مقاومت و مبارزه در موسیقی سیاه پوستان آمریکا؛ مرور ۱۰ ترانه مشهور

مقاومت و مبارزه در موسیقی سیاه پوستان آمریکا؛ مرور ۱۰ ترانه مشهور
بی بی سی فارسی
حق نشر عکس Getty Images

جامعه‌ی سیاه پوستان آمریکا از همان آغاز شکل‌گیری‌اش، یعنی از زمانی که آفریقاییان از غرب آفریقا به‌عنوان برده برای کار با کشتی به آمریکا برده شدند و عموما به زمین‌داران جنوبی فروخته شدند تا به امروز، با داشتن رییس‌جمهوری آفریقایی‌تبار در کارنامه همواره قربانی بی‌عدالتی و نابرابری اجتماعی بوده است. علی‌رغم تمام رنج‌ها و مصائبی که سیاهان در طول این چند قرن کشیده‌اند و فجایع کوچک و بزرگی که پشت سر گذاشته‌اند، این جامعه نه تنها بقا پیدا کرده بلکه با درنظر گرفتن تمام نیروهای نهادینه‌ی بازدارنده و سرکوب کننده رشد بسیار قابل توجهی داشته است.

آفریقایی‌تباران آمریکا اهمیت ویژه‌ای برای حفظ و رشد جامعه‌ی خود قائلند. شاید به‌ این دلیل که در طول تاریخ آموخته‌اند که برای بقا می‌بایست وحدت داشته باشند و به مرور زمان به این آگاهی جمعی رسیده‌اند که بقا، رشد و موفقیت برای آنها به شکل جمعی و نه فردی میسر است. در این تفکر اعضای جامعه خود را در مقابل آن و سایر اعضای آن مسئول می‌دانند و سعی در کمک به ارتقا آن دارند.

در این میان موسیقی در جامعه سیاهان جایگاه ویژه‌ای دارد و نقش آن بسیار فراتر یک ابزار سرگرمی است. موسیقی عنصر وحدت‌بخش جامعه‌ی سیاهان است. موسیقی علی‌رغم تمام نیروهای در‌هم شکننده‌ی موجود، مانند چسبی آن جامعه را در کنار هم نگه می‌دارد.

وقتی از موسیقی سیاه پوستان صحبت می‌کنیم تنها از آنچه موسیقی پاپ است حرف نمی‌زنیم. موسیقی سیاه پوستان از آواز‌هایی که برده‌ها در کشتی‌های تجارت برده وقتی سواحل غربی آفریقا را ترک می‌کردند می‌خواندند شروع شده است. در پنبه‌زار‌های سراسر منطقه‌ موسوم به کمربند سیاه در جنوب شرق آمریکا و اردوگاه‌های ساخت خاکریز رود می‌سی‌سی‌پی و تمام مسیر خط آهن سراسری ادامه یافته است. این موسیقی پس از پایان دوران برده‌داری و دوران مهاجرت بزرگ از جنوب به سراسر آمریکا گسترش یافته، به شیکاگو و دیترویت و نیویورک رفته است. در تمام این سفرها صدها بار چرخ خورده و تحول یافته و تغییر کرده اما همواره عنصری مهم در بقا و رشد جامعه‌ی سیاه پوستان بوده است.

موسیقی در جامعه‌ی سیاه پوستان نقش‌ها و کارکرد‌های متعددی دارد اما آگاهانه یا ناآگاهانه در جهت کمک به این جامعه است. هر حرکت و عملی در جهت کمک به بقا، رشد و تقویت اقلیتی که همواره به طور سیستماتیک در حال سرکوب شدن است عملا یک حرکت سیاسی است، حتی اگر در ظاهر عاری از نشانه‌های آشکار و صریح سیاسی باشد. از این رو موسیقی در جامعه سیاهان ذاتا امری سیاسی است حتی اگر در ظاهر یک ترانه‌ی عاشقانه باشد.

حق نشر عکس Getty Images

موسیقی در جامعه‌ی سیاهان ابزاری برای بازتاب رنج و محنت زندگی، ابراز شادی و سرخوشی، شکایت از درد و رنج، اعتراض به نابرابری و بی‌عدالتی و سرکوب، انرژی بخشیدن و انگیزه دادن، انتقاد از جامعه، آموزش و آگاهی‌بخشی و از همه مهمتر ابزاری برای ساخت و تقویت هویت اجتماعی است.

یک نکته‌ی بسیار مهم در درک موسیقی سیاه پوستان این است که می‌بایست آن را با در نظر گرفتن ذهنیت جمعی پشت آن مورد خوانش قرار داد. «من» ِ موسیقی سیاه پوستان یک من جمعی است و نه یک «من» فردی. وقتی در یک ترانه‌ی بلوز می‌شنویم که «من درد دارم» صحبت از یک درد جمعی است.

بیشتر بخوانید:

  • رقص در خیابان: موسیقی‌ که آمریکا را دگرگون کرد
  • جنجال بر سر اجرای دسته موسیقی سیاه‌پوستان در مراسم تحلیف ترامپ
  • 'سفيران جاز در اصفهان': آوای ديپلماسی فرهنگی جنگ سرد

موسیقی سیاه پوستان آنچنان قدرتمند بوده که تقریبا بر موسیقی پاپ امروز تمام جهان تاثیر گذاشته است. امروزه به سختی بتوان موسیقی عامه‌پسندی پیدا کرد که به نوعی متاثر از بلوز، جز، آر‌اند‌بی، سول، فانک، هیپ‌هاپ و … نباشد.

در این نوشته سعی می‌کنم با معرفی چندین قطعه‌ی موسیقی به ظاهر متفاوت از مقاطع مختلف تاریخی و در سبک‌های مختلف نقش آنها را در مبارزه جامعه‌ی سیاهان با بی‌عدالتی و سرکوب بررسی کنم. یکی از این مقاطع دهه‌های آغازین قرن بیستم است که خشونت علیه سیاه پوستان بسیار شدید است و زندگی بسیار سختی دارند. مقطع بعدی میانه‌ی قرن بیستم و دوران جنبش حقوق مدنی و مبارزه علیه تبعیض نژادی است و مقطع سوم دهه‌ی ۲۰۱۰ و جنبش «جان سیاه پوستان مهم است» و مبارزه با خشونت پلیس علیه آنها است.

Vera Hall - Trouble So Hard (1937)

در سال ۱۹۳۷ جان لومکس فولکلوریست آمریکایی به همراه پسر کوچکش آلن که بعدها به یکی از مهمترین جمع‌آوری‌کننده‌های ترانه‌های فولک سیاه پوستان بدل شد از طرف کتابخانه‌ی کنگره آمریکا برای جمع‌آوری ترانه‌های فولک آمریکا با دستگا‌ه‌های ضبط صوت راهی سرزمین‌های جنوب شدند. آنها بر این باور بودند که می‌توان ترانه‌های دوران برده داری را هنوز میان زندانیان و کارگران پیدا کرد. آنها در این سفر در آلاباما با زنی به نام ورا هال آشنا شدند که آوازهای معنوی سیاه پوستان موسوم به اسپیریچوال می‌خواند که از دوران برده داری رواج داشت. آنها چندین قطعه از او ضبط کردند که مشهورترین آن ترانه‌ی «بسیار سختی کشیده‌ام» است. او در این ترانه به خدا شکایت می‌برد که «هیچ‌کس به جز خدا نمی‌داند که چه سختی‌ها که کشیده‌ام». این قطعه‌ی آوازی که بعدها در آهنگی معروف از موبی ریمیکس شده نمونه‌‌ای از آن «من جمعی» است که به آن اشاره شد.

Billie Holiday - Strange Fruits (1937)

حق نشر عکس Getty Images Image caption بیلی هالیدی، یکی از بزرگترین خوانندگان زن موسیقی جز

ترانه‌ی «میوه‌ی عجیب» با صدای لطیف و پراحساس بیلی هالیدی، یکی از بزرگترین خوانندگان زن موسیقی جز، با زبانی استعاری چنان صحنه‌ی هولناکی را به تصویر می‌کشد که یاد آن تن آدمی را به لرزه درمی‌آورد:

«درختان جنوب میوه‌ی عجیبی دارند

خون بر برگ‌هایشان و خون در ریشه‌هایشان

بدن‌های سیاه در نسیم جنوب تاب می‌خورند

میوه‌ی عجیبی بر درختان صنوبر آویزان است.»

این ترانه که سروده و ساخته‌ی ابل میروپول موزیسین یهودی روسی‌الاصل بود در سال ۱۹۳۷ با صدای بیلی هالیدی ضبط شد. این قطعه در اعتراض به نژادپرستی، به‌خصوص لینچ سیاهان در ایالت‌های جنوبی آمریکا است.

Odetta - Spiritual Trilogy: Oh, Freedom, Come And Go With Us; I'm On My Way (1956)

حق نشر عکس Getty Images Image caption ادتا

ترانه‌ی سه‌گانه‌ی اسپیریچوال از ادتا شامل سه ترانه اسپیریچوال است که در دوران جنبش حقوق مدنی سیاه پوستان به رهبری مارتین لوتر کینگ به شهرت زیادی رسید. اسپیریچوال‌ها نوعی ترانه‌های شفاهی از دوران برده‌داری با مضامین مذهبی مسیحی هستند اما ریشه در ترانه‌های آیینی آفریقایی دارند. آنگاه که بردگان مجبور به پذیرفتن مذهب اربابان خود شدند مضامین مذهبی را در ظرف سنت‌های آیینی سرزمین مادری خود ریختند که نمونه‌اش همین اسپیریچوال‌ها و موسیقی گاسپل است.

سه‌گانه‌ی اسپیریچوال به چنان شهرتی رسید که به سرود جنبش حقوق مدنی سیاه پوستان بدل شد. در راهپیمایی معروف مارتین لوتر کینگ به واشنگتن جون بائز این ترانه را برای مردم اجرا می‌کرد. ادتا در این ترانه که امتداد آزادی‌خواهی بردگان در سرزمین آمریکاست می‌خواند:

«ای آزادی، آزادی، آزادی از آن من [خواهی بود]

پیش از آنکه مرا به برد‌گی کشند [در راه آزادی خواهم مرد] و در گور خود خواهم آرمید

به سوی معبودم بازخواهم گشت و آزاد خواهم بود»

Sam Cooke - A Change is Gonna Come (1964)

حق نشر عکس Getty Images Image caption سم کوک معروف به پادشاه موسیقی سول

سم کوک معروف به پادشاه موسیقی سول با الهام از تجربه‌های شخصی‌اش ترانه‌ی «تغییری در راه است» را نوشت. در سفری او و همراهانش را به هتلی در ایالت لوییزیانا که مختص سفیدپوستان بود راه نداده و او پس از اعتراض به جرم برهم زدن نظم توسط پلیس دستگیر شد. او در این ترانه می خواند:

«برای دیدن فیلم به مرکزشهر می‌روم

یکی می‌گه این طرفا پیدات نشه

زمان زیادی می‌گذرد

اما می‌دونم که تغییری در راه است

بله، خواهد آمد.»

سم کوک نیز با جنبش حقوق مدنی همراه بود و عبارت «تغییری در راه است» از این ترانه به یکی از شعارهای این جنبش تبدیل شد. او در همان سال انتشار این ترانه در سن ۳۳ سالگی در سانحه‌ای در یک هتل کشته شد هرچند خانواده‌اش معتقدند مرگ او مشکوک است.

Nina Simine - Backlash Blues (1967)

حق نشر عکس Getty Images Image caption نینا سیمون یکی از چهره‌های عصیانگر موسیقی سیاهان است

قطعه‌ی «بلوز بَکلش» از نینا سیمون یکی دیگر قطعات مشهور دوران جنبش حقوق مدنی سیاهان در آمریکا است. نینا سیمون یکی از چهره‌های عصیانگر موسیقی سیاهان است تا جایی که تمام فعالیت هنری او یک مبارزه است. او در اولین اجرای خود در سن ۱۲ سالگی وقتی پدر و مادرش را مجبور کردند از ردیف جلو بلند شوند و جای خود را به ولی‌نعمتانی سفید بدهند در اعتراض از اجرا دست کشید و تا زمانی که پدر و مادرش به سر جایشان باز نگشتند دست به پیانو نزد.

بلوز بکلش که شعر آن از آن لنگستن هیوز شاعر شهیر سیاه است ترانه‌ای در اعتراض به تبعیض نژادی و ریشه‌های نژادپرستی سیستماتیک و نهادینه شده علیه «شهروندان درجه دو» است:

«آقای بکلش، آقای بکلش

فکر کردی من کی‌ام

مالیاتم رو زیاد می‌کنی، حقوقم رو نمی‌دی

پسرم رو هم می‌فرستی ویتنام.

خونه‌های درجه دو به من می‌دی

و مدرسه‌های درجه دو

فکر کردی همه رنگین‌پوستا

احمق‌های درجه دو اند

آقای بکلش، تو رو با بلوز بکلش تنها می‌ذارم.»

شاعر در این ترانه با کلمه بکلش که به معنای واکنشی شدید است بازی می‌کند و منظور او از بلوز بکلش واکنش شدید سیاهان به بی‌عدالتی است.

6Marvin Gaye - What's Going on (1971)

حق نشر عکس Getty Images Image caption ماروین گی که یکی از معروف‌ترین خوانندگان موسیقی سول بود

در سال ۱۹۶۹ رِنالدو بنسن خواننده و آهنگساز سول از گروه فور تاپس در برکلی سانفرانسیسکو شاهد برخورد بسیار خشونت‌آمیز پلیس با شرکت‌کنندگان یک تظاهرات ضدجنگ بود که بعدتر به پنج‌شنبه‌ی خونین معروف شد. او به همراه ماروین گی که یکی از معروف‌ترین خوانندگان موسیقی سول بود براساس مشاهداتش ترانه‌ی «داستان از چه قراره؟» را ساختند. سوال آنها این بود که چرا از یک طرف فرزندان یک مملکت برای جنگ به کشور دیگری فرستاده می‌شوند و وقتی گروهی دیگر از فرزندان آن مملکت به این قضیه اعتراض می‌کنند با چنین خشونتی بی‌رحمانه روبرو می‌‌شوند:

«صف معترضان با پلاکاردهایی در دست

مرا با خشونتی بی‌رحمانه مجازات نکن

با من حرف بزن

آنگاه خواهی فهمید که

داستان از چه قراره.»

Gill-Scott Heron - The Revolution Will Not Be Televised (1971)

حق نشر عکس Getty Images Image caption گیل اسکات هرون

یکی از رادیکال‌ترین ترانه‌های اعتراضی سیاهان قطعه‌ی «انقلاب را در تلویزیون نشان نخواهند داد» از گیل اسکات هرون با شعری از خود اوست. عنوان این قطعه عبارتی رایج میان اعضای جنبش انقلابی پلنگ سیاه در دهه‌ی ۶۰ بود. در این شعر اشاره‌های بسیاری به سریال‌ها، برنامه‌های سرگرمی و تبلیغات تلویزیونی آن زمان است. این شعر درواقع پاسخی به شعری از گروه The Last Poets است که این‌گونه آغاز می‌شود: «زمانی که انقلاب فرا رسد بعضی از ما احتمالا از تلویزیون متوجه آن خواهیم شد». هیل‌اسکات هرون که سبک کارش شعرخوانی به همراه موسیقی است در جواب می‌گوید:

«انقلاب را در تلویزیون نشان نخواهند داد

انقلاب پخش مجدد نخواهد داشت، برادر

انقلاب زنده خواهد بود.»

Kendrick Lamar - Alright (2015)

حق نشر عکس Getty Images Image caption لامار

ترانه‌ی «اوضاع خوب» یکی از ترانه‌هایی است که در سال‌های اخیر با جریان‌های اعتراضی سیاهان و جنبش «جان سیاهان مهم است» گره خورده است و جوانان ترجیع‌بند آن را که می‌گوید «اوضاعمون درست می‌شه» در تظاهرات می‌خوانند تا جایی که بعضی این ترانه را به تهیه‌کنندگی فرل ویلیامز موسیقی متن این جنبش نامیده‌اند.

لامار در این قطعه سعی دارد که امیدبخش باشد و بگوید که با درنظر گرفتن تمام بدبختی‌ها «اوضاع خوب» خواهد شد. او در مصاحبه‌ای گفته که سفرش به آفریقای جنوبی الهام‌بخش او برای این قطعه بوده، وقتی که می‌بیند وضع مردم آنجا «ده برابر» بدتر است. منتقدین این قطعه را «بزرگداشت زنده ماندن» نامیده‌اند:

«مگه نمی‌دونی

قبلا هم اذیت می‌شدیم و تو سرمون می‌زدن، کاکاسیا!

وقتی که غرورمون شکسته بود

به دنیا نیگا کن، به کجا داریم می‌ریم، کاکاسیا؟

از پلیس متنفریم

چون تو خیابون می‌کشنمون، کاکاسیا!

اما اوضاعمون درست میشه»

9- Kamasi Washington - Fist of Fury (2018)

حق نشر عکس Getty Images Image caption کاماسی واشینگتن

ترانه‌ی «مشتِ خشم»، اولین قطعه از دومین آلبوم کاماسی واشینگتن، ساکسیفونیست و موزیسین جز معنوی اهل لس‌انجلس، برخلاف اکثر قطعات او که دعوتی به عشق و معنویتی شفابخش است از سویه‌ی سیاسی صریحی برخوردار است و از همان ابتدا شمشیر را از رو می‌بندد:

«از دستانم برای کمک به یارانم استفاده می‌کنم

از دستانم برای انجام آنچه از آنها برمی‌آید استفاده می‌کنم

اما وقتی با زخم‌های بی‌عدالتی روبرو می‌شوم

آنگاه آن دست به مشت خشم تبدیل می‌شود

زمان قربانی بودن تمام شده است

ما دیگر طلب عدالت نمی کنیم

به جایش مجازات می‌کنیم»

Childish Gambino - This is America (2018)

حق نشر عکس Getty Images Image caption چایلدیش گامبینو

قطعه‌ی «این آمریکا است» با ویدیوی جنجالی‌اش از رپر آمریکایی دانلد گلاور با اسم هنری چایلدیش گامبینو در سال ۲۰۱۸ سر و صدای زیادی به پا کرد. این قطعه به طور کلی درباره‌ی خشونت‌های مربوط به اسلحه، به‌خصوص تیراندازی‌های گروهی و همچنین نژادپرستی، تبعیض نژادی و خشونت پلیس است. حال و هوای موسیقی بین فضای پرشوری گاسپل‌مانند و فضایی دلهره‌آور و رعب‌انگیر درحال نوسان است. ویدئوی آن نیز در چنین فضای دوپاره‌ای اتفاق می‌افتد، فضای رقص و شور در کنار فضای ترور و قتل‌عام.

کلام و ویدیو‌ی این قطعه که سعی دارد وضعیت جامعه‌ی سیاهان در آمریکا را به‌ تصویر بکشد پیچیده و استعاری است به طوری در تاویل آن بحث‌ها و اختلاف‌نظرهای زیادی وجود دارد. یکی از چیزهایی که می تواند در آن دید این است که زیرپوست این جامعه برخلاف تصویر پرشور و زیبایی که از آن برساخته می‌شود خشونتی باورنکردنی در جریان است.

منبع خبر: بی بی سی فارسی

اخبار مرتبط: مقاومت و مبارزه در موسیقی سیاه پوستان آمریکا؛ مرور ۱۰ ترانه مشهور