در خانه ۵۶ متری زندگی میکنم
تقیپور در سالهای اخیر بیشتر ایفاگر نقش پدربزرگها بوده و همچنان مثل سالهای جوانی عاشقانه نقشهایش را جلو ی دوربین بازی میكند، حتی وقتی با او سر صحبت را باز میکنیم با خنده میگوید كه دیوانه بازیگری است و اگر قرار باشد نوك قله هم برای بازی برود، حتما زن و بچه را رها میكند و برای كار راهی نوك قله میشود. تقیپور سال گذشته فصل سوم سریال ستایش را روی آنتن شبكه سه داشت كه نقش یك حاجی بازاری را ایفا میكرد. البته نقشش در این سریال خیلی پررنگ نبود. او این روزها مشغول بازی در سریالی با نام خانه آقاجان است كه به سفارش صدا و سیمای مركز زنجان تهیه و روانه آنتن میشود. به همین دلیل با او گپ زدهایم.
شنیدهایم این روزها زنجان هستید و مشغول بازی در یك سریال. چه نقشی را به عهده دارید؟
بله. در زنجان مشغول بازی در سریال «خانه آقاجان» هستم. در این سریال نقش آقاجان را بر عهده دارم كه آقایعلی حسنزاده كارگردانی آن را بر عهده دارد.
آقاجان قصه چه ویژگیهایی به لحاظ رفتاری دارد؟
آقاجان یك پدربزرگ عیالوار است. كلی فرزند و نوه و نتیجه دارد كه هر كدام مشكلات خاص خودشان را دارند و البته این پدربزرگ مهربان هم كم با مشكلات دست و پنجه نرم نمیكند. دقیقا مثل دیگر آقاجانهای جامعه است.
با توجه به اینكه تركزبان هستید، در این سریال هم تركی صحبت میكنید؟
نه. سریال به زبان فارسی ضبط میشود اما چون اغلب بازیگران اصالتا آذریزبان هستند، طبیعتا این لهجه را در دیالوگها داریم. ما در مركز شهر زنجان مشغول كار هستیم و كار به سفارش صدا و سیمای مركز زنجان تولید میشود.
چند وقت است سر ضبط سریال هستید؟
فكر كنم حدود یك ماه و نیم است كه پروژه شروع شده و با همكاران مشغول تولید این سریال هستیم.
شما جزو بازیگران پیشكسوت هستید. در این روزهای كرونایی برایتان سخت نیست كه سر ضبط سریال بروید؟
چه بگویم؟ شاعر خوب گفته كه «مرا عشق رخت دیوانه كرده». عقل و هوش ما را بازیگری و هنر برده و نه كرونا سرمان میشود، نه خستگی و نه سن و سال. وقتی عشق این شغل را دارم طبیعی است كه سختیهایش را هم تحمل كنم و برایش وقت بگذارم.
یعنی نگران نیستید خدای نكرده مریض شوید؟
اینطور نیست كه بدون رعایت مسائل بهداشتی مشغول كار باشیم. تمام مسائل بهداشتی را رعایت میكنیم، همه عوامل ماسك زدهاند، دائما لوكیشن ضدعفونی میشود و از همه لحاظ سعی میكنیم بیمار نشویم. علاوهبر اینكه توكلمان به خداست.
یعنی تا این میزان عاشق بازیگری هستید؟
به نظرم از عشق گذشته و دیوانه این شغل هستم!
گفتید كه عاشق این شغل هستید، اما بدون تعارف بگویید مسائل مالی تاثیری در این ندارد كه با این سن و سال و شرایط خاصی كه در كشور به دلیل كرونا وجود دارد سر كار بروید؟
راستش را بگویم دیوانه این كار هستم اما خب این را هم نمیتوان منكر شد كه مسائل مالی هم به این دیوانگی كمك میكند! ضرورتهای زندگی ایجاب میكند برای تامین معیشت مالی آدم هر خطری را به جان بخرد و تلاش كند هزینه زندگیاش را تامین كند. كرونا هم دیگر به یك واقعیت زندگی ما بدل شده و نمیتوانیم به خاطر این بیماری، بیكار در خانه بنشینیم و حقوقی نداشته باشیم. خاطرم هست زمانی كه ابتدای حمله صدام به شهرها بود، هر وقت حمله هوایی میشد ما از شهر خارج میشدیم اما بعد از مدتی دیگر حتی همان حملههای هوایی و موشكباران هم برایمان عادی شد و به سر كارهایمان میرفتیم و به این فكر نمیكردیم كه اگر موشك كنارمان منفجر شود چه اتفاقی ممكن است برایمان بیفتد. حتی به یاد دارم بعد از عادی شدن موشکباران مردم هنگام آژیر قرمز به جای اینکه به پناهگاه بروند سریع خودشان را به پشتبام میرساندند تا رد موشک را دنبال کنند که به کدام منطقه اصابت میکند. به همین دلیل میگویم کرونا نیز دیگر برایمان عادی شده است،نه اینکه منکر سختی این بیماری شوم بلکه شاید تا مدتها واکسن این بیماری کشف نشود، بنابراین ما باید به زندگیمان ادامه بدهیم.
نکته قابل تأمل این است که عدهای با عتاب و خطاب و لحن تند به مردم و ماهایی كه برای معاشمان كار میكنیم میگویند بنشینید در خانه و بیرون نیایید! آخر چطور در خانه بنشینیم وقتی جیبمان خالی است؟ درست است كه من عاشق شغلم هستم ولی این واقعیت را هم نمیتوانم انكار كنم كه مجبورم برای امرار معاشم كار كنم.
منظورتان از عدهای دولتمردان هستند؟
(با خنده ) من وارد مباحث سیاسی نمیشوم اما تا این حد میگویم که واقعا این روزها کسب درآمد کار بسیار سختی است.
شما از سختی معاش میگویید، ولی خیلیها این تصور را دارند كه حداقل بازیگران باید جیبشان پر باشد و غم نان نداشته باشند.
ممكن است بین هنرمندان و بازیگران ده یا 20 نفر باشند كه وضع مالی چشمگیری داشته باشند و هشتشان در گرو نهشان نباشد اما امثال من در زمانی كه جوانتر بودیم همه عشقمان بازیگری بود و به فكر كسب و كارهای دیگر نبودیم كه امروز گرفتاری معاش نداشته باشیم. خیلی از دوستان من كه اهل هنر بودند و امروز مستاجرند به من میگویند ما زندگی نمیكنیم، بلكه یواش یواش داریم میمیریم. متاسفانه این روزها شرایط اقتصادی مردم سخت است. امیدوارم مشکلات مردم برطرف شود.
خود شما صاحبخانهاید یا مستاجر؟
صاحبخانهام، اما خانهام قصر نیست. فقط یك خانه 56متری دارم.
یعنی در 56 متر زندگی میكنید؟!
بله. پس فكر كردید كه باید در قصر زندگی كنم؟
منظورم قصر نیست، اما توقع میرود كه خانهتان بزرگ باشد.
نه. خانهام همین میزان است كه به شما گفتم. ولی عاشق كارم هستم و به خاطر كارم حاضرم نوك قله اورست هم بروم و منافع خانوادگی را رها كنم.
شما سالهاست كه بازیگر هستید، حالا كه سنتان بالاتر رفته نقشهای خوب به شما پیشنهاد میشود؟
نمیدانم چطور بگویم، ولی انگار مملكت از پدربزرگ و مادربزرگ و دایی و عمه و... تهی شده است. بیشتر كارها در مورد جوانها است و جایی برای ما نیست. اتفاقا گاهی تماشاگران میگویند كه چرا نقشهایم اینطور است، چرا گذاشتهام زین اسب را روی پشتم بگذارند.
و شما واكنشتان بعد از چنین حرفهایی چیست؟
میگویم كاری نمیشود کرد، فعلا دور جوانان است.
جالب است چنین بازخوردهایی را در شبكههای اجتماعی نشر نمیدهید. حتی برخلاف برخی هنرمندان حرفهای سیاسی هم نمیزنید.
به خاطر اینكه بلد نیستم خیلی با شبكههای اجتماعی مثل اینستاگرام كار كنم. از سوی دیگر خیلی هم علاقهای ندارم وارد چنین مباحثی شوم. فقط دوست دارم عاشقانه كارم را انجام بدهم. ولی اگر شما بخواهید میتوانید به من آموزش بدهید (با خنده).
فاطمه عودباشی - رسانه / روزنامه جام جم
منبع خبر: جام جم
اخبار مرتبط: در خانه 56 متری زندگی میكنم
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران