مجید شاکری: تصویر روحانی از آینده ایران سال ۹۵ به پایان رسید

مجید شاکری: تصویر روحانی از آینده ایران سال ۹۵ به پایان رسید
فردا

تصویر روحانی از آینده ایران سال 95 به پایان رسید

- حکمرانی چیزی جز فروختن تصویر آینده به مردم امروز نیست. وقتی شما تصویری از آینده ندارید، نمی‌توانید حکمرانی اقتصادی انجام دهید. تصویری که روحانی به‌عنوان مقام اجرایی ارشد کشور از آینده داشت، در تابستان 1395 به پایان رسید، قبل از اینکه ترامپ برسرکار بیاید. وقتی دوسفر گروه‌های اروپایی و چینی برای بستن قرارداد فاینانس‌های 18 و 23 میلیارد دلاری ناکام شد، اینکه چرا ناکام شد، همگی مرتبط با برجام نیست.

- اساسا معتقدم بخشی مربوط به ساختار حکمرانی در ایران، منظورم حکمرانی دولت در ایران، قوه مجریه به‌عنوان بخش ایجابی نظام است. اشکالاتی که وجود دارد متعددند، دست‌کم یکی از آنها بین‌الاذهانی نبودن تصویر از آینده بین اجزای مختلف دولت و امثالهم است، به‌هرحال در تابستان 1395 دوره تفکر روحانی از ایران به پایان رسید. نشانه‌های این به پایان رسیدن هم در پاییز 95 و هم در زمستان 95 به‌وضوح دیده شد و قابل بحث است.

- اینکه کسی بگوید روحانی در نیمه‌دوم دولت خود یعنی از سال 96، رفتاری متفاوت از نیمه‌اول انجام داده و تغییر غیرمنتظره‌ای کرده، درست و مسموع نیست. مثلا اگر موضوع 4200 را به‌عنوان یکی از قله‌های خطای کاملا فردی روحانی در نظر بگیریم (که البته بعد از مصاحبه سیف درباره آن شب تصمیم‌گیری، خیلی راحت‌تر می‌توان درباره نقش رئیس‌جمهور در ایجاد ارز 4200 تومانی صحبت کرد) می‌توانیم به موضوعی که اشاره کردم به‌صورت واضح برسیم.

6 میلیارد دلاری که دولت در دبی به آتش کشید!

- روحانی شبیه این اشتباه را در نیمه‌اول دولت خود یعنی در چهارسال اول داشت. در زمستان 1395، اولا بانک مرکزی را کنار گذاشتند و کمیته‌ای به نام کمیته کنترل کالا و ارز به ریاست شریعتمداری تعیین کردند و بعدا 6 میلیارد دلار ارزی را که از عمان آمده بود ظرف یک‌هفته در دبی به آتش کشیدند تا قیمت را حفظ کنند. این موضوع به‌لحاظ منطق، نوع نگاه به نرخ ارز و مسائل دیگر و البته نوع مدیریت ارزی، بسیار شبیه موضوع ارز 4200 تومانی است. یکی در اشل کوچک‌تر، در شرایط نسبتا آسان‌تر و دومی در اشل بسیار بزرگ‌تر و در شرایط سخت‌تر.

دولت مهمترین بخش نظام در حوزه اقتصاد است

در این میان مهم‌ترین مساله این است فکر نکنیم روحانی مسلوب‌الید بودند یا امکانات حکمرانی نداشتند. واقعیت این است که دولت‌ها، به‌معنای قوه مجریه فارغ از اینکه چه کسی ریاست آن را برعهده دارد، خاتمی، احمدی‌نژاد یا روحانی عملا مهم‌ترین بخش نظام جمهوری اسلامی ایران دست‌کم در حوزه اقتصاد هستند. به‌‌خاطر اینکه نرخ‌های اساسی اقتصاد را آنها تعیین می‌کنند، نرخ پول و نرخ انرژی و درباره ایران به‌خاطر دسترسی بالای دولت به زمین، می‌توان به نرخ زمین را هم اشاره کرد و در این زمره قرار داد.

- مگر حکمرانی چه چیزی جز بازی کردن با این نرخ‌ها و ساختن تصویری برای عرضه دارایی سرمایه‌ای در اقتصاد دارد؟  اشتباهات روحانی و وقایع رخ‌داده در دولت دوم او تماما در دولت اول ایشان ریل‌گذاری شده بود. در آن روزها واضح بود نمی‌توان تورم تک‌رقمی برآمده از نرخ بهره واقعی بسیار بالا را کنترل کرد. آن رقم بالاترین نرخ بهره واقعی در زمان خود در جهان بود. موقعی که نرخ بهره سپرده بانکی حدود 28 درصد و برخی 23 درصد و برخی 20 درصد بود، نرخ تورم تولید‌کننده دو درصد بود. چنین نرخ بهره واقعی در سپرده در هیچ جای جهان نبود.

- این وضعیت منجر به کاهش شدید تورم می‌شود، اما تا چه زمانی می‌توان آن را ادامه داد؟ اگرچه وضعیت بانک‌ها به‌هرحال نامناسب بود اما همه متفق‌القول هستند و ترازنامه سیستم بانکی کاملا نشان می‌دهد اساسا تضمین ناترازی بانک‌ها از یک مشکل به یک بحران در 1394 تبدیل شده است. آنچه به آن محاسبه نرخ مرکب توسط همه بانک‌ها می‌گوییم که مشکل دیگری است و باعث می‌شود دارایی بی‌کیفیت آنها نیز بیشتر شود، ضمن مسائل شرعی که دارد، از 1394 شیوع و عمومیت پیدا کرده است. اینها را نمی‌توان فراموش کرد.

محدود بودن شرایط بانکی ایران در برجام مشهود است/ تکرار این برجام معقول نیست

- وقتی درباره این بحث صحبت می‌کنیم که روابط خارجی دولت روحانی به‌عنوان پیشران عملکرد ایشان ایفای نقش می‌کرده، باید یک‌بار دیگر کیفیت این روابط خارجی را مورد بررسی قرار دهیم.

- بخش ایجابی برجام در حوزه اقتصاد که قرار بود بخش ستانده این معامله باشد، قطعا مهم‌ترین بخش بود. برجام ایجابی نوشته نشده، مبتنی‌بر عدم سلب نوشته شده است.

- برجام به‌نوعی نوشته شده است که مکانیسم‌های حیاتی همچون تحریم یوترن که بخشی از سیساداست، تحریم هسته‌ای و تحریم ثانویه در آن وجود ندارد. در پی‌نوشت 16 پیوست دوم مقرره‌ای قرار داده شده که عملا محدود بودن شرایط بانکی ایران پس از برجام تا حد زیادی به آن برمی‌گردد و چیزهای دیگری شبیه به این وجود دارد...حداقل می‌توان از این امر درس گرفت. اگر همین رفتار را باز تکرار کنیم به‌نظر معقول نمی‌رسد.

- مجموعا دولت روحانی شانس‌های زیادی داشت. این فرصت را داشت که از شکاف قدرت تازه پدیدآمده بین چین و آمریکا که هیچ‌دولتی قبل از ایشان چنین شانسی نداشت، استفاده کند. این شانس را داشت که از اهمیت ناگهانی مسیرهای زمینی ایران استفاده کند. این شانس را داشت که از اعتماد غیرعادی مردم ایران به نظام بانکی برای راه انداختن یک بساط هدایت اعتبار استفاده کند، اما به‌هرحال اینها انجام نشد.

- دوره روحانی هم تمام خواهد شد و اگر قضاوت خود را از روحانی صرفا به نقد کردن وی محدود کنیم خطا کرده‌ایم و هم به خودمان و هم به ایشان جفا کرده‌ایم. بهترین استفاده‌ای که از دولت روحانی می‌توان کرد این است که پند بگیریم و اشتباهات را تکرار نکنیم.

دستگیره هایی برای پیشرفت ایران

- الان در مقابل اقتصاد ایران چند دستگیره مهم وجود دارد که به آن نه‌تنها شانس بقا، بلکه شانس توسعه می‌دهد؛ نکته اول حجم بالای مستغلات در اختیار دولت اعم از زمین شهری و غیرشهری است که همراه شده با نیاز بسیار بالای مسکن به‌دلیل کسر شدید عرضه مسکن طی سال‌های اخیر و دولت می‌تواند پاسخگو باشد، بدون اینکه از خود جز زمین چیزی بگذارد.

- شانس دومی که وجود دارد اعتماد غیرعادی است که مردم ایران به بانک‌ها دارند، یعنی کاری به ترازنامه بانک‌ها ندارند و بانک‌ها را به‌طور عادی باثبات می‌دانند. این مساله به ما امکان می‌دهد که اساسا ترتیب جدیدی برای استفاده از بانک‌ها به‌عنوان بخشی از برنامه توسعه ایران قرار دهیم.

- نکته سوم این است که سیاست خارجی خود را به یک سیاست خارجی ایجابی، به‌روز و به‌دور از کلیشه‌های قدیمی در سیاست خارجی ایران که عموما مبتنی‌بر غرب‌گرایی بوده، بنا کنیم و به‌معنای واقعی کلمه تعادل را به اقتصاد خود بازگردانیم.

منبع خبر: فردا

اخبار مرتبط: مجید شاکری: تصویر روحانی از آینده ایران سال ۹۵ به پایان رسید