجرا کردن یک کار دارند فراتر از یک علاقه شخصی است، بلکه یک مسؤولیت اجتماعی است که بر دوش خود احساس میکند و باور دارد باید سهم خود را به تمامی پرداخت کند. بیماری پدر و شدت گرفتن آن در همین تعهد به کار ریشه دارد. بازیگر نمایش آقای مرزبان بود و ما متوجه ضعف و تحلیل جسمی ایشان شدیم. عمههایم در کار پزشکی و پرستاری هستند. وقتی پدر را دیدند، متوجه یک نارسایی شدند. احتمال دادند از بیماری کلیه باشد، چرا که پدر چند سالی بود با آن دست به گریبان بود. آنها تصمیم گرفتند برای انجام آزمایش پدر را به رشت ببرند. پدر صبر کرد تا روزی که نمایش، تعطیل هفتگی داشت به رشت رفت و آزمایشها که گرفته شد متوجه شدند نارسایی قلبی است و باید بستری شود؛ اما پدر قبول نکرد، گفت شش روز از نمایش مانده و من باید سرکار بروم و امکان ندارد کارم را رها کنم. یادم هست بیمارستان از ما تعهد گرفت و پدر را مرخص کرد. هنگام برگشت در جاده پدر دچار سکته قلبی شد و دیگر به دوران قبلیاش برنگشت. برای شش شب اجرا، پدر کوتاه نیامد و از مسؤولیت شانه خالی نکرد. الان البته تعاریف تغییر کرده و هنرمندان سراسر دنیا به سلامت خودشان اهمیت میدهند؛ اما برای نسل پدرم تعهد و مسؤولیت کاری فراتر از سلامت شخصی بود.
بهروز بقایی نوهدار هم شده و گویا این بچه حالش را خیلی خوب میکند.
بله. پسرم یونا یک سال و نیمه است و بابا ارتباط بسیار زیبایی با او دارد. بچهها برای پدرم همیشه اولویت داشته و دارند. فرق نمیکند بچه، نوهاش باشد یا بچه فامیل یا بچههای همسایه و دیگر بچههای ایران. از زمانی که به یاد دارم، پدر همیشه برای بچهها کتاب میخرید ، کتاب میخواند یا اسباببازیهای خلاقانه تهیه میکرد و برای آنها زیاد وقت میگذاشت. الان هم یونا و پدر ارتباط خوبی با هم دارند که بسیار لذتبخش و زیباست.
برای امروز که تولد بهروز بقایی است برنامه خاصی دارید؟
با وضعیتی که کرونا به وجود آورده نه ما میتوانیم به رشت برویم و نه پدر میتواند بیاید؛ اما امیدوارم بتوانیم جشن تولد آنلاین و خوبی برایش برگزار کنیم.
شما به پدر کمک مالی میکنید؟
خیر! خدا را شکر هیچوقت نیازمند من نشده و همیشه از پس همه چیز برآمده.آدم توانمندی است و خدا را شکر فارغ از کمک مالی دیگران زندگی میکند. البته این روش زندگی این درس را به من داده که باید همیشه روی پای خودت بایستی.گاهی شرایط خوب است و گاهی نیست.گاهی کار هست، گاهی نیست و در هیچ زمانی نباید به ورطه استیصال بیفتی.خودش هرگز وارد فاز ناتوانی نشده و مشی زندگیاش این است که باید در هر شرایطی خودت از پس زندگی بربیایی. این را من عملا از پدر یاد گرفتهام نه فقط در حرف.
طاهره آشیانی - روزنامه نگار / روزنامه جام جم
منبع خبر: جام جم
اخبار مرتبط: شهرت، آب و نان ندارد
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران