موسوی خوئینی کیست و چرا نامه او به رهبر ایران خبرساز شد؟
نامهای که در کانال تلگرام سوت و کور محمد موسوی خوئینی منتشر شد، سر و صدای زیادی به پا کرد و تحلیل و توصیف آن به همه رسانهها و روزنامهها کشیده شد.
دبیر مجمع روحانیون مبارز، ششم تیرماه ۱۳۹۹ در نامه کوتاهی خطاب به آیت الله علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، از آسیب دیدن "مقبولیت و مشروعیت" نظام و "بیاعتمادی و بیاعتقادی" مردم نسبت به "مدیریت کلان و مدیریت کشور" گفت و به طور تلویحی، رهبر جمهوری اسلامی را مسئول گرفتاریهای ایران دانست: "این اوضاع غیر قابل دوام....معلول شیوه مدیریت در بالاترین سطح و قدرت نافذ آن" است.
- موسوی خوئینی در نامه به آیتالله خامنهای: مردم نسبت به مدیریت کشور بیاعتماد و بیاعتقاد شدهاند
او نامهاش را با لفظی کنایهآمیز تمام کرد که "اگر شیوهای که تاکنون به کار رفته است نتیجهٔ محاسبات متعارف و براساس آراء و تحلیلهای شناختهشده در حکمرانی است"، پس حق نقد و تذکر هم باید باز باشد و نباید "نگران پیامدهای ناگوار بهرهمندی از این حق طبیعی و الهی" بود. اما "اگر مبنای تصمیمات این چند دهه دانستههایی از مبادی غیر متعارف است که تنها در اختیار خواصی از بندگان خدای متعال است که بنده و امثال بنده هیچ حظّی از آن نداریم و، در نتیجه، آنچه بر کشور و مردم و جمهوری اسلامی میگذرد سرنوشتي محتوم و گریزناپذیر است، پس همگان تسلیم امر محتوم و مشیّت الهی خواهیم بود."
IRIBاین اوضاع غیر قابل دوام....معلول شیوه مدیریت در بالاترین سطح و قدرت نافذ آن استموسوی خوئینیدبیر مجمع روحانیون مبارزنامه این روحانی در سایه اصلاحطلبان، واکنشهای زیادی داشت تا آنجا که رسانهها و کانالهای تلگرامی نزدیک به نهادهای امنیتی هم دست به کار تحلیل چرایی نگارش آن شدند و حتی شعرهایی در مذمتش سروده شد و علیه او مداحی شد.
چرا نامه خبرساز شد؟محمد موسوی خوئینی، از روحانیونی است که هر چند حضورش در قدرت به قبل و بعد از رهبری آقای خامنهای تقسیم شده، اما نفوذش در جریانهای سیاسی کم نشده است. او کسی است که در استقرار حکومت نقش داشت، و در دوران رهبری آیتالله خمینی، از مسئولان طراز اول نظام بود. ولی با انتخاب آقای خامنهای به رهبری، به تدریج ستاره اقبالش در قدرت، همچون سایر سیاسیون مشهور به "خط امام" افول کرد.
با این حال از نقش و جایگاه او در بدنه چپهای سنتی دهه شصت و اصلاحطلبان دهههای هفتاد به بعد کم نشد. گروهی از اصلاحطلبان او را "پدر معنوی" خود میدانند. موسوی خوئینی در وزن و اندازه مقامات ارشد جمهوری اسلامی است و نامه انتقاد آمیزش از جایگاه کسی هموزن همین جریان تلقی میشود.
- ابوالفضل قدیانی: رهبر ایران مقصر اصلی اعتراضها است
- نامه کروبی به خامنهای: به جای انتقاد از دیگران بار مسئولیت سه دهه گذشته خود را بپذیرید
- محکومیت ابوالفضل قدیانی، فعال سیاسی، به سه سال زندان و رونویسی از سه کتاب
بعلاوه او تشکلی را هدایت میکند که محمد خاتمی، رئیس شورای سیاستگذاری آن است. به همین دلیل مواضع مطرح شده در نامه، میتواند به نوعی دیدگاه رئیس جمهوری اسبق هم تلقی شود. موضوعی که از چشم نهادهای قدرت دور نیست. از نگاه آنها، خاتمی در کنار مهدی کروبی، دبیرکل سابق مجمع روحانیون مبارز، به رغم محدویتهای بسیار و با وجود انتقادهای شدید به این جریان سیاسی، هنوز تاثیرگذارند. از نگاه آنان، موسوی خوئینی، نماینده گروهی است که در دهه اول نظام جمهوری اسلامی در قدرت بودند. حاکمیت همچنان آنها را به عنوان اصلیترین رقیب سیاسی خود میشناسد و نگران جان گرفتن دوباره آنهاست. بویژه در دورهای که موضوع جانشینی رهبر، بیش از همیشه مطرح است.
حالا آقای موسوی خوئینی، سطح انتقادات را به آقای خامنهای رسانده و به طور مستقیم او را مسئول ناکامیها و معضلات کشور دانسته است.
چرا موسوی خوئینی این نامه را نوشته است؟موسوی خوئینی مشهور به بازیگری در پشت صحنه است. بر این اساس اینکه در چنین مقطع زمانی تصمیم گرفته چنین نامه صریحی، خارج از چارچوب همیشگی مشی سیاسیاش بنویسد سوال برانگیز شده است.
برخی میگویند علت دست به قلم شدن او خواست بدنه گروهی از اصلاحطلبان است. چنانکه عباس عبدی، معتقد است "همه یا اکثریت قاطع مردم از وضع موجود مستاصل و ناراضی هستند و در نتیجه به کسانی که گمان میکنند میتوانند منشا خیری شوند فشار میآورند که حرفی بزنید و کاری کنید."
حق نشر عکس ISNAاما گروهی بر این نظرند که هدف نامه موسوی خوئینی، اعلام فعالیت جریان تازهای از اصلاحطلبی است که میخواهد فاصلهاش را با مطالبات جامعه امروز ایران کم کند. نوعی از اصلاحطلبی که محسن کدیور بر آن نام "اصلاحطلبی ساختاری" گذاشته که در صدد "تحمیل تغییرات از نوع مسالمتآمیز" به راس هرم قدرت است.
نکتهای که اتفاقا برخی دیگر از طیفهای نزدیک به اصلاحطلبان مخالف آن هستند و این موضوع را "عبور از اصلاحات" تعبیر کردهاند.
در مقابل این دو نظر، دیدگاه سومی هم وجود دارد که میگوید محمد موسوی خوئینی، هیچ هدف مشخص سیاسی از نامهاش نداشته و تنها برای ثبت در تاریخ دست به این کار زده است.
اقدامی که تقی رحمانی، فعال ملی-مذهبی در کانال تلگرامیاش، "تاریخ مصرف گذشته و دیرهنگام" عنوان کرده است.
چه کسانی به نامه واکنش نشان دادند؟با اینکه مخاطب نامه، آقای خامنهای بود، اما او جواب و واکنش عیانی نداشته است. کما اینکه در دههای گذشته، پاسخ دیگر نامههایی که مخاطبش بوده را هم نداده است.
در سکوت رهبر ایران، گروهها و چهرههای مختلف سیاسی واکنشهای متفاوت و متناقضی نشان دادند.
اصولگرایان آن را "جسارتآمیز و فرار به جلو" قلمداد کردند، چهرههایی از حزب کارگزاران آن را قدمی به سمت "رادیکالیسم چپ" ارزیابی کردند و دستهای گفتند او نیمنگاهی به رهبری آینده نظام دارد.
با اینکه نامه خطاب به رهبر جمهوری اسلامی نوشته شد، و بعضی از چهرههای نزدیک به جناح تندروتر اصولگرایان آن را "هجمه علیه نظام" توصیف کردند، اما گروههای مخالف جمهوری اسلامی چندان استقبالی از آن نکردند و او را یکی از وابستگان به جمهوری اسلامی میخوانند.
این میان، منصوبان و نزدیکان آقای خامنهای، از امامان جمعه و زیرمجموعههای بسیج تا مداحان و اساتید حوزه و رسانههای نزدیک به نهادهای امنیتی و نظامی، پاسخهای تندی به موسوی خوئینی دادند.
وجه اشتراک موضعگیری این گروه آن بود که اگر مشکلی وجود دارد، شخص موسوی خوئینی هم به دلیل سابقه و جایگاهی که در حکومت داشته، و نیز اصلاحطلبانی که پیشتر در قدرت بودند، در بروز آنها سهیم هستند.
ابراهیم رئیسی، رئیس قوه قضائیه، بدون اشاره به موسوی خوئینی، یک قدم جلوتر رفته و از عملکرد آقای خامنهای دفاع کرده: "اینطور نشود که گرهگشاییها نادیده گرفته شده و آنها که مسئول ایجاد مشکلات و گرهها بودند، نقصان خود را متوجه آن جایگاهی کنند که همواره گرهگشایی کرده است."
IRIBاینطور نشود که گرهگشاییها نادیده گرفته شده و آنها که مسئول ایجاد مشکلات و گرهها بودند، نقصان خود را متوجه آن جایگاهی کنند که همواره گرهگشایی کرده است.ابراهیم رئیسیرئیس قوه قضائیه ایرانموضعی که احمد خاتمی و احمد علمالهدی، امامان جمعه تهران و مشهد با زبانی گزندهتر و صریحتر به کار بردند. احمد خاتمی، از روحانیون ارشد عضو جامعه روحانیت مبارز گفته که "این نامهها، آتش تهیه برای آشوبهای بعدی است...اینها میخواهند با شکستن حریم ولایت، کشور را به آشوب بکشند و به اهداف ناکام خودشان در فتنه ۷۸ و فتنه آمریکایی اسرائیلی ۸۸ برسند."
احمد علمالهدی هم حاصل "سیاستهای ولایتمدارانه رهبری" را "عزت و عظمت" عنوان کرده و هشدار داده که مبادا "خداوند متعال [این دستاوردها]را به خاطر کفران نعمتی که این جریانهای سیاسی و این عوامل جریانی در نظام و جامعه ما اظهار میکنند" بگیرد.
حسین شریعتمداری، نماینده رهبر در روزنامه کیهان، یادداشت تندی علیه موسوی خوئینی نوشت.
به جز جریان رقیب جناح منتسب به موسوی خوئینی، چهرههای نزدیک به حزب کارگزاران و اکبر هاشمی رفسنجانی هم موضعی مشابه اصولگرایان و چهرههای امنیتی داشتند.
چنانچه محمد هاشمی، برادر اکبر هاشمی رفسنجانی در مصاحبه با خبرگزاری راه دانا، موسوی خوئینی را متهم به "مسئولیتگریزی و هجمه به انقلاب" کرده و گفته هدفش انتخاباتی است.
محمد قوچانی، از اعضای شورای مرکزی حزب کارگزاران و سردبیر روزنامه سازندگی هم در تحلیل مفصلی نوشته که این نامه "صدای پای رادیکالیسم و تکمیل زنجیره و حلقهی احیای جناح چپ رادیکال در جبههی اصلاحات" است. او معتقد است موسوی خوئینی با نامهاش "از اصلاحطلبی عبور کرده و تبدیل به سخنگوی جریان اصلاحطلب رادیکال" شده است.
سعید حجاریان چنین استدلالهایی را بیپاسخ نگذاشت. او با اشاره به بیش از سه دهه خانهنشینی موسوی خوئینی، او را عاری از هر مسئولیتی در ایجاد مشکلات ایران دانسته و حتی نامهاش را نقدی "محافظهکارانه، محترمانه و منتقدانه" ارزیابی کرده است. حجاریان همچنین گلایه کرده که "مشتی سفله هر چه بر زبان میآورند و هر چه کینه دارند نثار میکنند."
حزب اتحاد ملت نیز خواستار "توجه به نکات مطرح شده در نامه و به رسمیت شناخته شدن حق نقد همه مسئولان" شد.
محمد موسوی خوئینی کیست؟ حق نشر عکس TASNIMاو چهرهای انقلابی با خاستگاه سیاسی چپ سنتی بود. از نخستین سالهای پس از انقلاب سال ۵۷، وارد قدرت شد و در زمان رهبری آیتالله خمینی، مسئولیتهای متعددی از جمله دادستان کل کشور و نایب رئیسی مجلس، شورای بازنگری قانون اساسی و مجلس خبرگان رهبری را به عهده داشت.
او در زمان اشغال سفارت آمریکا، مسئول رهبری و هدایت "دانشجویان مسلمان پیرو خط امام" بود و واسط آنها با آیتالله خمینی شد.
در انتخابات مجلس سوم از جامعه روحانیت مبارز جدا شد و جامعه روحانیون مبارز را تشکیل داد که هم اکنون هم دبیرکلی این تشکل را به عهده دارد.
موسوی خوئینی مدتی هم نماینده رهبر جمهوری اسلامی در حج بود.
با درگذشت آیتالله خمینی و قدرت گرفتن جناح راست به رهبری علی خامنهای، دوران یکهتازی سیاسی جناح چپ به پایان رسید. گفته میشود موسوی خوئینی از اعضای خبرگان رهبری بود که به رهبری آیتالله خامنه ای رای منفی داد. آیتالله خامنهای بعدتر او را به سمت مشاور سیاسی خود منصوب کرد. اما آنگونه که سعید حجاریان روایت کرده، بعد از مدتی به دلیل اینکه توصیهها و پیشنهادهایش به آقای خامنهای منتقل نمیشد، عطای مشاوره را به لقایش بخشید. مدتی عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظا، تنها سمت حکومتی او بعد از رهبری آقای خامنهای بود.
دورهای هم رئيس مرکز تحقیقات استراتژیک بود که از این سمت هم استعفا کرد و روزنامه سلام را منتشر کرد.
روزنامهای که در پی انتشار نامه محرمانه سعید امامی به وزیر اطلاعات وقت در مورد تهدید مطبوعات توقیف شد و آقای خوئینی در دادگاه ویژه روحانیت محاکمه شد. توقیف سلام منجر به اعتراض دانشجویان کوی دانشگاه و وقایع سال ۷۸ شد.
با تغییرات سیاسی جناح چپ در دهه هفتاد، موسوی خوئینی همچنان پدر معنوی این جریان باقی ماند.
اصولگرایان در دهههای گذشته عملکرد او را در حوزههای مسئولیتش زیر سوال بردهاند و او را "عالیجناب خاکستری" خطاب میکنند. پس از انتخابات پرماجرای سال ۸۸، به طراحی و هدایت اعتراضهای گسترده و خشونتآمیز به نتایج انتخابات متهم شد. با این حال هیچگاه حاضر نشد موضعگیری علنی کند. تنها مصاحبه مفصل انتقادی او در سال ۹۷ و نیز نامهای که سال ۹۴ به حسن روحانی، رئيس جمهور وقت- که خواسته بود با استفاده از اختیارات قانونی خود مانع اقدامات مغاير با موازين قانونی و حقوقی شود- خبرساز شد.
در نهایت از طریق کانال تلگرامی که خیلی دیر به دیر به روز میشود، نامهای را منتشر کرد که صدای زیادی را به راه انداخت.
منبع خبر: بی بی سی فارسی
اخبار مرتبط: موسوی خوئینی کیست و چرا نامه او به رهبر ایران خبرساز شد؟
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۵ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران