کاش ظریف یک‌بار فاطمی می‌شد…

چکیده :ای‌کاش آقای ظریف به‌جای اصرار بر اینکه اگر من را قبول ندارید، از قاسم سلیمانی می‌پرسیدید؛ به تندروها می‌گفتند که اگر شما به استراتژی آمریکاستیزی، حضور در یمن، شعار نابودی اسراییل، حمایت از دیکتاتوری بشار اسد و حزب‌الله اعتقاد دارید، چرا یک‌بار هم که شده از مردم نمی‌پرسید آیا مردم آن سیاست‌هارا قبول دارند یا...


صادق زیباکلام

غم‌انگیز‌تر از تلاش تندروها در له کردن وزیرِخارجه در مجلس، دفاع دکتر ظریف بود. همه تلاش او در برابر امواج توهین‌ها و اتهامات تندرو‌ها آن بود که چگونه دلتان می‌آید به من این حرف‌ها را بزنید.

(حرف ظریف این بود که) من با شهید سلیمانی سری سوا داشتم و مثل یک روح در دو بدن بودیم. اگر باور نمیکنید از جناب سیدحسن نصرالله بپرسید. اگر باز هم باور نمیکنید از حشدالشعبی، از حزب‌الله لبنان و از سایر انقلابیون بپرسید، من تمام برنامه‌هایم با هماهنگی با انقلابیون منطقه است. چطور دلتان می‌آید من را متهم به غرب‌گرایی و سازش با آمریکا بنمایید.

به‌عبارت دیگر، همه تلاش آقای دکتر ظریف آن بود که در پاسخ به حملات تندروها در مجلس بگوید که حالا ظاهر من ممکن اسا یک مقدار مرتب و شیک باشد با ریش پورفسوری؛ ولی اشتباه نکنید! من مورد تایید همه انقلابیون هستم و با آنها هم هماهنگم.

ای کاش به‌جای آن رویکرد محقرانه و ملتمسانه در قبال تندروها، ایشان برای یک‌بار هم که شده در طول قریب به چهل سال عمر دیپلماتیک‌شان حاضر می‌شدند بایستند و به‌جای آنکه قربان صدقه تندروها بروند، که با وی مهربان باشند و او را تایید کنند؛ به آنها می‌گفتند که چه کسی امروز می‌بایستی پاسخگو باشد. من یا شما؟

من باید پاسخگو باشم یا شما که با سیاست‌های خارجی‌تان، کشور را به این روز انداخته‌اید؟ من بایستی پاسخگو باشم یا شما که چهل سال است با اصرار بر ایدئولوژی آمریکاستیزی، غرب‌ستیزی، استکبارستیزی، تیشه بر ریشه منافع ملی کشور زده‌اید؟

چقدر و تا به کی مملکت بایستی تاوان اصرار شما بر پیشبرد صدور انقلاب، شعار نابودی اسراییل و مرگ بر آمریکا را بپردازد؟

دلار به چندهزار و سکه به چندمیلیون تومان باید برسد تا شما به خود آیید که چهل سال است اصرار بر آمریکاستیزی چه بلایی بر سر کشور آورده؟

ای‌کاش آقای ظریف به‌جای اصرار بر اینکه اگر من را قبول ندارید، از قاسم سلیمانی می‌پرسیدید؛ به تندروها می‌گفتند که اگر شما به استراتژی آمریکاستیزی، حضور در یمن، شعار نابودی اسراییل، حمایت از دیکتاتوری بشار اسد و حزب‌الله اعتقاد دارید، چرا یک‌بار هم که شده از مردم نمی‌پرسید آیا مردم آن سیاست‌هارا قبول دارند یا نه؟

اگر به‌درستی آن سیاست‌ها واقف هستیدو یقین دارید، پس چرا وقتی پای پرداخت هزینه آن سیاست‌ها می‌رسد، انگشت اتهام را به سمت دولت می‌گیرید؟

پس چرا وقتی آن سیاست‌های انقلابی اقتصاد کشور را به سمت نابودی سوق می‌دهد، انگشت اتهام را بسمت دولت می‌گیرید؟

چرا به مردم صادقانه نمی‌گویید که آن سیاست‌ها بالطبع یک بهایی و یک هزینه‌هایی دارند. اما به‌واسطه اهمیت‌شان و به‌واسطه ضرورت‌شان، به‌واسطه صدور انقلاب و مبارزه با آمریکا ما بایستی آن هزینه‌ها را بپردازیم.

چرا در عوض پرداخت آن هزینه‌ها را به دولتی که آه ندارد تا با ناله سودا کند و هشتش گرو نهش است، حوالت می‌دهید؟ چرا وقتی اصرار بر مبارزه با نابودی اسراییل و غیره دلار را می‌رساند به بیست‌هزار تومان، از دولت می‌‌خواهید که پاسخگو باشد؟

ای کاش جناب ظریف برای یک بار هم که شده در هیبت وزیرخارجه دکتر مصدق شهید راه وطن، دکتر سیدحسین فاطمی، ظاهر می‌شدید.

منبع خبر: کلمه

اخبار مرتبط: کاش ظریف یک‌بار فاطمی می‌شد…